
۱۰ کنسول که برخلاف چیزی که به یاد دارید، آنقدرها هم خوب نبودند
اینجا خاطرات اهمیتی ندارند!

کنسولهای بازی همیشه بخشی جدانشدنی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ما بودهاند. از روزهایی که ساعتها جلوی تلویزیون مینشستیم تا مراحل سخت یک بازی را بارها و بارها امتحان کنیم، تا زمانی که برای اولین بار با نسل جدیدی از کنسولها و گرافیک بهتر روبهرو شدیم و عمیقا حیرت زده شدیم، این دستگاهها به واسطه خاطرات و اوقات شیرینی که برای ما ایجاد کردهاند جایگاه ویژهای در ذهنمان دارند.
اما واقعیت همیشه به اندازهی خاطراتمان شیرین نیست. بسیاری از کنسولهایی که روزی آنها را شاهکار مطلق میدانستیم، امروزه دیگر آنقدرها هم بینقص و شگفتانگیز به نظر نمیرسند. موارد متعددی وجود دارد که باعث میشوند این دستگاهها در گذر زمان درخشش خود را از دست بدهند. به همین دلیل ما در این مقاله از ویجیاتو سراغ ۱۰ کنسول بازی رفتهایم که برخلاف چیزی که به یاد دارید، آنقدرها هم خوب نبودند.
- 1 کنسولهایی که آنقدرها هم خوب نبودند
- 1.1 ۱۰. پلیاستیشن ۲، برندهای که ضعیفتر از رقبا بود
- 1.2 ۹. ایکسباکس ۳۶۰، شروعی طوفانی و پایانی بی فروغ
- 1.3 ۸. پلیاستیشن پرتابل (PSP)، قربانی سو مدیریت
- 1.4 ۷. گیم بوی ادونس، یک فرصت سوخته
- 1.5 ۶. سگا جنسیس، موفقیتی رو به افول
- 1.6 ۵. نینتندو ۶۴، عدم حمایت استودیوهای ثالث
- 1.7 ۴. Wii، بزرگنمایی بیش از حد
- 1.8 ۳. گیمکیوب، کنسولی اختصاصی برای Super Smash Bros
- 1.9 ۲. نینتندو 3DS، آنقدرها هم سهبعدی نبود
- 1.10 ۱. گیم بوی کالر، رنگ رنگ و بازهم رنگ
- 1.11 کلام آخر
کنسولهایی که آنقدرها هم خوب نبودند
جذابیت اصلی این لیست در تضاد بین خاطره و واقعیت است. مثلاً دستگاهی که زمانی به خاطر قابلیت سهبعدی بودنش سر و صدای زیادی به پا کرد، در عمل تنها تعداد محدودی بازی داشت که واقعاً از این ویژگی استفاده میکردند. یا کنسولی که با اضافه کردن رنگ به صفحهنمایش غوغا به پا کرد، در هنگام یک بررسی موشکافانه چیزی جز یک ارتقای ساده و زودگذر نبود.
۱۰. پلیاستیشن ۲، برندهای که ضعیفتر از رقبا بود
احتمالا از شنیدن این اسم بسیار شوکه شدهاید و حتی ممکن است به فکر یک ضرب و شتم جزئی با من باشید. اما واقعیت این است که دنباله پلی استیشن ۱ یعنی پلی استیشن ۲، کنسولی بود که به واسطه موفقیت غیرمنتظرهای که پلیاستیشن ۱ به دست آورد از همان ابتدا گمان میرفت که موفقیت بزرگی کسب کند و البته که در نهایت هم با اختلاف زیاد پیروز میدان شد.

پلی استیشن ۲ توانست به طور کلی به بازتعریف دنیای بازیهای ویدئویی بپردازد و سرنوشت آن را در قرن بیست و یکم تغییر دهد. اما با وجود اینکه این کنسول از برخی از بهترین بازیهای تاریخ میزبانی کرد و در جمع بهترین کنسولهای تاریخ قرار گرفت. نمیتوان این موضوع را انکار کرد که پلیاستیشن ۲ پتانسیل عملکردی بسیار بهتر را داشت.
مهمترین دلیلی که برای این ادعا وجود دارد، عملکرد بسیار بهتر عناوین مختلف روی کنسولهای GameCube و Xbox است. که با وجود اینکه صرفا مدت کوتاهی پس از پلی استیشن ۲ عرضه شدند توانستند از نظر گرافیکی و ظاهر بسیار بهتر عمل کنند. احتمالا اگر پلی استیشن همانند رقبایش وسواس بیشتری به خرج میداد و کتابخانه بازیهایش را پر از بازیهای بیکیفیت نمیکرد شاید میتوانست رکوردهای بهتری ثبت کند.
۹. ایکسباکس ۳۶۰، شروعی طوفانی و پایانی بی فروغ
ایکسباکس ۳۶۰ دومین کنسولی بود که توسط مایکروسافت به بازار عرضه شد. این کنسول پس از گذشت دو نسل، هنوز هم موفقترین و محبوبترین کنسول این برند محسوب میشود. یکی از دلایل موفقیت این کنسول را میتوان عرضه زودتر از Wii و پلیاستیشن ۳ دانست و همین عرضه هوشمندانه باعث شد که ایکسباکس ۳۶۰ بازیهای جذابی داشته باشد و نهایت استفاده را از سختافزار پیشرفتهاش ببرد.

اما دوران اوج این کنسول پس از عرضه پلیاستیشن ۳ رو به افول رفت و Wii با تحت سلطه قرار دادن بازار در اوایل دهه ۲۰۱۰ تیر خلاص را به این کنسول جذاب مایکروسافت زد. اما یکی از عواملی که به این سقوط بیشتر دامن زد بیشتر به خود مایکروسافت مربوط بود. زیرا با توجه بیش از حد بر ویژگیهای نامحبوب مانند دستگاه حرکتی Kinect به مرور بازیکنان نسبت به ایکسباکس ۳۶۰ دافعه پیدا کردند.
۸. پلیاستیشن پرتابل (PSP)، قربانی سو مدیریت
تا پیش از تولید پلی استیشن پرتابل یا به اختصار PSP، سونی هیچ برنامهای برای رقابت با کنسولهای دستی نینتندو نداشت و این کنسول را میتوانیم نخستین تلاش سونی برای رقابت با کنسولهای دستی نینتندو به حساب بیاوریم. این کنسول در زمان عرضه یکی از قدرتمندترین کنسولهای دستی به حساب میآمد و حتی میتوانست در برخی جنبهها تنه به تنه آیپاد بزند.

این کنسول برخلاف کنسولهای مشابهش از یک دیسک اپتیکال محصوص به نام UMD استفاده میکرد که همین موضوع سبب میشد PSP توانایی اجرای بازیهای بزرگتر و باکیفیتتری را داشته باشد. روی کاغذ تمام این موارد خوب به نظر میرسید و پلی استیشن پرتابل میتوانست تبدیل به یکی از انقلابیترین کنسولهای تاریخ بشود. اما همه چیز طبق انتظارات پیش نرفت.
در عمل، PSP بیشتر از آنکه یک انقلاب در دنیای بازیهای ویدئویی باشد، به یک کنسول خاصپسند در بازارهای مختلف تبدیل شد. یکی از بزرگترین مشکلاتی که این کنسول با آن دست و پنجه نرم میکرد، عدم توانایی بازیهای مختلف در بهره بردن از سختافزار دستگاه به صورت کامل بود. همچنین چالشهایی که دیسکهای ظریف اپتیکال این دستگاه ایجاد میکردند به هیچ عنوان قابل چشمپوشی نبود.
۷. گیم بوی ادونس، یک فرصت سوخته
آخرین کنسول خانواده گیمبویها، گیم بوی ادونس نام داشت. این کنسول روی کاغذ واقعا مانند نامش پیشرفته بود. پردازنده ۳۲ بیتی برخلاف نسخههای ۸ بیتی قبلی، تراشههای پیشرفتهتر در زمینههای صدا و پردازنده گرافیکی قدرتمندتر گرافیکی تنها بخشی از نقاط قوتی بود که سازندگان این کنسول را متقاعد کرد نام ادونس را روی آن بگذارند. حتی بسیاری از طرفداران این کنسول را یک SNES دستی میدانستند.

اما بزرگترین ضعف این کنسول دقیقا یکی از نقاط قوت آن بود. شباهت بیش از حد این کنسول به SNES، باعث شد که بسیاری از بازیهای گیم بوی ادونس چیزی جز پورتهای SNES نباشند. البته که بازیهای اورجینال بسیاری نیز روی این کنسول عرضه شد، اما به هیچ عنوان کافی نبودند و اصرار سازندگان به انتشار بازیهای بیکیفیت نیز همه چیز را بدتر کرد.
۶. سگا جنسیس، موفقیتی رو به افول
سگا جنسیس به عنوان سومین کنسول خانگی سگا، به عنوان موفقترین آنها هم لقب گرفته است. این کنسول در زمان بسیار مناسبی وارد بازار شد. همین موضوع باعث شد که در همان ابتدا برتری قابل توجهی به نسبت نینتندو کسب کند. همین برتری باعث شد که سگا موفق به تولید و انتشار عنواینی مانند Sonic the Hedgehog شود.

اما این موفقیت موقتی بود و بازگشت قدرتمندانه نینتندو و عرضه عناوین تحسین شده متعدد، خیلی زود موفقیت جنسیس را به حاشیه راند و افول جنسیس را بسیار زودتر از چیزی که باید، به این کنسول تقدیم کرد. البته که مشکلاتی مانند عرضه بازیهای کمکیفیت نیز مزید بر علت شد. حتی در ادامه تلاشهایی مثل Sega CD و 32X نیز نتوانستند کاری از پیش ببرند و صرفا میراث این کنسول را کمرنگتر کردند.
۵. نینتندو ۶۴، عدم حمایت استودیوهای ثالث
همانند سگا جنسیس، نینتندو ۶۴ نیز سومین کنسول خانگی نینتندو بود. این کنسول ابتدا Nintendo Ultra 64 نام داشت ولی در ادامه نام آن تغییر کرد. نینتندو ۶۴ نقش مهمی در پیشبرد بازیهای سهبعدی داشت و با عناوینی مانند Super Mario 64 صنعت بازی را متحول کرد و روح تازهای به آن دمید.

این کنسول اما در مقابل رقیب قدرتمندی مانند پلی استیشن ۱ هیچ شانسی نداشت. پلی استیشن ۱ با کتابخانه بسیار غنیای که شامل هزاران عنوان مختلف و جذاب بود، توانست همه گیمرهای آن زمان را از خود راضی کند. اما N64 به هیچ عنوان نتوانست در تعداد بازیها حتی به گرد پای پلی استیشن برسد.
مشکل اصلی اما اینجا بود که برخلاف پلی استیشن ۱ که بیشتر روی استدیوهای مستقل و بازیهای تردپارتی حساب باز کرده بود. اکثر بازیهای موجود در نینتندو ۶۴، بازیهای انحصاری نینتندو بودند و تقریبا هیچ بازی مستقل چشمگیری روی این کنسول جذاب عرضه نشد.
۴. Wii، بزرگنمایی بیش از حد
کنسول Wii با وجود اینکه در ایران طرفدار آنچنان زیادی نداشت، اما در جهان عملکردی چشمگیر داشت. بسیاری Wii را بازگشتی بزرگ پس از شکست نسبی N64 و GameCube میدانند و این موضوع بیشتر از هر چیزی به واسطه ویژگیهای نوآورانه این کنسول بود.

قابلیت کنترل حرکتی از طریق Wii Remote، یکی از همین ویژگیهای نوآورانه بود که امکان تجربه بازیهایی جدید و متفاوت را برای بازیکنان فراهم میکرد. در نگاه اول Wii Remote بسیار جذاب به نظر میرسید زیرا هر کسی به واسطه آن میتوانست به تجربه بازی مورد علاقه خود بپردازد و همچنین از مشکلات احتمالی بازی کردن مانند بیتحرکی جلوگیری کرد.
در عمل اما این کنترلر چندان به بینقصی آنچه از آن توصیف میشد نبود. زیرا عمدتا بازیهایی که با Wii Remote میتوانستید تجربه کنید، به هیچ عنوان حتی از حداقل کیفیت نیز برخوردار نبودند و حتی در مواردی غیرقابل بازی کردن بودند. از سوی دیگر سختافزار ضعیفتر این کنسول آن را صرفا به یک GameCube ارتقا یافته تبدیل کرده بود. بنابراین عملا بسیاری از پتانسیلهای این کنسول هدر رفت و برای طرفداران حسرت به جا گذاشت.
۳. گیمکیوب، کنسولی اختصاصی برای Super Smash Bros
نسل قبلی Wii یعنی گیم کیوب نیز یکی از کنسولهایی است که میتواند در این لیست جای بگیرد. چهارمین کنسول نینتندو، که رقیب مستقیم پلی استیشن ۲ و ایکس باکس اورجینال بود، اما نتوانست جلوی این دو حریف قدر حرف زیادی برای گفتن داشته باشد.

این کنسول به جای کارتریجها از دیسکهای نوری مینیDVD استفاده میکرد تا جلوی کپی غیرقانونی بازیها گرفته شود و در عین حال طراحی دستگاه کوچکتر و جمع و جور تر باشد. اما همین موضوع تبدیل به پاشنه آشیل این کنسول شد. ظرفیت پایین این دیسکها نسبت به DVD معمولی، باعث ایجاد چالشهای زیادی برای بازیسازان آن زمان شد و موفقیت کنسول را محدود کرد.
دقیقا به همین دلیل بود که گیم کیوب به نسبت رقبایش از بازیهای تردپارتی کمتری میزبانی میکرد و برخی آن را صرفا یک کنسول برای تجربه سوپر ماریو میدانند. حتی امروزه با توجه به پیشرفتهایی که در نسل بعدی، یعنی Wii به وجود آمد، در حال حاضر بازیکردن عناوین GameCube روی Wii منطقیتر به نظر میرسد.
۲. نینتندو 3DS، آنقدرها هم سهبعدی نبود
همان طور که از نام نینتندو 3DS پیداست، این کنسول نینتندو با وعده تجربه بازیها به صورت سهبعدی و بدون نیاز به عینک عرضه شد و در ابتدای کار به واسطه این تبلیغات توجهات زیادی جلب کرد. اما دیری نپایید که همه متوجه شوند ویژگی سه بعدی این کنسول به طور کلی یک تبلیغات فریبنده بود و این ویژگی چندان هم کاربردی نیست.

دلایلی که برای این موضوع مطرح میشود، این است که بسیاری از بازیها یا بهکل از این قابلیت استفاده نمیکردند، یا تجربه سهبعدی باعث خستگی چشم و مشکلات دیداری برای بازیکنان میشد. البته که این کنسول میزبان عنوانهای بزرگی مانند Pokémon X/Y و Zelda: A Link Between Worlds بود. اما همه بازیهای این کنسول نتوانستند به خوبی این بازیها باشند.
بازیهای این کنسول به مرور ضعیف و ضعیفتر شدند و حتی در سالهای آخر پشتیبانی از این کنسول کار به جایی رسیده بود که نینتندو 3DS صرفا به ریمسترها و پورتهای نهچندان باکیفیت Wii U وابسته بود. قرار گرفتن تمام این مسائل در کنار هم سبب شد که این کنسول نتواند به جایگاه افسانهای که لایقش بود دست پیدا کند و جایگاه افسانهای کنسولهای دستی قدیمیتر نینتندو دیگر تکرار نشد.
۱. گیم بوی کالر، رنگ رنگ و بازهم رنگ
پیشتر درباره برادر کوچکتر گیم بوی کالر، یعنی گیم بوی ادونس صحبت کردیم. اما داستان گیم بوی کالر حتی جالبتر از گیم بوی پیشرفته نینتندو است. گیم بوی کالر در اصل نسخهای ارتقایافته از گیم بوی اصلی بود که مهمترین تغییری که تجربه میکرد اضافهشدن صفحهنمایش رنگی بود. با وجود اینکه این ویژگی تجربه بازیها را کمی جذابتر میکرد، اما گیم بوی کالر به عنوان یک کنسول جدید هرگز چیزی فراتر از رنگ به کاربران ارائه نکرد.

بزرگترین نکات منفیای که در مورد این کنسول وجود داشت، این بود که تعداد بازیهای انحصاری آن کم بود و بیشتر عناوین جدید، همچنان با گیم بوی اصلی سازگار باقی ماندند. از همه مهمتر، تنها سه سال بعد نینتندو با معرفی گیم بوی ادونس، دستگاهی عرضه کرد که هم سختافزار بسیار قویتری داشت و هم قادر بود بازیهای گیم بوی و گیم بوی کالر را اجرا کند.
بخاطر همین دلیل که ذکر کردم، اکثر افراد به این نتیجه رسیدند که به طور کلی دلیل قانع کنندهای برای خرید این کنسول وجود نداشت. این موضوع باعث شد عمر مفید گیم بوی کالر کوتاه باشد و خیلی زود در سایه جانشین قدرتمندش قرار بگیرد و برای همیشه به تاریخ بپیوندند.
کلام آخر
کنسول بازی صرفا وسیلهای برای اجرای چند عنوان محبوب نیست، بلکه بخشی از فرهنگ و تاریخچهی گیمینگ به حساب میآید. اما با مرور این ۱۰ کنسول، بهخوبی مشخص میشود که همهی دستگاههایی که زمانی سر و صدای زیادی به پا کردند، در عمل آنقدرها هم کامل و بینقص نبودند.
به همین دلیل، نگاه انتقادی به گذشته نهتنها به ما کمک میکند ارزش واقعی کنسولهای موفق را بهتر درک کنیم، بلکه نشان میدهد خاطرات خوبی که از چیزی وجود دارد همیشه به معنای کیفیت بالای آن محصول نیست. بدون شک آگاهی از این موضوع، تجربهی گیمینگ ما را پختهتر و انتخابهای آیندهمان را هوشمندانهتر میکند. اما در نهایت چیزی که باقی میماند صرفا خاطرات و اوقات خوش است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.