نگاهی به قسمت ششم سریال خاتون – همسری که همراه نیست
قسمت ششم سریال خاتون در ادامه روایت داستانی که آهسته آهسته پیچیده میشود حالا به جایی رسیده که جذابتر از همیشه به نظر میرسد. سریال تینا پاکروان در مقام یک درام تاریخی به عنوانی جذاب ...
قسمت ششم سریال خاتون در ادامه روایت داستانی که آهسته آهسته پیچیده میشود حالا به جایی رسیده که جذابتر از همیشه به نظر میرسد. سریال تینا پاکروان در مقام یک درام تاریخی به عنوانی جذاب و دوستداشتنی تبدیل شده که ارزش دنبالکردن را پیدا کرده اما واقعیت آن است که جزییاتی در مسیر روایت داستان سریال خاتون وجود دارد که میتواند در میانمدت به نقطه ضعف اصلی سریال تبدیل شود. با ویجیاتو همراه باشید.
تماشاگری که تعدادی از بهترین درامهای تاریخی سینما را تماشا کرده، تصور میکند ساخت یک درام تاریخی چندان هم پیچیده نیست. در نگاه نخست به نظر میرسد یک داستان اصلی در کنار چند روایت فرعی و شخصیتهایی که رنگ و بوی واقعی دارند برای ساخت یک درام تاریخی کافی به نظر میرسند. اما حقیقت پیچیدهتر از این تصورهای ساده است. ساخت یک درام تاریخی درجه یک چندان هم ساده نیست. اگرچه روایت مجموعهای از خردهداستانهای بزرگ و کوچک در بستر بخشی از تاریخ هیجانانگیز به نظر میرسد اما این ماموریت حساس میتواند نتیجه خوبی به همراه نداشته باشد.
خوشبختانه درامهای تاریخی شکستخورده متعددی هر ساله از راه میرسند تا ثابت کنند کارگردانی یک درام تاریخی آنقدر هم که ساده به نظر میرسد، بدون دشواری نیست. بسیاری از این درامهای تاریخی عناوینی کمهزینه و مستقل از کارگردانهای اروپایی هستند که بخشی از تاریخ قاره سبز در قرن بیستم را روایت میکنند. محدودیت بودجه این عناوین باعث شده تا کفه درام آنها به کفه تاریخیشان سنگینی کند. بنابراین به فیلمهایی خستهکننده و فاقد جذابیت تبدیل میشوند که حتی در روایت تاریخ هم موفق نیستند.
اما در درامهای تاریخی در شرایطی مشابه با فیلمهای ترسناک هرگز قرار نیست فراموش شوند. چراکه همواره هواداران خاص خود را دارند؛ هوادارانی تاریخدوست و علاقهمند به رویدادهایی در دل سرگذشت انسان که حتی از تماشای خستهکنندهترین درامهای تاریخی هم لذت میبرند. با این حال سریال خاتون در گروه درامهای تاریخی خستهکننده و غیرقابل تحمل که هواداران خاص خودشان را دارند، قرار نمیگیرد. این سریال به شدت تلاش میکند تا عامهپسندانهتر از یک درام تاریخی خستهکننده باشد و به همین دلیل روایتهای عاشقانه را با خردهداستانهای جنایی ترکیب میکند و با اضافهکردن رویدادهای تاریخی به یک عنوان تماشایی تبدیل میشود.
قسمت ششم سریال خاتون به خوبی ثابت میکند که نخستین تجربه اپیزودیک تینا پاکروان نمیخواهد یک درام تاریخی قابل پیشبینی و خستهکننده باشد. خردهداستانهایی که این سریال در کنار یکدیگر قرار میدهد، آهسته آهسته مجموعهای جذاب از روایتها را شکل میدهد که پیشبینی سرنوشتشان ساده نیست. اما با وجود همه جذابیتهایی که سریال خاتون برای تماشاگرش در نظر گرفته، همچنان ایراداتی به آن وارد است.
تبعیض در شخصیتپردازی
سریال خاتون در مقام یک درام تاریخی عملکرد قابل قبولی دارد. به لطف فضاسازیهای باکیفیت تینا پاکروان و همکارانش که قطعا هزینه هنگفتی به همراه داشته، مجموعهای از بازیگران توانمند ایرانی گرد یکدیگر جمع شدهاند تا در یک درام تاریخی ارزشمند هنرنمایی کنند. اما برای یک درام تاریخی دکورها، لباسها و صحنهپردازیها کافی نیست. اگرچه قسمت ششم سریال خاتون مانند همه اپیزودهای قبلی نمره قابل قبولی در بخش فضاسازی و صحنهپردازی میگیرد اما در بخش فیلمنامه با ایرادهای بیشتری مواجه میشود.
تمرکز بیش از حد سریال روی شخصیت خاتون [با هنرنمایی نگار جواهریان] باعث شده تا نسبت به سایر شخصیتها کمتوجهی شود. در نتیجه کارکرد شخصیت شیرزاد ملک [با نقشآفرینی اشکان خطیبی] که نقش اصلی مرد داستان لقب میگیرد به اندازه نقش فرعی مرد فیلمنامه کاهش پیدا کرده است. تاثیرگذاری شیرزاد ملک روی داستان به اندازهای که انتظار میرفت، نیست و این نقطه ضعف آسیبهایی به فیلمنامه وارد میکند.
اما مشکل اصلی قسمت ششم سریال خاتون به حاشیهراندن شیرزاد ملک نیست. فیلمنامه سریال تینا پاکروان به حدی روی شخصیت خاتون و دردسرهای پیرامونش متمرکز شده که فراموش میکند به سایر شخصیتها توجه کند. بنابراین تاثیرگذاری شیرزاد ملک روی داستان برخلاف آنچه در ابتدا به نظر میرسید، آهسته آهسته کمرنگتر میشود. شاید به همین دلیل باشد که درگیریهای او با خاتون آنطور که باید ملموس نیست؛ چراکه سریال فرصت زیادی برای پردازش شخصیت شیرزاد در نظر نگرفته است.
این بحران فیلمنامه سریال خاتون را میتوان «تبعیض در شخصیتپردازی» توصیف کرد. سریال به حدی درگیر شخصیت خاتون شده که پردازش سایر شخصیتهایش را فراموش میکند. تصویری که سریال خاتون میخواهد از شخصیت شیرزاد ملک نمایش دهد، یک سرهنگ سردرگم ارتش ایران است که پس از حمله ارتش شوروی به ایران با مشکلات بسیاری مواجه شده و تصوری از آیندهاش ندارد. او که اختلافات بسیاری با همسرش پیدا کرده از مافوق کمونیستش، کمیسر رجبف [با نقشآفرینی بابک حمیدیان]، عصبانی است اما راه حلی برای بیرونآمدن از باتلاقی که در آن گرفتار شده، ندارد.
سریال خاتون هویتی که میخواهد از شیرزاد ملک ارائه دهد را به خوبی جا میاندازد اما در به تصویرکشیدن آن ناکام میماند. دلیل اصلی این ناکامی را هم باید ضعف فیلمنامه در پردازش شخصیت شیرزاد دانست. همه صحنههایی که قسمت ششم سریال خاتون مانند همه اپیزودهای قبلی سریال به شیرزاد ملک اختصاص داده برای پردازش شخصیت او و معرفی بیشتر این سرهنگ ناامید به تماشاگر نیست و تنها برای پیشبردن هر چه بیشتر داستان است.
بنابراین اوج پردازش شخصیت شیرزاد ملک برای تماشاگر تنها تصویری از سرهنگی است که به الکل اعتیاد پیدا کرده، با مادرش درباره زندگی با همسرش اختلاف نظر دارد، از دستورهای کشنده مافوق اجنبیاش عصبانی به نظر میرسد و درگیر عواقب مجموعهای از تصمیمهای نادرست در قبال همسرش شده که در نهایت باعث جدایی شده است. در حالی که شیرزاد ملک میتوانست نقش بیشتری در داستان باشد، صرفا به مردی بدون اعتماد به نفس تبدیل شده که عمدی و غیرعمدی باعث خرابکاریهای گوناگون میشود.
از آنجایی که به زودی شخصیتهای جدیدی وارد فیلمنامه سریال خاتون میشوند به نظر نمیرسد که سریال بخواهد مهلت بیشتری برای شخصیتپردازی شیرزاد ملک در نظر بگیرد. با این حال مشکل شخصیتپردازی سریال تنها به شخصیت شیرزاد ملک محدود نمیشود. فخرالنسا [با هنرنمایی شبنم مقدمی] یکی دیگر از شخصیتهای سریال خاتون لقب میگیرد که سریال به معرفی ضمنی او قناعت کرده و حالا با قراردادن او در حاشیه داستان، پتانسیلهای ارزشمند شخصیتیاش را نادیده میگیرد.
بحران شخصیتپردازی سریال خاتون وقتی جدیتر میشود که فیلمنامه سریال حتی پردازش شخصیت خاتون را هم به پشت گوش میاندازد. سریال تینا پاکروان به حدی روی روایت داستان هیجانانگیزش تمرکز کرده که توسعه شخصیتها را کاملا فراموش کرده و همین بحران میتواند در اپیزودهای بعدی مشکلات بیشتری برای مسیر اصلی فیلمنامه ایجاد کند.
روایتی که دلچسب نیست
سریال خاتون جذابیتهای بسیاری دارد؛ بازیگرهای توانمند، فضاسازیهای باکیفیت، داستانی جذاب و شخصیتهایی که با وجود همه ضعفها ملموس به نظر میرسند. اما جنس روایت سریال ایرادهای جزیی و آزاردهندهای دارد. دیالوگهایی که گاهی میان شخصیتهای اصلی مطرح میشود اندکی گیجکننده به نظر میرسد و عجله فیلمنامه برای پیشبردن داستان باعث شده تا آرامش و تعلیقی که تماشاگر انتظار تجربه آن را دارد، وجود نداشته باشد.
برای مثال شیرزاد ملک در صحنههای پایانی قسمت ششم سریال خاتون متوجه میشود که دکتر بوکوفسکی [با هنرنمایی رضا بهبودی] رفتارهای مشکوکی دارد. بنابراین او را دنبال میکند و پس از آنکه متوجه همکاریهای مخفیانه او با آرسن میناسیان [با هنرنمایی جذاب قربان نحفی] میشود با دنبالکردن مخفیانه میناسیان در نهایت محل پنهانشدن خاتون را پیدا میکند. در حالی که دنبالکردن میناسیان و بوکوفسکی میتوانست صحنههای بیشتری را به خود اختصاص دهد، سریال با حداقل صحنههای ممکن تقابل دوباره خاتون و شیرزاد را به تصویر میکشد.
عجله فیلمنامه قسمت ششم سریال خاتون برای رساندن شیرزاد به همسر سابقش به حدی زیاد است که وقتی سرهنگ ارتش ایران محل مخفیشدن خاتون را پیدا میکند، تماشاگر چندین برابر بیشتر از دکتر بوکوفسکی، آرسن میناسیان و البته خاتون از این اتفاق تعجب میکند! چراکه سریال هیچ تصویری از دنبالکردن میناسیان توسط شیرزاد ارائه نمیدهد. اتفاقی که اگر رخ میداد، تعلیق، هیجان، جذابیت و واقعگرایی سریال را بیشتر میکرد.
سریال خاتون را با ویجیاتو دنبال کنید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اون سکانس اخر که خاتون شیرزاد تو زندان بودن
داشتن حرف می زدن
یهو شیرزاد یه تیکه از یقه خاتونو می گیره
خاتونم با ترس میره نگهبانو صدا کنه
ولی شیرزاد میره سمت خاتون بعد دوربین میره بیرون :|
بعدش تو قسمت بعد هم رو صورت شیرزاد چنگ افتاده
یعنی ... :|
اون مال قسمت پنج بود?? من با مامانم دیدم ابروم رف
اره راست میگی
زیبا بود? من دوست دارم سریالشو?
قلب بنفش نفرس
نماد بی تی اسه??
خو من رنگ بنفش دوست دارم چه کنم??
مشکلی نیست
ممنون??
خواهش/انجام وضیفه بود/?
از اون بگذریم معنی بدی هم داره
#وارد مسائـل باریـــک نشویم
.حالا یه قلب فرستادیما
البته یه معنی دیگه هم داره که اگر بگم بن میشم
. خودم معنیشو میدونم?
???