نقد فیلم دسته دختران – جنگ چهره زنانه هم دارد
فیلم دسته دختران ساخته شده توسط منیر قیدی نسخه اکشن شده ویلاییهایی است که پنج سال پیش توسط او ساخته شد. تلاش منیر قیدی برای نشان دادن نقش زنان در هشت سال جنگ ستودنی است ...
فیلم دسته دختران ساخته شده توسط منیر قیدی نسخه اکشن شده ویلاییهایی است که پنج سال پیش توسط او ساخته شد. تلاش منیر قیدی برای نشان دادن نقش زنان در هشت سال جنگ ستودنی است و او در ویلاییها توانسته بود با تمرکز روی داستان و شخصیتها، کار خود را پیش ببرد. منیر قیدی حالا در دسته دختران اما بودجه بیشتری در اختیارش گذاشته شده و این بار در دل میدان جنگ میرود، زنانی که تفنگ به دست هستند و با آموزشهای نظامی، دوشادوش دیگر سربازان از میهن خود دفاع میکنند.
در دسته دختران قرار است به تماشای خرمشهر بنشینیم، در سال ۱۳۵۹ (یعنی قبل از اکران فیلم رمبو، این را از این جهت میگویم چرا که در سکانسی از فیلم یک گاف در این مورد وجود دارد و یکی از کاراکترها به شخصیت رمبو اشاره میکند). دسته دختران روایتگر چهار پنج زن است که گردهم آمدند و یک دسته را تشکیل دادند، اکثرشان آموزش نظامی دیدند و ماموریتی به آنها محول شده که در ظاهر ماموریت مضحکی به نظر میرسد اما همه چیز در جنگ مهم است.
انتخاب شخصیتها برای فیلم جنگی که در ایران ساخته شده جالب توجه است، ما یک معلم میانسال را داریم که فرمانده گروه است و نیکی کریمی نقش آن را بازی میکند، یک زن عرب خشن و مذهبی داریم که پانتهآ پناهیها به زیبایی در نقش آن فرو رفته و دختری جوان و نترس را داریم که به نوعی کماندوی گروه است و فرشته حسینی آن را بازی میکند. دختری نوجوان داریم که برادرش در جنگ کشته شده و حالا خودش وارد کارزار شده و یک زن پزشک داریم که کمک دهنده و یار این گروه است.
شخصیتها درست انتخاب شدند و تنوع آنها جالب توجه است اما پیشینهای که از آنها به مخاطب داده میشود گاه در حد یک جمله هم نیست. نهایت همذات پنداری ما با سیمین (کاراکتری که فرشته حسینی نقش آن را بازی میکند و ای کاش تمرکز روی این شخصیت بود و نه شخصیت معلم) سیلی زدن مصنوعی پدرش در دقایق ابتدایی فیلم به صورت اوست که او را از خانواده طرد کرد. وجیهه (شخصیت زن عرب) نیز شوهری دارد که از او جدا شده و به دنبالش است؛ یا آن یکی نوجوان که تنها میدانیم برادرش که عاشق بروسلی بوده در جنگ کشته شده. همه اینها نیم خطهایی هستند که قرار است داستان این قهرمانان را روایت کند.
مشکل ارتباط نگرفتن با قهرمانان داستان فقط در همین پیشینههای کوتاه و ناقص ختم نمیشود بلکه به بازی بازیگران هم مرتبط است. پانتهآ پناهیها و فرشته حسینی از پس این ماموریت خود درست برآمدند اما نیکی کریمی انگار سعی میکند که بد بازی کند. او حتی هر از گاهی یادش میرود باید با لهجه جنوبی صحبت کند، آماتور ظاهر میشود و انگار نه انگار که دهها سال سابقه بازیگری روی پرده سینما را دارد. اساسا کستینگ غلط فیلم بر سر انتخاب نیکی کریمی به عنوان بازیگر اصلی این اثر، ضربه بدی به دسته دختران زده است.
نیکی کریمی نه به یک فرمانده زن جنگی میخورد و نه سن و سال مناسبی برای ایفای نقش یک مادر جوان را دارد. پیشینه داستانی او در فیلمنامه نیز از همه بدتر است و باعث شده که کریمی حتی اگر بخواهد هم نتواند از دل این کاراکتر، چیز دندانگیری به نمایش در بیاورد. ما مثلا قرار است با کابوسهای شخصیت او همراه شویم و برایمان سوال ایجاد شود که گذشته او چیست در صورتی که در همان اولین کابوس و اولین دقیقه میتوانیم بفهمیم پیشینه او چیست! کارگردان اما به خیال خود این توییست داستانی را نگه میدارد و در دقایق پایانی راز آن را برملا میکند؛ رازی که همه درباره آن میدانند!
نکته مثبت اما در بین این همه ضعف در شخصیت پردازی، حفظ کردن زنانگی کاراکترها است. این درست که ما شاهد یک فیلم جنگی بیرحم هستیم و قهرمانانی مونث در آن هستند اما فیلمساز به درستی روحیه زنانه کاراکترهایش را حفظ کرده و آنها را تبدیل به زنانی با روحیه خشن نکرده است. همه این کاراکترها زنانگی خاص خودشان را دارند، یکی به فرمانده خوش قد و بالای فلان دسته نظر میکند و دیگری مادرانگی خاصی در خود دارد. این گروه پسران را دست میاندازند و کرم میریزند. این قهرمانان به موقع جیغ میزنند و به موقع باهم دست به یکی میکنند و خوشحال میشوند. حس زنانگی که در فیلمی این چنین خشن جاری است، از معدود نکات مثبت فیلم است.
شخصیت اصلی فیلم بدترین مشکل فیلم دسته دختران است، داستان غم انگیز او به عنوان یک مادر دلیلی بر محوریت قرار دادن این کاراکتر به عنوان شخصیت اصلی نیست؛ آن هم در فیلمی که حرف اول و آخر را در آن صحنههای اکشن و جلوههای ویژه میزند. در واقع دسته دختران برخلاف ویلاییها، همان نیمبند فیلمنامه آن اثر را هم ندارد و کاملا به جلوههای ویژه و خلق صحنههای جنگی تکیه کرده است؛ مواردی که انصافا خوب از آب در آمدهاند.
فیلم دسته دختران توانسته به استاندارد خوبی در سینمای جنگی ایران دست پیدا کند و سکانسهایی درست کند که پیش از این در هیچ فیلم جنگی دیده نشده است. خلق این صحنههای پر هزینه در فیلم به درستی انجام شده و برخی از آنها نیز بسیار مهیج از آب درآمدهاند. هرچند ریتم فیلم یک ریتم هماهنگ و موزون نیست و یک سوم میانی فیلم، جایی که مثلا دسته دختران سعی میکند یک قصه هم در دل صحنههای عظیم جنگی خود روایت کند، به شدت کند و خسته کننده میشود. این اشتباه در یک سوم پایانی فیلم تقریبا جبران میشود و فیلم باز هم روی دور اکشن خود میافتد. به هر حال زمانی که داستان خاص و درستی برای گفتن ندارید، بهتر است به همان صحنههای اکشن تمسک بجویید و فیلم دسته دختران این موضوع را به درستی نمیفهمد.
فیلمهای اندکی در دنیا وجود دارد که درباره جنگ باشد و شخصیتهای اصلیاش تماما از زنان تشکیل شود. وجود فیلم دسته دختران در سینمای ایران اتفاق مبارک و خوش یمنی از این لحاظ است و باید به نیت کارگردان و تیم سازنده تبریک گفت ولی واقعیت اینجاست که دسته دختران فیلم ماندگاری در این ژانر نیست و فیلمنامه بسیار ضعیفش کاری کرده که تقریبا تمام تلاش تیم به باد برود.
چهلمین جشنواره فیلم فجر:
- نقد فیلم شادروان – سوژه خوب از دست رفته
- نقد فیلم شب طلایی – تله فیلم فقیر
- معرفی فیلمهای جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰ – سال سرد سکوت
- نقد فیلم بی مادر – هشت الهفتی عجولانه
- نقد فیلم ملاقات خصوصی – یک عاشقانه ناآرام
- نقد فیلم نگهبان شب – بر علیه ترسها
- نقد فیلم نمور – سردرگمی عوامل
- نقد فیلم ماهان – یک تله تئاتر نه چندان خوب در سینما!
- نقد فیلم بدون قرار قبلی – من ایران را دوست دارم
- نقد فیلم موقعیت مهدی - روایتی مینیمال و شاعرانه از جنگ
- نقد فیلم لایه های دروغ
- نقد فیلم دسته دختران - جنگ چهره زنانه هم دارد
- نقد فیلم شهرک - بلاتکلیف
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تشکر از آقای پارساپور بابت این نقد زیبا
ایده فیلم خیلی جدید بود و بهش امیدوار شدم اما شخصیت پردازی بسیار ضعیف بود و اگه وقت بیشتری برای فیلمنامه صرف میشد قطعا با فیلم بهتری طرف بودیم
اگه فیلم سر بازیگران(بعضی هاشون) و شخصیت پردازی داستان بیشتر وقت میگذاشت،یقینا خیلی بهتر میشد.