در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (دنیای زیرزمین در کنار عمیقترین ریشهها)
فهرست محتوا 1 شاهزاده مرگ 2 شکار موجوداتی که در مرگ زندگی میکنند 3 ارباب خون شاهزاده مرگ میسری که به شهر نکرون (Nokron) و کانالهای شیفرا (Siofra) میرود شما را به بخش دیگری از ...
شاهزاده مرگ
میسری که به شهر نکرون (Nokron) و کانالهای شیفرا (Siofra) میرود شما را به بخش دیگری از سرزمینهای زیرزمینی هدایت میکند: قعر زمین در کنار عمیقترین ریشههای اردتری (Deeproot Depths) که این منطقه از سایر مناطق زیرزمینی در عمق بسیار بیشتری نسبت به سطح زمین قرار گرفته است و محل قرارگیری ریشههای بزرگ و اصلی اردتری (Erdtree) است. با ورود به این منطقه به سرعت درخواهید یافت که بسیاری از این ریشهها نیز فاسد یا پوسیده شدهاند، هر چند مانند هالیتری (Haligtree) به فساد سرخ (Scarlet Rot) مبتلا نیستند بلکه حالتی مایع و سیاه رنگ دارند که به نظر میرسد کار خود عنصر مرگ باشد.
اگر به بالاترین محل این منطقه برسید خواهید دید که دقیقاً چه چیزی ریشههای اردتری را بیمار کرده است. بدنی بیجان و تغییرشکل یافته با ریشههای اردتری ادغام شده است و با انجام ماموریتهای مختلف این منطقه خواهید فهمید که این بدن بیجان متعلق به گادوین طلایی (Godwyn the Golden) است که به شکلی اسرارآمیز و وحشتناکی تغییرشکل یافته است. بقایای گادوین، شاهزاده مرگ (Prince of Death) نام گرفته و منشاء ریشه مرگ (Deathroot) و موجوداتی است که در مرگ زندگی میکنند (Those Who Live in Death).
داستان گادوین داستانی بسیار عجیب است که تاثیر مهمی در سرنوشت سرزمین مابین گذاشته داشت و تاکنون چندین بار به آن اشاره کردهایم اما برای توضیح بیشتر لازم است یادآوری کنیم که قبل از جنگهای از هم گسیختگی (the Shattering) گروهی به نام قاتلین دشنهی سیاه (the Black Knives Assassins) موفق به دزدیدن بخشی از طلسم مرگ شده و آن را مرگ مقدر شده (Destined Death) نامیدند، عنصر مرگی که قبلاً توسط مریکا (Marika) از حلقه قدرت (Eldern Ring) جدا شده و نحوهی کارکرد مرگ را در سرزمین مابین تغییر داده است و برای تمام موجودات آن نوعی عمری ابدی به ارمغان آورد. پس از آن تمام نیمهخدایان (Demigods) نامیرا شدند و حتا سایر موجودات مستقر در سرزمین مابین با تمام شدن عمرشان به طور طبیعی از بین نمیرفتند و اگر به قتل میرسیدند نیز روح آنها به اردتری رفته تا در آن به زندگی ادامه دهند. مرگ مقدر شده در حقیقت مسئول عملکرد طبیعی مرگ در سرزمین مابین بود و اگر آزاد میشد موجودات سرزمین مابین، منجمله خدایان و نیمه خدایان میمردند و روحشان نیز برای همیشه از بین میرفت.
همانطور که گفتیم، عنصر مرگ از حلقه قدرت جدا شده و به این ترتیب هیچ نیمهخدایی در در تاریخ سرزمین مابین نمیمرد، اما زمانی که قاتلین دشنهی سیاه آن را دزدیده و دشنههای خود را به آن آغشته کردند، با حمله به گادوین موفق شدند او را به قتل برسانند، اما با وجود اینکه آنها موفق شدند روح گادوین را برای همیشه از بین ببرند، جسم او به شکل کالبدی توخالی باقی مانده و گویا در مرگ به زندگی خود ادامه میدهد.
بدن بیجان گادوین در میان ریشههای اردتری تنیده شده و به نظر میرسد که نوعی بیماری را به آن منتقل میکند، شما با مواجه با او خواهید دید که چشمانش بر روی ریشههای اردتری و گیاهان مختلفی در سرزمین مابین در حال رشد است و حتا در اعماق قلعه استورمویل (Stormveil Castle) نیز صورتی کامل از او رشد کرده است. این مرض غیرطبیعی نیز خود منجر به پیدایش گیاهی از بدن بیجان گادوین شده است، گیاهی به نام ریشهی مرگ (Deathroot).
به قتل رسیدن گادوین نیز خود بسیار اسرارآمیز اتفاق افتاده است و با وجود اینکه در حین بازی اطلاعات زیادی درباره قاتلین دشنهی سیاه بدست خواهید آورد اما موفق به کشف هدف دقیق آنها از دزدیدن عنصر مرگ و به قتل رساندن گادوین نخواهید شد، هرچند تئوریهای مختلفی برای این منظور میتوان ارائه داد؛ برای مثال در حین بازی متوجه خواهیم شد که قاتلین دشنهی سیاه به طور مستقیم با رانی (Ranni) و به انجام رساندن هدف او که آزادسازی سرزمین مابین از تاثیر و دخالت قدرت اراده ماورایی (Greater Will) و دو انگشت (Two Fingers) است، ارتباط دارند.
قتل گادوین به نظر میرسد نقطه عطف برنامهی رانی برای از بین بردن قدرت دو انگشت بر سرزمین مابین است. عنصر مرگ مقدر باید قادر به از بین بردن هم روح و هم جسم باشد اما قاتلین دشنهی سیاه طوری از آن استفاده کردند که گویی روح و جسم گادوین را از هم جدا کرده، روح را از بین برده اما جسم او را حفظ کردند. از طرف دیگر نیز آنها جسم رانی را از بین برده ولی روح او را حفظ کردهاند و به این دلیل است که رانی روح خود را در یک عروسک قرار داده که در حین بازی با او مواجه میشوید. به نظر میرسد تمام این اتفاقات به این منظور رخ داده تا رانی خود را به طور کامل از کنترل اراده ماورائی (Greater Will) خارج کند.
درباره قاتلین دشنههای سیاه هم اطلاعاتی در زمینه شخصیت حقیقی آنها و علت همکاریشان با رانی، به شکل پراکنده در طی بازی دریافت خواهید کرد. در داستان آنها اشاره شده که آنان نیز مانند مریکا از سرزمینی خارج از سرزمین مابین به آن وارد شده و نام قبیلهی آنها نومن (Numen) است، همچنین بر اساس اطلاعات بدست آمده تمامی این قاتلین زن هستند و ارتباط بسیار نزدیکی با مریکا دارند.
شما در ابتدای بازی میتوانید نژاد خود را از قبیله نومن برگزینید و در همان صفحهی ساخت کرکتر تارنیشد نیز اشاره شده است که این مردمان از دنیای دیگری به سرزمین مابین آمدهاند. اگر در قلعه استورمویل با ساحره راجیر (Rogier) صحبت کنید او اطلاعات خوبی به شما در رابطه با قاتلین دشنهی سیاه و جزئیات مرگ گادوین میدهد. راجیر به شما درباره قاتلان گادوین میگوید که زنانی هستند و به نام فرزندان شهرهای ابدی (Scions of the Eternal City) شناخته میشوند و این بدان معناست که قتل گادوین نیز اقدامی از طرف مردمان شهرهای ابدی برای جنگ با اراده ماورائی میباشد.
شکار موجوداتی که در مرگ زندگی میکنند
قتل گادوین تاثیری عظیم بر سرزمین مابین داشت. مشخص است که مریکا در غم مرگ اولین و عزیزترین فرزندش تصمیم به نابود و خرد کردن حلقه قدرت گرفته است و همچنین مرگ گادوین بیشک جرقهای برای شروع جنگهایی از هم گسیختگی بود. میکیلا (Miquella) پیش از آنکه ایمانش به قانون طلایی (Golden Order) را از دست دهد در تلاش برای حفظ جان برادرش گروهی از اعضای قانون طلایی را مامور میکند تا به دنبال موجوداتی بگردند که در مرگ زندگی میکنند و آنان را برای همیشه نابود کنند، چرا که حضور غیرعادی آنها تهدیدی برای اردتری به حساب میآمد.
این داستان ما را به گورنک (Gurranq) که کشیشی هیولایی در کیلید (Caelid) بود بازمیگرداند. اگر با شخصیتی به نام دی (D) در لیمگریو (Limgrave) ملاقات کرده و به او برای شکار تعدادی از موجوداتی که در مرگ زندگی میکنند کمک کرده باشید، او شما را به نزد گورنک میفرستد تا برای مبارزه با این موجودات زامبیشکل شما را راهنمایی کند. به نظر میرسد که موجوداتی که در مرگ زندگی میکنند در اثر ارتباط با گیاهی به نام ریشه مرگ به این حالت تبدیل شدهاند، اما دی اعتقاد دارد که آنها موجوداتی شیطانی و بدذات هستند که ارواحشان از بازگشتن به اردتری سرباز میزنند اما این راجیر است که حقیقت را درباره آنان برملا میکند و میگوید تبدیل شدن آنها به موجودات زامبیشکل خارج از تصمیم و تقصیرشان بوده است.
گورنک ریشهی مرگ را میبلعد و حتا به نظر میرسد به آن اعتیاد دارد. او بنا به دلایلی بلعیدن ریشه مرگ و از بین بردن موجوداتی که در مرگ زندگی میکنند را هدف زندگی خود میداند و تنها از این طریق قادر به خنثی کردن اثر مخربی که با مرگ گادوین ایجاد شده است، میباشد. با رسیدن به منطقه فاروم آزولا (Farum Azula) از این دلایل مطلع خواهیم شد.
موجوداتی که در مرگ زندگی میکنند به خواست خود به موجوداتی زامبیشکلی تبدیل نشدهاند و حتا به نظر میرسد قصد حفاظت از اوراح مردگان را دارند. اگر در مسیر خط داستانی فیا، یاور بستر مرگ (Fia, the Deathbed Companion) پیش بروید، متوجه میشوید که او نیز یکی از افرادیست که خواهان مقابله با شکار این موجودات بختبرگشته هستند. این شما هستید که در خط داستانی او باید تصمیم بگیرید که در طرف چه کسی قرار گیرید، هر چند عواقب یاری رساندن به این ارواح سرگردان و ادامه یافتن اثر مخرب شاهزادهی مرگ در سرزمین مابین و اردتری به درستی مشخص نیست.
شاید از رازها و عاقبت این داستان در نسخههای مکمل (DLC) بازی الدن رینگ باخبر خواهیم شد، چرا که داستان گادوین داستانی است که به طور دقیق و کامل در طی بازی بازگو نمیشود. شما حتا در قلعه استورمویل نوعی هشتپای تغییرشکل یافته را خواهید دید که بدنی عجیب دارد ولی صورت گادوین بر روی این بدن قرار گرفته است، شاید این هشتپا از طریق ریشههای اردتری تا استورمویل شنا کرده باشد اما در هر صورت حضور آن در این منطقه خبر از اتفاق شومی میدهد.
ارباب خون
در بررسی منطقه هالیتری به طور خلاصه به موگ، ارباب خون (Mohg, Lord of Blood) اشاره کردیم که با استفاده از دستگاه تلپورتی که در زمینهای پوشیده از برف (Consecrated Snowfields) قرار دارد، قادر به یافتن منطقه حکومتی موگ که در واقع مردابی از خون است و مقبرهای به شکل قصر در وسط آن قرار گرفته خواهید بود، این منطقه بخش دیگری از سرزمینهای زیرزمینی در نزدیکی شهرهای ابدی را تشکیل میدهد. به نظر میرسد موگ خود این منطقه را نساخته بلکه به این بخش وارد شده و در آن سلسلهی موگوین (Mohgwyn Dynasty) را راهاندازی کرده است. با ورود به این منطقه با آلبینوریکهایی جهش یافته و قرمز رنگ، جنازههایی نفرین شده و شوالیههای وفادار موگ روبهرو خواهید شد. با ورود به مقبرهی واقع شده در مرکز این منطقه نیز در برابر خود موگ قرار خواهید گرفت و با شکست او به عنوان آخرین جنگجوی افسانهای (Shardbearer) موفق به دستیابی به آخرین ابرطلسم (Great Rune) میشوید.
داستان موگ داستانی غمانگیز و وحشتناک است. اولین آشنایی شما با او از طریق واره ماسک سفید (White Mask Varre) صورت میگیرد که یکی از اولین اشخاصی است که با ورود به سرزمین مابین قادر به صحبت با او خواهید بود و او در نهایت از شما دعوت میکند که به موگ بپیوندید. لباس و سلاح واره نشان میدهد که او در زمان جنگهای از هم گسیختگی جراح حاذقی بوده و علاقه زیادی به قطع کردن دست و پا داشته است! با ادامه دادن خط داستانی واره او از شما میخواهد که به دنیای بازیکنهای دیگر وارد شده و آنها را به قتل برسانید، چیزی مشابه آنچه ریکارد (Rykard) از شما میخواست: قتل سایر تارنیشدها.
موگ نیز مانند مارگوت (Morgott) از فرزندان طالع است که حاصل ازدواج مریکا و گادفری (Godfrey) بوده و در فاضلابهای زیر لیندل زندانی شده بود، اما برخلاف مارگوت، موگ به هیچ عنوان احساس وفاداری به خانواده و سیستمی که این چنین ناعادلانه با او و امثال او برخورد میکرد، نداشت و درنهایت موجودی بیگانه (Outer God) به نام مادر بیشکل (Formless Mother) به او و نزدیکانش در طی نوعی مراسم مقدس نزدیک شده و از طریق خون و جراحت به موگ قدرتی بینظیر میدهد که باعث میشود موگ برای اولین بار ماهیت طالع بودن خود را به عنوان نوعی قدرت و نه نفرینی نفرتانگیز بپذیرد.
در نبرد با موگ شاهد صدمه زدن او به خود با استفاده از نیزهی مخصوصش خواهید بود که به نظر میرسد وسیلهای برای برقراری ارتباط با مادر بیشکل باشد، چرا که موگ با فرو کردن نیزه در بدنش خود را به مادر بیشکل تسلیم کرده و به او اجازه میدهد که از طریق خون قدرتش را در اختیار موگ قرار دهد.
خونی که مادر بیشکل به موگ هدیه میدهد خونی نفرین شده است که در بدن موگ جوشیده و باعث درد و رنج موگ میشو، به همین دلیل است که موگ جراحان جنگی مانند واره را همراه خود کرده تا راهی برای رام کردن این خون وحشی و نفرین شده پیدا کنند. تمام جراحان پیش از واره در ماموریت خود شکست خوردند اما واره موفق شد به موگ کمک کند تا با قدرت خونین مادر بیشکل از فاضلابهای پایتخت خارج شده و به محلی در سرزمینهای زیرزمینی فرار کند تا در آنجا به شناخت بیشتر قدرت تازه یافتهاش بپردازد.
واره خود به نوعی نمایانگر برخورد موگ با سرزمین مابین است که همواره در تاریکی مخفی شده است، صحبت کردن با او در ابتدای بازی اطلاعاتی درباره مقر میزگرد (Roundtable Hold) و راهنمایی معجزات (Guidance of Grace) در اختیار شما قرار میدهد اما در نهایت او به شما اعلام میکند که بهتر است به دو انگشت و تارینشدهای دیگر اعتماد نکنید و شما را به مسیر متفاوتی سوق میدهد تا در خدمت موگ قرار بگیرید. همچنین مرگ خادم انگشت (Finger Maiden) شما که در ابتدای بازی با جنازه او مواجه میشوید نیز جزوی از نقشه واره است که شما را تارنیشدی بدون خادم (Maidenless) خطاب کند و مانع طی شدن روند درست شما در گرفتن راهنمایی و یاری از معجزات و دو انگشت شود و درنهایت با هدایت شما به سمت موگ، نقشههای اراده ماورایی را نقش بر آب کند.
در مقالهی مربوط به هالیتری درباره ربوده شدن میکیلا توسط موگ از جایگاهش در هالیتری صحبت کردیم اما در این مقاله علت آن را بررسی میکنیم؛ زمانی که شما با موگ مواجه میشوید خواهید دید که هدف موگ تبدیل شدن به همسر میکیلا و رسیدن به جایگاه الدن لرد، مانند گادفری و راداگان (Radagon) است، چرا که میکیلا نیز مانند مریکا قادر است به جایگاهی خداگونه دست یابد. پس به این نتیجه میرسیم که موگ خود قادر به گرفتن جایگاه خداگونهی مریکا نیست بلکه باید با استفاده از میکیلا به جایگاه الدن لرد دست یابد تا بتواند در سرزمین مابین حکومت کند. او خواهان شروع سلسله موگوین به عنوان قانونی جدید است تا بتواند مریکا، سایر نیمه خدایان و قانون طلایی را کنار گذاشته و دست اراده ماورایی را از سرزمین مابین کوتاه کند.
همانطور که در بخش هالیتری اشاره کردیم میکیلا قدرت شگفتانگیزی در هیپنوتیزم کردن موجودات و وادار کردن آنها به علاقهمند شدن به او و حمایت از او دارد تا از این طریق بتواند آنها را کنترل کند و شاید به همین دلیل است که موگ با ربودن میکیلا هرگز قادر به بیدار کردن او نشد و حتا گیدین افنیر دانای کل (Sir Gideon Ofnir) هم نمیداند که که اگر میکیلا بیدار شده و به جایگاه خداگونه دست مییافت چه سرنوشتی در انتظار سرزمین مابین بود؛ اما گیدین افنیر از این موضوع به قدری وحشت دارد که حتا حاضر است هر طور شده میکیلا را قبل از رسیدن به جایگاه خداگونه، به قتل برساند. با شکست موگ و تصاحب ابرطلسم او، میکیلا در مقبره موگوین باقی مانده و ما هرگز از پایان داستان او مطلع نمیشویم.
مرگ موگ به معنای نابودی تمام نیمهخدایان (به جز میکیلا که در خواب به سر میبرد) بوده و آخرین قطعهی ابرطلسم جنگجویان افسانهای (به جز ابرطلسم رانی که به گفته گیدین افنیر، رانی خودش آن را نابود کرده است) را برای شما به ارمغان میآورد. برای رسیدن به جایگاه الدن لرد تنها یک چیز کم دارید و آن عنصر مرگ مقدر است که در جایی در فاروم آزولا مخفی شده و برای بازگشت به لیندل و تعمیر حلقه قدرت به آن نیاز دارید.
بیشتر بخوانید:
- آشنایی با سرزمین مابین و داستان بازی الدن رینگ
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (دریاچه لیورنیا)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (منطقه کِیلید)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (کوهستان گلمیر و کاخ آتشفشان)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (لیندل، پایتخت اشرافی)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (کوهستان جاینتها)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (قلعه سُل و زمینهای برفی)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (هالیتری میکیلا)
- در دنیای الدن رینگ چه اتفاقاتی میافتد؟ (دنیای زیرزمین – شهرهای ابدی)
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اگه اشتباه نکنم بلاید که شادو رانی باشه قبل از اتفاقات شب بلک نایف برای رانی انتخاب شد ، بگفته خود رانی هم اون توی شب چاقو های سیاه حضور داشته و ذره ای از رون مرگ رو دزدیده بوده و با همون گادوین رو میکشه ، پس بلاید داشته این وسط چیکار میکرده ؟ مگه شادو ها نباید در صورت لزوم اربابشون رو بکشن ؟ ولی میدونیم که رانی بعد از قتل گادوین خودش رو به صورت طبیعی میکشه تا روحش به اردتری برگرده
اینم قطعا میتونه یکی از تئوریهای داستان رانی باشه
چه داستان غنی و خفنی
تنها چیزی که می تونستم بگم همین بود
خدا قوت خانم احمدی(: