نقد فیلم شهرک – بلاتکلیف
در سالهای اخیر کارگردانان زیادی وارد سینمای ایران شدهاند که ارتباط تنگاتنگی با شاهکارهای سینما جهان دارند. شهرک «علی حضرتی» در نگاه اول یادآور نمایش ترومن پیتر ویر است. اما هر چقدر که فیلم جلوتر ...
در سالهای اخیر کارگردانان زیادی وارد سینمای ایران شدهاند که ارتباط تنگاتنگی با شاهکارهای سینما جهان دارند. شهرک «علی حضرتی» در نگاه اول یادآور نمایش ترومن پیتر ویر است. اما هر چقدر که فیلم جلوتر میرود، تلاش میکند راهش را از آن فیلم جدا کند. علی حضرتی در اولین فیلمش سراغ داستان متفاوتی رفته است. داستانی که ساخت آن در سینمای ایران ریسک بسیار بالایی دارد. اما حضرتی به عنوان یک کارگردان فیلم اولی که مشخص است چنین فضا و اتمسفری را با تماشای فیلمهای مهم تاریخ سینما تجربه کرده است، کوشیده فیلم اولش را شبیه آن فیلمها بسازد. بنابراین همین که کارگردانان سینمای ایران با سینمای جهان ارتباط دارند و از آن تاثیر میپذیرند اتفاق مبارکی است.
در سینمایی که همه فیلمها حول موضوعاتی تکراری مانند اعتیاد و طلاق ساخته میشود، تماشای این فیلمها میتواند فرصت خوبی برای ایده گرفتن کارگردانان ایرانی باشد. علی حضرتی هم همین مسیر را برای ساخت شهرک طی کرده و کوشیده با تاثیر از فیلمهای مهم جهان فیلم متفاوتی بسازد. فیلمی که شبیه دیگر آثار سینمای ایران نباشد و بتواند تماشاگر را در تجربهای تازه شریک کند. فیلم در ابتدا نوید یک اثر متفاوت را میدهد اما هر چه جلوتر میرود حتی از ایدهی اولیه که مد نظر داشته هم دور میشود و بدل به یک فیلم ابتر میشود که حتی قادر نیست داستانش را تعریف کند.
شروع شهرک بد نیست. تماشاگر را کنجکاو دنبال کردن داستان میکند. شاید برخی صحنهها مانند دوبله کردن صحبتهای دیگران توسط نوید و هما مسخره باشد، اما به هر حال تماشاگر را کنجکاو تماشای فیلم نگه میدارد. اما هر چقدر که فیلم پیش میرود و قرار میشود آن ایده اولیه قوام پیدا کند و بدل به داستان یک فیلم بلند سینمایی شود فیلم در جا میزند.
دستهای حضرتی برای بسط چنین موقعیت اولیه جذابی بسیار خالی است و فیلم از یک جایی به بعد به ورطه تکرار میاُفتد و ماهیت خودش را زیر سوال میبرد. فیلم میان یک فیلم در فیلم یا یک نمایش ترومن ایرانی سرگردان است. چرایی اتفاقاتی که برای نوید در آن شهرک کذایی میاُفتد معلوم نیست. بخش بدتر ماجرا اینجاست که این ایدهها مدام لوستر و بیخاصیتتر میشوند و بدتر آنکه این ایدههای لوس بد هم اجرا میشوند. داستان شهرک حول این ایدهها تا به انتها بدون حادثه خاص یا کنجکاویبرانگیزی ادامه پیدا میکند و تمام میشود. پایانی که بیشتر سرکاری به نظر میرسد تا غافلگیرکننده. مبهم به نظر میرسد تا تکان دهنده و این دقیقاً همان چیزی است که شهرک را بدل به یک فیلم بد میکند؛ بلاتکلیفی.
شهرک از آن فیلمهایی است که بعد از تماشای آنها ماهیت و چرایی ساختهشدنشان برای مخاطب زیر سوال میرود. چون این سوال پیش میآید چنین فیلمی با چنین داستانی که بد هم تعریف میشود قرار است کدام مخاطب را جذب کند و به سالنهای سینما بیاورد؟ قرار است چه چیزی را به مخاطب عرضه کند که تبدیل به دلیل تماشای فیلم شود؟ قرار است تماشاگر بعد از تماشای این فیلم چه حسی را تجربه کند که تا به امروز آن حس را با تماشای فیلمهای ایرانی تجربه نکرده است؟ خوب که نگاه کنیم ماهیت و چرایی ساخته شدن شهرک زیر سوال است. شهرک یک هیچ مطلق است. نه جذاب است نه متفاوت. نه خلاقیتی در روایت داستانش به چشم میخورد نه ایدههای بصری چشمگیری دارد. نه تکلیفش با قصهای که آغاز میکند مشخص است نه میتواند ایدههایش را برای مخاطب جا بیاندازد. فیلمی است بلاتکلیف، سردرگم و بیهویت که نه شخصیتهایش ماهیت درستی دارند نه داستانش ارزش تعریف کردن.
شهرک در نهایت یکی از آن فیلمهای بیخاصیت سینمای ایران است که صرفاً روی یک ایده به ظاهر جذاب بنا شدهاند. ایدهای که تنها بعد از گذشتن چند دقیقه جذابیت خود را از دست میدهد و نویسنده را در یک بلاتکلیفی عجیب اسیر میکند. فیلمی که نشان میدهد مرعوب شدن در برابر یک ایده میتواند چه نتایج فاجعهباری داشته باشد.
شهرک حتی پیش از پایان یافتن و در همان سالن سینما تمام میشود. حتی قبل از اینکه بخواهد گرههای بیخاصیتش را باز کند یا مثلاً به تماشاگر رو دست بزند. فیلم خیلی بلاتکلیفتر از این حرفها است که بخواهد تاثیری بگذارد یا به وجد بیاورد. یک بار مصرف و سرگرم کننده هم نیست. نکته پندآموز یا وجه نصیحتگرایانهای هم ندارد که بتوان به آن دلخوش کرد. فیلم ابتری است که همانقدر که بیدلیل آغاز شده است به اتمام میرسد.
چهلمین جشنواره فیلم فجر:
- نقد فیلم شادروان – سوژه خوب از دست رفته
- نقد فیلم شب طلایی – تله فیلم فقیر
- معرفی فیلمهای جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰ – سال سرد سکوت
- نقد فیلم بی مادر – هشت الهفتی عجولانه
- نقد فیلم ملاقات خصوصی – یک عاشقانه ناآرام
- نقد فیلم نگهبان شب – بر علیه ترسها
- نقد فیلم نمور – سردرگمی عوامل
- نقد فیلم ماهان – یک تله تئاتر نه چندان خوب در سینما!
- نقد فیلم بدون قرار قبلی – من ایران را دوست دارم
- نقد فیلم موقعیت مهدی - روایتی مینیمال و شاعرانه از جنگ
- نقد فیلم لایه های دروغ
- نقد فیلم دسته دختران - جنگ چهره زنانه هم دارد
- نقد فیلم شهرک - بلاتکلیف
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.