نقد فیلم The Lost Daughter- پرتره نامانوس یک مادر
اولین حضور مگی جیلنهال در قامت یک فیلمساز و نویسنده در سال 2021 و با فیلم دختر گم شده رقم میخورد. فیلمی برگرفته از رمانی به همین نام اثر النا فرانته، نویسنده مرموز ایتالیایی. (رمان ...
اولین حضور مگی جیلنهال در قامت یک فیلمساز و نویسنده در سال 2021 و با فیلم دختر گم شده رقم میخورد. فیلمی برگرفته از رمانی به همین نام اثر النا فرانته، نویسنده مرموز ایتالیایی. (رمان دختر گم شده، به همت ابوالحسن حاتمی به فارسی ترجمه شده و انتشارات کتاب خورشید هم آن را به چاپ رسانده است.)
ادبیات همواره به عنوان مهمترین منبع تغذیه سینما به حساب آمده است. اقتباس سینمایی گرچه تقریبا همسن خود سینماست اما تغییر مدیوم هنوز یکی از پرریسکترین تغییرات حوزه داستان به شمار میرود. نسخه سینمایی دختر گم شده، با حفظ روح کلی رمان، انحرافاتی از آن دارد. با این وجود تغییر رویدادگاه و اصالت شخصیتها باعث نمیشود دختر گم شده را اقتباسی وفادارانه به شمار نیاوریم.
استاد میانسال ادبیات تطبیقی، لدا (اولیویا کلمن)، برای تعطیلات به ساحلی گرم در یونان رفتهاست. جایی که خاطرات، همچون امواج دریا پی در پی به او هجوم میآورند. رفت و آمد بین گذشته و حال بخش عمدهای از فیلم را به خود اختصاص میدهد. این ساخت روایی مدرن اثر را هرچه بیشتر به داستان شبیه میکند.
لدا ناگهان خود را مشتاقانه مشغول رصد خانواده پرماجرا و مزاحم کویینزی میبیند که در نزدیکی او اقامت دارند. همه چیز این خانواده او را به خاطرات گذشتهاش بازمیگرداند. از عروسک دختربچه گرفته تا خیانت نینا (داکوتا جانسن). آتشی زیر خاکستر دوباره گر میگیرد و تعطیلات آرام لدا را میسوزاند.
در گذشته، لدای جوان موفقیت شخصیاش را به زندگی خانوادگی ترجیح میدهد و از همین رو امروز به عذاب وجدان شکست در عرصه مادری دچار میشود. دو راهی همیشگی عشق و خودخواهی. رابطه نینا و فرزندش خاطرات لدا را قلقلک میدهد. او مادرانگی از دست رفتهاش را به یک عروسک دزدی فرافکنی میکند.
مطابق نام فیلم دختربچهای گم میشود اما پیدا شدن فوری او این سر نخ را به دستمان میدهد که دختر گم شده کس دیگری ست.
لدا دوره های مختلف زندگی خودش را در زنان این خانواده به خصوص نینا -و حتا النا- بازمییابد. مادرهایی سرگشته در دنیای مردانه که هر یک به طریقی زنانگی خود را خفه کردهاند. حالا این زنانگی ست که خود را از زیر لحدِ سرکوب بیرون میکشد. در مورد لدا این رستاخیز زنانه را در رابطهاش با عروسک دزدی که مشابه عروسک کودکی خودش است می بینیم.
لدا دلتنگ است. او در بیست و چند سالگی تصمیمی گرفته و امروز با آن که پشیمان نیست اما بخشی از وجودش را گم کرده است. خیانت لدا و نزدیک شدن به همکارش، شروع یک عشق آتشین خانمان برانداز نیست؛ بلکه جرقه کوچکی ست تا به لدا یادآور شود چهقدر از خانواده اش بیزار و گسسته است. او با ترک خانواده در واقع غریزه مادری را از خود طرد کرده است و حالا همین به گمگشتهاش تبدیل شده.
اشارات مداوم به ادبیات و وقوع در یونان دو عاملی هستند که لاجرم ما را به سمت تفسیر اسطورهای سوق میدهند. انتخاب نام لدا برای قهرمان داستان احتمالا اشارهای ست به افسانه لدا و قو. لدا همسر پادشاه اسپارت، زنی زیبا بود که زئوس برای وصال او (بخوانید تجاوز)، خود را به شکل قویی درآورد. پس از این رابطه، لدا دو تخم گذاشت. لدای فیلم هم دو دختر دارد. انتخاب این نام میتواند تاکیدی بر نامطلوب بودن جایگاه مادری برای لدا باشد. همچنین لدا مترجم آثار «ویلیام باتلر ییتس» هم هست. شاعری که سروده معروفی درباره این افسانه دارد.
حال غیرعادی النا بعد از گم شدن عروسکش، گریهای که بند نمیآید و همه را کلافه کرده است هم یادآور اسطوره دمتر است. دمتر خدابانوی یونایی، دختر خود «پرسفون» را چنان دوست داشت که حسادت همسرش، زئوس را برانگیخت. زئوس برای نجات خود از این رنج دخترش را به سرزمین مردگان فرستاد، دمتر از غم فرزند دیوانه شد و جهان را در چنان سرمای سختی فرو برد که بساط حیات برچیده شود و... دمتر،کهنالگوی مادری ست و اشاره به افسانه او در اثری با تم مادرانگی طبیعی به نظر میرسد.
لدا، نینا، النا، مینا، تمام این اسامی، عامدانه هم آوا انتخاب شدهاند. تا جایی که حتا در خود فیلم، گاه با هم اشتباه میشوند. (در رمان عروسک النا نَنی نام دارد.) همه چیز مهیاست تا به این نتیجه برسیم که همه زنهای فیلم –حتا دختربچه- مادر هستند و یادآور مادری از دست رفته لدا.
لدا شیفته نظم است. همین امر موجب میشود تلاطمهای زندگی خانوادگی، نابهسامانیهای پیشبینی نشده را برنتابد. به همین خاطر است که رسیدگی به بچهها در روزی که نوبتش نیست کلافهاش میکند. شلوغ بازی پسرهای نوجوان در سینما و جابهجا کردن صندلیاش هم. همین است که در لحظاتی از او یک نرد غیر قابل حمل میسازد. همان خویی که در نهایت وادارش میکند بچههایش را رها کند.
جالب آن که علی رغم رفتارهای روانپریشانه و دیسیپلینطلبی غلیظ لدا، با او همذاتپنداری میکنیم. احساساتش را درک میکنیم و نگرانش میشویم. از این بابت باید به جیلنهال کارگردان تبریک گفت.
مادر بودن تنها یک اتفاق ساده طبیعی نیست. تصمیمی ست مهم که باید آن را سنجید و برایش برنامه داشت. چرا که تمام جوانب زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. نقطه نظرهایی از این دست، دختر گم شده را به اثری فمینیستی تبدیل میکند. شجاعت جیلنهال در به تصویر کشیدن مصائب مادری به جای آن وجه متداول مطلوب، قابل اعتناست. قهرمان فیلم کسی ست که حتا اگر دوستش نداشته باشید، درکش میکنید.
جیلنهال به خوبی از قدرت کلوزآپ برای ایجاد کیفیت عاطفی مورد نظرش استفاده میکند. مخصوصا در صحنههایی با بار احساسی بالا. تدوین خوب فیلم در خدمت سبک روایت است. به علاوه قصه آرام و بی غافلگیری فیلم، با تدوین مناسب آن، گیرا و قابل پیگیری میشود. انتخاب مناسب موسیقی به تقویت مضمون فیلم و حفظ مایههای ملودراماتیک کمک کردهاست. به خصوص در ابتدا و انتها. موسیقی دختر گم شده رفتار کاراکتر را حمایت میکند؛ حتا رفتارهای نه چندان دلچسبش را!
بزرگترین نقطه ضعف دختر گم شده که در بسیاری از آثار اقتباسی دیده میشود، مقدمههای بی نتیجه است. وقتی بخشی از رمان علاقه اقتباس کننده را جلب میکند و آن را بدون توجه به کارکرد کلیاش در اثر به مدیوم جدید منتقل میکند. برای نمونه پس از رفتاری که لدا با خانواده نینا دارد، توقع واکنشی از آنها را داریم. این توقع با هشدار ویل قوت میگیرد اما تا پایان فیلم، پاسخی نمیبینیم.
دختر گم شده برای سلیقه عوام مایوس کننده است. در آن هیچ چیزی به سرانجام دلخواه نمیرسد. ماجراهای بسیاری شروع میشوند اما هیچکدام به پایان نمیرسند. در نهایت هم فیلم به یک مه غلیظ فرو میرود. پایانی که شاید برخی آن را باز بدانند اما چنین نیست. زیرا هیچ تلاشی برای بسته شدن داستان به چشم نمیخورد چرا که اساسا چیزی برای بستن وجود ندارد. تاکید فیلم بر پروسه «شدن» است.
دختر گم شده، فیلمی آرام و گرم است که نمایش نجیبانه روابط انسانی آن را برای تماشا با خانواده مناسب میکند. علیرغم نقطه ضعفهایش قابل احترام و توجه است؛ با این حال به وضوح فیلمی نیست که سیلی از هوادار به دنبال خود راه بیندازد. بسیاری ممکن است آن را زیادی هنری، حوصله سربر و بیش از حد ذهنی به حساب بیاورند. اما شروع خوب دوران کارگردانی مگی جیلنهال قابل ستایش است. باید منتظر کارهای بعدی او باشیم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اگه بیکار شدم و فیلمی برا دیدن نداشتم میبینمش
:)))))))