چرا مادر کاراکترهای دیزنی هیچگاه زنده نیستند؟
مادرها میتوانند موجوداتی دوستداشتنی باشند که نقشی بزرگ در زندگی هر کسی بازی میکنند. ولی کمی باور نکردنی به نظر میرسد که دیزنی این قدر از مادرها متنفر است! نبود مادر زنده در ساختههای دیزنی ...
مادرها میتوانند موجوداتی دوستداشتنی باشند که نقشی بزرگ در زندگی هر کسی بازی میکنند. ولی کمی باور نکردنی به نظر میرسد که دیزنی این قدر از مادرها متنفر است! نبود مادر زنده در ساختههای دیزنی یک سنت به شمار میآید که تا به امروز جریان دارد.
ولی ماجرا چیست؟ دیگران این همه با مادران مشکل ندارند، پس چرا دیزنی به میزانی با مادران زنده به چالش برخورده که نبود آنها را تبدیل به یک کلیشه کرده است؟ چه چیزی باعث میشود تا دیزنی این میزان مادر مُرده را در روایتهای خود جای دهد؟
دنبالهروی دیزنی از داستانهای پریان و کلیشههای جنسیتی
روندهای فیلمسازی گوناگون بیدلیل به وجود نمیآید و ماجرای دیزنی و مادرهای داستانی، به ویژه در پروژههای ابتدایی، از همین اصل پیروی میکنند. بسیاری از فیلمهای انیمیشنی آغازین دیزنی بر اساس داستانهای کلاسیک پریان ساخته شده بودند که مادرهای بیولوژیکی در آنها نقش پررنگی نداشتند.
به طور نمونه میتوان به نگارش ابتدایی برادران گریم از سیندرلا اشاره کرد که مادر راستین این دختر در همان ابتدای داستان از دنیا میرود. از طرف دیگر، در نگارش ابتدایی راپونزل او هم از پدر و هم مادر خود در هنگام دنیا آمدن جدا شد.
تئوری پرآوازهی «سفر قهرمان» جوزف کمبل به این اشاره دارد که بسیاری از روایتهای عالی باید با پاسخ پروتاگونیست به «فراخوان به ماجراجویی» آغاز شوند که نیازمند ترک خانه توسط آنهاست. یک قهرمان باید از مرزهای آشنا جدا شود تا به راستی بتواند خودش را پیدا کند و دست به انجام کارهای برتر بزند.
حذف کردن مادر یک روش کارآمد است که اجازه میدهد قهرمانانی همچون سفید برفی یا سیندرلا هیچ بهانهای برای در خانه ماندن نداشته و آزاد باشند تا در دنیا با ماجراجویی سرگرم شوند. به همین شکل، کنار گذاشتن یک مادر یک تأثیر دستکم گرفته شده روی این شخصیتها دارد تا مخاطبان احساس دلسوزی بیشتری برای آنها داشته باشند.
از همهی اینها گذشته، سنت نقشهای جنسیتی نیز در زنده نبودن بسیاری از مادرهای داستانها تأثیر گذار بودهاند. یکی از این موارد میزان مرگ بالای مادران برای قرنها بود که بیشتر با مادرهایی که هنگام به دنیا آمدن فرزند از دنیا میرفتند ارتباط داشت. به بیان دیگر، برای کودکان دورانی همچون قرن ۱۷ میلادی بزرگ شدن بدون مادر بیولوژیکیشان چندان غیرمعمول نبود.
البته درک مردسالانه از زنها در حضور کارآمدشان در روایتها نیز احتمالاً در نبود مادران در این روایتهای کهن نقش داشته است. حتی در ساختههای قرنهای ۲۰ و ۲۱ دیزنی نیز مرگ مادرها با این مفهوم که کدام جنسیت در نگهداری فرزندان بهتر عمل میکند پیش میرود. تصور حاکم این است که پدران به طور کلی نمیتوانند یک سرپرست با ملاحظه باشند ولی مادران ملاحظهی بیشتری دارند و میتوانند چالشهای مربوط به کودکان را راحتتر حل کنند.
شاید این مفهومهای جنسیتی به صورت صد در صدی در واقعیت دیده نشوند ولی به شکل پررنگی در رسانهها و سرگرمیهای رایج ریشه دواندهاند. فیلمهای Chicken Little و The Wild نمونههای خوبی از این طرز تفکر حکمفرما در دیزنی هستند. در هر دوی این ساختهها نه تنها یک پیوند ناسازگار پدر و پسری دیده میشود بلکه هر دو نیز در ابتدا شخصیتهای مادر نیز داشتند.
این شخصیتهای مادر به قدری در پروسهی ساخت این فیلمها حضور داشتند که تا مرحلهی پویاسازی نیز پیش رفتند ولی در پایان از Chicken Little و The Wild کنار گذاشته شدند؛ احتمالاً به این خاطر که زندگی با یک پدر مجرد به درام روایت میافزاید. این دید که مردان چقدر کم در سرپرست بودن توانایی دارند و نبود مفهومی ذاتی متفاوت از چیزی که مادران میتوانند به داستانها اضافه کنند در پدیدار شدن کلیشهی مادران از دنیا رفته تأثیر گذار بودهاند.
مادرهای مرده در ساختههای مدرن دیزنی
هنگامی که بحث مادرهای مرده در ساختههای مدرن دیزنی میشود، این شرکت به چالشهای بزرگی برمیخورد. از یک طرف، این روند به قدری تکراری شده که حتی شاید تماشاچیان کم سن و سالتر نیز متوجه آن شدهاند. از طرف دیگر، یکسره کشتن مادرها برای پیش بردن داستان با تصویر رو به جلویی که دیزنی میخواهد از خودش در دنیا بسازد هماهنگی ندارد. با این حال، این شرکت هنوز هم به دنبال این است که از روایتهای کلاسیک سود ببرد.
دیزنی بیش از هر چیزی با بازسازی لایو-اکشن ساختههای کلاسیک خود با چنین چالشی دست و پنجه نرم میکند. این فیلمهای انیمیشنی کلاسیک چه چیزی درون خود جای دادهاند؟ کلی مادر از دنیا رفته.
برخی از پروژههای انیمیشنی مدرنتر همچون Tangled، Moana و Encanto روی زنده نگه داشتن هر دو سرپرست شخصیتها تأکید داشتهاند. در پروژههای دیگر نیز اگر مادر از دنیا برود، پدر نیز او را همراهی خواهد کرد؛ چیزی که در Frozen دیده شد. همچنین پروژههایی نیز وجود دارند که روی دینامیک پیچیدهی مادرها و دخترها تمرکز کردهاند که میتوان به Maleficent و عناوین پیکسارِ Brave و Turning Red اشاره کرد.
زنها دیگر به عنوان شخصیتهایی معرفی نمیشوند که میتوانند خرابکاریها را در عرض ۵ دقیقه حل کنند. حالا آنها نیز از دینامیکهای پیچیدهای برخوردار هستند که همچون پدران نقصدار Chicken Little و The Little Mermaid میتوانند انگیزهی شکلگیری خطوط داستانی شوند.
بازسازیهای لایو-اکشن اما چندان به این مشکل نپرداختهاند که آن نیز از وفادارای به نوستالژی تماشاچیان ریشه میگیرند. درست است که Cinderella سال ۲۰۱۵ به واسطهی فلشبکها نقش بیشتری به مادر شخصیت اصلی داد ولی Aladdin و The Little Mermaid هنوز هم مادرانی از دنیا رفته را در خود گنجانده بودند.
ولی جالبترین مورد به Dumbo سال ۲۰۱۹ بازمیگردد. در این فیلم یک مادر مرده برای پروتاگونیستهای کودک انسانی و شخصیت کالین فارل اضافه شد تا کسی را برای سوگواری داشته باشند. شاید کمی شگفتانگیز به نظر برسد که یکی از معدود فیلمهای انیمیشنی کلاسیک دیزنی که به شدت روی دلبستگی یک مادر تمرکز داشت در بازسازی لایو-اکشن خود یک مادر از دنیا رفته را به روایت خود اضافه کرده است.
نمیتوان جلوی مادرهای از دنیا رفته را گرفت... آنها همه جا هستند
با این که دیزنی دوست دارد دگرگونیهایی مدرن به برخی از کلیشههای خود وارد کند ولی در بیشتر موارد هنوز هم حول محور همین کلیشهها مانور میدهد. استفادهی مداوم از مادرهای مرده در روایتهای دیزنی نیز از این قاعده جدا نیست؛ به ویژه که این ابزار روایی تنها در انحصار دیزنی قرار ندارد. انگیزههای روایی و مردسالانهای که در ابتدا تشکیل دهندهی روایتهای پریان کلاسیک بودند باعث میشوند تا مادرها تنها تبدیل به جنازههایی شوند و این مسیر تا به امروز نیز ادامه پیدا کند.
مادرهای از دنیا رفته هنوز هم ابزار مناسبی برای پیش بردن روایت و پایهریزی یک درام فوری در یک داستان به شمار میآیند. در هر حال، اگر یک مادر در یک دنیای خیالی در امان نباشد، چه کسی در امان است؟
این پروسههای ذهنی در بخشهای زیادی از فرهنگ فراگیر دیده میشوند. پس جای شگفتی نیست که در بازسازیهای لایو-اکشن آیندهی عناوین کلاسیک دیزنی دوباره روی مادرهای مرده تکیه شود.
درست است که ساختههای اورجینال مدرنتر تلاش دارند تا مادرها را بیشتر درگیر داستانها کنند ولی این عناوین درنقش استثنا پدیدار میشوند. به طور کلی، فیلمهای دیزنی و فرهنگ فراگیر خیلی تلاش نمیکنند تا مادران را در روایتهای خود زنده نگه دارند تا آنها بر خلاف همهی محبتشان مورد نامهربانی قرار بگیرند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سازنده ی دیزنی شاید با مادرش مشکل داشته! 😂
مادر واقعا بهتربنه
به نظرم یک دلیل دیگه شاید این باشه که ما در همه ی سختی ها انتظار داریم که خانواده مخصوصا مادر کنارمون باشه که همیشه به این شکل نیست و شاید این یکی از پیام هاش باشه
به نظرم محکم ترین دلیلش این هست که توی افسانه هایی که این انیمیشن ها از روش اقتباس شدن همیشه یه دیدگاه جنسیت زده وجود داشته و داره اونم این هست که خانم های جوان شخصیت های ضعیفی هستن که نمیتونن تصمیم درستی بگیرن و خانم های مسن تر هم افرادی هستن که قصدشون فریب کاری هست
البته دلیل این سبک و دیدگاه به نظر من این هست که تفکر اون دوره بر این اساس بوده که مخاطب اصلی این مجموعه ها خانم های کم سن و سال هست و به نحوی سعی داشتن محتوایی تولید کنن که آموزنده باشه در حالی که چارچوب های جامعه امروزی اصلا از این رویه پیروی نمیکنه و عدم تغییر و بروزرسانی این انیمیشن ها باعث این شده که جنسیت زده به نظر بیان
البته این نظر شخصی من هست و لزوما درست و کامل نیست
فک کنم دیزنی با مادرا مشکل داره😂😂😂
دقیقاً یه حسی بهم میگه شاید مادر مدیر دیزنی سر مادرش این قانون رو گذاشت کلا هر انیمیشن که مادر نمیره دیزنی نیست
نظرتون چیه یه مقاله بسازید راجب عجیب ترین کلیشه انیمیشن ها
فمینیستا:
که اینطور 😤
اصن زیر این پست خیلی سخت میشه شوخی کرد
هرشوخی به ذهنم میرسه ناموسیعه
البته که بازم دیزنی لیاقت این فحش و شوخی هارو داره با این انیمیشن هاش
البته اینکه خود دیزنی مادرشو طی یک حادثه (که خودشم توش دخیل بوده که اگه اشتباه نکنم دیزنی به مادرش پیشنهاد میده مادرش بیاد پیش خودش و طی حادثه گاز گرفتگی میمیره) از دست میده هم بی تاثیر نبوده
واسه مامانش خونه میخره خونه نشتی گاز داشته
براستی که مشکل سازندگان با پدر و مادر کاراکترها چیست؟🤔
نکند خودشان هم....!!!!!😶🌫️
چون خودش یه ....
دفاع هم می کنید فن بوی هستید
کاراکتر های مونث همیشه باعث جذب مخاطب میشدن و میشن. متاسفانه یا خوشبختانه این روند همیشه بوده و هنوز هم، چه کم و چه زیاد، وجود داره.
فقط چند تا کاراکتر مونث با اهداف و خصوصیت های مختلف در داستان جا بدید تا خودتون تاثیر رو ببینید!
شخصیت مونثی که خیلی باحاله؛
شخصیت مونثی که خیلی مظلومه؛
شخصیت مونثی که خیلی با نمکه؛
شخصیت مونثی که تاثیر گذاره؛
شخصیت مونثی که میمیره و...
به آثاری که تماشا/مطالعه/تجربه میکنید دقت کنید تا به حرف من پی ببرید.
به همین دلیله که به راحتی میشه یک داستان بدون شخصیت مذکر نوشت اما نمیشه به همین آسونی شخصیت مونث رو حذف کرد.
کلیشه های قدیمی که اکثر مخاطبین دوست داشتن ببین بود
😂😂😂تا حالا به این دقت نکرده بودم
همیشه یه دیالوگ ثابت هم از طرف پدرش هست. "چشمات منو یاد مادرت میندازه"
تا صب حق
شیر شاه تنها استثنایی بود که بابا رو اینبار کشتن😂😂ولی اونجا مادره هم بازم نبود پیش اسکار بود تا آخر فیلم حالا برعکسش فیلمای شرقی اینا معمولاً بابا رو میکشن یا مامان بابارو باهم میکشن