ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

قتل‌های اسپایدرمن - Thumbnail
کمیک بوک

۱۸ بار که اسپایدرمن مرتکب قتل شده است

«قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه دارد» به عنوان شعار مشهور اسپایدرمن، نشان می‌دهد که او چقدر باید خواسته‌های خودش را در جهت محافظت از دیگران قربانی کند. اما علت اصلی پدید آمدن چنین شعاری ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۴ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰

«قدرت زیاد مسئولیت زیادی به همراه دارد» به عنوان شعار مشهور اسپایدرمن، نشان می‌دهد که او چقدر باید خواسته‌های خودش را در جهت محافظت از دیگران قربانی کند. اما علت اصلی پدید آمدن چنین شعاری بعد از به قتل رسیدن عمو بن بود، حادثه‌ای که پیتر پارکر خودش را مقصر آن به خاطر متوقف نکردن یک جنایتکار وقتی فرصتش را داشت می‌داند.

شاید هیچ فرد دیگری پیتر پارکر را به خاطر این حادثه سرزنش نکند اما مطمئناً خود پیتر مسئولیت چنین تراژدی‌ای را روی دوش خودش می‌داند و مصمم است تا اطمینان حاصل کند هیچکس دیگری به خاطر کارهای او جانش را از دست نمی‌دهد. با این حال چنین اتفاقی افتاده است... آن هم نه یکی، دو بار.

مانند بتمن و سوپرمن، اسپایدرمن هم قانونی برای عدم ارتکاب قتل دارد. اما قهرمانان کمی هستند که توانسته باشند این قانون را بی‌نقص اجرا کنند. هیچ کدام از شخصیت‌هایی که نام بردیم هم در این کار موفق نبوده‌اند.

در این مطلب به 18 مورد از قتل‌های اسپایدرمن در طول داستان‌هایش نگاهی می‌اندازیم. در ادامه ما را در ویجیاتو همراهی کنید.


شارلمین

حتی از روی بی‌دقتی هم اسپایدرمن می‌تواند شخصیتی مرگبار باشد. در کمیک Spider-man Versus Wolverine (انتشار در ماه فوریه سال 1987) مشخص شد که ولورین یک شریک و معشوقه با اسم مستعار شارلمین (Charlemagne) داشته. در طول دوران خدمتشان به عنوان جاسوس، با هم آدم بدهای زیادی را از سر راه برداشتند اما شارلمین به عنوان یک مزدور کارش را برای کا.گ.ب ادامه داد.

اسپایدرمن متوجه می‌شود که شارلمین مشغول به از بین بردن مأموران کا.گ.ب است و در نهایت نیز می‌خواهد تا ولورین با کشتنش، از گرفتار شدنش جلوگیری کند. اسپایدرمن چنین روشی را نمی‌پسندد و سعی در توقف ولورین از انجام یک قتل می‌شود.

ولورین و اسپایدرمن با همدگیر درگیر می‌شوند و در طی مبارزه‌شان، اسپایدرمن در موقعیتی لحظه‌ای قرار می‌گیرد و از روی غریزه به شخصی که پشتش بود و فکر می‌کرده که ولورین است مشت محکمی را وارد می‌کند. اما در واقع کسی که پشت اسپایدرمن قرار گرفته شارلمین بوده که از موقعیت استفاده کرده و با این کار به خواسته‌اش رسیده است.

اسپایدرمن یک جورهایی با قتل شارلمین به او لطف می‌کند و ولورین هم ظاهراً کینه‌ای به دل نمی‌گیرد. با این حال چنین اتفاقی برای مدتی طولانی پیتر پارکر را درگیر می‌کند. گاهی اوقات اسپایدرمن محدودیت توانایی‌های خودش را نیز متوجه نیست.


دیگر

در سال 2003، اسپایدرمن با هیولای فرانکنشتاینی به اسم دیگر (Digger) جنگید. دیگر در واقع 13 گنگستری است که به قتل رسیده، در صحرای نوادا دفن شده و سپس توسط یک انفجار هسته‌ای با هم ترکیب شده بودند. توقف دیگر با گلوله یا حتی تارهای اسپایدرمن ممکن نبود، چون هم از قدرت زیادی بهره می‌برد و هم تشعشعات گاما باعث می‌شد تا او خیلی سریع بهبود پیدا کند.

در شماره 54 کمیک The Amazing Spider-Man، اسپایدرمن راه حلی برای متوقف کردن دیگر با مجبور کردن او به استفاده کامل از ذخایر انرژی‌اش پیدا می‌کند. اسپایدی با علم بر این که فشار وارده باعث از کار افتادن دشمنش می‌شود، با دیگر تا درون یک فاضلاب می‌جنگد. در نهایت نیز این اتفاق می‌افتد و هیولای از جنس روئسای مافیا از پای در می‌آید.

در این مورد، دیگر یک زامبی رادیواکتیوی بود، پس شاید بتوان سر این که اسپایدرمن «موجود زنده‌ای» را نکشته بحث کرد. ولی در عین حال دیگر به قدری زنده بود که بتواند حرف بزند و به دنبال گرفتن انتقام 13 فردی باشد که از آن‌ها ساخته شده بود. پس شاید بتوان گفت به اندازه کافی هم زنده بوده تا مرگش به عنوان قتل حساب شود.


تریسر

در شماره 525 کمیک The Amazing Spider-Man (انتشار در ماه اکتبر سال 2005)، یک جورهایی یکی از عجیب‌ترین قتل‌های اسپایدی اتفاق افتاد. او در هنگام مبارزه با خلافکار به اسم تریستر (Tracer) دچار توهماتی شده بود. در لحظه‌ای تعجب برانگیز، پیتر متوجه می‌شود که تریسر به سراغ زن عمو می‌اش رفته بود و به همین دلیل با خشم زیادی به او حمله می‌کند.

در اوج خشم، اسپایدرمن با تارهایش مشغول به خفه کردن تریسر می‌شود، بدون این که حس پشیمانی به او دست بدهد. پیتر داشت از فرصت ارتکاب قتلش لذت می‌برد ولی در نهایت پوست این خلافکار ذوب و مشخص شد که تریسر فقط یک ربات بود. رباتی که تقریباً شبیه یکی از ربات‌های سریال وست‌ورلد است.

شاید فکر کنید به خاطر این که تریسر صرفاً یک ربات بوده و اسپایدی یک آدم واقعی را به قتل رسانده این مورد حساب نمی‌شود اما خود اسپایدرمن در لحظه متوجه این موضوع نبود. وقتی که اسپایدی تریسر را تا وقتی که دیگر تکان نمی‌خورد خفه کرد، فکر می‌کرد این شخصیت خبیث یک انسان واقعی است و در واقع به طور عمد می‌خواست قتل انجام داد.


جبهه آزادی لاتوریایی

در شماره 50 کمیک The Amazing Spider-Man (انتشار در ماه آوریل سال 2003)، وقتی دکتر دوم (Doctor Doom) برای یک ملاقات دیپلماتیک به فرودگاه می‌آید، اسپایدرمن نیز در آن جا حضور دارد. در همین حال، سر و کله یک گروه تروریستی به اسم جبهه آزادی لاتوریایی (Latverian Liberation Front) با بمبی انتحاری نیز پیدا می‌شود که با انفجارش دکتر دوم را زمین‌گیر می‌کنند و اسپایدرمن را با تعدادی از شخصیت‌های دیگر در فرودگاه گیر می‌اندازند.

اسپایدرمن و کاپیتان آمریکا با هم همراه می‌شوند تا با سربازهای زره پوشی که برای اتمام کار فرستاده شده بودند مقابله کنند. جبهه آزادی لاتوریایی از تجهیزات و مهمات خطرناکی مثل انواع موشک‌ها بهره می‌برد و مشکلی هم با استفاده از آن‌ها نداشت.

در یک لحظه در نبرد، اسپایدرمن یکی از موشک‌های شلیک شده را به سمت سوراخی در سقف می‌فرستد، بدون این که بداند دو عضو از اعضای جبهه آزادی لاتوریایی در آن جا حضور دارند. انفجار موشک نیز باعث مرگ آن‌ها می‌شود. اسپایدرمن قصدی برای قتل نداشته است، حتی شاید درست متوجه این اتفاق نیز نشده باشد اما حتی قتل غیرعمد نیز قتل حساب می‌شود و این مورد را نیز باید به حساب اسپایدرمن نوشت.


مورلون

شماره 3 کمیک Friendly Neighborhood Spider-Man (انتشار در ماه دسامبر سال 2005) یکی از وحشتناک‌ترین و خونین‌ترین قتل‌هایی که تا به حال اسپایدرمن انجام داده را به تصویر کشید. در طی خطی داستانی با نام The Other، مورلون (Morlun) که یک خبیث خون آشام بود سعی کرد تا اسپایدرمن را بخورد! او حتی توانست یکی از چشم‌های قهرمان مورد نظر ما را بیرون کشیده و ببلعد!

اسپایدرمن انتقامش را در بیمارستان وقتی که در حال بهبود از حمله قبلی بود گرفت. مورلون برای اتمام کارش آمده بود و مری جین واتسون سعی در توقفش داشت اما به راحتی کنار زده شد. همین عامل باعث شد تا پیتر پارکر شدیداً خشمگین شود و عنکبوت درونش را فعال کند. اسپایدرمن با گاز گرفتن و کندن سر مرلون، او را به قتل رساند!

در این موقعیت، پیتر پارکر تحت تأثیر جنبه عنکبوتی جهش‌یافتگی‌اش بود و توسط نیروی جهانی عنکبوتی کنترل می‌شد، پس شاید بتوان گفت که کاملاً خودش نبوده. باید اضافه کرد که به خاطر ضرب و شتم شدن مری جین توسط مورلون هم شدیداً خشمگین شده بود. با این حال در نهایت شاهد ارتکاب قتلی کاملاً دحشتناک توسط اسپایدی در این داستان بودیم.


مخالف جهش‌یافته‌ها

در شماره اول کمیک Ultimate Marvel Team-Up (انتشار در ماه آوریل سال 2001)، اسپایدرمن با ولورین دنیای آلتیمیت که توسط ویپن ایکس (Weapon X) تحت تعقیب بود، همراه می‌شود. مجموعه ویپن ایکس، سیبرتوث (Sabretooth) را برای حمله به ولورین می‌فرستد و باعث شروع یک درگیری در ایستگاه قطاری می‌شود که تا خود میدان تایمز ادامه پیدا می‌کند.

در این گیر و دار است که یک زن اسپایدرمن را «جهش‌یافته عجیب الخلقه» صدا می‌کند و اسپایدرمن هم یک تکه تار به صورتش شلیک و از آن جا دور می‌شود. باید به یاد داشت که تارهای اسپایدرمن شدیداً مستحکم هستند. به قدری مستحکم که بتوانند یک اتوبوس یا قطار را متوقف کنند و همچنین وزن خود پیتر پارکر را در حین تاب خوردن تحمل کنند. معمولاً تنها راه خلاص شدن از شر این تارها، صبر کردن است تا نهایتاً ذوب و محو شوند که حدود یک تا دو ساعت این زمان طول می‌کشد.

اسپایدرمن صورت این زن را با تار پوشانده بود که شامل چشم‌ها، بینی و دهانش می‌شد. ظاهراً هیچ راهی وجود نداشت که این زن بتواند با تارِ روی صورتش نفس بکشد و احتمالاً کسی هم در آن اطراف نبود تا بتواند قبل از خفه شدن این قربانی، تار را از صورتش پاک کند. اسپایدرمن صرفاً به خاطر یک بد دهانی، زنی معمولی را رها کرد تا خفه شود!


شید

در شماره 40 کمیک The Amazing Spider-Man (انتشار در ماه می سال 2002)، اسپایدرمن برای اولین بار با شید (Shade) آشنا شد. البته انتشارات دی‌سی نیز شخصیتی با این نام دارد و نباید با شید دنیای مارول اشتباه گرفته شود. شید دنیای مارول زندانی سابقی بود که با عنوان جک (Jake) شناخته می‌شود. وقتی هم سلولی جک در حال اجرای مراسمی جادویی بود، جک آن را مختل می‌کند که حاصل آن گیر افتادن جک در دنیایی جادویی است. او حالا فقط می‌تواند با حالتی روحانی با نام شید به زمین برگردد.

شید باید دیگران را در این دنیای جادویی گیر بیاندازد تا بتواند برای 24 ساعت به صورت فیزیکی روی زمین حضور داشته باشد. دکتر استرینج در شماره 42 کمیک The Amazing Spider-Man، به اسپایدی کمک می‌کند تا شید را تا این دنیای جادویی دنبال کند. در آن جا، اسپایدرمن این خبیث جادویی را در همان محلی که انرژی دیگران را جذب می‌کند گیر می‌اندازد و باعث بروز یک انفجار می‌شود.

بعد از انفجار، شید محو می‌شود و اسپایدرمن هم خوش حال از نجات تمام انسان‌هایی که شید استفاده کرده بود از آن جا می‌رود. وقتی پرسیده از او می‌شود که چه بلایی سر شید آمد، اسپایدرمن اشاره می‌کند او مرده اما احتمالاً این مرگ، مرگی دائمی نخواهد بود. اسپایدی خیلی هم نسبت به قتلی که انجام داده دل‌خور نیست. با این وجود، شید باز نمی‌گردد و به نظر برای همیشه به قتل رسیده است تا یک مورد دیگر به لیست قتل‌های اسپایدرمن اضافه شود.


ویسپر

در شماره 91 کمیک Web of Spider-Man (انتشار در ماه آگوست سال 1992)، اسپایدرمن با سومین نسخه از ویلنی با نام ویسپر (Whisper) می‌جنگد. این ویلن یک زره خاص به تن داشت که تمام صداهای ممکن، مثل صدای انسان‌ها را جذب می‌کند و نامش نیز از همین ویژگی گرفته شده است. (ویسپر به معنای نجوا کردن است.)

ویسپر و شریکش، پالس (Pulse)، در یک رستوران به سراغ اسپایدرمن می‌روند و با خشم به این قهرمان حمله می‌کنند. در یک لحظه، ویسپر از پشت اسپایدی را می‌گیرد و می‌خواهد با یک خنجر او را بکشد. اما پالس یک گلوله شلیک می‌کند و اسپایدرمن با جلو کشیدن ویسپر، باعث اصابت گلوله به او و مرگش می‌شود.

با این که اسپایدرمن کسی نبود که در این جا ماشه تفنگ را کشید اما واضحاً کسی بود که ویسپر را در برابر گلوله قرار داد. شاید شبیه به کاری باشد که بتمن در فیلم Batman Begins انجام داد و رأس الغول را در قطار رها کرد تا بمیرد. یک جورهایی بتمن مستقیماً رأس الغول را نکشد اما باعث بروز شرایطی شد تا او بمیرد.


گوگ

در شماره 104 کمیک The Amazing Spider-Man (انتشار در ماه ژانویه سال 1972)، اسپایدرمن سر از سرزمین وحشی (Savage Land) در می‌آورد و مجبور به مبارزه با کراون شکارچی (Kraven the Hunter) می‌شود. کراون برای شکار کا زار (Ka-Zar) به این جا آمده بود و برای این که کمک حالی داشته باشد، یک موجود فضایی عظیمی به نام گوگ (Gog) را با خودش همراه کرده بود.

اسپایدرمن توانست کراون را شکست دهد اما جریان گوگ متفاوت بود. وقتی که با گوگ می‌جنگید، اسپایدرمن این موجود فضایی را به سمت شن‌های روان کشاند و در آن جا غرقش کرد.

با این که در این جا یک هیولا کشته می‌شود اما در هر حال با یک قتل طرف هستیم. گوگ یک هیولای بی‌عقل و خرد نبود و هوشمند به حساب می‌آمد. اسپایدرمن حتی به این فکر کرده بود که گوگ ممکن است آخرینِ نژاد خودش باشد... ولی این مورد هم جلوی به قتل رساندنش را نگرفت. اسپایدرمن کمی هم نسبت به این قتلش احساس بدی داشت، چون می‌دانست که کراون از گوگ سوء استفاده کرده است.

با این حال مثل خیلی از مرگ‌های کمیک بوکی، این مرگ هم دوام نداشت و مشخص شد گوگ توسط پاندرر (Plunderer) نجات پیدا کرده است. حتی بعدها وسیله‌ای خلق شد تا به گوگ قابلیت حرف زدن به انگلیسی نیز اضافه می‌کرد.


مندل استورم

ماه جولای سال 1982 تاریخی بود که شماره 68 کمیک Peter Parker, the Spectacular Spider-Man منتشر شد و در آن دیدیم که اسپایدرمن در مقابل دشمنی قدیمی قرار گرفت: مندل استورم (Mendel Stromm). در حالی که پیتر به سراغ قبر عمو بن‌اش رفته بود، متوجه می‌شود که مأموران فدرال در حال مبارزه با رباتی ساخته شده توسط پروفسور استورم هستند.

مشخص می‌شود که استورم قبل از مرگش، یک ربات شبیه به ترمیناتور خلق و خاطرات خودش را به آن منتقل کرده است. اسپایدرمن با این ربات جنگید و خردش کرد.

شاید کمی «قتل» به حساب نیاید چرا که فقط یک ربات نابود شده باشد؛ هر چند که ربات خاطرات و ذهن مندل استورم را داشته و در واقع یک نسخه رباتیک از او به حساب می‌آمد. چیزی که باعث می‌شود این مورد وارد لیست قتل‌های اسپایدرمن شود، خود اسپایدی است که این اتفاق را با نوشتن «دوباره فوت شده» روی قبل استورم به وسیله تارهایش تحت عنوان «کشتن استورم» مشخص می‌کند.


دروم، مرد بازگشتی

در شماره 31 کمیک Marvel Team-Up (انتشار در ماه مارس سال 1975) شاهد این بودیم که اسپایدر من در کنار آیرون فیست (Iron Fist) با ویلنی عجیب و غریب با نام دروم، مرد بازگشتی (Drom the Backwards Man) جنگیدند. ماجرای دروم از این قرار است که زندگی برای او برعکس آغاز شده، چیزی شبیه به فیلم بنجامین باتن، و او زندگی را به شکل پیر آغاز و به سمت جوان طی می‌کند.

دروم نیاز به «انرژی زندگی» داشت تا روند جوان شدنش را کند کند. وقتی که اسپایدرمن و آیرون فیست با او می‌جنگیدند، یک آینه روی دروم شکسته و باعث سریعاً جوان، سپس نوزاد و در نهایت به طور کامل محو شدنش می‌شود.

مشخص است که اسپایدرمن نمی‌دانست با شکستن یک آینده چنین اتفاقی می‌افتد، چون در آن لحظه هیچ اشاره‌ای نشده بود که این آینه جنبه خاصی دارد. شاید حتی امروز هم خیلی مشخص نباشد که چرا شکستن آینده باعث چنین اتفاقی برای دروم شد.

با این حال، قتل، قتل است و اسپایدرمن با همکاری آیرون فیست و شکستن آینه، باعث مرگ دروم شد.


مدولار من

باز هم یک کمیک Marvel Team Up و باز هم یکی دیگر از قتل‌های اسپایدرمن. شاید اسپایدی باید بیخیال همکاری با دیگر شخصیت‌های مارول شود! در شماره 90 کمیک Marvel Team Up (انتشار در ماه فوریه سال 1980)، اسپایدرمن و بیست (Beast) با هم همراه می‌شوند تا با مدولار من (Modular Man) و کیلر شرایک (Killer Shrike) بجنگند.

مدولار من یک دانشمند بود که به خاطر آزمایش‌هایش، اعضای بدنش از هم جدا شدند و مجبور است خودش را به وسیله یک اسکلت خارجی کنترل کند. انگیزه او از آن جا سرچمشه گرفت که به دنبال استفاده از وسیله‌ای خاص بود که می‌توانست هم درمانش کند و هم قدرتمندترش. با این حال اسپایدرمن به وسیله دستکش‌های الکتریکی کیلر شرایک، او را به قتل رساند.

همان طور که اشاره کردیم، به نظر اسپایدرمن در همکاری‌هایش بیش‌تر قتل انجام می‌دهد. شاید به خاطر این است که داستان‌های این کمیک‌های خارج از روند عادی ماجراهای او هستند. به هر حال این هم یکی دیگر از قتل‌های اسپایدرمن است. هر چند اسپایدی از انجام آن پشیمان است و به بیست می‌گوید:

ما شاید یه آدم رو نابود کرده باشیم، بیست! می‌دونم که لازم بود و انتخابی نداشتیم، اما نمی‌تونم ازش خوشم بیاد!


فینیشر

شماره 5 کمیک The Amazing Spider-Man Annual (انتشار در ماه نوامبر سال 1968)، نشان می‌دهد که پیتر پارکر روزنامه‌های قدیمی را در اتاق زیر شیروانی زن عمو می درباره والدینش پیدا می‌کند که متهم به جاسوسی بین المللی شده‌اند. برای همین او از کشور خارج می‌شود تا این اتهامات را پاک کند. در این سفر، اسپایدی به حلقه‌ای از جاسوسان به فرماندهی رد اسکال (Red Skull) برمی‌خورد که آدمکشی به نام فینیشر (Finisher) را برای توقف او استخدام کرده‌اند.

فینیشر از انواع سلاح‌ها استفاده می‌کند تا اسپایدرمن را بکشد. در بین اسلحه‌های او می‌توان موشک‌های هدایت شونده را نیز دید که یکی از آن‌ها به دنبال اسپایدی می‌افتد. اسپایدرمن نیز از روی ماشین فینیشر رد می‌شود تا برخورد موشک با ماشین، باعث مرگ این آدمکش شود.

یک مرگ غیرمستقیم دیگر توسط اسپایدرمن؛ باز هم ماشه توسط پیتر پارکر کشیده نشد اما مطمئناً اسپایدی قصد جان رقیبش را داشت. البته با توجه به این که فینیشر به دنبال قتل او بود، می‌توان آن را در دسته «قتل‌های دفاع از خود» نیز قرار داد.


موندارک

شماره 12 کمیک Marvel Team-Up (انتشار در ماه آگوست سال 1973)، اسپایدرمن را در حال مبارزه با ورولف بای نایت (Werewolf By Night) نشان می‌دهد. او اول روی پل گلدن گیت توسط ورولف مورد حمله قرار می‌گیرد و سپس در یک غذاخوری. وقتی جک راسل (Jack Russell - اسم واقعی این ویلن) به حالت عادی بازمی‌گردد، توضیح می‌دهد که هویت ورولفی‌اش تحت کنترل جادوگر قدرتمندی به نام موندارک (Moondark) است.

مواندارک با غبار گذرِ (Mists of Passage) جادویی در اطراف شهر حرکت می‌کند و مثل پروفسور ایکس کنترل ذهن مردم را به دست می‌گیرد. وقتی اسپایدی در مقابل موندارک قرار می‌گیرد، این جادوگر را به درون غبار گذر پرتاب می‌کند. موندارک نیز به بالای پل گلدن گیت منتقل می‌شود و از آن جا سقوطی مرگبار را تجربه می‌کند.

اسپایدرمن در این مورد حتی اهمیتی به این که یک نفر را به قتل رسانده نمی‌دهد و حتی در مورد آن شوخی هم می‌کند.


مسکر

مثل همان دوره‌ای که عزرائیل (Azrael) هویت بتمن را به دست آورده بود، کمیک Superior Spider-Man نیز اسپایدرمنی را به نمایش می‌کشند که شخص جدیدی هویتش را به دست آورده است. البته در این مورد پیتر پارکر به خواست خودش، هویت اسپایدرمن را به شخص دیگری نداده بود بلکه کل بدن او تحت کنترل دکتر اختاپوس درآمده بود.

با وجود این که دکتر اختاپوس کنترل بدن پیتر پارکر را در دست داشت اما با این حال هنوز هم حافظه و خاطرات پیتر در ذهنش حضور داشتند و همین موضوع باعث شد تا اوتو اکتاویوس به رفتار شبیه یک قهرمان ترغیب شود. او قرار نبود صرفاً جانشین اسپایدرمن شود، بلکه می‌خواست بهترین تارتن تاریخ باشد. که ظاهراً یعنی مطمئن شود هیچ خلافکاری فرصت خلاف دوباره را به دست نمی‌آورد.

این اسپایدی جدید با ویلنی خشن به نام مسکر (Massacre) برخورد می‌کند؛ مردی که مشکلی با شلیک با آدم‌های عادی ندارد. قبلاً خود پیتر در برابر این ویلن قرار گرفته بود ولی وقتی اوتو این خلافکار را گیر می‌اندازد، به این فکر می‌افتد که او می‌تواند باز هم از زندان فرار کرده و به کار همیشگی‌اش ادامه دهد.

پس اسپایدرمن جدید کاری کرد که اسپایدی قبلی از آن سر باز زده بود و با شلیک به سر مسکر، او را برای همیشه زمین‌گیر کرد.


آلیستر اسمایت

یک مورد دیگر از قتل‌های اسپایدرمن آن هم وقتی دکتر اختاپوس کنترل او را در دسترس گرفته بود. قتل مسکر هنوز با تعجب خوانندگان همراه بود ولی در عین حال مسکر چندان ویلن بزرگ و شناخته شده‌ای نبود. البته آلیستر اسمایت (Alistair Smythe) نیز جزو ویلن‌های خیلی بزرگ اسپایدی نیست، اما طرفداران با او آشنایی چندین ساله دارند. هر چند این مورد هم باعث نشد تا اسپایدرمن برتر (Superior Spider-Man) جانش را نگیرد.

نبرد بین این دو شخصیت شبیه تمام مبارزه‌های همیشگی اسپایدرمن بود و در نهایت اسمایت مثل اکثر اوقات شکست خورد. با این حال مشخص شد که آلیستر اسمایت، اسکورپیون (Scorpion) و والچر (Vulture) را برای کشتن آدم‌های عادی به دو نقطه متفاوت شهر فرستاده است و انتخاب با اسپایدرمن است که کدام یکی را متوقف کند.

با این حال اوتو دوباره نشان داد که چقدر با پیتر پارکر تفاوت دارد: او اصلاً به نجات مردم نسبت به تمام کردن کار یک ویلن اولویت نداد.


گوئن استیسی

تمام طرفداران دنیای کمیک‌ها و خود اسپایدرمن از یک کلمه وحشت ندارند: «اسنپ». چرا که این کلمه باعث خلق یکی از بحث برانگیزترین لحظات کمیک‌های اسپایدرمن شد.

گوئن استیسی در سال 1965 پا به دنیای کمیک‌ها گذاشت و از آن موقع به عنوان معشوقه پیتر پارکر شناخته شد. در شماره 121 کمیک The Amazing Spider-Man (انتشار در ماه ژوئن سال 1973)، در یک درگیری بین اسپایدرمن و دشمن قسم خورده‌اش، گرین گابلین، گوئن استیسی از روی پل بروکلین به پایین پرت می‌شود.

اسپایدرمن از تارهایش برای گرفتن او استفاده می‌کند و موفق هم می‌شود تا قبل از برخورد گوئن استیسی با زمین، او را از سقوط متوقف کند. کلمه «اسنپ» دقیقاً بعد از توقف گوئن به کار می‌رود و تمام تارهای رشته شده اسپایدی را پنبه می‌کند. بعد از این که اسپایدرمن خودش را به گوئن رساند، متوجه شد که او مرده است.

شاید گرین گابلین افتخار به قتل رساندن معشوقه اسپایدی را به نام خودش بزند اما خیلی از طرفداران می‌دانند که کلمه «اسنپ» وقتی به کار رفت که تارهای اسپایدرمن به گوئن رسیدند اما به خاطر سرعت زیاد سقوطش، توقف ناگهانی گوئن باعث شکستن گردنش شد.


عمو بن پارکر

این قتل هم با توجه به شرایطش یکی دیگر از آن موضوعات پیچیده است. پیتر پارکر توسط عمو بن و زن عمو می بزرگ شده است. در داستان اوریجین اسپایدرمن در شماره 15 کمیک Amazing Fantasy (انتشار در ماه آگوست سال 1962) وقتی پیتر پارکر قدرت‌هایش را به دست می‌آورد، به سرعت از آن‌ها برای پول درآوردن استفاده می‌کند. او از توانایی‌های جدیدش استفاده می‌کند و تبدیل به یکی از ستاره‌های مسابقات مبارزه‌ای می‌شود و حتی در تلویزیون نیز به نمایش در می‌آید.

در یک موقعیت، او از مبارزه با یک خلافکار سر باز می‌زند، اجازه می‌دهد تا او در استودیو به راحتی از کنارش فرار کند و می‌گوید شغلش موقف کردن خلافکارها نیست. با این حال وقتی به خانه برمی‌گردد، متوجه می‌شود خلافکاری که اجازه فرار داده بود در نهایت عمو بن را کشته است.

درست است که اسپایدرمن به صورت مستقیم و فیزیکی عامل مرگ عمو بن نیست اما دانستن این که می‌توانست با متوقف کردن آن خلافکار از قتل جلوگیری کند، همیشه ذهنش را دچار عذاب خواهد کرد. در هر حال پیتر پارکر یک جورهایی به طور غیرمستقیم به عنوان یکی از عوامل قتل عمو بن دیده می‌شود.

حس گناهی که پیتر پارکر از مرگ عمو بن پیدا می‌کند آن قدر قوی است که انگار خودش کسی بوده که ماشه را کشیده. البته همین عامل تراژیک در نهایت باعث تبدیل اسپایدرمن به قهرمانی می‌شود که ما می‌شناسیم.


شما در مورد قتل‌های اسپایدرمن چه فکر می‌کنید؟ کدام یک شوک برانگیزترین و کدام یک عجیب و غریب‌ترین است؟ کدام مرگ را به یاد دارید که در لیست نیست؟ دیدگاه‌های خودتان را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (5 مورد)
  • امین
    امین | ۱۷ مهر ۱۳۹۹

    اسپایدی قاتل زنجیره ای بود ما خبر نداشتیم؟

  • Reza_Dark
    Reza_Dark | ۵ خرداد ۱۳۹۹

    عالی بود واقعا مقاله جذابی بود

  • مانی
    مانی | ۵ خرداد ۱۳۹۹

    می خواستی نازشون کنه?

  • Seyed Amirho3ein
    Seyed Amirho3ein | ۴ خرداد ۱۳۹۹

    توفیلم اونجرز اندگیم هم حالت قاتل فعال کرد و باعث کشته شدن هیولاها شد

    • amiralialah
      amiralialah | ۳۱ خرداد ۱۳۹۹

      اونا حیوون بودن و شعور نداشتن پس به حساب ننی ان

مطالب پیشنهادی