ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل شخصیت مک مورفی – عصیانگری در سینما!

شخصیت مک مورفی بی شک یکی از محبوب‌ترین و مشهور‌ترین شخصیت‌های دنیای سینما است که وجودش در فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته، این فیلم را یک فیلم محبوب در دنیا کرده. این شخصیت با ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۲۸ تیر ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۰

شخصیت مک مورفی بی شک یکی از محبوب‌ترین و مشهور‌ترین شخصیت‌های دنیای سینما است که وجودش در فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته، این فیلم را یک فیلم محبوب در دنیا کرده. این شخصیت با بازی بی‌نظیر جک نیکلسون توانسته به یک شاهکار سینمایی تبدیل شود. با تحلیل شخصیت مک مورفی، همراه ویجیاتو باشید.

چه چیزی باعث می‌شود بگوییم فلان شخصیت یک شاهکار است؟

زمانی که یک شخصیت بتواند خودش را برای ما تشریح کند و ما هم بتوانیم رفتار های او را پیش بینی کنیم، آن شخصیت از نگاه ما جذاب می شود. مک مورفی در همان دقایق ابتدایی این شناخت را به ما می دهد و با یکسری رفتار‌ها و خصلت‌های ثابت، در بعضی دقایق فیلم قابل پیش‌بینی می‌شود. قابل پیش‌بینی بودن رفتار‌های شخصیت برای تماشاگر جذاب است و باعث می‌شود آن را یک شخصیت انسانی بداند؛ اما این قابل پیش‌بینی بودن حد و حدودی دارد. باید لحظاتی در مورد کنش و واکنش شخصیت در فیلم باشد که هیچ کس نتواند آن را پیش‌بینی کند. این کار با افزودن خصایص متناقض‌نما عملی می‌شود.

بعد از کامل شدن معلومات ما از شخصیت، از یک زمانی به بعد تماشای واکنش شخصیت نسبت به رویداد‌های غافل‌گیر کننده برای ما جذاب می‌شود.

بنابراین ، مهارت نویسنده در شناساندن سریع‌تر شخصیت بسیار مهم می‌شود؛ زیرا باید فرصت کافی برای خلق لحظات کنش و واکنش شخصیت و پیشروی داستان به واسطه شخصیت داشته باشد.

چه شناختی از شخصیت مک مورفی داریم؟

با دیدن چند دقیقه ابتدایی فیلم، ما شناخت ثابتی از مورفی بدست می آوریم. این شناخت از جهات مختلف قابل برسی است.

۱- خصلت‌های ثابت

خصلت‌های ثابت یک سری رفتار، خصوصیات و یا عقایدی هستند که خصلت های دیگری را به دنبال دارد.
مورفی آدم تیزبینی است و به جزئیات توجه بسیار دقیقی می کند. همین باعث می شود که انسان شناسی ماهر باشد. انسان شناس بودن او باعث می شود که به جای آسیب جسمی به افراد، از نقطه ضعف آن‌ها استفاده کند و یا برعکس برای جلب حمایت افراد، متناسب با تمایلات آن‌ها رفتار کند.

به عنوان مثال، در صحنه‌ی گفت و گوی پرستار رچد با بیماران، وقتی نگاه شک آلود مورفی به لبخند پرستار رچد را می بینیم، متوجه می شویم که مورفی تمایل رچد به حکومت بر بیماران را شناخته است و وقتی در یکی از صحنه ها می گوید:《بلایی سر این پرستار بیارم که ندونه چیکار کنه!》منظورش این نیست که به جانش می‌افتد و کتکش می‌زند تا خون بالا بیاورد، منظور مورفی از 《بلا》 جنگ روانی است. او که فهمیده پرستار رچد از سلطه بر بیماران لذت می برد، هر کار احمقانه‌ای می کند تا این سلطه و نظم پرستار رچد از بین برود.
مورفی همچنین علاقه زیادی به ورزش‌های پر تحرک مثل بسکتبال دارد. به همین دلیل آدم فعال و بازیگوشی است. به قول معروف 《یک جا بند نمی شود》. وقتی مجبور باشد یک جا بشیند و حرف های مزخرف پرستارِ سلطه گر را بشنود، کسل و بی طاقت می شود.مهمترین خصلت ثابت مورفی، تمایل به استقلال فردی و جمعی است. این خصلت برخی خصلت های دیگر را به دنبال دارد. مثل علاقه به فضای باز، بیزار بودن از برنامه ریزی و نظم، تمایل به شکست قوانین محدود کننده و نابودی هر چیزی که باعث می شود احساس برده بودن بهش دست بدهد. همه این خصوصیات در فیلم به وضوح قابل مشاهده است.

۲- نیاز دراماتیک

نیاز دراماتیک همان هدف شخصیت در طول فیلم است. این عنصر بعد از شناختن شخصیت آشکار می شود. در مورد نیاز دراماتیکِ مورفی باید گفت:《به هم زدن نظم و قوانین محدود کننده و عاجز ساختن پرستار رچد از سلطه‌گری》

مشخص شدن نیاز دراماتیک، به روان بودن داستان و منحرف نشدنش از مسیر اصلی کمک شایانی می‌کند. وقتی نیاز دراماتیک شخصیت اصلی بنا می‌شود، شخصیت یک هدف انتخاب می‌‌کند. تشریح این هدف برای تماشاگران باید حداقل در سی دقیقه اول اتفاق بی‌افتد، البته نباید به زبان خود شخصیت به یکباره یک هدفی بیان شود، بلکه یک رویداد و یا یک حادثه باید این هدف را مشخص کند.

۳- دیدگاه

دیدگاه هر شخصی نسبت به جهان هستی اهمیت ویژه‌ای دارد و یک ابزار مهم برای قضاوت افراد است. شناخت دیدگاه مورفی به هستی و معرفت، احتیاجی به عقب جلو کردن فیلم و برسی تک به تک صحنه ها نیست! او در یکی از صحنه های اولیه، در پاسخ به سوال رئیس تیمارستان که از او درباره پنج دفعه تجاوزش می پرسد ، می گوید:《راکی مارسینو یه پرونده چهل تایی داشته و الان یک میلیونره》این حرف دیدگاه او را می رساند. شاید یه همچین چیزی:《بزن خراب کن ، نابود کن ، ولی انقلاب کن.》

او به هرچیزی که نگاه می‌کند، ابتدا تصور می‌کند که آن چیز اگر این محدودیت‌ها را نداشت چه می‌شد، یا اگر فلان کس انقدر بی‌اختیار نبود چه می‌شد. او به همه چیز بُعد استقلال می‌دهد و بعد درباره آن قضاوت می‌کند. دیدگاه او می‌گوید که هیچ محدودیتی وجود ندارد و هر کاری شدنی است و فقط جسارت لازم است. هنر نویسنده فیلمنامه این بوده که بودن اینکه این دیدگاه را با دیالوگ‌هایی مستقیم منتقل کند، تنها با چند صحنه کوتاه و دیالوگ‌هایی که هیچ اشاره مستقیمی نمی‌کند بیان کرده.

مضمون والد انحصارگر

زیگموند فروید یک روانکاو مشهور، اعتقاد دارد بیشتر ترس‌ها و گرایش‌ها و در کل عناصر روانشناختی انسان، در کودکی ریشه دارد. ما با مشاهده تلاش مک مورفی برای رهایی از سلطه و سلطه‌گری، ناخودآگاه یاد پدر و مادری می افتیم که همواره برای بازیگوشی هایمان، ما را تنبیه می‌کردند و سلطه کامل بر ما داشتند و ما از انجام هر گونه اقدام استقلال طلبانه‌ای عاجز بودیم.

وقتی اقدام های استقلال طلبانه مک مورفی را می‌بینیم، نوعی تنش در درون ما آزاد می‌شود، وقتی مورفی از رچد شکست می خورد، درون ما ضربه می‌خورد، به خصوص وقتی که بعد از صحنه رای گیری مورفی با داد و بیداد و تلاش در حد مرگ، سعی می‌کرد یکی از دیوانه‌ها را راضی به رای دادن کند. همینطور وقتی پیروز شدن او در بهم زدن نظم را شاهد هستیم، ناخودآگاهِ ما یک حس آزادی را تجربه می‌کند، حسی که در کودکی هنگام مقابله با والدین از آن محروم بودیم.
اما سر انجام وقتی که مک مورفی در آخر فیلم تبدیل به یک جسم بی روح می شود، حس تخلی را تجربه می‌کنیم و یاد دورانی می‌افتیم که بعضی اوقات در اتاق‌مان زندانی می‌شدیم و یا تنبیه و محرومیت‌هایی را از سوی والدین تحمل می‌کردیم. اما در کل همین درگیری حسی باعث غنای شخصیت و ماندگاری آن می‌شود.

بحث تمثیل؛ خدای استقلال در برابر خدای سلطه

شخصیت مک مورفی، یک شخصیت تمثیلی است. او تمثیلی از انسان‌های قهرمانی است که افراد ستم دیده و زیر سلطه را آگاه و آن‌ها را در جهت استقلال یاری می‌کنند. بر خلاف پرستار رچد که تمثیلی از انسان‌ها و یا دولت‌های سلطه‌گری است که تمایل شدیدی به سلطه و حکومت بر افراد دارند.

بیشتر جذابیت فیلم، توسط کشمکش‌های بین مورفی و رچد تامین می شود. برای برسی این موضوع، به برسی یکی از صحنه های فیلم می پردازیم:

به نظر من صحنه درخواست مک مورفی از پرستار رچد برای تماشای مسابقات بیسبال، و صحنه بعدی‌اش که نتیجه این صحنه است، از بی نظیرترین صحنه های فیلم هستند.

در آغاز این صحنه که مک مورفی از نظم کشنده رچد با خبر شده، قصد دارد به زبان خوش این نظم را بهم بزند. اما با مخالفت پرستار رچد مواجه می شود. وقتی دو طرف راضی به رای گیری می‌شوند، مورفی خیال می‌کند که برنده شده ، ولی وقتی رای گیری انجام می‌شود، جز یکی از بیماران که از سلطه پرستار رچد خسته شده و مورفی در جلب حمایت او موفق شده، بقیه همه در بالا بردن دستشان تردید دارند و گویا از چیزی می‌ترسند. در این صحنه مورفی یک از زیباترین واکنش‌هایش را نشان می‌دهد. حیرت زده به این طرف و آن طرف نگاه می‌کند. خدای استقلال از بی‌انگیزه بودن انسان‌ها نسبت به استقلال متاسف می‌شود. خدای سلطه، نگاهی به بنده های مطیع خودش می‌کند و لبخندی رضایت آمیز می زند.

مک مورفی عقب نشینی نمی‌کند و این بار با کمک همان یک نفر که دستش را بالا برد، سعی می‌کند مردم را از ظلمی که به آن‌ها می شود آگاه کند. خدای استقلال سعی می کند با نشان دادن اراده‌اش به انسان های مطیع‌، آن ها را با شجاعت برای طغیان‌گری آشنا کند.

مک مورفی در صحنه بعدی به پیشنهاد یکی از بیماران، تقاضای رای گیری مجدد از پرستار رچد می‌کند. او با اینکه در صحنه قبلی، فضای سنگینِ سلطه رچد را دید، ولی همچنان از خودش مطمئن است و به دلیل همین اعتماد به نفس است که بقیه به او اطمینان می‌کنند. وقتی رای گیری انجام می‌شود، بین تمامی اعضا همه دستشان را بالا می‌برند. خدای سلطه که از دیدن تحول بنده‌هایش خشمگین شده، از راه دیگری وارد می شود و دیگر اعضای آن بخش را در رای‌گیری حساب می‌کند. مورفی شکست را قبول نمی‌کند و دیوانه‌وار از بقیه بیماران خواهش می‌کند که رای بدهند. پس از کشمکش‌های زیبای دو خدای استقلال و سلطه، در آخرین لحظه که ظاهرا مک مورفی شکست خورده، فکری به سر مورفی می‌زند. او به تلوزیون سیاه نگاه می‌کند و شروع به گزارش کردن مسابقه بیسبال می‌کند. همه بیماران از اتاق‌ بیرون می‌آیند و به صفحه خاموش تلوزیون نگاه می‌کنند و شادی می‌کنند. آن ها یک صفحه سیاه نمی‌بینند، بلکه مسیر یک آزادی رو می‌بینند، آزادی‌ای که خدای استقلال به آن‌ها نشان داده و آن‌ها را هدایت می کند. خدای سلطه که از طغیان بنده هایش عصبی شده، نگاهی خشمگین به مک مورفی می‌اندازد و شروع به داد و بی داد می کند.

رندال مک مورفی ، نماد عصیانگری در سینما است، او به مخاطبان می‌گوید که به جای نشستن و فرمانبرداری کردن بلند شوند و خودشان فلسفه خودشان را بسازند و نگذارند بقیه به آن‌ها بگویند که کی باشند. آن ها باید خودشان انتخاب کنند که کی هستند. انسان بودن یعنی همین؛ یعنی استقلال در اندیشه و عمل. مک مورفی در طول فیلم روش انسان بود را به ما یاد می‌دهد.

 


 

بیشتر بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (2 مورد)
  • علی
    علی | ۲۸ تیر ۱۳۹۹

    در نهایت اینکه پایان این فیلم بنظرم شاد ترین پایان تاریخ سینماست. آب سرد محبوس در آب سردکن جاری شد و وسیله ای برای عروج از قفس شد، و صبحی که نوید آزادی و رهایی را میدهد آغاز شد(پایان شب سیاه سفید هست) همین قدر امید بخش و سمبلیک پر از حس خوب رهایی
    مک مورفی بزرگ هم به بزرگ ترین رهایی رسید، رهایی از خاکی و فانی که به بهترین نحوه تفسیر گر این شعر هست:مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک. چند روزی قفسی ساخته اند اندر بدنم...

  • علی
    علی | ۲۸ تیر ۱۳۹۹

    بنطر من بهترین شخصیت فیلم شخصیت سرخپوست یا رئیس هست. روند تغییر این کاراکتر بی نظیره حالا چرا؟
    فضای تیمارستان فضایی افسرده هست که امید و انگیزه آدم را نابود میکنه در چنین شرایطی باید انزوا پیشه کرد تا تحت تاثیر جو قرار نگیری شخصیت رئیس همین کارو میکنه و خودشو کر و لال نشون میده جالبش اینجاست که بهش میگن دیوانه! یاد این ضرب المثال میافتم که میگه در جمع دیوانگان عاقل تنها دیوانه هست! رئیس آدم خوبیه ولی مثل بیشتر آدما یه به رهبر یا الگو نیاز داره تا بتونه خودشو باور کنه اینجاست که مک مورفی وارد میشه و مثل یه استاد رئیس را آموزش میده. اما مک مورفی بسیار جاه طلبه و کل بیمار ها را به مثل خودش میکنه پرستار رچد خبیث(استعاره از حکام ظالم)که نگرانه تسلط خودشو روی بیمار ها از دست بده متاسفانه مک مورفی را از میدان خارج میکنه اینجاست که رئیس مک مورفی را میکشته. بعدش رئیس خودشو باور میکنه و از قفس فرار میکنه سکانس پایانی فیلم رئیس را در حالی نشون میده که در حال فرار به سمت طبیعت تاریک هست انسانیت یعنی همین یعنی علارغم همه ی سختی ها با مشکلات بجنگی یعنی رفتن به دل تاریکی

مطالب پیشنهادی