۹ بار که گرین ارو مرتکب قتل شد
شاید خیلیها قانون عدم قتل را فقط به بتمن نسبت دهند اما شوالیه تاریکی تنها شخصیت دنیای دیسی نیست که قانونی شبیه به این دارد. الیور کوئین، تیر و کمان دار مشهور دیسی، شخصیت دیگریست ...
شاید خیلیها قانون عدم قتل را فقط به بتمن نسبت دهند اما شوالیه تاریکی تنها شخصیت دنیای دیسی نیست که قانونی شبیه به این دارد. الیور کوئین، تیر و کمان دار مشهور دیسی، شخصیت دیگریست که چنین قانونی برای خود مشخص کرده است. البته نه این که هیچ کسی را نکشد، اما گرین ارو یک قانون اخلاقی مشخص دارد که تا وقتی که انتخاب دیگری برایش نمانده مرتکب قتل نشود.
معمولاً وقتی الیور تیری از کمان خود شلیک میکند، هدفش زمینگیر کردن یا آسیب وارد کردن است، نه انجام قتل. البته به جز مواردی که از تیر دستکش بکس استفاده میکند؛ این تیر مخصوص تمسخر است!
با تمام این اوصاف اما موقعیتهایی در دنیای کمیکها بوده که گرین ارو قتل انجام داده. بیشتر این قتلها یا تصادفی بودند یا در لحظه اتفاق افتادند. اما مواقعی نیز اتفاق افتاده که تیر و و کمان دار جاستیس لیگ کاری را انجام داده که فقط میتوان آن را تحت عنوان قتل با قصد قبلی در نظر گرفت.
شاید این اتفاق زیاد نیفتد اما موقعیتهایی بوده که گرین ارو مرتکب قتل شده است. حالا در این مطلب قصد داریم به سراغ ۹ دفعه برویم که الیور کوئین قتل انجام داده. به علاوه یک مورد خاص که در آن نه جان یک انسان، بلکه جان یک حیوان توسط گرین ارو گرفته شده است.
- 1 ۹. چاینا وایت - شماره ۶ کمیک Green Arrow: Year One
- 2 ۸. کلکسیونرهای استخوان - شماره ۴۶ کمیک Green Arrow
- 3 ۷. تاناباک - کمیک Green Arrow: Secret Files And Origins
- 4 ۶. ریکی - شماره ۲۱۷ کمیک The Flash
- 5 ۵. دهها نفر در یک سکوی نفتی - شماره ۰ کمیک Green Arrow
- 6 ۴. شکنجهگر - شماره ۲۷ کمیک Green Arrow
- 7 ۳. ازرا سمسون - شماره ۷۳ کمیک More Fun Comics
- 8 ۲. پرومتئوس - شماره ۷ کمیک Justice League: Cry For Justice
- 9 ۱. هال جوردن - شماره ۰ کمیک Zero Hour: Crisis In Time
- 10 ۰. یک خرگوش - کمیک Green Arrow: Secret Files And Origins
- 10.1 به مطالعه ادامه دهید
۹. چاینا وایت - شماره ۶ کمیک Green Arrow: Year One
قبل از تبدیل شدن به یک ابرقهرمان، الیور یک پسر بچه پولدار بود که هیچ اهمیتی به دنیا نمیداد. وقتی یکی از کارمندانش با نام هکت (Hackett) از او خواست در چندین حساب خارجی سرمایه گذاری کند، الیور با خامی و بدون این که بداند این حسابها به یک قاچاقچی به نام چاینا وایت (China White) تعلق دارد این کار را انجام داد.
وقتی هکت قرار ملاقات را با چاینا وایت گذاشت، الیور قبول کرد تا با یک سفر دریایی به جزیره این قاچاقچی با نام فیجی (Fiji) برود. هکت که نگران بود الیور ممکن است تمام عملیات را لو دهد، او را از قایق بیرون پرت کرد و رهایش کرد تا بمیرد.
خوشبختانه الیور توانست با شنا خودش را به ساحل برساند. بدبختانه این ساحل به همان جزیرهای تعلق داشت که چاینا وایت بردههایش را مجبور به کاشت و پرورش مواد مخدر برای امپراطوری خود میکرد.
از آن جایی که این منطقه پر از افراد چاینا وایت بود، الیور متوجه شد بدون داشتن یک سلاح از آن جان سالم به در نمیبرد. با ساخت یک تیر و کمان، الیور به تنهایی بردهها را آزاد کرد، افراد چاینا وایت را شکست داد و تأسیسات او را از بین برد.
وقتی چاینا وایت تهدید کرد که یکی از بردهها را خواهد کشت، الیور یک تیر به تانکر هروئین بالای سر او شلیک کرد. این تانکر کنار چاینا وایت به زمین خورد و به بیرون پخش شد تا باعث خفگی این قاچاقچی شود.
۸. کلکسیونرهای استخوان - شماره ۴۶ کمیک Green Arrow
جف (Jefe) رهبر یک گروه تروریستی به نام کلکسیونرهای استخوان یا بون کالکتورز (Bone Collectors) بود. این گروه، استخوانهایی که باور داشتند خاص هستند را میدزدیدند و از آنها در مراسمهایی برای تقویت جادوی تاریکشان استفاده میکردند. جف در طول زمان استخوانهای قدیسان، شیاطین و قهرمانان را جمع کرده تا برای خدایش، آ پاچ (Ah Puch)، خدمت کند.
وقتی پسر جف شدیداً بیمار شد، او یک سگ تازی به نام جورج را پیدا کرد که دقیقاً استخوانهای لازم برای نجات پسرش را داشت. البته اگر با خودتان میپرسید استخوانهای یک تازی چطور میتوانند بیماریها را درمان کنند باید گفت که به دنیای کمیکها خوش آمدید!
وقتی جف، جورج را دزدید، متوجه نشد که این سگ تازی به گرین ارو تعلق دارد. الیور، جف را تا مکزیکو دنبال کرد تا حیوان خانگیاش را نجات دهد اما زیردستانِ جف برای او کمین و بیهوشش کردند. در نهایت نیز داستان با فرار گرین ارو، نجات پیدا کردن جورج و شکست خوردن جف به اتمام رسید.
در این داستان الیور رهبر این گروه را نمیکشد اما دو زیردستش را با استفاده از استخوانهای تیز شده به قتل میرساند. این لحظه از آن جهت خاص است چرا که یکی از معدود دفعاتی محسوب میشود که این تیر و کمان دار از چنین روش خشنی برای قتل بهره میبرد. همچنین یکی از معدود دفعاتی است که الیور بدون استفاده از تیرهایش جان کسی را میگیرد.
۷. تاناباک - کمیک Green Arrow: Secret Files And Origins
در حال گشت زنی در یک پارک، الیور به یک شیطان فناناپذیر به نام تاناباک (Tonnabok) برخورد میکند. قرنها پیش، تاناباک تصمیم گرفته بود تا تبدیل به یک نیروی خیر شود تا تمام شرارتهایی که انجام داده را جبران کند.
تاناباک به گرین ارو خبر میدهد که یک پیشگویی وجود دارد که در آن او میتواند پس از نابود کردن یک شی باستانی به نام قلب نوظهور (The Heart of Nascent) با کمک یک تیرانداز به رستگاری برسد. وقتی این شی پیدا شد، این دو متوجه شدند یک گروه از ترولها از آن برای احیای ملکه خود استفاده کردهاند. وقتی گرین ارو تیرش را برای نابود کردن قلب شلیک کرد، تاناباک عمداً در مسیر شلیک قرار گرفت تا به وسیله این تیر کشته شود.
الیور بعداً فهمید که تمام این مأموریت یک حیله ساختگی توسط ناتاباک بود. پس از زندگی برای ۱۱۰۰ سال، این شیطان از وجود داشتنش خسته شده بود و تصمیم داشت تا زندگی خود را به پایان برساند. با این حال، تاناباک فقط وقتی میمرد که قلبش توسط سلاح یک شوالیه در زمینی مقدس هدف قرار بگیرد.
با دانستن این که الیور قبول به این کار نمیکند، تاناباک این مأموریت را طراحی کرد تا بتواند وقایع را دستکاری کند و توسط گرین ارو به قتل برسد. الیور خوشحال بود که تاناباک بالأخره به آرامش رسیده بود اما احساس گناه میکرد که یک موجود خوب را از بین برده است.
۶. ریکی - شماره ۲۱۷ کمیک The Flash
جای شک ندارد که گرین ارو بهترین تیرانداز کمیکهای دیسی محسوب میشود. او میتواند از فاصله یک مایلی تیر خود را به هدف بزند، یک تیر را به درون لوله تفنگ شلیک کند و تیری که به سمتش شلیک میشود را با تیر خود به دو نیم تقسیم کند. هر چند الیور تمام مدت از تیر و کمان علیه مجرمان بهره میبرد اما معمولاً این کار برای آسیبهای جزئی است. متأسفانه، حتی بهترینها نیز میتوانند خرابکاری به بار آورند.
وقتی الیور در حال مبارزه با چند اوباش در یک کوچه بود، با ضربه خوردن توسط یک لوله فلزی در بازویش، یک زخم قدیمی باز شد. وقتی الیور متوجه شد یکی از اوباش با نام ریکی (Ricky) مسلح به یک اسنایپر رایفل است، کمانش را به سمت او هدف گرفت و آماده شلیک شد. با این حال، آسیب بازویش باعث شد تا او دچار اسپاسم شود و ناخواسته تیر خود را رها کند. این تیر شلیک شده به سینه ریکی نشست و او را در جا کشت.
گرین ارو به قدری از گرفتن جان کسی ناراحت شد که لباسش را پاره کرد، تیرهایش را شکست و به شریکش، بلک کناری (Black Canary)، گفت که از ابرقهرمان بودن استعفا میدهد. خوشبختانه گرین لنترن توانست گرین ارو را قانع کند تا از این کار دست بکشد اما مدتی طول کشید تا الیور کوئین از این اتفاق بگذرد.
۵. دهها نفر در یک سکوی نفتی - شماره ۰ کمیک Green Arrow
در طی ریبوت نیو ۵۲، الیور یک داستان پسزمینه خیلی متفاوت و بسیار تراژیکتر داشت. وقتی او یک مرد جوان بود، پدر الیور به قدری از نابالغی پسرش خسته شده بود که او را مجبور به کار در یک سکوی نفتی کرد به امید این که این تجربه باعث بلوغ او شود.
به جایش، الیور در این سکوی نفتی پارتی برگذار میکرد و موزیسینها را با پرواز برای اجرا به آن جا میآورد. متأسفانه، هلیکوپتر یکی از راک استارهایی که قرار بود به آن جا پرواز کند توسط گروهی تروریستی با رهبری آیرون ایگل (Iron Eagle) ربوده شد. این گروه کنترل تمام سکو را به دست آورد و شروع به استخراج این ماده ارزشمند کرد.
وقتی آدم ربایان، دست و پای گروگانها را بستند، رئیس این گروه اعلام کرد که مواد منفجره در این سازه کار گذاشته شده و اگر کسی طرف او بیاید تمام سازه نابود خواهد شد. در لحظه وحشت، الیور کمانش را بیرون کشید و یک تیر به آیرون ایگل شلیک کرد تا قطعه منفجر کننده از دستش خارج شود.
الیور تصور میکرد که این قطعه به طور امن در آب فرود میآید اما در نهایت این سقوط منجر به افنجار سکو شد و تقریباً هر کسی که روی آن قرار داشت از بین برود. شاید این یک اتفاق محسوب شود اما اقدامات الیور کوئین باعث مرگ دهها انسان بیگناه شد.
۴. شکنجهگر - شماره ۲۷ کمیک Green Arrow
پس از این که الیور کوئین به طور غیرمستقیم باعث مرگ تقریباً تمام افراد سکوی نفتی شد، تمام وجودش را شوک فرا گرفت. اما نمیدانست که او دوباره دست به قتل میزند و این بار عمداً این کار را میکند.
وقتی پس از حادثه سکوی نفتی به یک ساحل رسید، توسط یک سازمان باستانی جنگجو با نام اوتسایدرز (The Outsiders) ربوده شد. این گروه فکر میکردند که الیور توسط سازمانی برای به هم ریختن نقشههای آنها در تصرف دنیا فرستاده شده بود و برای همین بیرحمانه برای هفتهها او را شکنجه کردند.
پس از کتک خوردن، گرسنگی کشیدن و غرق مصنوعی شدن، الیور متوجه شد که زجر کشیدنش هیچوقت تمام نمیشود مگر این که خودش دست به انجام کاری بزند.
وقتی شکنجهگر او آماده میشد تا دندانهایش را بیرون بکشد، الیور با سر ضربهای به او وارد کرد، صندلیای که به آن بسته شده بود را شکست و یک تیکه چوب تیز را روی گلوی این شکنجهگر قرار داد. شکنجهگر با وقاحت به الیور میگفت که او بلوف میزند چرا که جرئت گرفتن جان کسی را ندارد. اما کوئین با فرو کردن این تکه چوب به گلوی شکنجهگر ثابت کرد که چنین چیزی درست نیست.
هر چند الیور میدانست که این موقعیت کشتن یا کشته شدن است اما هنوز هم با تماشای مرگ یک انسان دیگر وحشت زده شده بود.
۳. ازرا سمسون - شماره ۷۳ کمیک More Fun Comics
خیلیها میدانند که حتی قانون عدم قتل بتمن نیز در کمیکهای اولیهاش چندان سفت و سخت رعایت نمیشد. او در ماجراجوییهای اولیهاش اجازه داشت که چپ و راست آدم بکشد. اصلاً شوالیه تاریکی در اولین کمیک اختصاصی خودش یک مجرم را با استفاده از بتپلین (Batplane) اعدام کرد.
در داستانهای آتی، روایت پسزمینه بتمن ریتکان شد تا او دیگر جانی را نگیرد. اما شوالیه شنلپوش گاتهام تنها قهرمانی نبود که چنین ماجرایی داشت. گرین ارو نه تنها در داستانهای اولیهاش مرتکب قتل میشد بلکه در اولین حضورش در دنیای کمیکها نیز یک مرد را کشت!
وقتی تیرانداز سبز رنگ و سایدکیک او، اسپیدی (Speedy)، در شماره ۷۳ کمیک More Fun Comics وارد دنیای کمیکها شدند در مورد یک آدمکش که مشغول به شکار گروهی با نام هیستوری کلاب (The History Club) بود تحقیق میکردند.
وقتی الیور این شکارچی با نام ازرا سمسون (Ezra Samson) را پیدا کرد، او سعی داشت تا با استفاده از ماشینش فرار کند. الیور از یک تیر برای هدف قرار دادن چرخ ماشین این مجرم استفاده کرد تا این ماشین به پشتهای از خاک برخورد کند و این آدمکش به قتل برسد.
۲. پرومتئوس - شماره ۷ کمیک Justice League: Cry For Justice
مرگ ظاهری بتمن و مارشن منهانتر (Martian Manhunter) در طی رویداد Final Crisis برای جاستیس لیگ اتفاق تلخی بود. هال جوردن (Hal Jordan) خشمگین اصرار داشت که چنین تراژدیهایی قابل پیشگیری است اگر قهرمانان پیش از ارتکاب جرایم بتوانند مجرمان را پیدا کنند. پس از این که چندین عضو جاستیس لیگ ایده هال را رد کردند، این گرین لنترن از آن جا رفت و یک تیم ابرقهرمانی با حضور استارمن (Starman)، اتم (Atom)، سوپرگرل و گرین ارو تشکیل داد.
در طی این دوران، یک مزدور به نام پرومتئوس (Prometheus) نقشه یک قانون شکنی در سطح جهانی را کشید. نقشه این آدمکش خطرناک با کشتن چندین ابرقهرمان، نفوذ به مرکز فرماندهی لیگ و قطع کردن دستِ دستیار گرین ارو، روی هارپر (Roy Harper)، آغاز میشد.
هر چند پرومتئوس زمینگیر شد اما جاستیس لیگ نفهمید که این مزدور یک بمب را در شهر محل زندگی الیور کوئین، یعنی استار سیتی، قرار داده است و تمام فعالیتهایش پیشین او صرفاً برای حواس پرت کردن بود. در حالی که پرومتئوس در حال بازجویی بود، این بمب ترکیب و میلیونها نفر که شامل دختر روی، لیان (Lian) هم میشد، به قتل رسیدند.
از نظر الیور، نابودی استار سیتی نظر هال جوردن را اثبات میکرد. گرین ارو برای این که مطمئن شود پرومتئوس دیگر هیچگاه مرتکب قتل نمیشود، او را در مخفیگاهش گیر انداخت و یک تیر به جمجمه این مزدور شلیک کرد.
۱. هال جوردن - شماره ۰ کمیک Zero Hour: Crisis In Time
از آن جایی که قتل یک عمل شدیداً شنیع در نظر گرفته میشود، تماشای انجام آن توسط امثال بتمن و سوپرمن وحشتناک است. اما از این وحشتناکتر وقتی است که یک ابرقهرمان عمداً جان یک ابرقهرمان دیگر را میگیرد.
پس از این که هال جوردن توسط یک انگل ترس تسخیر شد، به هویتی به نام پرالکس (Parallax) تغییر پیدا کرد. پس از نابود کردن گرین لنترن کورپز (Green Lantern Corps)، کشتن نگهبانان هستی (Guardians of the Universe) و جذب انرژی باتری اصلی گرین لنترنها، پرالکس تبدیل به یک موجود خداگونه شد.
وقتی پرالکس با اکستنتِ (Extant) کرونوکینتیک اتحاد برقرار کرد، قصد داشت تا دنیا را آن طور که میخواهد از ابتدا شروع کند. پس از یک نبرد حماسی با قهرمانان زمین، تنها باقی مانده از گرین لنترنها با نام کایل رینر (Kyle Rayner)، پرالکس را از پشت نگه داشت تا این موجود برای لحظاتی آسیب پذیر باشد. الیور کوئین که این فرصت طلایی را پیش روی خود میدید با شلیک یک تیر به قلب پرالکس او را نابود کرد.
از بین تمام شخصیتهایی که میتوانستند هال را شکست دهند، الیور بهترین انتخاب ممکن بود. هال و الیور دوستانی صمیمی محسوب میشدند و این کار گرین ارو نشان داد که او حاضر است دست به هر فداکاریای برای نجات هستی بزند. وقتی سالها بعد هال جوردن دوباره بازگشت، او به الیور کوئین گفت که با نابود کردنش تصمیم درستی گرفت.
۰. یک خرگوش - کمیک Green Arrow: Secret Files And Origins
وقتی الیور کوئین یک پسر بچه بود، یک تیر و کمان را برای کریسمس کادو گرفت. در حال بازی، او با شلیک به یک خرگوش سفید باعث مرگ این حیوان شد. الیور خیلی احساس ناراحتی کرد و نمیخواست دیگر هیچوقت دست به کمان بزند. اما اصلاً نمیدانست که این ذهنیتش قرار است برای همیشه زندگی او را تغییر دهد.
چندین سال بعد، الیور و والدینش، رابرت (Robert) و موریا (Moira)، به سفری شکاری در حیات وحش رفتند. الیور از شرکت در شکار سر باز زد و میگفت که نمیتواند جان یک موجود زنده دیگر را بگیرد.
ناگهان، یک گله از شیرها خانواده کوئینها را محاصره و به والدین الیور حمله کردند. الیور به طور غریزی یک تیر و کمان برای کمک به آنها برداشت با این حال به خاطر تجربهاش با آن خرگوش به کارش شک داشت.
هر چند در نهایت این افکار را کنار زد و اجازه داد غرایزش کنترل او را به دست بگیرند و این شیرها را مورد هدف قرار دهد. پس از این که این گله فرار کرد، الیور متوجه شد والدینش بر اثر جراحات وارده از دنیا رفتهاند. الیور کوئین باور داشت که به خاطر شک کردنش، والدین خود را از دست داد. بنابراین قسم خورد تا از دنیا در برابر شرارت به کمک کمانش محافظت کند.
به مطالعه ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اگه اینجوری هست مورچه هم حیوان هست و من الان یک قاتل سریالی ام ?
همچنین من ?
اگه این جور باشه من بزرگ ترین تهدید حشراتم?
یک خرگوش ؟???