10 داستان برتر از کمیکهای اسپایدرمن
در عرض شش دهه گذشته، شخصیت اسپایدرمن هزاران حضور در کمیکهای کمپانی مارول را تجربه کرده. مطمئناً هیچ کدام از این حضورها با توجه به نویسنده داستان و دورهای که کمیک منتشر شده، شبیه به ...
در عرض شش دهه گذشته، شخصیت اسپایدرمن هزاران حضور در کمیکهای کمپانی مارول را تجربه کرده. مطمئناً هیچ کدام از این حضورها با توجه به نویسنده داستان و دورهای که کمیک منتشر شده، شبیه به هم نبودهاند. اما چیزی که همیشه به عنوان نقطهای ثابت در مورد این شخصیت وجود داشته، احساس مسئولیتش در مورد استفاده از تواناییهایی که به دست آورده در جهت کارهای درست است.
نکات اساسی در مورد محبوبیت پیتر پارکر مشکلاتی است که برای مخاطبان قابل لمس و تجربه هستند. مشکلات او فقط سیمبیوتهای فضایی و کلونها نیستند، او برای نگاه داشتن شغلش دردسر میکشد، خیلی کم پیش میآید که پول کافی داشته باشد و زیاد دیدهایم که انتخابهای اشتباه کند. چه کسی است که چنین تجربیاتی در زندگی نداشته باشد؟ اما فرقی نمیکند که چقدر سختی بکشد یا چه موانعی سر راهش قرار بگیرند، او به انجام کارهای خیر و درست ادامه میدهد. وقتی هم شکست میخورد، که این شکستها کم هم نبودهاند، سریعاً متوجه میشود اما زیر بار شکستش خرد و له نمیشود.
انتخاب فقط ده کمیک از داستانهای برتر اسپایدرمن کار تقریباً غیرممکنی است. انتخابهایی که اکثراً میبینید بیشتر وابسته به این هستند که چطور پیتر پارکر در داستان جا گرفته و کمتر به جزئیات داستان یا تأثیراتی که از رویدادها و وقایع بزرگتر دنیای کمیکهای مارول گرفته شده، توجه میشود.
- 1 شماره 308 و 309 کمیکهای Peter Parker: The Spectacular Spider-man (سال 2017)
- 2 شماره 31 تا 33 کمیکهای The Amazing Spider-man
- 3 شماره 9 تا 15 کمیکهای The Amazing Spider-man (سال 2014)
- 4 شماره 200 کمیکهای Ultimate Spider-man
- 5 سری اول کمیکهای Spidey (سال 2015)
- 6 شماره 539 تا 543 کمیکهای The Amazing Spider-man
- 7 کمیکهای Spider-Men
- 8 کمیکهای Marvel Team-up (سال 2019)
- 9 شماره 38 کمیکهای The Amazing Spider-man (سال 1999)
- 10 شماره 44 تا 47 کمیکهای Peter Parker: Spider-man (سال 1999)
شماره 308 و 309 کمیکهای Peter Parker: The Spectacular Spider-man (سال 2017)
این روزها Chip Zdarsky چندین داستان عالی از اسپایدرمن را مینویسد که از زوایای جدیدی پیتر پارکر را به نمایش میکشد. موردی که میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم شمارههای 308 و 309 سری Peter Parker: The Spectacular Spider-man هستند. در آنها Zdarsky به سراغ یکی از ویلنهای کلاسیک اسپایدرمن یعنی سندمن (Sandman) میرود. مارکو فلینت (Marko Flint) هم مثل خیلی از ویلنهای جذاب دیگر، پیچیده است. با این که خیلی اوقات شرارت میکند اما شده که زندگی دیگران را هم نجات دهد.
این کمیکها با یادآوری سندمن از نبردهای گذشتهاش شروع میشود، در حالی که او سعی میکند تا خودش را به شکل انسان نگه دارد. با همان دیالوگهای شروع داستان متوجه میشویم که سندمن وضعیت خوبی ندارد. پیتر هم به سراغ فیلنتی میرود که بستری شده تا بفهمد او چه مشکلی دارد. احساس همدردی چیزی است که پیتر را از دیگر ابرقهرمانان مثل خودش جدا جلوه میدهد.
با این که جی. جونا جیمسون (J. Jonah Jameson) میخواهد فیلنت سریعاً به زندان بیافتد اما پیتر با او حرف میزند و میفهمد که فلینت در حال مرگ است. بنابراین پیتر، مارکو فلینت را به یکی از مناطق مورد علاقهاش در شهر میرساند تا بتواند به محلی امن فرار کند.
اسپایدرمن به جیمسون اطلاع میدهد که مارکو «مُرده» و همین موضوع باعث درگیری لفظی این دو نفر میشود. در آخر پیتر پارکر حرفی ماندگار میزند:
من میدونم که فکر میکنی زندگی من، این نقشی که دارم، فقط کتک زدن سوپر ویلنهاست اما قرار نیست فقط این باشه. من باید تصمیم بگیرم. تموم مدت. چه کاری بهتره، چه کاری باعث کمک میشه.
اسپایدرمن اکثراً پشت شوخیها و مسخره بازیهایش پنهان میشود اما در واقع همیشه به دنبال این است که تصمیم درستی بگیرد و کار درست را انجام دهد.
شماره 31 تا 33 کمیکهای The Amazing Spider-man
کمیکهای قدیمیتر میتوانند شامل مقداری محتوای زن ستیزانه باشند. ممکن است ببینید که پیتر در حال انجام امور روزمره خودش است که با حرف بتی برنت (Betty Brant) شروع به این فکر میافتد که زنها چه موجودات عجیبی هستند. این موضوع بیشتر مربوط به دوره انتشار کمیکها و همینطور تیم خالق آنها است که حتی با داستانی قوی، چنین مواردی را نیز در خود جای دادهاند.
استن لی و استیو دیتکو اسپایدرمن را خلق و در سال 1962 و شماره 15 کمیکهای Amazing Fantasy این شخصیت را به دنیا معرفی کردند. آنها در طی چند سال بعدی قدرتهای پیتر پارکر، دشمنانش، خانوادهاش و دوستانش را وارد داستان کردند. در اواخر سال 1965 با انتشار شماره 31 کمیکهای The Amazing Spider-Man، یک آرک سه شمارهای را با نام If This Be My Destiny…! منتشر شد که یکی از نمادینترین لحظات تاریخ اسپایدرمن را خلق کردند. اسپایدی زیر قطعهای از ماشین آلات صنعتی گیر کرده و با وجود آسیب دیدنش، هنوز هم دست از تلاش برنمیدارد.
این چند شماره فقط به خاطر همین چند پنل به لیست اضافه نشدهاند. در آنها شخصیتهای گوئن استیسی (Gwen Stacy) و هری آزبورن (Harry Osborn) پا به دنیای کمیکها گذاشتهاند. شماره 31، داستان زندگی پیتر پارکر در دانشگاه امپایر استیت (Empire State) و هرج و مرج ایجاد تعادل بین زندگی خانگیاش، زندگی درسیاش و زندگی اسپایدرمنیاش را روایت میکند.
در عرض 5 صفحه در شماره 33، با نام The Final Chapter، اسپایدرمن شروع به مونولوگ گفتن درباره اضطراب، خستگی و دردهایش میکند که در پنجمین صفحه او قطعه ماشین آلات را بلند کرده و خودش را آزاد میکند. بیشتر صفحه 3 و 4 مد نظرمان است، جایی که در حال تلاش برای موفقیت است. صفحه آخر هم که یک پنل کامل است و هنرنمایی دیتکو را به نمایش میکشد. ما به عنوان خوانندگان کمیک، اسپایدرمن را در زاویهای رو به بالا میبینیم تا فشاری که از کف دستان تا نوک انگشتان پایش به عضلات او وارد میشود را حس کنیم.
چند صفحه بعد، در میانه یک درگیری که سعی میکند دوباره قدرت خودش را به دست آورد، با خودش این گونه فکر میکند:
یه آدم ممکنه ببازه! یه آدم ممکنه شکست بخوره! باعث خجالت نیست... تا وقتی که تسلیم نشه!
این موردی است که باعث نمادین شدن این کمیکها میشود؛ این که چقدر اسپایدرمن نزدیک به یک انسان عادی است. او تلاش میکند و تلاش میکند و تلاش میکند و درست است که همیشه موفق نمیشود اما همیشه تلاشش را میکند.
شماره 9 تا 15 کمیکهای The Amazing Spider-man (سال 2014)
اسپایدی زندگی پر رویدادی در چندین دهه گذشته تجربه کرده اما ماجرای اسپایدر ورس (Spider-Verse) سال 2014 احتمالاً بهترین آنها به حساب میآید. بعد از این که چندین سال در ذهن خودش گرفتار شده و اتو اکتاویوس (Otto Octavius) کنترل بدنش را به دست گرفته بود، پیتر بالاخره کنترل بدنش را پس میگیرد. اما شش ماه بعد از آن است که رویداد جدیدی در برابرش قرار میگیرد.
داستانِ دن اسلات (Dan Slott) تعداد زیادی شخصیتهای عنکبوتی را در مرکز ماجرا قرار میدهد. شخصیتهایی مثل سیلک (Silk)، اسپایدر گوئن (Spider-Gwen)، پاویتر پراباکار (Pavitr Prabhakar)، بیلی برداک (Billy Braddock) و چندین نفر دیگر.
این کمیکها، بزرگترین دشمنان عنکبوتها را در برابرشان قرار میدهد؛ یعنی Inheritors، نژادی که از انرژی به دست آمده از عنکبوتیها تغذیه میکنند و برای همین هم از دنیایی به دنیای دیگر به دنبال شکارهایشان میروند.
خیلی زیاد پیش نمیآید که داستانهایی از اسپایدرمن ببینیم که در آن فلسفههای دنیای مارول وجود داشته باشد اما این بار اسپایدر ورس توانسته این جادو را انجام دهد. این پروژه را میتوان موردی جاه طلبانه در نظر گرفت اما ترکیب دَرکِ اسلات از دنیای کمیکها با طراحیهای حیرت انگیز الیور کویپل (Olivier Coipel) به خوبی از پس آن برآمد.
شماره 200 کمیکهای Ultimate Spider-man
مرگ پیتر پارکر در دنیای آلتیمیت باعث ناراحتی بسیاری از خوانندگانش میشود. با این که لحظه مرگش خیلی محزون کننده است اما شماره 200 این کمیکها، در دومین سالگرد مرگش، جایی است که تأثیر او بر روی دوستان و خانوادهاش را میبینیم که هنوز که هنوز است وجود دارد. اِمجِی، گوئن، زن عمو می، مایلز، جانی، بابی، کیتی و خیلی اسامی دیگر که همهشان در حال تصور این هستند اگر پیتر زنده میماند چه کار میکرد و از آنها میخواست که چه کنند.
با وجود این که پیتر خیلی سعی میکند تا خودش را از نزدیکانش در جهت محافظت از آنها دور کند اما خیلی کم اتفاق میافتد موفق شود. اِمجِی، مِی، جانی و تمام آدمهایی که در مسیر زندگی او قرار گرفتهاند، همه آنها همیشه هوای پیتر را داشتهاند. فرقی نمیکند در دنیای آلتیمیت بوده باشد، سری کمیکهای Renew Your Vows یا هر سری دیگری که تا به حال در آن حضور داشتهاند. پس با وجود این شماره کمیک میتوان دید دیگران چه نظری در مورد پیتر دارند. علاوه بر اینها، صفحات کاملی از آیندههای احتمالی برای پیتر پارکر زمین 1610 را میتوان دید که فقط خود آنها باعث حضور این کمیک در لیست میتوانستند باشند.
سری اول کمیکهای Spidey (سال 2015)
سری 2015 کمیکهای Spidey مارول به نوعی اسپایدرمن را به ریشههایش بازگرداند. در زمان حال حاضر شروع میشود ولی پیتر پارکر دوباره یک نوجوان شده. اگر در جریان دنیای کمیکها باشید متوجه میشوید بچهها عاشق اسپایدرمن هستند و به راحتی شیفتهاش میشوند. او شخصیتی است که با وجود رنگهای روشن و شوخیهایش به سادگی برایشان قابل هضم است. اما اگر سر زدن به کمیکهای دهه 60 برای کودکان کار سختی به نظر میرسد، Spidey بهترین گزینه برای معرفی اسپایدرمن است.
این کمیکها به خودی خود کامل هستند، هر کدام از آنها با صفحهای شروع میشوند که داستان پیش زمینه پیتر را تعریف میکنند. به خوبی نوشته شدهاند و تصویرسازی قویای دارند. قرار نیست در این کمیکها با کلی اطلاعات جدید در مورد اسپایدرمن مواجه شوید اما قسمتهایی آشنا از داستانهای اولیه او را حس خواهید کرد. تازه، میتوان اسپایدی را دید که در کنار چندین قهرمان از دنیای مارول به مبارزه میپردازد که این لحظات همیشه لذت بخش خواهند بود.
شماره 539 تا 543 کمیکهای The Amazing Spider-man
خیلیها عاشق داستانی دروننگر از پیتر پارکر هستند و شمارههای 549 تا 543 کمیکهای The Amazing Spider-man (که با عنوان Back in Black منتشر شدند) غالباً چنین ویژگیای دارند. در طی وقایع جنگ داخلی، پیتر پارکر هویتش را به دنیا معرفی کرد و در نهایت کینگپین به عنوان یکی از بزرگترین دشمنانش از زندان دستور حمله به او را میدهد.
اما آدمکش استخدام شده به زن عمو مِی شلیک میکند و در نتیجه باعث میشود پیتر عقلش را از دست بدهد. او هر کسی که در مسیرش قرار میگیرد را زیر مشت و لگدش قرار میدهد تا بفهمد چه کسی دستور قتل را صادر کرده تا این که میفهمد همه چیز زیر سر کینگپین بوده. در تمام لحظات این دوره از زندگیاش، افکاری مثل «من باید نسبت به این احساس گناه کنم.» یا «ممکن بود من بکشمش؟ آره.» در سرش میگذرند.
وقتی اسپایدرمن از حدش فراتر میرود معمولاً به خاطر این است افرادی که دوستشان دارد آسیب دیدهاند و خشمش از احساس گناه نسبت به این که تصمیم درست را نگرفته نشأت میگیرد. در داستان «Back in Black»، خشم پیتر باعث میشود تا او تصمیماتی احساسی و خشونت آمیز بگیرد. این داستان فقط یک نمونه است تا نشان دهد چگونه میتوان اسپایدرمن همیشگی را تبدیل به چیزی کرد که برای خوانندگان ناآشنا باشد. نشان میدهد که چیز بزرگی در راه است، چیزی مهم. آن هم تصور پیتر پارکر بدون نقاب است. هر چند در انتها، داستان به نوعی ناامید کننده تمام میشود.
کمیکهای Spider-Men
این سری کوتاه کمیکها که توسط خالق کمیکهای Ultimate Spider-Man، یعنی برایان مایکل بندیس (Brian Michael Bendis) قلم زده شد، به اولین دیدار اسپایدرمن زمین 616 و مایلز مورالز (Miles Morales)، جانشین اسپایدرمن در دنیای آلتیمیت، میپردازد. 60 سال حضور اسپایدرمن در دنیای سرگرمی چیزی بیشتر از پیتر پارکر را به خوانندگانش هدیه داده: دیگر اسپایدرمن به معنی «آن پسر مو قهوهای عاشق کتاب از محله کویینز» نیست.
در کمیکهای Spider-Men، بندیس دنیای پیتر و مایلز را با هم ادغام کرد. پیتر دنیای The Amazing Spider-Man وارد یک پرتال میشود تا او را مجبور به تجربه دنیایی میکند که در آن هیچوقت سن 16 سالگی را پشت سر نگذاشت. در این سفر میبینیم پیتر با خبر مرگش مواجه میشود در حالی که باید به نوعی نقش یک استاد را هم بازی کند، نقشی که توانسته بود در دنیای خودش از آن دوری کند. دیدن این که مایلز از تمام لحظات شاگردی پیتر استفاده میکند، چون به خاطر مرگ پیتر دنیای خودش هیچوقت این فرصت را به دست نیاورده بود هم جزو جذابیتهای داستان است.
کمیکهای Marvel Team-up (سال 2019)
تشکیل تیمها بهترین فرصت برای بازیگوشی ابرقهرمانهاست و از همین رو هم بعضی از خطوط داستانی بامزه در آنها جریان دارند. تیمهای خیلی، خیلی زیادی هم با وجود اسپایدرمن تشکیل شدهاند که میتوان کار انتخابشان را سخت کرد اما کمیکهای نوشته شده به دست اِیو اِل اِوینگ (Eve L. Ewing) جایگاه ویژهای دارند. اوینگ اوایل امسال ماجرای اسپایدرمن و میس مارول (Ms. Marvel) را خلق کرد که شاید بزرگترین مشکل آن فقط سه شمارهای بودنش است.
وقتی میس مارول در سال 2013 وارد دنیای کمیکها شد، مقایسهاش با پیتر پارکر خیلی رواج پیدا کرد. او یک دختر نوجوان در شهر جِرِسی است، زندگی مستقلی دارد و سعی میکند بین خانواده، مدرسه، دوستان و هویت ابرقهرمانیاش تعادل برقرار کند. به نوعی میتوان گفت او اسپایدی است ولی برای نسل جدید. جفتشان آدمهای باهوش عجیب و غریبی هستند که در مورد خودشان شک دارند.
پیتر در این داستان دوباره ما را به دوران کودکی میبرد و همان اسپایدیای میشود که بچههای امروزی عاشقش هستند. این قدرتِ محدود نبودن به زمان و قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر اسپایدرمن است که باعث لذت بردن از او میشود.
شماره 38 کمیکهای The Amazing Spider-man (سال 1999)
در سال 2002، 40 سال بعد از اولین حضور اسپایدرمن در دنیای کمیکها، پیتر پارکر بالاخره با زن عمو مِی در مورد زندگی دوگانهاش صحبت میکند. مِی از این ماجرا خوشحال نیست اما نه به دلیلی که ممکن است به ذهنتان خطور کند. او به پیتر میگوید که پیتر راه راحتتر را انتخاب کرده. مطمئناً برای او راحتتر میبود که چنین چیزی را نداند. اگر نمیدانست، پیتر هیچوقت مجبور نمیشد با تردیدهای مِی در مورد قضاوتهایش یا قضاوتهای مِی در مورد انتخابهایش مواجه شود.
تصمیم به این که انسانهایی که دوستشان دارید نیاز به محافظت در برابر حقایق مهم دارند، موقعیت سختی برای دفاع کردن به شما میدهد و این داستان هم به خوبی و خوشی تمام نمیشود. اما امید بخش است. دیدن این که هر دو پارکرها از احساس گناه نسبت به مرگ عمو بِن راحت میشوند، باعث آرامش میشود.
شماره 44 تا 47 کمیکهای Peter Parker: Spider-man (سال 1999)
نورمن آزبورن از همان شماره 14 کمیکهای The Amazing Spider-Man که به وسیله لی و دیتکو معرفی شد، به خاری در زندگی پیتر پارکر تبدیل شده. اما یکی از بهترین حضورهایش یک آرک داستانی چهار قسمتی در کمیکهای Peter Parker: Spider-Man است. این کمیکها اتمسفری متفاوت دارند و پر از رنگهای خاکستری، آبی، سبز و بنفش هستند. تقریباً تمام مدت باران در حال بارش است و استایل هنری راموس (Ramos) به خوبی این فضا را به تصویر میکشد.
در این داستان، نورمن بازگشته تا پیتر را با حس گناه خودش زجر دهد. اما به جای این که چندین صفحه متوالی از جنگ گرین گابلین با اسپایدرمن را ببینیم، کمیک حالت محزونانه و ناراحت کننده میگیرد. از هر دو شخصیت زاویه دیدهای فراوانی میبینیم. این آرک داستانی با چهار صفحه از نورمن شروع میشود که در حال صحبت با قبر پسر مُردهاش است. در اینجا، ویلن فقط به عنوان «هیولای هفته» دیده نمیشود که برای سکانسهای مبارزه هیجان انگیز وارد داستان شده، بلکه به خاطر مفهومش برای اسپایدرمن وجود دارد. نورمن و پیتر به طرز ناگسستنی به هم متصل شدهاند و این داستان نشان میدهد چرا پیتر اجازه نمیدهد این ارتباط او را کنترل کند.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به به بسیار زیبا و جامع بود
لذت بردم
ممنون برای مقالتون