چگونه فیلمهای ابرقهرمانی ستارگان بزرگ هالیوود را کنار زدند؟
اگر به شخصیتها و بازیگران فیلمهای ابرقهرمانی دقت کرده باشید، احتمالا متوجه شدهاید که بسیاری از این فیلمها به خصوص در دنیای سینمایی مارول سعی داشتهاند سنت قدیمی حضور بازیگران مشهور و پرطرفدار در فیلمهای ...
اگر به شخصیتها و بازیگران فیلمهای ابرقهرمانی دقت کرده باشید، احتمالا متوجه شدهاید که بسیاری از این فیلمها به خصوص در دنیای سینمایی مارول سعی داشتهاند سنت قدیمی حضور بازیگران مشهور و پرطرفدار در فیلمهای خاص را شکسته و نشان دهند یک قانون تا همیشه پابرجا نیست. Star Vehicle اصطلاحی است که در همین زمینه به کار میرود. در چند سال گذشته رویهای وجود داشت که بر اساس آن فیلمهای خاصی برای یک بازیگر ویژه ساخته میشد، صرف نظر از اینکه انگیزه آنها پیشرفت شغلی بوده یا صرفا سود بردن از محبوبیتشان در آن زمان اما حالا این رویه عوض شده است.
در هر حال همیشه یک سری سنتها در زمینههای مختلف از جمله سینما و صنعت فیلمسازی وجود داشته و چشم مخاطبان نیز به آنها عادت کرده و تنها در گذر زمان متوجه تغییر آن میشوند، وقتی به فیلمهای حال حاضر نگاه میکنند و میبینند دیگر چنین اتفاقاتی در فیلمها و انتخاب بازیگران مانند قبل رخ نمیدهد. چند ماه پیش وبسایت The Sunday Times مقالهای منتشر و در آن اشاره کرد که آیا مت دیمون آخرین بازمانده از لشگر مردان برجسته هالیوود است؟ این مقاله و مصاحبه توسط روزنامهنگاری به نام جاناتان دین انجام شده و توصیفات جالبی از هالیوود سابق ارائه میدهد.
این روزنامهنگار میگوید:« عناوین بزرگ دهه گذشته شامل برندها و فرانچایزهایی هستند که در فیلمهای پیشدرآمد و دنبالههای متعدد ایجاد شدهاند. نمیتوان از این حقیقت گذشت که دیگر عصر مردان پیشرو تمام شده و تجارت سینما در حالت حرکت به سوی مسیر دیگری است. نظریه اصلی دین است که فیلمهای ابرقهرمانی بیش از هر عنصر دیگری این سنت قدیمی را از بین بردهاند.
اگرچه این مقاله او سر و صداهای زیادی در فضای مجازی ایجاد کرده، اما هدف و منظور او بسیار قابل تأمل است. صنعت فیلم به ویژه در دهه گذشته به طور چشمگیری تغییر شکل داده و فیلمهای ابرقهرمانی نقش کلیدی را در این تحویل ایفا میکنند.
در هالیوود سابق، فیلمها عمدتا بر اساس حضور یک چهره مشهور ساخته میشد. این موضوع باعث شد تا به شهرت ستارههای سینما روز به روز افزوده شود و از طریق آن به درآمدهای کلانی هم دست پیدا کردند. همانطور که بِن فریتز، مورخ سینما و نویسنده در کتاب خود به نام The Big Picture اشاره میکند، هنرمندانی مانند تام هنکس و جولیا رابرتز زمانی قلب تپنده تجارت سینما بودند و دستمزدهای هنگفتی مانند ۲۰ میلیون دلار یا بیشتر دریافت میکردند. همه المانهای فیلم مانند فیلمنامه، صحنه، کارگردانی، بازیگران مکمل و غیره در هماهنگی کامل با ستاره فیلم انتخاب میشد.
در دهههای اول این قرن تقریبا نصف بیشتر فیلمهای پرفروش بر همین اساس ساخته میشدند. از جمله این عناوین میتوان به Cast Away با حضور تام هنکس، Mr. & Mrs. Smith با نقشآفرینی برد پیت و آنجلینا جولی و Hancock با بازی ویل اسمیت اشاره کرد. اهمیت حضور این ستارهها را میتوان از آنجایی فهمید که چهره آنها روی جلد DVDها به وضوح نمایش داده شده بود و به جز آنها هیچ چیز دیگری در تصویر نبود.
در این میان حضور فرانچایزها بیش از هر زمان دیگری پررنگ بوده است. به عنوان مثال فیلم The Godfather: Part II یک لحظه کلیدی در تاریخ فیلمهای سینما بود، اولین دنباله فیلم اصلی که توانست برنده جایزه اسکار بهترین فیلم و از آن ببعد هالیوود به سرعت شروع به سرمایهگذاری روی فیلمهای مشابه کرد.
با وجود تمام این موارد، بازیگران خاصی هستند که همواره با یک سری فیلمها و سریالهای خاص شناخته میشوند و رابطه جداییناپذیری با آن فرانچایز موفق دارند. مارک همیل، کری فیشر و هریسون فورد با جنگ ستارگان، کریستوفر ریو با سوپرمن، سیگورنی ویور با بیگانگان (Alien) و آرنولد شوارتزنگر با فیلم ترمیناتور شناخته میشود. تنها تعداد انگشتشماری از فرانچایزها هستند که به طور مستقل عملکرد خوبی داشته و فراتر از ستارههای خود به نظر میرسیدند، که سری جیمز باند یک نمونه قابل توجه است. اما با شروع قرن ۲۱ام، از قبل نشانههایی وجود داشت که نشان میداد این شرایط دچار تغییر میشود.
اکنون فیلمهای هالیوودی بر اساس فرانچایزها ساخته میشوند (به ویژه کمیکبوکها)
اکنون مخاطبان دیگر وابستگی خاصی به بازیگران ندارند و در عوض توجه و حمایت خود را به فرانچایزها و حمایت از عناوین مشهور ـ خصوصا اقتباسهای کمیک اختصاص دادهاند. این روند در چند سال اخیر به روشنی قابل مشاهده بود، جرج لوکاس [کارگردان] آمد و پیشدرآمدهای جنگ ستارگان را بدون حضور مارک همیل و کری فیشر ساخت. ریبوتهای بتمن، سوپرمن و فرانچایزهای جدیدی مانند ماتریکس، دزدان دریایی و هری پاتر ساخته شد.
این اتفاقات با راهاندازی دنیای سینمایی مارول (MCU) در سال ۲۰۰۸ سرعت گرفت و فیلم Iron Man نیز وعده جاهطلبانه یک جهان سینمایی مشترک را داد، جایی که در آن طیف گستردهای از ابرقهرمانان و ویلنها بتوانند در کنار هم زندگی کنند، روایتی عظیم که در سال ۲۰۱۲ با فیلم The Avengers (انتقامجویان) به اوج خود رسید.
استودیوهای مارول به واسطه انتخاب بازیگران عالی به سرعت مشهور شد ـ اما نکته اینجاست که بازیگران بیشترین اثر و جذابیت را نداشتند ـ بلکه این جاذبه بخاطر وجود شخصیتها و دنیایی بود که در آن فعالیت میکردند. موفقیت دنیای سینمایی مارول باعث شد تا استودیوهای دیگر به خود بیایند، تلاش کنند تا بتوانند از آنها الگوبرداری کرده و جهانهای مشترک خود را ایجاد کنند و بیش از پیش بر ساخت فرانچایزهای از پیش ساختهشده کنند.
برخی از ستارگان سینما متوجه این رویه شدند و سعی کردند از آن استفاده کنند. یکی از جالبترین نمونهها، ویل اسمیت است.وی با درک اهمیت این قضیه که قدرت ستارههای هالیوودی رو به کاهش است و اکنون عصر فرانچایزها فرا رسیده، امیدوار بود بتواند با فیلم After Earth یک نمونه جدید ایجاد کند. ویل اسمیت سعی داشت با فیلم After Earth یک جهان مشترک ایجاد کند. با وجود انگیزه بالای او، این پروژه محکوم به شکست بود، زیرا ویل اسمیت توجه نکرده بود که اشتیاق طرفداران بیشتر برای فرانچایزهای از پیش ساخته است، نه فرانچایزهای اصلی.
هالیوود امروزی عمدتا تحت سلطه فرانچایزها قرار دارد، این موضوع را میتوان به راحتی با نگاه کردن به ۱۰ فیلم پرفروش جهان در سال ۲۰۱۹ فهمید. اگرچه از سال ۲۰۲۰ تاکنون با شروع پاندمی ویروس کرونا این روند دچار اختلال شده است. این شامل چهار فیلم ابرقهرمانی مارول یا دیسی، چهار بازسازی یا دنبالههای دیزنی و پیکسار، جنگ ستارگان: ظهور اسکای واکر و Jumanji: The Next Level میشود.
البته این بدین معنا نیست که حضور بازیگران دیگر اهمیت ندارد، آنها هنوز هم بسیار ارزشمند هستند و حتی برخیاز آنها جذابیت زیادی برای مخاطبان دارند. اما نکته اینجاست که نام بازیگران، بخاطر وجود برند خاصی اهمیت دارد. همانطور که عملکرد آنها را از طریق فروش فیلمهایشان در باکسآفیس میسنجند.
اکثر بازیگران فیلمهای ابرقهرمانی، خارج از این فیلمها پیشرفت نمیکنند
اکنون مشخص شده که نقشآفرینی بازیگران در بلاکباسترهای ابرقهرمانی لزوماً به عنوان سکوی پرتاب برای موفقیت آنها در سایر پروژه ها عمل نمیکند. این موضوع نیز با نگاه کردن به دنیای سینمایی مارول به روشنی قابل تشخیص است. به عنوان مثال بازیگری مانند رابرت داونی جونیور که با ایفای نقش شخصیت Iron Man به شهرت رسید، در فیلم Dolittle به موفقیت زیادی نرسید و حتی بودجه ساخت آن در گیشه هم جبران نشد.
کریس همسورث هم که همیشه در نقش ثور در فیلمهای مارول حضور داشته نتوانست در عناوینی چون Ghostbusters، Blackhat، Men in Black: International و The Huntsman: Winter's War زیاد مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد. اگرچه کریس ایوانز با حضور در فیلمهای Knives Out و Snowpierce تا حدی به موفقیت رسید، اما این فیلمها نیز پس از مدتی به کل فراموش شدند.
تنها مورد استثناء و قابل توجه در این الگو، اسکارلت جوهانسون است، چراکه سال ۲۰۱۹ در دو فیلمی که نامزد جایزه اسکار شده بودند به ایفای نقش پرداخته بود. جالب است بدانید که جوهانسون برای نقش بلک ویدو، ۲۰ میلیون دلار دستمزد دریافت کرد و پس از ماجراهای شکایت او از دیزنی، اکنون این اختلافات حل شده و دیزنی و جوهانسون در حال مذاکره برای همکاریهای بعدی خود هستند.
این واقعیت که او قبل از بازی در نقش بلک ویدو یک کارنامه قوی و خوبی داشته، در موفقیت مستمر او تاثیرگذار بوده است. برخلاف بسیاری از بازیگران ناشناختهای که در تیم انتقامجویان اصلی حضور دارند به همراه رابرت داونی جونیور تلاش میکردند تا بتوانند دوباره به جایگاه قدیم خود در سینما بازگردند، اما جوهانسون قبل از حضور در دنیای سینمایی مارول هم نام نسبتا شناختهشدهای به حساب میآمد.
حتی با در نظر گرفتن این استثناهای عجیب و غریب هم همچنان میتوان تغییر این سنت قدیمی را به خوبی حس کرد. مخاطبان و طرفداران دیگر برای دیدن رابرت داونی جونیور در سینما حاضر نمیشوند، بلکه بیشتر برای دیدن مرد آهنی و این شخصیت دوست داشتنی با بازی داونی جونیور به سینما میروند. آنها تنها بخاطر تام هالند وقت و هزینه خود را صرف نمیکنند، بلکه به عشق مرد عنکبوتی روی تام هالند سرمایهگذاری شده است.
با وجود ساخت فیلم Uncharted (آنچارتد) هالند میتوان یکی از معدود بازیگرانی باشد که در چندین فرانچایز مشهور و پرطرفدار حضور داشته. این روزها کمتر بازیگرانی میتوانند مانند کیانو ریوز و هریسون فورد چندین فرانچایز جدید و اصلی را با حضور خود راهاندازی کنند. سینمای هالیوود تغییر کرده و آن دسته از افرادی که علاقهمند به هالیوود سابق هستند، بهتر است به تدریج خود را با شرایط کنونی وفق دهند.
از رقابت مارول در برابر دیسی بخوانید:
- چرا مارول همیشه فیلمهای کوچکتر را بعد از فیلمهای Avengers اکران میکند؟
- آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی برای تصمیم گیری دارند؟
- چرا مخاطبان با فیلمهای DCEU زک اسنایدر ارتباط برقرار نکردند؟
- درسهایی در حوزه کسب و کار که از فیلمسازی مارول آموختیم
- چرا بتمن DCEU نباید نقشی مشابه آیرون من داشته باشد؟
- دی سی علیه مارول در دوران پساکرونا
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من خودم عاشق فیلم های ابرقهرمانیم و اینکه بنظر منطقی میاد که مردم از فیلم های ابر قهرمانی خوششون بیاد
منبع رو زده که چی میگی
حاضرم بیام واتساپ برات بفرستم که منبع زده ? چشماتو باز کن
راست میگه برادر منبع رو زده
✋?الکی کلی هم اسپم درست کرد
راست میگه منبع رو زده
داداش تند نرو کپی نکرده منبع رو زده ???
چه قدر تمیز هم داره کپی میره
به عنوان طرفدار این سبک خوشحالم
از بس چرتن
الحق که ایدیت برازندته
ادیت جواب گوی تو هست?
فرهنگ داشته باش و به علایق بقیه احترام بزار
جالب بود
درباره بازیگرا اکثریت اونهایی خارج از مارول موفق میشن که از همون اوایل (بین ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲) همچین جزو شخصیت های اصلی حساب نمیشدن.
چون جدیدا مارول داره به شخصیت های مثل:فالکون،وینتر سولدیر،واندا،ویژن یا لوکی اونقدر بها میده که ازشون سریال بسازه
مثلا رابرت داونی که کلا انگار خارج از مارول موفق نشد،کریس ایوانز و همسورث هم تقریبی،جرمی رنر رو هم بعید میدونم، مارک روفالو هم بیشتر توی now you see me خارج از مارول دیده شد.