با آخرین چشمههای هنری عرفان خان در فیلم Song of Scorpions دیدار کنید
آنوپ سینگ از جمله کارگردانان متفاوت هندی (او اصالتا هندی است وگرنه زادگاهش کشور سوییس است) در دنیاست. تا پیش از ساخت فیلم آواز عقربها، دو اثر تاریخی درباره هندوستان ساخت و با استفاده از ...
آنوپ سینگ از جمله کارگردانان متفاوت هندی (او اصالتا هندی است وگرنه زادگاهش کشور سوییس است) در دنیاست. تا پیش از ساخت فیلم آواز عقربها، دو اثر تاریخی درباره هندوستان ساخت و با استفاده از عوامل هندی و قدرت کارگردانی نسبتا خوبش، توانست این دو اثر را در سطح جهانی مطرح کند. اساسا باید گفت غالب کارهای او برای مخاطبین سینمادوست در هندوستان ساخته نشده و نوک پیکان ساختههای هنری سینگ، مخاطبین غربی است. او اعتقاد چندانی به المانهای سینمای بالیوود ندارد، هرچند ناگزیر در برخی مواقع به این المانها تمسک میجوید.
سومین فیلم او با نام آواز عقربها برخلاف دو اثر قبلیاش، برههای از تاریخ و اساطیر هند را روایت نمیکند و بیشتر شبیه بازآفرینی یک قصه قدیمی هندی است. فیلم او درست مانند یک قصه پیش میرود و کل فیلمنامه آن نیز در دو خط قابل روایت است؛ بسطی که او به قصه پریانگونهاش داده، بیایراد نیست ولی در نهایت میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
حضور «گلشیفته فراهانی» در نقش اصلی یک فیلم هندی، جالب توجه است. او در اینجا نقش زنی هندی را ایفا میکند و برای بازیگری در این فیلم، زبان هندی را نیز تمام و کمال آموخته است. اینکه چرا سینگ تصمیم گرفته به جای استفاده از یک بازیگر محلی به یک زن شرقی دیگر روی بیاورد، جای علامت سوال دارد اما باید گفت به نظرم انتخاب او، انتخاب نادرستی نبوده چرا که فراهانی برای فیلمش سنگ تمام میگذارد. بازی گلشیفته در برابر عرفان خان (بازیگر شهیر هندی که چندی پیش به خاطر عفونت روده درگذشت و اگر خاطرتان باشد پس از فوت او، فراهانی صفحههای اجتماعی خودش را پر از تصاویر دونفرهشان در پشت صحنه همین فیلم کرد) نه تنها کم نمیآورد بلکه به جرات از آن بهتر هم است. عرفانخان یکی از بدترین نقشآفرینیهایش را در فیلم آواز عقربها از خود برجای گذاشته و این مساله به کاراکتر تکبعدی او نیز برمیگردد؛ کاراکتری که فیلمنامه مجال پردازش آن را نمیدهد و با اینکه میتوان او را از زوایای مختلف کنکاش و بررسی کرد ولی فیلمنامه به سطحیترین شکل ممکن به آن میپردازد.
داستان فیلم درباره ساکنین بادیه نشین بیابان راجستان (ماایرانیان به آن میگوییم بیابان تار) است. یک بیابان پر از عقربهایی با نیشهایی کشنده که هر از گاهی یکی از ساکنین این منطقه را به کام نیشهای خود مهمان میکنند. در این بیابان خبری از دکتر و دوا درمان پزشکی نیست و به جایش خرافاتی در بین اهالی وجود دارد که آوازخوانان میتوانند در برابر نیش مسموم عقرب ایستادگی کنند. نغمه سرایانی در این بیابان وجود دارند که سالها تمرین کردهاند و باید کنار فرد نیش خورده از شب تا صبح آواز بخوانند و همگام با ریتم شریانهای خون بدن او، سم را به جایی غیر از قلب بفرستند و او را از مرگ نجات دهند.
اطلاعات پارگراف بالا البته به هیچوجه در فیلم داده نمیشود و این خود تماشاگر است که میتواند یک حدسهایی درباره این مسائل بزند و برای اطلاعات بیشتر با به گوگل مراجعه کند! توگویی همگی با چنین خرافههایی آشنا هستند و کارگردان اشتباه اول خودش را در مقدمهسازی قصهاش میکند. گلشیفته فراهانی در نقش نوران فرو رفته، دختر یکی از آوازخوانان معروف منطقهای که در آن زندگی میکنند (با بازی زیبای بازیگر افسانهای بالیوود یعنی ویدا رحمان). نوران پیش مادرش در حال تمرین است و میخواهد روزی مانند او بشود؛ او افکار متفاوتی نسبت به مادرش دارد و به فکر امرار معاش و پول در آوردن از این طریق است و مادرش این کار را در رضای «الله» انجام میدهد (بله، این ساکنین مسلمان هستند.)
نوران خواستگاری دارد که یک تاجر شتر است، این خواستگار به نام آدام (با بازی عرفان خان) یک دل نه صد دل دلباخته نوران است اما نوران به او محل نمیدهد و او را در طول سالیان متمادی از خود میراند. آدام میخواهد هر طور شده به نوران برسد ولی اتفاق وحشتناکی برای نوران رخ میدهد که تمام زندگی او را دگرگون میسازد؛ یک شب یک فرد که خودش را به بیماری زده، به او در کنار بیابان تجاوز میکند...
بیشتر بخوانید:
- جشنواره ونیز – فیلم Arab Blues و گلشیفته فراهانی چه حرفهایی برای گفتن دارند؟
- فیلم Extraction: مصاحبهای با کریس همسورث و سم هارگریو
- نقد فیلم Extraction – رمبو نسل جدید
مساله تجاوز از معضلات بزرگ هندوستان است و بارها و بارها تجاوزهای بیرحمانه و باورنکردنی که در این کشور صورت گرفته تبدیل به تیتر خبری رسانههای دنیا شده است. مانند تجاوز به یک دانشجو در اتوبوس در حال حرکت توسط مسافرین این اتوبوس و چندین مورد وحشتناک دیگر. از آنسو باید بدانیم برخورد بسیاری از اقوام قدیمی با یک قربانی تجاوز، مانند برخی اهالی قدیمی ایرانی، بسیار بد بوده و او را از جامعه خود طرد میکنند. در واقع میتوان گفت که برخورد با قربانی تجاوز در بسیاری از شهرها و روستاهای هند، بسیار قهرآمیز بوده و فرد مورد تجاوز قرار گرفته زندگی خود را تباه شده میبیند و گاه به خاطر همین مسائل ناموسی، قتلهای ناموسی نیز در این مناطق رخ میدهد.
فیلمساز اما به این معضل آنطور که باید نمیپردازد و با اینکه در ابتدای امر این تصور میشود که قرار است با فیلمی درباره یک تجاوز و آثار مخرب او در زندگی یک زن جوان روبرو باشیم ولی پس از دقایقی، این موضوع تقریبا رها میشود و داستان به جای دیگری برخورد میکند که تجاوز تنها گوشهای باریک از فجایع آن است! رودستی که فیلمساز به تماشاگر میزند و تلخی عظیمی که در قصه خود جاری میسازد، زیبا از آب در آمده ولی پرداخت به آن بسیار کند صورت میگیرد. در این بین بازی نهچندان دلنشین عرفان خان (به نوران نوران گفتنهای او در حین درد و عشق و... توجه کنید که هیچ فرقی ندارند و یک زمزمه رو اعصاب است!) صبر را برای مخاطب تمام میکند و میخواهد که فیلم سریعتر ریتم تندی به خود بگیرد؛ هرچند این اتفاق هرگز نمیافتد.
فیلم برخلاف قصههای قدیمی که در چند صفحه خلاصه میشوند و بیحاشیه پیش میروند، پر از صحنههای کشدار و المانهایی است که اساسا در هیچجایی از اثر کاربردی نمیشوند. مسلمان بودن طایفه نوران و آدام هیچ مسالهای را در فیلم عوض نمیکند و معلوم نیست که چرا باید این قوم مسلمان باشند. یا حتی لوکیشین بیابان راجستان نیز میتوانست هر بیایان دیگری باشد و در نهایت اصرار کارگردان بر این موضوع که فیلم را به دوران کنونی و عصر حاضر ارتباط دهد و فناوریهایی پای مباحثی مانند تلفن همراه و اینترنت را به میان بکشد نیز جای سوال دارد. تمام این موارد میتوانستند در فیلم وجود نداشته باشند و نه تنها آسیبی به چارچوب داستان نزنند، بلکه روایت فیلم را تبدیل به یک روایت ناکجاآباد و در زمانی نامعلوم کنند و آن را تبدیل به اثری بدون وابستگی به مکان و زمان سازد؛ مفهومی که برای یک قصه حرف اول و آخر را میزند.
جدا از این موارد اضافی که شبیه به حشو در یک متن ادبی هستند، بسیاری از سکانسها نیز اضافی هستند و هدف نمایششان مشخص نیست؛ سکانس روسپیخانه یکی از آنهاست و ارتباط گیری بین نوران و دختر آدام نیز از آن دسته داستانکهایی است که معلوم نیست میخواهد راه به کجا ببرد. اضافی بودن بسیاری از سکانسها و داستانکها در فیلم بیداد میکند و کارگردان بدون دلیل مدت زمان خود را به یک اثر دو ساعته تبدیل کرده در حالی که میشد با حذف سی دقیقه و ساخت یک فیلم نود دقیقهای، اثری به مراتب بهتر خلق کند.
اما نکات مثبت زیادی در فیلم آخر آنوپ سینگ وجود دارد که نباید از آنها غافل ماند. جدا از بازی ماهرانه گلیشیفته فراهانی که تقریبا به تنهایی فیلم را بر دوش میکشد، باید برای فیلمبرداری بینظیر و دکوپاژ مثالزدنی فیلم نیز سر تعظیم فرود آورد. فیلمساز از این حیث تیم قهاری دور خود جمع کرده و توانسته با انتخاب لوکیشین زیبایی که برای محل روایت قصه خود برگزیده، یعنی بیابان راجستان یا همان تار، به خلق صحنههای به یاد ماندنی دست بزند. در این بین طراحی لباس و صحنه و همچنین گریم بازیگران در خدمت این لوکیشن بوده و اتمسفر فیلم بینهایت عالی از آب در آمده است و بیراه نیست اگر بگوییم تماشاگر با سپری کردن یک ساعته فیلم، احساس گرمای بیابان را بگیرد!
پایان بندی فیلم به دور از کلیشه است و شاید به مذاق برخی افراد خوش نیاید اما جزو معدود انتخابهای درست و بهجای آنوپ سینگ در قامت فیلمساز اثر بوده است. داستانی که او روایت میکند از کشش خاصی برخوردار نیست و باید از کلیشهها رهایی پیدا کند تا به آن قدرت ببخشد و همین کار را هم میکند. آنوپ سینگ قصهاش را طوری تمام میکند که مخاطب هندی به هیچوجه با آن انس نخواهد گرفت و از همین رو است که در ابتدای مطلب اشاره کردم این کارگردان اساسا کارهایش را برای عشاق سینمای هموطنش در هندوستان نمیسازد و نگاهی هنری به سینما دارد.
فیلم آواز عقربها یک قصه است، یک قصه قدیمی که در کالبدی نو بازآفرینی شده و بازیگر خوبی همچون فراهانی را دارد که بتواند به آن بال و پر بدهد. فیلم پر از حشو و مسائل اضافی است که توگویی برای پرکردن مدت زمان آن به کار گرفته شدهاند و ریتم فیلم را از کار میاندازند. هر دو کاراکتر فیلم پتانسیل بسیار بالایی برای تحلیل و بررسی داشتند و قصه فیلم همانند قصههای قدیمی، ترجیح میدهد به شخصیت پردازی کاراکترها کاری نداشته باشد و جزییات آن را به خود تماشاگران بسپارد. فیلم آواز عقربها از حیث فیلمنامه رنج میبرد اما میتواند با تکنینکهای فنی همچون فیلمبرداری بینظیر، مخاطب را به همراه خود بکشاند و او را مجذوب خرافات داخل اقوام و طوایف بیابان راجستان کند؛ حتی اگر پتانسیلهای از دست رفتهاش را رو نکند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
گلشیفته دراه خوب پیش میره تو سینما هالیوود
واقعا داره آروم آروم و به خوبی پیش میره