نقد فیلم Tetris | بازی تکنولوژی و سیاست
اگر نظر من را میخواهید برای آشنایی با پشت پرده یکی از محبوبترین بازیهای ویدیویی تاریخ به پای تماشای «تتریس» بنشینید، اما برای وجود یک تریلر سیاسی در فضای جنگ سرد همراه آن بمانید. اما ...
اگر نظر من را میخواهید برای آشنایی با پشت پرده یکی از محبوبترین بازیهای ویدیویی تاریخ به پای تماشای «تتریس» بنشینید، اما برای وجود یک تریلر سیاسی در فضای جنگ سرد همراه آن بمانید. اما چرا؟ چون بازی تتریس نه شخصیتی دارد، نه محیط و نه هیچ زمینه واقعاً داستانی برای اقتباس، مگر اینکه، لحن جنگ سرد را به آن اضافه کنید. در ادامه برای آشنایی بیشتر با فضای این اثر با نقد فیلم Tetris همراه ویجیاتو باشید.
«تتریس» فیلمی بیوگرافی به کارگردانی جان اس بیرد با بازی تارون اجرتون در قامت نقش اصلی است که داستان هنک راجرز به عنوان یک توسعه دهنده بازیهای ویدیویی را دنبال میکند. او که به شکل ناگهانی با تتریس بازی بسیار ساده، هیجانانگیز و اعتیادآور که «بعضی از ما» ساعتها با آن بازی کردهایم روبرو میشود، قصد دارد حق نشر آن را در یک ماجرای سیاسی و جاسوسی مال خود کند. در واقع اختراع یک بازی توسط الکسی پاجیتنوف روس در دهه هشتاد میلادی و اینکه چگونه شخصی چون او توانست مجوز آن را در خارج از کشورش در حالی که سقوط اتحاد جماهیر شوروی در حال رخ دادن بود، صادر کند، سوژه مرکزی این فیلم است.
روی کاغذ، پروژه نمیتواند هیجانانگیزتر از این باشد، و علاوه بر این، فیلم نسبتاً خوب شروع میشود، با سرعتی نسبتاً پایدار و سناریویی نفسگیر که شبیه یک فیلم هیجانانگیز جاسوسی صنعتی در پسزمینهای از پایان سلطنت بلوک شوروی است. اما متأسفانه، فیلم به همه وعدههای ابتدایی خود عمل نمیکند.
همین ابتدا باید بدانید تتریس هر چیزی را که میتواند از تاریخچه بازی ویدیویی خود بیرون بیاورد، میگیرد، و آن را با سبک خاص و شخصیتهای جالب ترکیب میکند. در واقع فیلمساز میداند چگونه آن ابزاری را که یک فیلم معمولی را به یک فیلم نسبتا خوب تبدیل میکند، به نمایش بگذارد. این فیلم میداند که چگونه یک داستان جدی (بسیار جدی) را با لحنی کمدی با سرعت روایی سریع نقل کند و میداند چگونه در صورت لزوم متوقف شود و سرعت خودش را تنظیم کند. شاید بعد از شروع درخشان فیلم، داستان کمی از مسیر خارج شود، اما بازهم اشکالی ندارد، چون ریتم کار به شکلی است که برای یک بار تماشا کردن مخاطب بسیار مناسب است.
اگر به بازی تتریس یا به فیلمهای جاسوسی علاقه دارید، باید بدانید این اثر را دوست خواهید داشت. شما احتمالا زمانی که بچه بودید تتریس بازی کردهاید، درست است؟ این یکی از محبوب ترین بازیهای ویدئویی در تمام دوران است. اما داستان اصلی پشت اختراع بازی و اینکه چگونه بازی تا این حد محبوب شد، بسیار جالبتر از آن چیزی است که بسیاری تصور میکنند. به طور کلی فیلم تتریس میخواهد این فرایند را در فضای ژانر بیوگرافی و یک تریلر جاسوسی روایت کند.
نمیخواهم این فیلم را تمام و کمال سیاسی خطاب کنم، اما تتریس خودخواسته یک اثر سیاسی آمریکایی است. جالب است که این فیلم که در روسیه دوران شوروی میگذرد، در زمانی اکران میشود که تنشها در سیاست آمریکا بسیار بالاست و «کمونیسم» مانند یک کلمه کثیف تلقی میشود. به منظور حفظ سلامت عقل و احترام به زمان خودم و شما، از هر نوع فرو رفتن عمیق در سیاست آن زمان یا در حال حاضر خودداری میکنم. کافی است بگوییم که سال 1988، زمانی که داستان تتریس آغاز میشود، سال پرتلاطمی برای اتحاد جماهیر شوروی و میخائیل گورباچف بود.
با این تفاسیر، داستان تتریس را نمیتوان حداقل بدون اشاره به سیاست بین اتحاد جماهیر شوروی و بقیه جهان بیان کرد. تبلیغات ضد کمونیستی و یا طرفدار سرمایهداری در فیلم زیاد است، و آیا واقعا جای تعجب است که تتریس یک چرخش ضد کمونیستی داشته باشد؟! ممکن است این فیلم مانند یک دنیای سینمایی محبوب، کاملاً ناسیونالیستی نباشد، اما اینکه بگوییم تتریس صرفاً به افکار ضد کمونیستی اشاره میکند، مانند این است که بگوییم فاکس نیوز آمریکا، ایراناینترنشنال یا مثلا روزنامه اعتماد یا حتی بسته خبری «20:30» شبکه دو یک منبع خبری کاملاً بی طرف هستند. و جالب است بدانید تتریس برای اولین بار در SXSW امسال یکی از بزرگترین جشنوارههای ایالات متحده که دولت آمریکا در آن دست دارد، به نمایش درآمد.
بنابراین، من میخواهم به آرامی پیشنهاد کنم هنگام تماشای تتریس یا واقعاً هر فیلمی که در یک منطقه کمونیستی یا سوسیالیستی اتفاق میافتد، این نکات را در نظر داشته باشید که چه کسی فیلم را میسازد، چه کسی از فیلم حمایت میکند، شرکت سازنده چیست و سهامداران آنها چه کسانی هستند؟! این سنجش و پرسشها ارزش آن را دارد که هر وقت فیلم یا بازیی را دیدید که در آن خاورمیانه تماماً رنگهای سیاه و قهوهای دارد، مکزیک و آمریکای جنوبی رنگهای زرد و کثیف دارند، یا اروپای شرقی بهشدت با هوای سیاه و ابری اشباع شده است و عملاً هر پلان دارای معماری بیرحمانه است، به این موضوع فکر کنید.
همانطور که مطمئنا همه ما از رسانههای آمریکایی که کشورهای فاشیست یا جنگ زده را به تصویر میکشند انتظار داریم، روسیه موجود در فیلم تتریس به ویژه در یک پالت رنگی خنثی قرار گرفته است. خاکستریهای بی رنگ و سبزهای زیتونی که با رنگ قرمز خاموش پرچم لنین تضاد دارند. همانطور که هنک راجرز برای کسب حق امتباز کامل بازی در سراسر جهان سفر میکند، تتریس به شدت به این فیلترها متکی است تا کاملاً مشخص کند که در کجای بازی سیاست قرار دارد.
البته در زیر این دیدگاه ضدکمونیستی، نشانهای نازک از ضد سرمایه داری نیز وجود دارد. چرا که سرمایه داران بریتانیایی نیز نقش آدمهای بد را بازی میکنند. همچنین «یک دیدگاه سیاه و سفید» نسبتاً ساده در این داستان وجود دارد، جایی که «آدم های بد» روسی تقریباً به طرز کارتونی شیطانی و کلیشهای هستند. برای مقابله با این، هنک راجرز و الکسی پاجیتنوف، مخترع واقعی تتریس، بچههای خوب داستان هستند. با این حال، داشتن همه این بازیکنان مختلف به این معنی است که گروه بازیگران بزرگی وجود دارد. توبی جونز و راجر آلن نقش افراد بد بریتانیایی را بازی میکنند و بن مایلز در نقش یکی از معدود حامیان هنک، هاوارد لینکلن ظاهر میشود.
توگو ایگاوا نیز نقش هیروشی یامائوچی، رئیس نینتندو را بازی میکند و صحنههای همراه با او و تمام صحنههایی که در مقر نینتندو اتفاق میافتد برای طرفداران قدیمی نینتندو سرگرمکننده خواهد بود. اما فراتر از این سیاستبازیها باید به این نکته اشاره کرد که تمام ابزار تولید از اجرای کارگردانی تا فضاسازی از لباس و موسیقی تا نورپردازی و تدوین همه در شرایط مناسب و خوبی قرار دارند.
تتریس همچنین از آواتارهای هشت بیتی برای معرفی شخصیتها و مکانها و همچنین انیمیشنهای پیکسلی و قدیمی برای نمایش عنوان در بین بازیها استفاده میکند. در سرتاسر فیلم، ارجاعات بصری پیوسته به سبک پیکسلی بازیهای ویدیویی دهه هشتاد اضافه شده است و همچنین نسخههای مدرنی از تمهای محبوب موسیقی که بدون شک نوستالژی را فعال میکند. اما فیلم هیچ گاه این اشتباه را مرتکب نمیشود که برای انحراف توجه از محتوای داستانش، به سمت هیجان گرایی سطحی بیفتد، در عوض، با مهارت مولفه دراماتیک را مدیریت میکند تا همیشه آن را در کانون توجه نگه دارد، با ریتمی که سعی میکند مانع کسالت شود.
وجود زیباییشناسی و لحن مناسب، فیلم را سرگرمکننده نگه میدارد، و پیچها، چرخشها، و صحنه تعقیب و گریز پایانی با ماشین نیز چاشنی این سرگرمی هستند. اما با گذشت 90 دقیقه از تماشای تتریس، شما به عنوان مخاطب احساس میکنید که فیلم کمی طولانی است. این طولانی بودن مخاطب را کسل میکند و این یک مشکل مهم در این اثر است.
در نتیجه باید بدانید: تتریس یک فیلم هیجانانگیز لذت بخش است که مطمئناً برای طرفداران بازیهای نینتندو ارزش یکبار دیدن دارد و به طور کلی یک فیلم واقعاً سرگرمکننده است. فیلمنامه شامل یک داستان سیاسی جالب است و اگر با پیشینه سیاسی یا نحوه عملکرد مجوز بازی آشنا نباشید، ممکن است نسبتاً شگفتانگیز باشد. در واقع با کنار گذاشتن هرگونه سوگیری سیاسی خاصی که ممکن است فیلم داشته باشد، بازهم نتیجه کار سرگرمکننده است.
پس اگر میخواهید داستان باورنکردنی معروف ترین بازی آجری جهان را بدانید، نگاهی به فیلم تتریس بیندازید. یک فیلم مهیج جاسوسی صنعتی جالب، اما فاقد امکانات اندکی برای تبدیل شدن به یک فیلم ماندگار.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فیلم نصف موفقیتش رو مدیون بازی فوقالعاده تارون اجرتون هست.اما باز هم این فیلم به زیبایی تونسته کشمکش های بین شرکتهای بازی های ویدیویی که ما تصور یک محله ی گل و بلبل ازشون داریم رو به تصویر بکشه.خیلی قشنگ تاثیر کمونیسم بر شخصیت افراد رو به تصویر کشیده.(الکسی که در واقع خالق بازی تتریس هست از تمام حقوقش دل کنده و شاهکارش دیگر در اختیار خودش نیست)
البته باز هم فیلم حس خیلی خوبی داره و ارتباط بین شخص هنک راجرز و الکسی خیلی زیباست.ارادت قلبی که هنک به الکسی داره و اون رو یه نابغه میدونه و احساس ناامنی و بی اعتمادی آلکسی به او داره که خب خیلی زود از بین رفت.(به نظرم این حس باید به ندرت از بین میرفت نه به این سرعت اما خب باز هم قابل قبوله)
در کل فیلم خوبیه و میتونید در اوقات فراغت ازش لذت ببرید،این فیلم شاهکار نیست اما تونسته کار خودش رو خوب انجام بده چون روی موضوعی دست گذاشته که نمیشه از دلش چیز خیلی خیلی بزرگی بیرون کشید.
فیلمش حس خوبی داشت
ممنون خیلی جالب بود.
فکر نمی کردم تتریس خودمون این همه بکگراند داشته باشه.
احتمالأ ببینم، بهنظر جالب میاد