۱۰ بحران بزرگ دیسی
وقایع و رویدادهای پایان دهنده دنیا در کمیکهای دیسی زیاد اتفاق میافتد. با این همه بحران در دی سی شاید این پرسش مطرح شود که کدام یک از آنها از همه مرگبارتر محسوب میشوند. با ...
وقایع و رویدادهای پایان دهنده دنیا در کمیکهای دیسی زیاد اتفاق میافتد. با این همه بحران در دی سی شاید این پرسش مطرح شود که کدام یک از آنها از همه مرگبارتر محسوب میشوند.
با وجود این همه بحران که دنیاهای کمیکهای دی سی را تهدید کرده، منطقی است که برخی از آنها به اندازه دیگران مصیبتوار نباشند. برخی از این بحرانها خطرناکترند یا مقیاس وسیعتری را تهدید میکنند تا نسبت به دیگر سناریوهای آخرالزمانی وحشتناکتر به نظر برسند.
همیشه هم بحث میزان تخریب این بحرانها نیست. گاهی مشکلات خیلی پیچیده میشوند و قهرمانهای داستان صرفاً یک آدم بده جلوی خود نمیبینند که با مشتهایشان جلوی او را بگیرند.
دی سی بارها و بارها اثبات کرده که وقتی صحبت از دنیاهای شرور موازی و تهدیدهایی برای کل مولتیورس میشود، میتواند آنها را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. حالا به سراغ ۱۰ مورد از خطرناکترین بحران هایی میرویم که در کمیکهای دی سی به وقوع پیوسته است.
۱۰. DCeased
DCeased یکی از سادهترین بحران های نابود کننده دنیا در دنیای دی سی بود که البته یک خط داستانی خیلی قابل باوری را ارائه داد. در این بحران، نابودی دنیا به وسیله یک نوع از زامبیها اتفاق میافتد.
در ابتدا همه چیز قابل کنترل به نظر میرسد... تا این که بتمن قربانی این ویروس میشود و ناگهان همه چیز کاملاً جلوه ترسناکی به خود میگیرد.
با ترکیب داستان نویسی ماهرانه، طراحیهای بصری عالی و خشونتبار و ویروس تهاجمی زامبی، تهدید شیوع نامیراها در DCeased بیش از هر جای دیگر خطرناک به نظر میرسد. این حقیقت که فرزندان سوپرمن و بتمن نقش پررنگی در این داستان دارند نیز به این امر کمک کرده است. مخاطبان طبیعتاً نسبت به این دو شخصیت احساس نگرانی بیشتری در هنگام تقابل با ابرقهرمانهای تبدیل به زامبی شده میکنند.
۹. Identity Crisis
چه چیزی بدتر از مرگ تراژیک ابرقهرمانان است؟ این که این ابرقهرمانها از جایگاه والای خود به پایین کشیده شوند. همان طور که در Identity Crisis اتفاق افتاد. بحرانی که در آن دیده شد قهرمانانِ اخلاق مدارِ دی سی به طور مخفیانه، سوپرویلنهای خاصی را هیپنوتیزم میکردند تا آنها را به کنترل درآورند. به این ترتیب، آزادی عملی آنها را لگد مال میکردند تا دیگر برایشان دردسر ایجاد نکنند.
شاید از نظر نابودی، Identity Crisis نسبت به اکثر بحرانهای دیگر متفاوت باشد اما هنوز هم یک اتفاق بسیار قابل توجه محسوب میشود. دیگر بحرانها صرفاً باعث آسیب یا مرگ قهرمانان شدهاند. اما این بحران به معنا و مفهوم قهرمان بودن ضربه وارد کرد. این شخصیتهای شگفت انگیز در لباسهای مخصوصشان تمام این کارها را برای دلایلی که احساس میکردند درست است انجام دادند. ولی کاملاً مشخص شد که تصمیمات آنها غیرقابل توجیه بود و مفهوم آزادی عمل ویلنها را درگیر خود میکرد.
این یک بحران نابود کننده دنیا نیست اما ضربه سنگینی به تقدس شخصیتهای همیشه اخلاق مدار جاستیس لیگ و به طور کلی قهرمانهای دی سی محسوب میشود.
۸. The Trinity War
اکثر این رویداد شامل نبرد جاستیس لیگ، جاستیس لیگ آمریکا و جاستیس لیگ دارکِ پر از آنتی هیرو با جامعه مخفی سوپرویلنهاست. حالا احتمالاً برایتان قابل حدس خواهد بود که ترینیتی (Trinity) در عنوان این رویداد اشاره به چه دارد.
اما تمام این ماجرا در واقع حول پیدا شن سر و کله ساکنان زمین ۳ میچرخد که نسخههای تغییر یافتهای از جاستیس لیگ محسوب میشوند.
پیدا شدن این ویلنها باعث میشود که انواع سناریوهای پایان دهنده به زندگی به وقوع بپیوندد؛ چرا که این نسخه از جاستیس لیگ به اندازه همتایان زمین یکی خود باهوش و قدرتمند هستند.
با این که The Trinity War شامل آن دست از رویدادهای نابود کننده دنیا که از دیسی سراغ داریم نمیشود اما برخی از موجودات بسیار خطرناک را به دنیای اصلی دیسی وارد میکند که در سریهای مخصوص به خود به نابودیشان ادامه میدهند.
۷. 52
با این که نیو ۵۲ (New 52) دورهای شناخته شده از کمیکهای دیسی است (در هر حال تمام کمیکهای این انتشارات را ریبوت کرد) اما خود رویداد 52 چند وقت پیش از آن به وقوع پیوست و این روزها خیلی مورد توجه نیست.
به جز اسم عجیبی که برای این سری کمیک انتخاب شده، 52 از آن جهت خاص است که آن سالی را به تصویر میکشد که بتمن، سوپرمن و واندر وومن پس از Infinite Crisis ناپدید شدند و نشان میدهد که دنیا چطور در نبود آنها پیش رفت.
با این که 52 یک سناریوی غیرعادی است اما به خوبی روایت میشود. وقتی که خطر غیرقابل اجتناب کیهانی به شکل مستر مایندِ (Mister Mind) تهدید کننده مولتیورس سر میرسد، مخاطبان متوجه هستند که قهرمانان دیسی باید بدون وجود برخی از مهمترین اعضایشان در برابر او قرار بگیرند.
این روایت به نوعی اتفاق میافتد که هر لحظه احتمال دارد یک چیزی اشتباه پیش برود. چرا که سرنوشت دنیا به دست شخصیتهایی مثل ریپ هانتر (Rip Hunter)، بوستر گلد (Booster Gold)، سوپرنووا (Supernova) و اسکیتس (Skeets) افتاده است.
۶. Zero Hour: Crisis In Time
اگر فرصت تجربه هال جوردن (Hal Jordan) با هویت شرور پرالکس (Parallax) را از دست دادهاید، Zero Hour: Crisis In Time یک گزینه عالی برای شما محسوب میشود. تهدید اصلی این بحران، او به همراه یک قهرمان سابق دیگر به نام هاوک (Hawk) است که حالا با عنوان شرورانه اکستنت (Extent) شناخته میشود.
نقشه هر دوی این شخصیتها حول محور به هم زدن خط زمانی دیسی میگذرد. این نقشهها، عامدانه با رویدادهایی پیش میروند که در آن زمان، به عنوان مشکلات جهان دیسی محسوب میشدند؛ مثل پیر نشدن شخصیتهای کمیکها با وجود پیش رفت زمان یا ریتکان شدن داستان پسزمینه برخی از شخصیتها تا با کل جهان دیسی هماهنگ شوند.
به نظر این اتفاق قابل کنترل بود اما کم و بیش تمام قهرمانان یا گروههای ابرقهرمانی دیسی باید به شدت مورد تهدید قرار میگرفتند تا این اتفاق میافتاد. مخاطبان آسیب دیدن یا مرگ بسیاری از قهرمانان را دیدند تا این ریبوت وسیع به پایان برسند و در واقع یک جهان دیگر با یک بیگ بنگ دیگر به وجود آید.
۵. Dark Nights: Metal
ظاهراً Dark Nights: Metal برای اثبات این که هنوز دوران بحرانها به سر نیامده، توسط اسکات اسنایدر از همان موقع که در سال ۲۰۱۱ سری Batman را به عهده گرفت مد نظر بوده است. به این ترتیب، اسنایدر زمان قابل توجهی داشت تا یک رویداد واقعاً دیوانهوار را به نمایش بکشد.
و واقعاً هم Dark Nights: Metal دیوانهوار است. این بحران به مقاطعی میرسد که مخاطبان میتوانند حس کنند برخی و یا حتی شاید همه قهرمانان مورد علاقهشان ممکن است از بین بروند.
در حالی که داستان حول محور نسخههای تباه شده از بتمن در دارک یونیورس میچرخد که اعضای جاستیس لیگ دنیای خودشان را از بین بردهاند اما تهدید اصلی علیه دنیا خیلی بزرگتر به نظر میرسد. مخصوصاً وقتی که میبینیم قهرمانهای محبوب ما مجبورند در بخش عمدهای از این سری از دست این هیولاهای قدرتمند فرار کنند.
همچنین وقتی مخاطب میبیند که یک بروس وین سالخورده و شکننده که برای سالهای بیشمار شکنجه شده، شروع به تقابل موفق با این نیروهای خطرناک میشود، یک لذت خاصی به او منتقل میشود. انگار که موفقیت از غیرمحتملترین جای ممکن شروع شده است.
با توجه به این که خیلی بعید است دیسی شخصیتهای مثل بتمن یا سوپرمن را برای مدتی طولانی در حالت مرگ نگه دارد، Dark Nights: Metal توانسته یک کار خارق العاده با شخصیتهایی کند که داستانها همیشه هوایشان را دارند. به طوری که مخاطبان عموماً برای آنها و جانشان احساس نگرانی میکنند.
۴. Blackest Night
با شامل شدن جنگهای فضایی، خطوطی داستانی که در کل کهکشان جریان دارد و بازگشت شخصیتهای مرده به عنوان لنترنهای سیاه برای تقابل با قهرمانان، میتوان گفت که Blackest Night دقیقاً همان حس و حالی را منتقل میکند که در انتهای سریال مورد علاقهتان دارید.
با وجود این که Blackest Night پایان دنیای دیسی نبود اما تمام وزن و غم یک پایان را ارائه داد. وقتی قهرمانان باقی مانده با تجلی فیزیکی خود مرگ رو در رو میشوند، یک دینامیک داستانی خاص پایهریزی میشود تا این قهرمانان راهی پیدا کنند تا با دشمنی که عملاً هیچوقت امکان کشته شدنش نیست بجنگند. آن هم در حالی که سعی دارند از کشته شدن خودشان به دست لنترنهای سیاهِ در حال گسترش جلوگیری کنند.
این بحران یک تهدید بسیار بزرگ برای هر موجود زندهای در جهان دی سی محسوب میشد. دلیل فوق العاده از آب درآمدنش هم همین است. مخاطبان میتوانستند شخصیتهایی از هر گوشه دنیا و با هر اخلاقیاتی را ببینند که با یکدیگر متحد میشدند تا به سختی برای بقای خود بجنگند.
۳. Final Crisis
با این که Final Crisis آخرین بحرانی نبود که دنیای دی سی آن را تجربه میکرد اما پایانی برای رویدادهای بحران های اصلی دی سی محسوب میشد. پیش از Final Crisis، مخاطبان با رویدادهای Crisis on Infinite Earths، Zero Hour: Time of Crisis و Infinite Crisis رو به رو شده بودند.
این رویداد آغازگر به دست آمدن معادله پاد ماده (Anti-Life Equation) توسط دارکساید (Darkseid) بود. به این ترتیب، قهرمانان داستان مسابقهای را با ویلن ماجرا در حالی آغاز میکنند که او به آرامی سعی دارد تا دنیا و جهان آنها را تحت اختیار خود درآورد.
با این که این رویداد لحظات امیدوار کنندهای نیز داشت (مثل وقتی که دیده شد بری آلن هنوز زنده است و توانسته از دست خود مرگ فرار کند) اما هنوز هم باعث نابودیهای غیرقابل تصوری شد. حتی چیزی که عملاً پایان دنیای دیسی به طور کامل بود نیز برای لحظهای اتفاق افتاد، تا این که توسط وسیلهای با نام میراکل ماشین (Miracle Machine) جلوی این اتفاق گرفته شد.
اگر این نقشه نمیگرفت، دنیایی باقی میماند که در آن بتمن، مارشن منهانتر (Martian Manhunter) و اوریون (Orion) کشته شده بودند و هر کسی که زنده مانده بود باید یک زندگی پر از زجر را در کنترل دارکساید تحمل میکرد.
۲. Flashpoint
تا وقتی صحبت درباره سر و کله زدن در مورد خطوط زمانی باشد، رویدادهای کمی هستند که بتوانند با Flashpoint رقابت کنند. کلیت داستان درباره بازی فلش با وقایع گذشته است که دنیای اصلی دیسی را به خطر انداخته. در این سری شاهد تهدید دنیای جدیدی هستیم که فلش به طور غیرعمد به وجود آورده و همچنین تهدید دنیای اصلی دیسی که ممکن است به خاطر اقدامات این قهرمان برای همیشه نابود شود.
با توجه به این که در دنیای جدیدی که بری آن را به وجود آورد حدود ۳۵ هزار نفر بیشتر به خاطر محل سقوط متفاوت سفیه سوپرمن کشته شدهاند، میتوان گفت که حتی همین اتفاق نیز نشان میدهد با چه فاجعه بزرگی طرف هستیم. البته اگر خیلی به این خطر که، مثل همیشه، کل دنیا ممکن است به پایان برسد توجه نکنیم.
حتی راهحل پایان دادن به این بحران نیز به خودی خود یک بحران و فاجعه محسوب میشود. فلش برای نجات این وضعیت مجبور است دنیای جدید را در حالی ترک کند که ظاهراً باعث نابودیاش میشود.
با این که شاید بازگشت بتمنِ توماس وین به دنیای اصلی دیسی نشان از این باشد که آن دنیا به اتمام نرسیده است، اما تا پیش از آن تصور میشد که تمام شخصیتهای حاضر در آن دنیا در انتهای Flashpoint کشته شدند.
۱. Crisis On Infinite Earths
شاید به عنوان بهترین و دراماتیکترین رویداد در تاریخ کمیکهای دیسی، Crisis On Infinite Earths چیزی باشد که بتوان گفت یک فاجعه برای کل مولتیورس بود و قبل از اتمامش، دنیاهای زیادی را به طور کامل نابود کرد.
در حالی که قهرمانان زمین یک و زمین دو با هم متحد میشدند تا جلوی نابودی دنیایی که میشناسند را بگیرد اما هیچگاه دیسی تهدیدی به این بزرگی به خود ندیده بود. مخاطبان نه تنها شاهد پایان احتمالی جهان اصلی دیسی، بلکه تمام جهانهای موازی قابل تصور نیز هستند تا نشان دهد این فاجعه چه سطح باورنکردنیای دارد.
این رویداد به قدری بزرگ بود که تا به امروز با نام «فاجعه بزرگ» از آن یاد شود. با توجه به این که قهرمانان دیسی هر از چند گاهی دچار چنین فجایعی میشوند، شاید این لقب نشان دهد که Crisis On Infinite Earths چه بحران بزرگی بود.
به مطالعه در مورد کمیکهای دی سی ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ببخشید یک نفر تو دنیا هست که به من بگه چرا این همه داستان شاهکار وزیبا از شخصیت های دیسی رو نمیسازن؟ عوضش مارول با اون شخصیت های آبکی فرت وفرت فیلم میده بیرون؟ چرا آخه چرا؟ به نظر من ابرقهرمان های دیسی واقعا موجودات فراانسانی هستن و میشه بهشون گفت ابرقهرمان ولی مارول همشون آبکی آن یه مشت ابرقهرمان با کلی ضعف و نقص هستن همه شون آدم های عادی هستن که یک لباس خاص پوشیدن و قدرت شون اجاره ای بجز هالک حیف هالک که تو مارول از بین بردنش شخصیتش جوری بود که هر چی خشمگین تر میشد بزرگتر و قویتر میشد بعد تبدیلش مردن به یه دکتر گوگولی مگولی فقط تو داستانهای مارول ایترنال عالی بود و تاریخی و باستانی بودن یه ریشه ای داشتن حداقل ولی مثل اینکه سیستم تاریک قراره همچنان نمادها و پیام هاشو در قالب مارول بده بیرون و از دی سی خبری نخواهد بود حیف کاش من یه بازیگر سطح اول بودم خودم مینشستم فیلم نامه هاشونو مینوشتم تا فیلماش بسازن نمیدونم چجوری سیلوستر این همه راکی داد بیرون اینا عرضه ساختن این همه داستان نوشته شده رو ندارن یعنی خاک تو سر تمام کمپانی دی سی
فکر کنم میخواستن از مورد دو استفاده کنن برای فلش توی سینما ولی فعلا تکلیف ازرا میلر معلوم نیس
فلش پوینت قبلا تو انیمیشن فلش و سریال فلش فصل ۳ نشان داده شده و اگه باز فلش پوینت رو قرار بدن طرفدار ها افت میکنه
در سریال فصل فصل ۳ و انیمیشن فلش پوینت و در انیمیشن جدیده که اومده فلش پوینت رو قرار دادن و نباید تو فیلم فلش هم اینکارو کنن خیلی ضایع میشه
موافقم
مقاله ی خوبی بود ولی بعضی از بحران ها نه.
بعضیاشون بدجور بهم ضد حال زدند. (البته مارول هم همینه ها! اول رویداد قتل عام راه میندازه و قهرمان ها رو حتی از وسط جر میده و نصف می کنه بعد آخر رویداد یهو همه چیز به خوبی و خوشی به پایان میرسه.) هیع. چقدر زندگی سخت شده. دیگه با خیال راحت هم نمیشه رویداد خوند. از ترس اینکه (برای مثال از رویداد های مارول مایه میذارم که بعد نگید دیسی رو هیت کرد.) یهو همه چیز یا به خوبی و خوشی به پایان برسه (پادشاه سیاه پوش) یا ریتم و روند از دست نویسنده خارج شه (ترس درون) یا انتشارات دخالت کنه (جنگ خبیثان) یا...
با وجود اینها کلا بهترین رویدادی که توی عمرم خوندم کارنیج مطلق محسوب میشه که تا جای ممکن خشن، دارک و جذاب بود. پایانش هم یه چیز خیلی خوب و خوش نبود.
به این بحران ها بحران فیلم های سینمایی رو هم اضافه کنید