در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (کوهستان جاینتها)
تنها راه شما برای ادامه دادن خط داستانی بازی الدن رینگ از طریق پشت کردن به قانون طلایی است، اما عدهای بیش از حد معمول شما را به این سمت سوق میدهند. با شکست مارگوت ...
تنها راه شما برای ادامه دادن خط داستانی بازی الدن رینگ از طریق پشت کردن به قانون طلایی است، اما عدهای بیش از حد معمول شما را به این سمت سوق میدهند.
با شکست مارگوت (Morgott) مانع رسیدن به داخل اردتری (Erdtree) از میان میرود اما شما خواهید دید که ورودی اردتری بسته شده و شما قادر به عبور از آن نخواهید بود. در مسیری که تاکنون در بازی داشتید تنها هدف شما رسیدن به داخل اردتری و جایگاه الدن لرد (Elden Lord) بود اما با وجود تصاحب تعدادی ابرطلسم (Great Rune)، نیرویی ورودی اردتری را مهر و موم کرده و مانع رسیدن شما به آنچه در پی آن هستید میشود، نیرویی که از هویت آن هنوز باخبر نیستیم. در حال حاضر باید راهی پیدا کنیم که خط داستانی بازی را از سمت و سویی دیگر ادامه دهیم و این هدف ما را به سرزمینی میبرد که مریکا (Marika) و قانون طلایی (Golden Order) از طریق زور، نبرد و لشکرکشی موفق به یافتن سلطه بر آن شدند: کوهستان جاینتها (Mountaintop of Giants).
سرزمینی منجمد در شمال لیندل (Leyndell) سرزمینی است که افراد بسیار کمی به آن سفر میکنند و همین امر باعث شده به پناهگاه خوبی برای عدهای تبدیل شود. این منطقه تحت سلطه دو نیمه خدای (Demigod) دیگر، یعنی ملینیا (Malenia) و میکِیلا (Miquella) که فرزندان مریکا و راداگان (Radagon) هستند، میباشد. یافتن این نیمه خدایان یا حداقل جنگجوی افسانهای (Shardbearer) ملینیا کار سادهای نیست اما انجام آن به پردهبرداری از رازهای زیادی از گذشتهی سرزمین مابین، جنگهای از هم گسیختگی (The Shattering) و شرایط حال آن منجر میشود.
این مقاله شامل اسپویلرهای زیادی از داستان بازی است.
پیش به سوی کفر
با مواجهه با درب قفل شدهی اردتری در مسیر داستانی تارنیشد خود با بنبست مواجه میشوید. تنها راه پیش روی شما بازگشت به مقر میزگرد (Roundtable Hold) و صحبت با اِنیا (Enia) و درخواست کمک از دو انگشت است، چرا که با هدایت دو انگشت و معجزات (Guidance of Grace) تا اینجای مسیر پیش رفته بودید و با دری بسته مواجه شدید، پس دو انگشت و اراده ماورائی (Greater Will) باید راهحلی پیش روی شما بگذارند.
با برگشتن نزد انیا خواهید دید که دو انگشت برای چنین اوضاعی برنامهای نداشته و در حال راز و نیاز با اراده ماورائی برای دستیابی به راهحل هستند، آنها مستقیماً به بالا اشاره میکنند و نسبت به محیط اطرافشان واکنشی ندارند. انیا اعلام میکند که آنها به دنبال کسب پاسخ از اراده ماورائی هستند اما رسیدن آنها به جواب ممکن است به دلیل فاصلهی زیاد سرزمین مابین با اراده ماورائی، سالها زمان ببرد. پس به این ترتیب شما از طریق دو انگشت هم به راهحلی نخواهید رسید.
اگر در این مرحله با انیا و مِلینا (Melina) مشورت کنید، هر دوی آنان به شما راهحل یکسانی را پیشنهاد میکنند: سوزاندن اردتری و باز کردن مهر و موم درب ورودی آن، کاری که هر دو آنها به آن گناهی کبیره میگویند؛ چرا که با توجه به مطالبی که در طول بازی به ما گفته شده اردتری درخت زندگی است، جایی که تمام انواع حیات در آن جریان دارد و ارواح مردگان پس از مرگ باید به اردتری بروند، وگرنه مانند موجودات زامبی شکلی که ملقب به «آنانی که در مرگ زندگی میکنند» (Those Who Live in Death) ارواحشان در سرزمین مابین سرگردان باقی میماند.
هیچکس به طور دقیق نمیداند که آتش زدن درخت عظیم و زرین اردتری چه پیشامدی برای سرزمین مابین و موجوداتی که در آن زندگی میکنند در پی دارد اما مشخص است که برای تصاحب جایگاه الدن لرد انتخاب دیگری پیش روی شما نخواهد بود. دنیا نمیتواند بدون خدایی که آن را از پوسیدگی و از بین رفتن حفظ کند، مدت زیادی پا بر جا باقی بماند.
ملینا به نظر میرسد که نه تنها آتش زدن اردتری را تنها راه پیشروی شما، بلکه هدف اصلی زندگی خود نیز میداند. او اعتقاد دارد که سرزمین مابین را تنها از طریق بازگرداندن مرگ میتوان حفظ کرد و این کار تنها با از بین بردن اردتری میسر میشود. تا به اینجای داستان شما، هدف ملینا رسیدن به اردتری و به خاطر آوردن وظیفهای بود که برای انجام آن به این دنیا وارد شده است. در ابتدای بازی او به شما میگوید که مادرش او را برای انجام وظیفهای مخصوص به دنیا آورده اما ملینا با گذشت زمان این وظیفه و هدف زندگی خود را فراموش کرده است.
ما از هویت اصلی مادر ملینا چیزی نمیدایم اما با توجه به ارتباطی که مادر ملینا با اردتری دارد میتواند حدس زد که او کسی جز مریکا نیست. (هر چند تئوریهای متعدد دیگری نیز درباره هویت مادر ملینا مطرح است که هیچیک از آنها را نمیتوان به طور قطع پذیرفت یا رد کرد). با رسیدن شما به اردتری ملینا به این نتیجه میرسد که شاید هدف زندگی او از بین بردن این درخت و بازگرداندن عنصر مرگ به دنیا است.
انیا نیز به طرز عجیبی و بنا بر دلایل خود شما را برای سوزاندن اردتری تشویق میکند، البته که او اشاره میکند سوزاندن اردتری گناه کبیره است اما به هیچ عنوان قصد ندارد که جلوی شما را بگیرد و پس از هشداری کوتاه میگوید که هر کاری که فکر میکنید درست است را انجام دهید. همچنین مشخص است که امیدی به گرفتن پاسخ از دو انگشت نباید داشته باشید چرا که تا پایان بازی در حال مکالمه با اراده ماورائی مانده و برای ادامه داستان باید اوضاع را خود به دست بگیرید.
اگر با مبلغ انگشتان (Finger Reader Crone) که در مسیر رسیدن به کوهستان جاینتها با او مواجه میشوید صحبت کنید، او به شما التماس میکند که برگردید و حتا میپرسد که چه کسی جرات کرده است که شما را به چنین ماموریت خطرناکی بفرستد؟ شاید انیا که در مقر میزگرد وظیفه ارتباط با دو انگشت و تفسیر آنها برای شما را دارد چندان قابل اطمینان نباشد.
با این وجود، انتخاب دیگری پیش روی شما نیست پس باید به شرقیترین نقطه لیندل رفته و با بالابر عظیم رولد (Grand Lift of Rold) به کوهستان وارد شوید. در ابتدا باید از سرزمینهای ممنوعه (Forbidden Lands) عبور کنید که منطقهای مرزی و خالی از سکنه بین لیندل و کوهستان جاینتهاست. این منطقه نیز با وجود نزدیکی به پایتخت جذابیتهای خود را دارد.
میتوان چنین برداشت کرد که مریکا مرزهای این منطقه را به طور کامل بسته تا مطمئن شود کسی به این منطقه وارد و یا از آن خارج نخواهد شد. ما برای پیدا کردن دلیل این موضوع اطلاعات کافی نداریم ولی با توجه به اینکه برای بدست آوردن آتشی که قادر به سوزاندن اردتری باشد باید به این منطقه وارد شویم، متوجه میشویم که جاینتها بزرگترین تهدید برای قانون طلایی بودند، حتا پس از اینکه به طور کامل نابود شدند. با گذشتن از سرزمین ممنوعه و استفاده از بالابر عظیم رولد به کوهستان جاینتها وارد شده و سفری جدید را آغاز میکنید.
قبل پیشروی به سوی قله، ممکن است مسیرتان شما را به محلی مخفی در کوهستان ببرد. این مکان به نام هالیتری میکیلا (Miquella's Haligtree) شناخته میشود و مسیر رسیدن به آن به طور کامل مخفی و محافظت شده است، چرا که ممکن بود اگر سایر نیمه خدایان جنگی راه نمیانداختند، شروع عصر جدید سرزمین مابین از این منطقه شکل بگیرد. در اینجا میتوانید به مبارزه با ملینیا پرداخته و ابرطلسم او را نیز تصاحب کنید، اما پیشنهاد میکنیم که قبل از آن از کوهستان بالا رفته و قله را فتح کنید.
اولین جنگ مریکا
هدف شما برای فتح قلهی کوهستان جاینتها دستیابی به آتش تباهی (Flame of Ruin) است، آتشی که بقایای تمدنی است که خدای دیگری که با نام خدایی مرده (Fell God) میشناسیم، را میپرستیدند. در رابطه با این خدای مرده اطلاعات زیادی نداریم اما متوجه میشویم که خطری اساسی برای اردتری به حساب میآمده، چرا که آتش جاینتهای آتشین تنها آتشی است که قادر به سوزاندن اردتری میباشد، آتشی که توسط جاینتها و خدای مردهی آنها ساخته شده و قدرت مریکا و قانون طلایی را شدیداً تهدید میکرد.
زمانی که مریکا به جایگاه ملکه و حاکم سرزمین مابین رسید و گادفری (Godfrey) را به عنوان الدن لرد خود انتخاب کرد، اولین قدم آنها اعلان جنگ با جاینتها بود. با دقت در محل قرارگیری کلیساهای مریکا در سرزمین مابین شما میتوانید نقشه پیشروی جنگی او را به طور حدودی تخمین بزنید و خواهید دید که اولین کلیسای مریکا در کوهستان جاینتها واقع شده است و در نهایت به سمت جنوب آمده و لیمگریو (Limgrave) و شبهجزیره گریان (Weeping Peninsula) را فتح کرده که آخرین کلیسای او نیز در آنجا واقع شده است.
به نظر میرسد لیندل قبل از ظهور مریکا نیز وجود داشته ولی او کسی است که لیندل را به منطقهای قدرتمند تبدیل کرده تا بتواند به خوبی در برابر تهاجمات جاینتها از سمت کوهستان مقاومت کند. با وجود اینکه مریکا موفق به شکست جاینتهای آتشین شد اما دریافت که هرگز قادر نخواهد بود آتش تباهی و تهدیدی که برای اردتری به همراه دارد را به طور کامل از بین ببرد، به همین دلیل او تدابیری اندیشید که مانع هر نوع عبور و مرور به این منطقه کوهستانی شود و با خیال راحت عصر حکومت خود را در سایه اردتری آغاز کند.
گادفری جنگجویی بیهمتا بود اما او و مریکا به تنهایی قادر به شکست جاینتها نبودند و همدستانی که درمیان جاینتها داشتند به آنها کمک کردند. یکی از اولین مکانهایی که مسیر رسیدن به قله کوهستان به آن میرسید مخروبههای زَمور (Zamor Ruins) است، شهری ویرانه که شوالیههای زمور در آن مستقر هستند. آنها مردمانی هستند که به زمستان، برف و یخ عادت داشته و دشمنان اصلی جاینتها به حساب میآمدند.
زمانی که مریکا به کوهستان آمده تا سرزمین جاینتها را فتح کند، شوالیههای زمور به قانون طلایی پیوسته و برای شکست دشمن قدیمی خود به ارتش مریکا ملحق شدند. با وجود پیروزی قانون طلایی بر جاینتها، این شوالیههای زمور نیز مانند سایر مردمان سرزمین مابین اوضاع خوبی نداشته و در شهری مخروبه زندگی میکنند. با پیشروی در این منطقه به سمت جنوب به اِوِرگاول (Evergaol) قهرمان باستانی زامور (Ancient Hero of Zamor) خواهید رسید که البته اطلاعاتی درباره اینکه چرا این قهرمان در این منطقه ظاهر میشود نخواهید یافت.
گادفری و مریکا از وجود خیانتکاران در میان جاینتها نیز به بهترین شکل استفاده کردند، این خیانتکاران کسی نبودند جز ترولها (Trolls)، موجوداتی عظیم با پوستی بنفشرنگ که در سراسر سرزمین مابین با آنها برخورد کردهاید، که همراه کاروانها بوده یا به شکل سربازانی به شما حمله میکنند. آنها قبلاً از یاران جاینتها بودند اما وقتی گادفری و ارتشش به سرزمین آنها آمدند به آنان پیوسته و به جاینتها خیانت کردند.
به همین دلیل است که تقریباً تمامی جاینتها از بین رفتهاند اما ترولها به زندگی خود در مناطق مختلف سرزمین مابین ادامه میدهند. مشابه شوالیههای زامور ترولها نیز به نظر نمیرسد که با پیروزی قانون طلایی به جایگاه خوبی دست یافته باشند، درست است که موفق شدند زندگی خود را حفظ کنند اما میبینیم که در سراسر سرزمین مابین از آنها به عنوان برده استفاده میشود.
ممکن است علت این امر کمهوشی این موجودات عظیمالجثه باشد اما ما در لیورنیا (Liurnia) با ترولی به نام ایجی (Iji) آشنا میشویم که نه تنها آهنگر خاندان کاریاست بلکه هوش و ذکاوتش از سایر شخصیتهایی که در سرزمین مابین با آنها برخورد میکنیم بیشتر است.
از آنجایی که به جز انسانها بیشتر موجوداتی که در سرزمین مابین با آنها مواجه میشویم به عنوان برده یا خدمتکار مورد استفاده واقع شدهاند، متوجه میشویم که حتی خیانت ترولها هم باعث نشده که قانون طلایی به آنها نظر کند و جایگاه خوبی به آنها اختصاص دهد. در حقیقت در سراسر سرزمین مابین تنها کسانی که با ترولها با احترام برخورد میکنند افراد خاندان اشرافی کارین (Carians) هستند که به آنها اجازه دادند شغلهایی تخصصی مانند آهنگری را برگزینند و حتا برخی از آنان را تا درجه شوالیه ارتقا بخشیدند.
در نبرد با جاینتها افرادی با عنوان راهبان آتش (Fire Monks) نیز به قانون طلایی پیوستند، گروهی از افراد که از کوهستان جاینتها آمدهاند و مشخص نیست که این افراد قبل از جنگ گرد هم آمده یا توسط قانون طلایی برای مبارزه با جاینتها به یکدیگر پیوستهاند، که البته به نظر میرسد که شکلگیری این گروهها زیر سر قانون طلایی باشد چرا که قدیمیترین ورد و طلسم جادویی این راهبان آتش به منظور حفاظت از قهرمانان قانون طلایی در مقابل آتش جاینتها تهیه شده است.
با شکست جاینتها، این راهبان برای حفاظت از آتش تباهی انتخاب شدند و با گذشت زمان به جای حفاظت از آن رفتهرفته به پرستش آن پرداختند. لباس رزمی آنان با الهام از جاینتهایی که خود منجر به نابودیشان شدند طراحی شده و اساس جادو آنان نیز بر پایه آتش است. در لیورنیا گروهی از این راهبان را خواهیم دید که به دنبال شخصی به نام آدان (Adan)، دزد آتش هستند که شما او را در اورگاول تبهکاران (Malefactor's Evergaol) خواهید یافت و با شکست او ورد آتیشن (Incantation) مخصوص خدای نابودشدهی جاینتها را دریافت خواهید کرد و این نشان میدهد که راهبان آتش از وجود خدای جاینتهای آتشین باخبر بوده و سعی دارند که وجود او را مخفی نگه داشته و از آن در برابر قانون طلایی محافظت کنند.
جاینت آتشین و خدایی نابودشده (The Fell God)
قبل از هر چیزی با ورود به کوهستان با جاینتها روبهرو خواهید شد و خواهید دید که اوضاع بسیار بدتری نسبت به شوالیههای زمور یا ترولها دارند. اجساد عظیم و یخزدهی آنها در جایجای مسیر کوهستان دیده میشود که دل و روده آنها بیرون ریخته و سوراخی بزرگ در قفسه سینهی آنها دیده میشود که بعدها دلیل وجود این سوراخ، که ترولها هم چیزی مشابه آن دارند را خواهیم دانست، اما اکنون شما شاهد بقایای پایان نبرد و شکست جاینتها هستید و تنها جاینتی که زنده مانده جاینت آتشینی است که به زودی به عنوان یک باس با او مبارزه خواهید کرد.
با شکست جاینتها به نظر میرسد که مریکا سعی دارد دست به قتل خدای آنان بزند در صورتی که در داستان و جزئیات باقی مانده از جاینتها گفته شده که خدای آنان در وجود خود جاینتها زندگی میکند و به شکل شعلههای آتش به آنها قدرت و توانایی میبخشد. مریکا متوجه میشود که هرگز قادر نخواهد بود آتش تباهی و خدایی که صاحب آن است را به طور کامل از بین ببرد و به همین دلیل او یک جاینت آتشین را نفرین کرده تا به تنهایی در کوهستان زندگی کند و تا ابد آتش تباهی را زیر نظر داشته باشد.
به نظر میرسد که راهبان آتش به پرستش آتش تباهی روی آوردهاند اما آنان تنهای افرادی نیستند که به آتش تباهی علاقهمندند بلکه در این منطقه شما با دستهایی عنکبوتمانند مواجه میشوید که در ابتدا در محوطه کاخ خاندان کارین و سپس در فاضلاب لیندل با آنها برخورد کرده بودید و همانطور که در مقالات قبلی گفتیم به نظر میرسد که نوعی فرستاده از طرف ریکارد، ارباب کفر (Rykard, Lord of Blasphemy) باشند که به سراسر سرزمین مابین فرستاده شده تا هر آنچه ریکارد برای قدرتمند شدن به آن نیاز دارد را تصاحب کنند.
حضور این دستها در این منطقه میتواند برای کسب قدرت در زمینه جادوی مورد علاقه اربابشان، جادوی مواد مذاب باشد. ریکارد به عنوان ارباب کفر باید علاقه وصفناپذیری به ارتکاب گناه کبیره و دستیابی به آتش تباهی داشته باشد و حضور این دستها در این منطقه میتواند نشان از علاقهی ریکارد به کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این آتش باشد.
در نهایت شما به مقر جاینتها و آخرین جاینت آتشین باقی مانده که وظیفه محافظت از آتش تباهی را دارد میرسید و در حین مبارزه با او متوجه وجود سوراخی عظیم در قفسه سینهی او خواهید شد که با یک چشم بزرگ و ترسناکی پر شده است. این چشم متعلق به خدای نابودشده است و حالا این موضوع که خدای جاینتها در وجود آنها حضور دارد معنای دیگری پیدا میکند و همچنین توضیح میدهد که چرا سوراخی در قفسه سینه ترولها و اجساد جاینتهایی که با آنها برخورد داشتیم وجود دارد... چشم خدای آنها از بدن آنها بیرون کشیده شده است.
داستانهای مربوط به جاینتها اطلاعات زیادی در رابطه با راداگان و فرزندانش ارائه میدهد که در مقالات قبلی به بررسی آنها پرداختیم. با شکست جاینت آتشین، شلاقی بدست خواهید آورد به نام بافت موی سرخ جاینت (Giant's Red Braid) که در توضیحاتش اشاره شده که جاینتها همگی گیسوان قرمز داشتند و راداگان نیز که موهایی سرخرنگ داشت از این موضوع بسیار نفرت داشته است. موی سرخرنگ در میان فرزندان راداگان نیز دیده میشود که میتواند نشانهی این باشد که راداگان خود نیز اجدادی در میان جاینتها داشته است.
با شکست جاینت آتشین، به مقر جاینتها و محلی که آتش تباهی در آن نگهداری میشود وارد خواهید شد و با ورود به آنجا ملینا در کنار شما ظاهر شده و از شما تشکر میکند. ملینا خود را قربانی آتش تباهی کرده تا با استفاده از آن قادر به سوزاندن اردتری شویم. هرچند برای دستیابی به آتش تباهی راهی جز فدا کردن ملینا نیز وجود دارد، طبق گفتههای شخصی به نام شَبریری (Shabriri) که با ورود به کوهستان با او مواجه خواهید شد، شما میتوانید با تسلیم شدن در برابر شعلههای جنون (Frenzied Flame) از ملینا محافظت کرده، خود را به آتش کشیده و آتش تباهی را به منظور نابودی اردتری بدست آورید.
هرچند ملینا از یافتن هدف و پایان یافتن زندگی خود راضی و خشنود به نظر میرسد، در نگاه مردمان سرزمین مابین اردتری شروع به سوختن میکند و خاکستر آن در سراسر سرزمین مابین پخش میشود، اما در این حین شما خود را در مکان دیگری خواهید یافت، مقبرهای شناور در میان ابرها به نام فاروم آزولا (Farum Azula) که آخرین چیزی که برای از بین بردن اردتری به آن نیاز دارید را در آن خواهید یافت: عنصر مرگ.
در اینجا دو راه پیش روی شما قرار میگیرد، شما میتوانید در فاروم آزولا و چیزی که از لیندل با سوختن اردتری باقی مانده گشت و گذار کنید یا میتوانید به شکار دو نیمه خدای باقی مانده که جنگجویان افسانهای نیز هستند بپردازید، ملینیا، تیغهی میکیلا و موگ (Mohg) ارباب خون (Lord of Blood) که خط داستانی آنها به هم متصل است و هر یک به نوبه خود به نابودی سرزمین مابین منتهی میشود.
بیشتر بخوانید:
- آشنایی با سرزمین مابین و داستان بازی الدن رینگ
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (دریاچه لیورنیا)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (منطقه کِیلید)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (کوهستان گلمیر و کاخ آتشفشان)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (لیندل، پایتخت اشرافی)
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.