بررسی بازی Trepang2
ژانر شوتر اول شخص به نوعی در حال تکرار تاریخ خود است. بهلطف دو نسخه اخیر Doom و آثار مستقلی همچون Dusk و Amid Evil، اخیرا شاهد بازگشت به دوران امثال Quake و Blood بودیم. ...
ژانر شوتر اول شخص به نوعی در حال تکرار تاریخ خود است. بهلطف دو نسخه اخیر Doom و آثار مستقلی همچون Dusk و Amid Evil، اخیرا شاهد بازگشت به دوران امثال Quake و Blood بودیم. انصافا زیرسبک «بومر شوتر» در سالهای اخیر بازیهای محشری داشته است، اما وقتش رسیده بود که ادای دینهایی به شوترهای اوایل تا اواسط دهه ۲۰۰۰ داشته باشیم. یکی از این بازیها Trepang2 است که چند سال پیش با یک دموی قابل بازی کوتاه دل هواداران F.E.A.R. را برد. حال این بازی در شکل نهایی خود از راه رسیده و در این بررسی میخواهیم ببینیم که تا چه حدی موفق به تکرار جادوی منبع الهام خود شده است. با ویجیاتو همراه باشید.
بازی Trepang2 (که تلفظ صحیح اسم آن Trepang بهتوان ۲ یا Trepang Squared است) حاصل تلاش چندین ساله یک تیم چهارنفره است و بله، با یک نگاه به گیم پلی آن به وضوح میتوانید دیانای F.E.A.R را ببینید، هم از لحاظ داستان و حال و هوا (که در ادامه حرفهای زیادی در این باره خواهیم داشت) و هم از لحاظ گیم پلی. راستش در حق این بازی ظلم است که بخواهیم درباره آن حرف بزنیم و قبل از هر چیزی درباره حس و حال تیراندازی آن صحبت نکنیم.
«ترپنگ2» با اختلاف یکی از بهترین گانپلیهایی که در چند سال اخیر تجربه کردهام را دارد، حتی در مقایسه با کلانبودجهترین شوترهای بازار. بعد از مدتها در یک شوتر حس کردم که سلاحی که در دست دارم نه یک اسباب بازی، بلکه ابزاری برای کشتار به فجیعترین شکل ممکن است. SMG بازی حس رگباری از جنس آتش جهنم دارد، نارنجکاندازش چنان حس قدرتی میدهد که انگار میتواند یک آسمانخراش را یک تنه با خاک یکسان کند و البته شاتگانش، وای از شاتگانش.
این شاتگان که حدس میزنم الهام گرفته از یک SPAS-12 باشد، با هر شلیکش دشمنان را مترها به عقب پرتاب میکند و ارگانهای درونی آنها را جابجا میکند. شاتگان نسخه اول F.E.A.R. یکی از بهترین سلاحهای تاریخ بازیهاست و شاتگان Trepang2 هم به راحتی در کنار آن قرار میگیرد. تازه از اواسط بازی قابلیت حمل اسلحه در هر دو دست (ِDual Wield) را نیز بهدست میآورید و چنان حس قدرتی پیدا میکنید که دیگر دلیلی برای حمل فقط یک اسلحه نخواهید داشت.
تمام اسلحهها قابل شخصیسازی هستند. با پیدا کردن جعبههای مخصوصی که در سراسر هر مرحله وجود دارند، به شکلی همانند بازیهای Crysis میتوانید قطعات اسلحه خود را تغییر دهید. مثلا به SMG خود لیزر اضافه کنید، روی سلاح کمری خود صداخفهکن بگذارید و از همه بهتر، در شاتگان خود ساچمههای آتشزا اضافه کنید. اگر اخیرا فیلم جان ویک 4 را دیدهاید پیشنهاد میکنم حتما مورد آخر را امتحان کنید که به شدت لذتبخش است!
البته مگر میشود که یک ادای دین به «فیِر» بسازید و شخصیت اصلی بازیتان یک ابرسرباز با قدرتهای فراطبیعی نباشد. شما در این بازی دو قابلیت در اختیار دارید؛ قابلیت نامرئی شدن (Cloak) که بهمدت چند ثانیه شما را از دید دشمنان پنهان میکند و برای مخفیکاری یا تغییر موقعیت هنگام تیراندازی کاربرد دارد، و قابلیت Focus که همان بولت تایم دوستداشتنی است. بولت تایم زمان را برایتان کند میکند و باعث میشود حس شخصیت «فلش» به شما دست بدهد، البته فلشی که شاتگان در دست دارد.
در عین حال بدون این قدرتها نیز شما در Trepang2 بسیار چابک و قدرتمند هستید. از یک طرف میتوانید پرشهای بلندی داشته باشید و با فشردن دکمه Melee یک لگد جانانه به صورت دشمنان بزنید و از طرف دیگر میتوانید روی دشمنان تکل بزنید، آن هم تکل با چنان قدرتی که زیرپای دشمنان را خالی و آنها را به هوا پرتاب میکند. آن دشمنانی که به زمین میافتند یا از پشت توسط شما غافلگیر میشوند را میتوانید بهعنوان گروگان استفاده کنید. حالا یا آنقدر این گروگان را در معرض گلوله دشمنان قرار میدهید که جان بدهند، یا آنها را در جا خلاص میکنید و یا از همه بهتر، یک نارنجک به آنها وصل میکنید و همچون یک کیسه زباله به سمت رفقایشان پرتاب میکنید.
چیزی که باید در نظر داشت هم این است که مبارزات بازی تماما از راه نزدیک و بر مبنای تهاجمی بازی کردن شما طراحی شدهاند. در اکثر سلاحها خبری از نشانه گرفتن نیست، فقط یک سلاح برای مبارزات از راه دور وجود دارد (و در نتیجه بیمزهترین اسلحه بازی است)، و نوار استامینای محدود شما با کشتن هر دشمن افزایش پیدا میکند.
تمام المانهای بالا در اکثر مراحل بازی منجر به خلق چنین سناریوهایی میشوند. با Cloak خود را در موقعیت مناسب قرار میدهید، شاتگان یا هر سلاح مورد علاقه خود را در میآورید، Focus را روشن میکنید و به دل دشمن میزنید. نارنجکی پرتاب میکنید، دشمنان را با سلاح مرگبار خود متلاشی میکنید و پس از انفجار نارنجکتان شاهد یکی از ارضاکنندهترین انفجارهایی در عمرتان دیدهاید خواهید بود.
این گان پلی محشر در کنار دشمنانی که از هوشمندی نسبتا خوبی بهرهمند هستند، یک سیستم مبارزه فوقالعاده رضایتبخش برایتان خلق کردهاند که در مدت نهایتا ۱۰ ساعتهای که پای بازی میگذرانید همواره جذابیتش را حفظ میکند. بگذارید همینجا تکلیف را مشخص کنم؛ این المان بهتنهایی باعث میشود که Trepang2 یک عنوان جذاب و قابل پیشنهاد به تمام گیمرهای شوتردوست باشد. با این حال، ترپنگ2 یک بازی ۳۰ دلاری با بودجه ساخت محدود است و ساختاری که این به این گیم پلی نظم داده، کم خرده شیشه ندارد.
اول از داستان شروع کنیم. شما در این بازی یک ابرسرباز به نام Subject 106 هستید که در یک مکان نامشخص اسیر شدهاید و در اولین مرحله بازی در راه آزادی خود صدها سرباز را له و لورده میکنید. یک گروه مرموز به نام Task Force 27 شما را در این هدف یاری میدهد و پس از فرار، به آنها میپیوندید تا به جنگ شرکت Horizon بروید. هورایزن یکی از آن شرکتهای پلیدی است که در صدها داستان دیگر دیدهاید، از آنهایی که انواع و اقسام آزمایشهای غیرانسانی را انجام میدهند و در این راه زندگی مردم را جهنم میکنند.
بعد از فرار، وارد پایگاه Task Force 27 میشوید که عملا هاب اصلی بازی است و تمام ماموریتهای بازی از آنجا آغاز میشوند. اولین نشانههای بودجه بازی را اینجا میتوانید ببینید، چرا که فقط یک نفر در این پایگاه حضور دارد و به غیر از او، با یک شهر ارواح مواجهید. تازه آن بنده خدا نیز یک سرباز با صورت کاملا پوشانده است. نهتنها او، بلکه اگر اشتباه نکنم عملا تمام انسانهایی که در Trepang2 میبینید ماسک و کلاه بر سر دارند و صورت هیچ کدامشان را نخواهید دید. البته این کار یک کلک رایج میان بازیهای مستقل است تا محدودیتی که در انیمیشن صورت انسانها دارند را بپوشانند. انتقادی هم به این مسئله وارد نیست، اما قطعا توجهتان به آن جلب خواهد شد.
بگذریم. از طریق این هاب به شش ماموریت اصلی و شش ماموریت فرعی دسترسی خواهید داشت. ماموریتهای اصلی به طور کل طراحی خوبی دارند و هر کدام نیز حال و هوای خود را دارند. با اینکه عموم فعالیت شما در این مراحل درگیری با سربازان Horizon و کشتن افراد ویژهای با عنوان High Value Target است، اما المانهای دیگری هم در آنها وجود دارند. برای مثال در یک مرحله به یک کتابخانه اروپایی میروید و با یک فرقه مرموز درگیر میشوید، یکی یادآور ستپیسهای جان ویک است، در مرحلهای دیگر حس و حال Resident Evil برایتان تداعی میشود و در یکی دیگر که شاید مرحله مورد علاقه من در بازی باشد، انگار یکی از داستانهای SCP را تجربه میکنید. حتی یک بار پایتان به بکروم (Backroom) باز میشود!
اما با تجربه این مراحل احتمالا حس میکنید که به جای تجربه یک کمپین متصل، در حال تجربه شش مرحله با فاز کاملا مستقل هستید. بسیاری از چیزهایی که در این مراحل میبینید دیگر در طول داستان ظاهر نمیشوند، حتی توضیح چندانی هم برای علت وجودشان ارائه داده نمیشود. برای مثال در یکی از مراحل با دشمنان زامبی مانندی مواجه خواهید شد. مبارزه با آنها هم انصافا جذاب است و شما را به شکلی متفاوت از سربازان عادی به چالش میکشد. اما بعد از آن مرحله؟ خیر. این موجودات از دنیای بازی محو میشوند، انگار که قربانی بشکن معروف «تانوس» شده باشند.
در نتیجه داستان بازی هم صدمه دیده است. بله، اتفاقاتی در بازی میافتند و در کنارشان میتوانید یادداشتهایی در مراحل پیدا کنید که کمی بیشتر راجع به اتفاقات پشت پرده و Lore بازی توضیح میدهند. اما هیچگاه احساس نمیکنید که یک داستان منسجم در بازی وجود دارد. انگار به جای شش ماموریت اصلی، شش ماموریت جانبی تجربه میکنید که در نهایت به شکلی به Horizon ضربه میزنند.
صحبت از ماموریتهای جانبی شد. این ماموریتها نیز همان حس جسته گریختگی را دارند و ساختارشان... کمی عجیب است. چهارتا از این ماموریتها ساختار موجمحور (Wave Based) دارند، به طوری که باید مقابل موجهای رفته رفته خطرناکتر دشمنان دوام آورید، با پولی که از کشتنشان در میآورید برای خود تجهیزات بخرید و اگر هدف جانبیای وجود داشته باشد آن را انجام دهید. در دوتا از این ماموریتها باید سه سرور را هک کنید، در یکی دیگر باید سلاحهای ضدهوایی را فعال کنید و در دیگری هیچ هدفی ندارید و فقط باید تمام دشمنان را بکشید. ماموریت دیگری وجود دارد که در ظاهر بهنظر نمیرسد از این ساختار پیروی کند، اما در واقع آن هم موجمحور است و بنا به هر دلیلی تعداد موجها را به شما نشان نمیدهد.
خوشبختانه یک ماموریت وجود دارد که حداقل در ابتدا واقعا با پنجتای دیگر متفاوت است. این مرحله نیز همان حس و حال ترسناک و SCPمانند را دارد و انصافا تجربه جالبی را رقم میزند. اما این ماموریت یک نیمه دیگر هم دارد که شما را دوباره با سربازان Horizon درگیر میکند. و متاسفانه نیمه دوم این مرحله شاید بدترین بخش کل بازی باشد، چرا که در یک میدان نبرد کاملا باز جریان دارد و فاصله بین شما و دشمنان را زیاد میکند. بر خلاف سایر مراحل، این بخش کاملا به سیستم مبارزه Trepang2 خیانت میکند و اصلا با آن همخوانی ندارد. یا باید از DMR استفاده کنید و دشمنان را از راه دور از پا در آورید که خستهکننده است، یا باید با پای پیاده سراغشان بروید و از راه نزدیک کلکشان را بکنید، که به دلیل ساختار سیستم استامینا به شدت برایتان کلافهکننده خواهد شد.
باز هم میگویم، اگر مورد بالا را فاکتور بگیریم بقیه مراحل به خودی خود مشکلی ندارند. اما همانند مراحل اصلی، این حس را میدهند که سازندگان چندین ایده مختلف برای Trepang2 داشتهاند و از هر کدام از آنها یک مرحله ساختهاند، سپس تصمیم گرفتهاند که آنها را به هر شکلی که شده به هم وصل کنند. میدانم بسیاری از بازیها دقیقا به همین شکل ساخته میشوند، اما آنها راهی پیدا میکنند که به شکلی قانعکننده مراحل خود را به هم وصل کنند. Trepang2 در انجام این کار شلخته عمل کرده است.
بخش قابل توجهی از این بررسی به ساختار نهچندان منسجم داستان و کمپین بازی اختصاص داده شد، اما واقعیت این است که هنگام قلع و قمع کردن دشمنان بهطور کل این مشکلات را فراموش میکنید. چقدر خوب که گانپلی بازی هیچگاه تکراری نمیشود، چون Trepang2 چند مشوق برای تکرار کردن مراحل برایتان گذاشته است، همچون کامل کردن مراحل در درجه سختی بالاتر برای باز کردن لوازم تزئینی و همچنین کدهای تقلب که هر کدام تاثیر بامزهای روی بازی میگذارند.
ضمنا جا دارد اشاره کنیم که بازی از لحاظ فنی کوچکترین مشکلی ندارد. با کارت گرافیک RTX 3070، رزولوشن 1440p و بالاترین تنظیمات گرافیکی، Trepang2 به راحتی روی 144 فریم بر ثانیه قابل اجرا بود و بهندرت از این رقم پایینتر میآمد. حتی خبری از استاتر در بازی نیست، که با توجه به استفاده از موتور آنریل انجین 4 به خودی خود موفقیت بزرگی محسوب میشود. بازی در حال حاضر فقط برای پیسی منتشر شده و بهزودی برای پلی استیشن 5 و ایکس باکس سری ایکس/اس از راه میرسد.
بازی Trepang2 برای اساس نسخه پیسی که ناشر بازی، Team 17 برای ویجیاتو ارسال کرده بررسی شده است.
خلاصه بگم که ...
بازی Trepang2 یک ادای دین عاشقانه به مجموعه F.E.A.R. است. اگرچه داستان و ساختار کمپین بازی شلخته هستند، اما با هر گلولهای که شلیک میکنید حواستان از این مشکلات کاملا پرت میشود. Trepang2 با قیمت اقتصادی خود یک تجربه بسیار جذاب برای هر شوتربازی است.
میخرمش...
اگر دوستدار F.E.A.R. هستید که احتمالا خودتان میدانید تجربه این بازی چقدر واجب است. اما طرفداران قطعا شوتر و فیلمهای اکشنی همچون آثار «جان وو» و The Matrix قطعا چند ساعت بسیار سرگرمکننده با بازی خواهند داشت.
نمیخرمش...
اگر دنبال یک کمپین و داستان غنی هستید، Trepang2 قطعا انتظاراتتان را برآورده نخواهد کرد. توقع تر و تمیزی بازیهای کلانبودجه بازار را هم نداشته باشید.
- امتیاز ویجیاتو80
- امتیاز
- امتیاز متاکریتیک79
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بازی چند ساعته؟
جزئیات Gore بازی خیلی خوب کار شده بود .
واقعا بازی عالی بود
خیلی خیلی پیشنهاد میکنم اگه به شوتر های سریع علاقه دارید