۱۰ زوج برتر ابرقهرمانی
برخی از بهترین داستانهای ابرقهرمانی مربوط به این نیستند که چگونه این شخصیتها به چشم آدمهای معمولی دیده میشوند، بلکه به نحوه رفتار آنها با اطرافیان خود باز میگردد. خلق یک معشوقه یا سایدکیک برای ...
برخی از بهترین داستانهای ابرقهرمانی مربوط به این نیستند که چگونه این شخصیتها به چشم آدمهای معمولی دیده میشوند، بلکه به نحوه رفتار آنها با اطرافیان خود باز میگردد.
خلق یک معشوقه یا سایدکیک برای یک قهرمان کمیک بوکی میتواند عناصر شخصیتی آنها که به طور معمول دیده نمیشوند را پررنگ کند. چنین چیزی اجازه میدهد که مخاطب درگیر المانهای احساس روایتهای کمیک بوکی شود و به داستانهای ابرقهرمانی بیش از تقابل خیر و شر عمق دهد.
سوالهایی مثل «چه اتفاقی میافتد اگر رابین رو به شرارت آورد؟» یا «چه میشد اگر بلو بیتل به قتل میرسید؟» بدون سالها توسعه روابط آنها با دیگر شخصیتها چندان با اهمیت به نظر نمیآمدند.
یک زوح ابرقهرمانی جذاب که به خوبی نوشته شده و توسعه پیدا کرده است میتواند روی تفاوت دو شخصیت تمرکز کند و به کشف اهمیت این تفاوتها در مبارزه با شرارت بپردازد. وفاداری یک دوست خوب میتواند تردیدِ ایجاد شده در مسیر مورد انتخاب را دور کند یا یک زن و شوهر از این وحشت دارند که ویلن بعدی ممکن است باعث بیوه شدن یکی از آنها شود.
این رابطهها حتی قدرتمندترین جاودانهای دنیای کمیک بوکها را به شکل یک انسان به تصویر میکشند و به خوانندگان اجازه میدهد تا بتوانند با خدایان نامیرا، مسافران زمان مغرور و میلیاردرهای نابغه احساس هم دردی کنند.
- 1 ۱۰. کلوک (Cloak) و دگر (Dagger)
- 2 ۹. نایت اول دوم (Nite Owl II) و رورشاک (Rorschach)
- 3 ۸. کیبل (Cable) و ددپول
- 4 ۷. بتمن و سوپرمن
- 5 ۶. کاپیتان آمریکا و فالکون (Falcon)
- 6 ۵. سایکلاپس (Cyclops) و جین گری (Jean Grey)
- 7 ۴. گرین لنترن (Green Lantern) و گرین ارو (Green Arrow)
- 8 ۳. پاور من (Power Man) و آیرون فیست (Iron Fist)
- 9 ۲. بلو بیتل (Blue Beetle) و بوستر گلد (Booster Gold)
- 10 ۱. بتمن و رابین
- 10.1 به مطالعه ادامه دهید:
۱۰. کلوک (Cloak) و دگر (Dagger)
کلوک و دگر که اولین بار در کمیکهای اسپایدرمن دیده شدند، به عنوان ویجلنتیهای سطح خیابانی پا به دنیای کمیکها گذاشتند که بر خلاف اقلب رویدادهای سطح کیهانی مارول، با مشکلاتی مثل قاچاق مواد مخدر و بیخانمانی دست و پنجه نرم میکردند.
اوریجین کلوک و دگر، آنها را شبیه به یک جفت شدن معمولی متضادها به تصویر میکشد. تواناییهای هر دویشان از اجبار آنها در انجام آزمایشهای مواد مخدر بعد از این که به دنبال سرپناهی بودند اما تبدیل به نمونه آزمایشگاهی نوعی هروئین ترکیبی شدند سرچشمه میگیرد.
با وجود این که هر دوی آنها به شکل نوجوانهای فراری معرفی شدند اما دوران رشد کلوک و دگر به طرز واضحی از یکدیگر متفاوت است. تایرون جانسون (Tyrone Johnson) یک پسر بچه سیاهپوست بود که شلیک و قتل دوستش توسط یک پلیس را به چشم دید. از آن سو، تندی بوون (Tandy Bowen) یک دختر بچه پولدار بود که به خاطر این که مادرش به اندازه کافی به او توجه نمیکرد، از خانه گریخت.
رابطه آنها به خاطر این که هر دویشان یک آزمایش را تجربه میکنند شکل میگیرد اما از همه چیز مهمتر این است که تواناییهای کلوک او را محتاج به تغذیه از نور میکنند در حالی که تواناییهای دگر میتوانند او را سیر کنند. رابطه کلوک و دگر نه تنها رابطه دوستی و اتحاد است، بلکه آنها واقعاً به یکدیگر نیاز دارند.
۹. نایت اول دوم (Nite Owl II) و رورشاک (Rorschach)
نایت اول دوم و رورشاک که در ابتدا از روی شخصیتهای بلو بیتل و کوسش از انتشارات چارلتون کامیکز (Charlton Comics) الهام گرفته شده بودند، تا به حال توانستهاند به لطف کمیک Watchmen از منابع الهام خود پیشی بگیرند.
به عنوان بخشی از گروه ابرقهرمانی کرایمباسترز (Crimebusters)، دینامیک آنها نمونه دیگری از یک زوج غیرعادی است؛ رفتار عاقلانه و خردمندانه نایت اول در برابر ابتکارات آشوبطلبانه رورشاک.
از طریق فلشبکها و اشاره به اتفاقات گذشته، مشخص میشود که در داستان Watchmen، نایت اول/دنیل درایبرگ (Daniel Dreiberg) تنها شخصیتی است که رورشاک او را به چشم یک دوست میبیند. رابطه آنها وقتی به هم میخورد که به خاطر کین اکت (Keene Act)، نایت اول از ویجلنتی بودن دست میکشد اما رورشاک به راه خود ادامه میدهد.
وقتی که این دو برای تحقیق در مورد قتل کمدین (Comedian) با هم همکاری میکنند، کمکم رابطه شراکت خود را دوباره تشکیل میدهند. احساسات نایت اول که ابتدا از روی دلسوزی و احتیاط نسبت به غرق شدن رورشاک درون دیوانگی بود، به مرور تبدیل به نگرانی برای کسی میشود که زمانی هوایش را داشت.
۸. کیبل (Cable) و ددپول
مزدور حراف و مرد خارج از زمان. برای این که به اندازه کافی گیچ شوید، باید گفت که کیبل در واقع پسر سایکلاپس (Cyclops) و یکی از کلونهای جین گری است که به آینده فرستاده و آن جا بزرگ میشود تا این که دوباره به گذشته باز میگردد.
این زوج اولین بار وقتی با یکدیگر ملاقات میکنند که ددپول برای قتل کیبل استخدام میشود. مأموریتی که به صلح این دو با همدیگر و همکاری آنها با هم در کمیک Cable & Deadpool منتهی میشود.
ددپول به خاطر شوخیهای بیادبانه و خندهدار، شکستن مداوم دیوار چهارم و رفتار بیپروایانهاش مشهور است، در صورتی که کیبل یک سرباز سرسخت است که چندان رابطه خوبی با احمقها ندارد.
زوج کیبل و ددپول ماجراجوییهای عجیب و غریبی را با هم تجربه کردهاند؛ از سفر در زمان گرفته تا خطوط زمانی و جهانهای موازی. به لطف یک ویروس که باعث میشود کیبل، ددپول را ببلعد و پس بزند، دیانای آنها به هم متصل میشود که یعنی وقتی قرار است با هم تلپورت کنند، بدنهایشان با هم ترکیب میشود.
از دیگر ماجراجوییهای دیوانهوارانه کیبل و ددپول میتوان به جراحی لوبوتومی ددپول روی کیبل، بزرگ کردن نسخه جوان شده کیبل توسط ددپول و سعی یکی از کلونهای کیبل در قانع کردن ددپول برای به قتل رساندن کیبل اصلی اشاره کرد. شاید این زوج را بتوان عجیب و غریبترین زوج ابرقهرمانی دنیای کمیکها در نظر گرفت.
۷. بتمن و سوپرمن
سوپرمن و بتمن؛ بزرگترین نامهای دیسی در کنار واندروومن و از اعضای پایهگذار جاستیس لیگ آمریکا. با وجود این که اولین دیدار این دو شخصیت به دلیل ریتکانها و بازگویی دوباره داستانها مورد اختلاف است اما رابطه آنها در طول سالها به سطوح بالای احترام، اعتماد، دوستی و حتی برادری رسیده است.
این دو قهرمان روشها و شخصیتهای متفاوتی دارند اما به اندازه کافی از ایدئولوژیهای یکسانی بهره میبرند که وقتی به درستی پیش روند، تماشای مبارزه آنها با شرارت در کنار یکدیگر میتواند یک تعامل جذاب را پدید آورد. شاید آنها به خاطر پارانویای شدید بتمن دچار درگیری هم شوند اما برای بیشتر اوقات آنها به یکدیگر نزدیک هستند.
ممکن است بتمن مثبتاندیشی رابینها را به حساب کمتجربگی یا خامی دوران جوانی بگذارد اما سوپرمن خیلی وقت است که درگیر جنگ با شرارت و ناعدالتی بوده و به بروس نشان میدهد که با وجود تمام اتفاقات تلخ و تیره این دنیا، میتوان امیدوار بود.
۶. کاپیتان آمریکا و فالکون (Falcon)
فالکونِ سم ویلسون (Sam Wilson) یکی از اولین ابرقهرمانان آفریقایی - آمریکایی بود که در کمیکهای اصلی مارول در سال ۱۹۶۹ مورد استفاده قرار گرفت. اوریجین ویلسون در مورد یکی از ساکنان محله هارلم بود که گیر نقشه نازیها در جواب به یک تبلیغات که در مورد شکار یک شاهین بود، میافتد.
وقتی اوضاع به هم میریزد، کاپیتان به ویلسون پیشنهاد میکند تا یک هویت ابرقهرمانی برای خود بسازد و این گونه او تبدیل به فالکون میشود. هر دوی آنها کمک به راه افتادن یک شورش بین ساکنان جزیرهای که نازیها کنترل آن را به دست گرفته بودند میکنند.
مثل اکثر شراکتهای کمیک بوکی، این دو شخصیت نیز با یکدیگر درگیر شدهاند. مثل وقتی که فالکون شروع به حمل اسلحه کرد و به لطف دستکاری اسکارلت ویچ (Scarlet Witch) به خشونت روی آورد. از همه چیز مشهورتر در رابطه با همکاری کاپیتان آمریکا و فالکون، وقتی است که ویلسون بعد از این که راجرز تصمیم گرفته دیگر نمیتواند کاپیتان آمریکا باشد، به احترام دوستش این جایگاه را به دست میگیرد.
بدون وجود شخصیتهایی مثل ویلسون، میتوان حتی تصور کرد که شخصی مثل کاپیتان آمریکا به جای این که الگوی آزادی و پذیرفته شدن باشد، سمبل وطنپرستی کورکورانه و ناسیونالیسم است.
۵. سایکلاپس (Cyclops) و جین گری (Jean Grey)
یکی از روابط گاه و بیگاه ابرقهرمانی در دنیای کمیکها مربوط به اسکات سامرز (Scott Summers) و جین گری است که اجتناب ناپذیری دیگر زوجهای ابرقهرمانی را ندارند و چندین بار با شخصیتهای دیگر شراکت داشتهاند.
در واقع در پانزده سال گذشته و قبل از خط داستانی Dawn of X جاناتان هیکمن، اسکات و جین به دلیل درگیر بودن در دنیاها موازی، زمانهای متفاوت و حتی مرگ، به زور یکدیگر را دیدهاند.
خارج از این شراکت معروف، اسکات همراه اما فراست (Emma Frost) بوده در حالی که رابطه جین با ولورین همیشه یکی از موضوعات مورد بحث با اسکات به حساب میآمده. لوگان حتی وقتی اسکات و جین با یکدیگر هستند نیز علاقه خود را نسبت به جین مخفی نکرده است.
نقش رهبری اسکات و جین در داستانهای ایکس من و وضعیت رابطه این دو با یکدیگر باعث شده تا در طول سالها در مرکز توجه طرفداران قرار بگیرند و بار احساسی را به نیز به ماجراهای عمارت اگزویر (Xavier) اضافه کنند.
۴. گرین لنترن (Green Lantern) و گرین ارو (Green Arrow)
آرک داستانی The Hard Traveling Heroes یکی از به یادماندنیترین خطوط داستانی در دنیای اصلی کمیکهای دهه ۷۰ است. نیل آدامز و دنیس اونیل، گرین لنترن و گرین ارو را برای مجموعهای از داستانها کنار هم قرار دادند که آنها را در آمریکا به سفر و حل کردن مشکلات مردمی که در فعالیتهای همیشگی ابرقهرمانیشان نمیدیدند مشغول میکرد.
الیور کویین (Oliver Queen) کمی قبل ثروت خود را از دست داده و تبدیل به شخصیتی سرخورده شده بود و در تضاد او هال جوردن (Hal Jordan) قرار داشت که کاملاً با موفقیت پیش میرفت؛ یک افسر پلیس برای سیاره زمین و تمام محدوده فضایی آن. در این جا یک شخصیت قانونمدار داریم که مصالحه نمیکند و در طرف دیگر یک ویجلنتی خرد شده که سعی دارد کار درست را انجام دهد.
این زوج با یکدیگر در برابر مشکلاتی مثل اعتیاد به مواد مخدر (که مربوط به سایدکیک الیور کویین با نام اسپیدی (Speedy) بود)، خشونت مسلحانه، نژادپرستی و دیگر مسائل قرار گرفتند.
داستانها و رابطه آنها در ادامه بسیار روی این شخصیتها تأثیر گذاشت: لیبرالیسم ظاهری الیور تبدیل به یک نشان برای این شخصیت شد آن هم در حالی که هال ارزش زیر سوال بردن اختیارات را درک کرد که باعث شکل گرفتن بسیاری از داستانهای جذاب مربوط به مورد پرسش قرار دادن قوانین ارتش گرین لنترنها و گاردینز (Guardians) که مسئول خلقشان بودند شد.
۳. پاور من (Power Man) و آیرون فیست (Iron Fist)
گروه Heroes for Hire، متشکل از دنی رند (Danny Rand) و لوک کیج (Luke Cage)، در ابتدا برای این در کنار هم قرار داده شده بودند چرا که نمیتوانستند کمیکهای اختصاصی خودشان را به فروش برسانند. نکته خندهدار در مورد آنها این است که همین اتفاق برای سریال نتفلیکسی این دو شخصیت نیز افتاد و دنی رند بعد از فصل اول نه چندان جذابِ این دو شخصیت، نقش پررنگی در فصل دوم سریال Luke Cage پیدا کرد.
در اولین حضور مشترک کمیک بوکی، آنها در برابر هم قرار گرفتند اما بعد از این که آیرون فیست کمک کرد تا لوک کیج اعتبار خود را بعد از بازگشت از زندان به دست آورد، خیلی سریع تبدیل به دوستان هم شدند.
در نهایت آنها شراکت و کار Heroes for Hire را با همدگیر آغاز کردند و در چندین مجموعه کمیک با عنوان Power Man & Iron Fist حضور داشتهاند. تواناییهای آنها، یعنی هنرهای رزمی رند با قدرت زیاد لوک کیج، نیز مکمل یکدیگر است.
۲. بلو بیتل (Blue Beetle) و بوستر گلد (Booster Gold)
همکاری بلو بیتل و بوستر گلد در ران Justice League International کیث گیفن و جی. ام. دیمتیو آغاز شد که در بین اعضای درجه دوم جاستیس لیگ قرار گرفته بودند.
این سری مشهور به این است که سعی داشت کمی روشنایی و شوخطبعی را وارد تیم کند و همکاری بیتل و گلد نیز در همین راستا بود. آنها نقش شرخر را بازی کردهاند، با بودجه جاستیس لیگ کازینویی در یک جزیره برپا کردند و حتی سعی در استفاده یکی از اعضای جاسیس لیگ برای شرکت در عکسبرداری تقویمی داشتند.
عموماً آنها به عنوان شخصیتهایی دیده میشوند که وظیفه نشناس هستند (بوستر بیشتر از بیتل)، وظایفشان در لیگ را جدی نمیگیرند و ترجیح میدهند شوخی کنند تا دشمنان را از سر راه بردارند. اما این دو بهترین دوست یکدیگرند و همین باعث جذابیت رابطهشان میشود.
۱. بتمن و رابین
زوج دینامیک اولیه، شوالیه تاریکی و پسر شگفت انگیز. رابطه بتمن با رابین همیشه رابطه والد و فرزندی بوده، مخصوصاً در دورهای که پسر واقعی بروس، دیمین وین، تبدیل به رابین شد.
نقش رابین در زندگی بتمن معمولاً این است که او را از اعماق تاریکِ عذابش بیرون بکشد و وقتی که تصور میکند راه را گم کرده، مسیر را برایش روشن کند. شخصیت پردازیهای متضاد آنها در لباسها و ظاهرشان نیز مشخص است، جایی که جنبه تیرهتر و انسان گریزانه بتمن با خوش بینی رابین برخورد می کند. اما در هر شرایطی این دو شخصیت هوای همدیگر را دارند.
تشکیل اولیه این زوج به وقتی برمیگردد که دیک گریسونِ (Dick Grayson) آکروبات تحت سرپرستی بروس قرار گرفت. این رابطه نمونه عالی از مأموریت بروس در تغییر داستان شهر گاتهام است که قصد دارد از گسترش تراژدیها جلوگیری کند.
گرنت موریسون به طور هوشمندانهای در مجموعه بتمن و رابین خودش، وقتی دیک گریسونِ مثبت اندیش هویت بتمن را به خود گرفت و پسر بروس که توسط لیگ آو اساسینز (League of Assassins) آموزش دیده شده بود، تبدیل به رابین تیره و اخمو شد، نقش بتمن و رابین را معکوس کرد و به خوانندگان اجازه داد تا ببینند چه چیزی باعث خاص بودن رابطه این دو هویت میشود.
به مطالعه ادامه دهید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی عالی عالی