مهمترین نسخههای متفاوت لوکی در دنیای کمیکهای مارول
سریال Loki یک داستان را روایت میکند که در آن یک ویلن تبدیل به پروتاگونیست ماجرا شده است. طبیعتاً برای داشتن یک داستان ابرقهرمانی و کمیک بوکی جذاب، نیاز به یک ویلن نیز هست؛ با ...
سریال Loki یک داستان را روایت میکند که در آن یک ویلن تبدیل به پروتاگونیست ماجرا شده است. طبیعتاً برای داشتن یک داستان ابرقهرمانی و کمیک بوکی جذاب، نیاز به یک ویلن نیز هست؛ با این حساب، باید جلوی لوکی یک ویلن قرار بگیرد. در اواخر قسمت اول سریال Loki شاهد این بودیم که این آنتاگونیست به نوعی معرفی شد؛ یک شخصیت که از خط زمانی اصلیاش در فرار است.
خطر اسپویل
ادامه این متن بخشهای مهمی از سریال Loki را اسپویل خواهد کرد. اگر دوست ندارید داستان این سریال برایتان لو برود، از مطالعه آن صرف نظر کنید.
ویلن سریال Loki... یک لوکی دیگر است. یا آن طور که سازمان مغایرت زمان (Time Variance Authority - یا به اختصار TVA) بیان کرده، یک نسخه یا گونه متفاوت از او که از خط زمانی اصلیاش فرار کرده است.
با این که گروه اونجرز در Avengers: Endgame خیلی نزدیک به این موضوع شدند اما سریال Loki اولین اثر دنیای سینمایی مارول خواهد بود که یک شخصیت را از خط زمانی دیگر در خط زمانی متفاوتی نشان میدهد. اما اگر از مخاطبان و طرفداران کمیکهای مارول باشید میدانید که مولتیورس مارول از بینهایت دنیا و واقعیت مختلف تشکیل شده که در کنار زمین ۶۱۶ (دنیای اصلی کمیکهای مارول) وجود دارند و همیشه با هم تعامل دارند.
تا همین اواخر در دنیای کمیکها، لوکی به عنوان یک شخصیت قدرتمند و فریبنده ولی کاملاً یک ویلن غیرقابل رستگاری شناخته میشود. امروزه اما او را بیشتر به عنوان یک آنتیهیرو میشناسیم که به نسخهها و گونههای متفاوتش در خطوط زمانی و دنیاهای احتمالی دیگر نظر انداخته و تصمیم گرفته خود را تغییر دهد.
اما لوکی واقعی کیست؟ بیاید یک نگاه به نسخههای متفاوت لوکی در دنیای کمیکهای بیندازیم که ممکن است منبع الهامی برای سریال Loki بوده باشند.
همان لوکی، از دنیای دیگر
مثل بسیاری از کراساوورها و رویدادهای کمیک بوکی، رفتن سراغ مولتیورس نیز محصول زمان خود بود. وقتی دنیای آیندهوار Marvel 2099 در سال ۱۹۹۳ چندین کمیک آنگوئینگ مخصوص به خود را به دست آورد، شاید با این هدف بود که نظر مخاطبان جدیدی که به خاطر داستانهای پسزمینه طولانی و پیچیده کمیکهای آنگوئینگ دیگر مثل X-Men و Spider-Man سراغشان نمیرفتند، جلب شود. لوکی ۲۰۹۹ یک دانشمند به اسم جوردن بون (Jordan Boone) بود که ظاهراً به لوکی تبدیل شده بود اما در نهایت هویت هالووین جک (Halloween Jack) را به خود گرفت. این که بون تا چه حد لوکی بود دقیقاً مشخص نشد اما قطعاً شبیه به او بود و در گوشه و کنار دنیای ۲۰۹۹ برای ایجاد دردسر سر و کلهاش پیدا میشد.
به همین ترتیب، وقتی خط داستانی Heroes Reborn سال ۱۹۹۶ دوباره لوکی را به شکل کلاسیک و دوران نقرهاش به تصویر کشید، نمایی از تصمیمات کلی انتشاراتی مارول در آن زمان بود. تعدادی از خالقان جدید که کارشان را در مارول آغاز کرده بودند، از این انتشارات جدا شدند تا ایمیج کامیکز را تشکیل دهند اما دوباره به مارول بازگشتند و با آزادی کامل به آنها این اجازه داده شد تا داستانهای کلاسیک را با تغییرات کوچک ریبوت و تکرار کنند. آثار آنها نمایی از بیتابی را داشت که کمکم نحوه داستانگویی آبکی که به خاطر آثاری مثل کمیکهای X-Men کریس کلیرمونت (Chris Claremont) و Avengers استیو انگلهارت (Steve Englehart) محبوب شده بود را در خود به نمایش میگذاشت.
لوکیِ سریِ Heroes Reborn شخصیتی است که شرارتش کارتونی بوده و عمق خاصی ندارد و صرفاً میخواهد جایگاه خدایی خود را به دست بیاورد تا این که اودین (Odin) پا پیش گذاشته و با او در شهر نیویورک میجنگد و او را شکست میدهد. در نهایت، کل دنیای Heroes Reborn تو فرانکلین ریچاردز (Franklin Richards) از بین میرود (که داستانش طولانی است).
مارول یک نگاه دیگر به آینده در سری Marvel Comics 2 (به صورت مختصر MC2) سال ۱۹۹۸ انداخت؛ اثری که از شماره ۱۰۵ کمیک What If…? الهام گرفته بود و در آن داستان می پارکر/اسپایدر گرل (May Parker/Spider-Girl)، دختر پیتر پارکر و مری جین (Mary Jane)، روایت میشد. سری MC2 یک لوکی سیبیلو را معرفی کرد تا باعث دور هم جمع شدن اونجرزی جدید شود، تقریباً همان طور که لوکی برای اولین بار باعث شکلگیری اونجرز در کمیکهای مارول شده بود؛ با نمایش خطری که قهرمانان را مجبور میکرد تا با هم برای شکستش همکاری کنند. در این جا، اوکی یک دختر داشت ولی فروش سری MC2 افتضاح از آب درآمد و قبل از این که فرصت شخصیت پردازی برای شخصیتهای حاضر در این سری ایجاد شود، همه چیز کنسل شد.
دنیای آلتیمیت (Ultimate) هم یک نسخه متفاوت از لوکی داشت. او به عنوان ویلن شیکی معرفی شد که همان قدر که شرور است، خوش لباس نیز است. لوکی با تغییر قیافه به بارون زیمویِ (Baron Zemo) نازی، یک حمله تمام و کمال به ازگارد را رقم میزند که از آن جا به خاطر قتل تبعید شده بود. این لوکی خیلی شخصیت عمیقی ندارد اما تکیهاش به پرت کردن حواس و سوء استفاده از دیگران، باعث بحرانهای جهانی و انتقام گرفتن اونجرز میشود.
لوکیای که تغییر رفتار میدهد
در دنیای Earth X، یک وضعیت پادآرمانشهر از مارول به تصویر کشیده میشود که در آن هر کسی ابرقدرت به دست میآورد. لوکی در این دنیا چندین بار دیده میشود که از نظر ظاهری طراحیهای جدید و متفاوتی دارد؛ مثل ظاهری شبیه به درخت. این نسخه از لوکی توانست اودین را فریب دهد تا برای این که کاری کند تا ثور (Thor) انسانیت را یاد بگیرد، او را تبدیل به یک زن کند. البته این مورد نیز بحث مفصلی میتواند داشته باشد ولی این جا جایش نیست.
در ابتدا، لوکی Earth X به شکل ذاتاً شرور دوران نقرهای به تصویر کشیده میشود. چند خط طعنه به خواهرش، ثور، میزند، کلیا (Clea) را ترغیب میکند تا به دکتر استرنج خیانت کند و چندین بار در برابر ثور قرار میگیرد. با این حال، این لوکی درباره ماهیت خودش یاد میگیرد و وقت میگذارد تا آن را کند و کاو کند تا این که در نهایت هویتش به عنوان یک ازگاردی را کنار میگذارد و در زمین سفر میکند تا خودش را پیدا کند. با این که مسیر سختی دارد، او در انتها تصمیم میگیرد تا یک قهرمان باشد و یک نوع دوستی نادر از خدای دروغها را به نمایش میگذارد.
در بخش اعظیمی از سری Earth X و دنبالههایش، Paradise X و Universe X، لوکی در گوشه و اطراف سرک میکشد. در این دنیا، ازگاردیها در واقع فضاییهای بیشکلی هستند که تبدیل به تجلی داستانهای انسانها شدهاند. این ایده در دنیاهای زیادی توسط لوکی دوباره مورد استفاده قرار میگیرد؛ مثل کینگ لوکیِ (King Loki) کمیک Loki: Agent of Asgard که به نسخه جوان خودش میگوید او بد است چون مردم او را به آن شکل تصور کردهاند و چنین چیزی به سادگی تغییر نمیکند. چیزی شبیه به همان توصیف مأمور موبیوس (Mobius) از جایگاه لوکی در خط زمانی مقدس (Sacred Timeline) در سریال Loki.
کمیک Loki: Agent of Asgard این فرصت را برای لوکی فراهم میآورد تا از هویتهای بیپایانش به عنوان «گناهی که هیچگاه بخشیده نخواهد شد.» فاصله بگیرد. حرفاهای کینگ لوکی که به لوکی میگوید او محکوم به این شده تا یک ویلن بیبازگشت باشد فقط باعث میشود لوکی در توصیف خودش بر اساس شرایطش دچار مشکل شود. با کمک وریتی ویلیس (Verity Willis)، آدمی که میتواند درون تمام گناهان را ببیند، لوکی خودش را به عنوان خدای داستانها معرفی میکند.
لوکیای که بالاخره برنده میشود
خیلی کم پیش میآید که لوکی حتی در کل مولتیورس نیز برنده واقعی یک ماجرا باشد اما یک استثنا وجود دارد. در شماره ۴۷ کمیک What If…?، لوکی وقتی که میلونیر (Mjolnir) را پیش از ثور پیدا میکند، برای مدتی کوتاه برتری به دست میآورد. اما در نهایت این برتری صرفاً باعث میشود تا به قدرت رسیدن ثور به تأخیر بیفتد. برای باری دیگر، آینده نگری نکردن و عطش انتقام لوکی باعث میشود همه چیز به ضررش تمام شود.
در سری ۲۰۰۴ کمیک Loki، میبینیم چه اتفاقی میافتد وقتی لوکی به آرزویش برسد و تاج و تخت ازگارد را به دست آورد. او سریعاً افراد مخلاف خودش مثل لیدی سیف (Lady Sif)، بالدر (Balder) و ثور را دستگیر کرده و تبدیل به یک حاکم مستبد میشود. اما در بخش آغازین این سری، وقتی یک بچه خردسال به او میگوید حاکمیتش هیچوقت واقعاً کامل نخواهد شد، جای شکی برای لوکی به وجود میآید. از این جا به بعد است که اعتماد به نفس شکننده لوکی در طی کمیک Loki افزایش پیدا میکند. از نظر این لوکی، او همیشه توسط ازگاردیها مورد ظلم قرار گرفته است و هر کاری که میکند چیزی جز انتقامی قابل توجیه نیست. با این حال، با دنبال کردن داستان از نگاه او، رابرت رودی (Robert Rodi) به عنوان نویسنده و اساد ریبیچ (Esad Ribić) به عنوان مصور، او را طوری به تصویر میکشند که به طرز شگفت انگیزی قابل همذات پنداری است.
برای یک تغییر شکل دهنده، مولتیورس کمیکهای مارول در چند دهه اخیر خیلی کم او را دچار تغییر ظاهر کرده است. با تمام این اوصاف، این به تصویر کشیدن استریوتایپیِ یک خدای شرور طوری استفاده شده تا وسعت بیشتری به نسخه جهان اصلی او داده شود. با جلو رفتن داستان، آگاهی خاص و پیچیده لوکی از خودش در مولتیورس میتواند ابزار روایتی فوق العادهای شود که سریال Loki قابلیت بهرهبرداری از آن را دارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.