یادداشت: چرا استیم ماشین حالا میتواند موفق شود؟
ولو چگونه از شکست خود درس گرفته است؟
احتمالا همه از دستاوردها و محبوبیت استیم دک شنیدهاید، اما یادتان میآید زمانی از ولو بهعنوان آینه عبرتی برای سایر سختافزارسازان یاد میشد؟ بله، حضور شرکت ولو در فضای سختافزار و سیستم عامل همواره به اندازه امروز درخشان نبود. اولین نسل استیم ماشین، کنترلر استیم و SteamOS در سال ۲۰۱۵ در دسترس قرار گرفتند و… بگذارید اینگونه بگوییم که هیچ کس ذرهای از شکست آنها غافلگیر نشد. اصولا اکثر شرکتها بعد از چنین ناکامیهایی دیگر پایشان را در این فضا نمیگذارند، اما حالا ده سال گذشته و ولو باری دیگر با نسل جدید همان محصولات بازگشته است. سوال اینجاست که چرا؟ چرا ولو دوباره شانسش را در این حیطه امتحان کرده و چرا این بار بهنظر میرسد که تلاش آنها با اقبال بسیار بهتری مواجه میشود؟
بگذارید به گذشته برگردیم. ولو سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ شیفته ایدهای بود که تصور میکرد آینده بازی روی پیسی را متحول میکند: آوردن قدرت پیسی به زیر تلویزیون، در قالب دستگاهی شبیه یک کنسول. اما مشکل اینجا بود که استیم ماشین از همان ابتدا نه یک «محصول»، بلکه یک «الگو» بود. ولو سختافزار نمیساخت. فقط یک طرح کلی ارائه داد و ساخت دستگاه را به دهها شرکت مختلف سپرد؛ از Alienware گرفته تا تولیدکنندگان ناشناختهای که نمونههایی با کیفیتهای بهشدت متفاوت عرضه کردند.
نتیجه، بازار آشفتهای از دستگاههایی بود که شباهتشان به یکدیگر تنها در نامشان خلاصه میشد. قیمتها از چندصد دلار تا مدلهای چند هزار دلاری بالا و پایین میشد. هیچ تضمینی وجود نداشت که بازیها روی همه مدلها یکسان اجرا شوند. حتی نمیشد فهمید کدام مدل برای چه سطحی از کارکرد طراحی شده است. استیم ماشین نه مثل کنسول تجربهای یکنواخت ارائه میکرد و نه مثل پیسی امکان مشخص ارتقا یا انتخاب قطعه داشت. استیم ماشینها در برزخی قرار داشتند که شامل هیچ کدام از مزایای دو طرف نمیشد.

اما آن «الگو» برای استیم ماشینها چه بود؟ تنها یک چیز: استفاده از سیستم عامل SteamOS. اینجاست که به مشکلی حتی کشندهتر میرسیم. SteamOS در زمان عرضه هنوز نارس بود. نسخه کنونی سیستم عامل استیم به واسطه لایه سازگاری Proton میتواند اکثر بازیهای ویندوز را بدون هیچ مشکلی اجرا کند، اما در نسخه ابتدایی هیچ خبری از این ویژگی نبود. بهعبارت دیگر، شما با خرید یک استیم ماشین مجهز به SteamOS، تنها میتوانستید بخش ناچیزی از بازیهای این پلتفرم که برای لینوکس پورت شده بودند را تجربه کنید. اگر بهدنبال دستگاهی بودید که هم جای کامپیوتر ویندوزی شما را بگیرد و هم کنسول، با یک استیم ماشین کلاه بدی به سرتان میرفت. ولو از نظر زمانی خیلی جلو افتاده بود؛ ایده درست بود، اما اقدامات اساسی پشت صحنه هنوز کامل نشده بودند.
از طرف دیگر کنترلر نخست استیم که همزمان با استیم ماشین عرضه شد، خودش پروژهای عجیبتر بود. این کنترلر برخلاف تمام دستههای موجود، دو ترکپد بزرگ داشت که قرار بود دقت موس را شبیهسازی کنند. از نظر مفهومی، این ایده جذاب بود؛ ولو میخواست تقریبا هر سبک بازی که روی پیسی موجود بود را با دسته قابل بازی کنند. انصافا هم کنترلر استیم نکات دلنشین خود را داشت؛ طراحی آن در کمال نامتعارف بودن، منحصر بفرد بود و باعث میشد بازیهای استراتژی و بسیاری از عناوین ماوسمحور، تا حد خوبی روی کنترلر قابل تجربه باشند.
اما بسیاری از بازیکنان با آن احساس راحتی نمیکردند. عادت کردن به ترکپدها زمان میبرد و موتورهای بازخوردی ویژهاش، با وجود نوآوری، اغلب برای بازیها بیش از حد حساس یا غیرطبیعی بود. توسعهدهندگان هم علاقه چندانی به پشتیبانی ویژه از کنترلری که فقط روی استیم ماشینها و پیسی عرضه میشد، نشان نمیدادند. در نهایت کنترلر استیم، مثل خود استیم ماشین، محصولی بود که ایدهاش جلوتر از آمادگی بازار قرار داشت.
ترکیب تمام این عوامل، یعنی سختافزار پراکنده، نرمافزار ناپایدار و کنترلری که فهم و کار با آن نیازمند یادگیری بود، باعث شد استیم ماشین حتی پیش از آنکه شانس واقعی پیدا کند، شکست بخورد. مهمتر از همه این بود که ولو در آن زمان تجربهای در عرضه و پشتیبانی از سختافزار نداشت. کاربران نمیدانستند آیا این شرکت در درازمدت کنار محصولش خواهد ماند یا نه. و البته حق هم داشتند؛ چون چند سال بعد هم ولو کل پروژه را بدون هیچ سر و صدایی کنار گذاشت.

اما همهچیز با استیم دک عوض شد. این بار ولو سختافزار را خودش ساخت و برخلاف گذشته، محصول را مرحله به مرحله، با صدها بهروزرسانی نرمافزاری و توسعه مداوم Proton پشتیبانی کرد. گیمپد داخلی دک ثابت کرد ولو بالاخره زبان طراحی مشخصی برای کنترلر پیدا کرده است. SteamOS از یک آزمایش به یک سیستمعامل واقعی و قابلاعتماد تبدیل شد. مهمتر از همه، کاربران فهمیدند که ولو این بار قرار نیست وسط راه محصول را رها کند.
پروتون شاید مهمترین دستاورد این دوره باشد؛ لایهای که اجازه میدهد بازیهای ویندوزی بدون نیاز به نسخه مخصوص لینوکس اجرا شوند. چیزی که اگر در سال ۲۰۱۵ وجود داشت، شاید سرنوشت استیمماشین کاملاً متفاوت میشد.
حال ولو نسخه جدید استیم ماشین را معرفی کرده؛ اما این محصول نه ادامه نسخه شکستخورده قبلی، بلکه تحقق همان ایده قدیمی در شرایطی است که موانع گذشته تقریباً از بین رفتهاند. برخلاف گذشته، دیگر خبری از دهها تولیدکننده نیست. سختافزار یکپارچه است، تجربه یکنواخت است و هدف دقیقتر تعریف شده: یک کامپیوتر کوچک، بیصدا و ساده که دقیقاً برای نشستن زیر تلویزیون طراحی شده، همانطور که یک کنسول عمل میکند، اما با لایبرری عظیم و انعطافپذیری پیسی. همچنین کنترلر جدید هم ادامه منطقی طراحی استیم دک است؛ دیگر تجربهای عجیب و گسسته نیست، بلکه نسخهٔ بالغ همان چیزی است که میلیونها کاربر قبلاً امتحان کردهاند و با آن راحتند.
برای اولین بار، میتوان بهوضوح فهمید استیم ماشین جدید برای چه ساخته شده است. نه برای کسانی که خودشان پیسی میسازند. نه برای کسانی که دستگاههای چند هزار دلاری میخواهند. بلکه برای کاربرانی که یک سیستم «روشن کن و بازی کن» میخواهند، اما از محدودیت کنسولها خستهاند. برای خانههایی که فضای زیادی ندارند. برای گیمرهایی که از استیم دک خوششان آمده و حالا دنبال نسخه خانگی آن هستند. و حتی برای کسانی که همیشه از بیرون به دنیای پیسی نگاه کردهاند، اما پیچیدگیهایش را نمیپسندند.
همهچیز به قیمت برمیگردد. اگر والو این دستگاه را با قیمت رقابتی عرضه کند، استیمماشین میتواند تبدیل به پلی واقعی میان دو جهان کنسول و پیسی شود. اما اگر قیمت بالا باشد، مسیرش متفاوت و محدودتر خواهد شد.
ولو امروز، ولو سال ۲۰۱۵ نیست. اکنون تجربه ساخت سختافزار دارد، اکوسیستم نرمافزاریاش به بلوغ رسیده و اعتماد کاربران را بهدست آورده است. شکست نسل اول، بیش از آنکه ناشی از بد بودن ایده باشد، نتیجه کمبود ابزار و ناپختگی بود. امروز بیشتر آن موانع برطرف شدهاند. استیم ماشین جدید نه تکرار گذشته، بلکه بازگشتی است که نشان میدهد ولو بالاخره به نقطهای رسیده که رویای قدیمیاش را میتواند در عمل پیاده کند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.