۱۳ مورد از بزرگترین تفاوتهای The Sandman در کمیک و سریال
سریال The Sandman از کمیکی با همین نام اقتباس شده است که بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۶ توسط انتشارات دیسی منتشر میشد. این سری روایتگر داستان دریم (Dream) از خانواده اندلس (Endless) است. رویا یا ...
سریال The Sandman از کمیکی با همین نام اقتباس شده است که بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۶ توسط انتشارات دیسی منتشر میشد. این سری روایتگر داستان دریم (Dream) از خانواده اندلس (Endless) است. رویا یا مورفیوس (Morpheus) به عنوان فرمانروای سرزمینی با نام دریمینگ (Dreaming) شناخته میشود و پدیدآورنده رویاها و کابوسهایی محسوب میشود که در ناخودآگاه بشریت جای دارند.
کمیک The Sandman به عنوان یکی از برترین رمانهای گرافیکی تاریخ شناخته میشود و فقط بحث زمان بود تا بالأخره یک اقتباس لایو اکشن از ماجراهای دریم اتفاق بیفتد. با این وجود، در سریال اقتباس شده از The Sandman تفاوتهایی نسبت به کمیک به وجود آمده است. حالا هم در این مطلب قصد داریم به سراغ این تفاوتهای کمیک The Sandman نسبت به سریال برویم.
۱۳. بازه زمانی
از آن جایی که کمیکهای The Sandman بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۶ منتشر شدند، تکنولوژی و فرهنگ آن دوران برای ماجراهای «زمان حال» مورد استفاده قرار گرفتند. اما سریال به جای دهه ۸۰ و ۹۰، در دهه ۲۰ هزاره جدید میلادی در جریان است و به این ترتیب شاهد استفاده از ابزارها و تکنولوژیهای امروزیتر مثل گوشیهای هوشمند هستیم.
البته اشارات کوچکی نیز به تکنولوژیهای منسوخ شده که مربوط به کمیکها هستند نیز در سریال دیده میشود؛ از جمله تلفن بزرگ یونیتی در عمارتش. همچنین خط داستانی هاب گادلین (Hob Gadling) او را از قرن پانزدهم تا زمان حاضر دنبال میکند تا نشان دهد دریم در چه بازههای زمانی مختلفی زندگی کرده است.
۱۲. چشمهای رویا
ظاهر دریم در کمیکها به نوعی نمایانگر قدرت این عضو خانواده اندلس است. یکی از خاصترین ویژگیهای ظاهری رویا چشمهای او هستند که کاملاً سیاهاند و گفته شده انگار ستارهها یا کیهان را درون خود جای دادهاند. دیگر خواهر و برادرهای رویا نسبت به این شخصیت چشمهای انسانگونهای دارند.
شاید عدم استفاده از چشمهای کمیکی رویا در سریال منطقی باشد چرا که هم هزینه اضافهای برای سازندگان در تمام طول سریال خواهد داشت و هم این گونه به انتقال بهتر بازی تام استاریج کمک میشود. دیگر تفاوتهای ظاهری مورفیوس نسبت به کمیکهای The Sandman موهای کوتاهتر او و پوست انسانگونهاش هستند.
۱۱. لوسین
پس از این که دریم از اسارتش از لندن فرار کرد و به امپراطوری خود بازگشت متوجه نابودی دریمینگ شد. بسیاری از زیردستان او سرزمینش را ترک کرده ولی تعداد کمی از آنها هنوز باقی مانده بودند. یکی از آنها کتاب دار وفادار رویا با نام لوسین (Lucienne) بود.
با این وجود اگر کمیک The Sandman را مطالعه کرده باشید، میدانید که کتاب دار دریمینگ لوسین (Lucien) نام دارد که با نسخه سریالی تفاوتهایی دارد. بزرگترین تفاوتهای لوسین سریال با کمیک مربوط به جنسیت و رنگ پوست است. لوسین کمیک یک مرد سفید پوست است در حالی که لوسین سریال یک زن سیاه پوست.
منتهی در بقیه موارد این دو شخصیت تقریباً شبیه به هم هستند. هر دوی آنها عینک به چشم میگذارند و کت و شلواری با طراحی قدیمی به تن میکنند، گوشهای نوک دارند، به شدت به مورفیوس وفادار هستند و در اداره امور به پادشاه رویاها کمک میکنند.
۱۰. گرگوری
گرگوری (Gregory) با وجود نقش بسیار کوتاه خود در قسمت دوم سریال The Sandman خیلی زود تبدیل به یکی از شخصیتهای مورد علاقه طرفداران شد. متأسفانه از آن جایی که قدرتهای رویا تضعیف شدهاند، او به نیرویی که میتواند از گرگوری بگیرد نیاز دارد تا بتواند مقداری از قدرتش را بازیابد. با وجود ناراحتی هابیل و قابیل اما گرگوری زندگیاش را میبخشد تا پادشاه رویاها بتواند دریمینگ را دوباره بازسازی کند.
در کمیکها، گرگوری آن قدر در کانون توجه قرار نمیگیرد ولی در هر صورت از وقایع خط داستانی Imperfect Hosts جان سالم به در میبرد. گرگوری اولین بار در سری کمیک ترسناک House of Mystery دیسی مورد استفاده قرار گرفت و نیل گیمن هم او را در شماره ۲ کمیک The Sandman قرار دارد. وقتی مورفیوس در حالت تضعیف شده به سرزمین خود باز میگردد، گرگوری او را به پیش هابیل و قابیل منتقل میکند. در این جا، هابیل و قابل نامههای کمیسیونی که توسط رویا به وجود آمده بود را به او میدهند تا پادشاه رویا قدرت لازم برای احضار سه الهه سرنوشت را به دست آورد.
۹. نقش کورینتیان
یکی از بزرگترین تفاوتهای سریال The Sandman نسبت به کمیکها مربوط به نقش بزرگ کورینتیان (Corinthian) در این اقتباس است. در کمیکها، کورینتیان یک کابوس است که در زمان غیبت مورفیوس از دریمینگ گریخته و حالا دریم باید او را پیدا کند و بازگرداند. این کابوس نه با چندین شخصیت اصلی کمیکها ملاقات میکند، نه دلیل خروج مورفیوس از دریمینگ پیش از گیر افتادنش توسط انسانهاست و نه حتی به قدری قدرتمند است که بتواند به دریم آسیبی بزند.
وقتی رویا موفق میشود تا کورینتیان را در گردهمایی غلات صبحانه گیر بیاورد، مشکل خاصی برای از بین بردن او ندارد. سریال همچنین هنگامی که دریم تصمیم میگیرد که هنوز وقت خلق دوباره کورینتیان نرسیده، به بازگشت این شخصیت اشاره میکند. این اتفاق مربوط به یکی دیگر از خطوط داستانی کمیکهاست که اگر سریال The Sandman اقدام به اقتباس از آن کند، احتمالاً خیلی طول نمیکشد تا دوباره کورینتیان را ببینیم.
۸. خط داستانی خانواده برجس
داستان The Sandman با گیر افتادن دریم توسط یک متخصص در جادوهای تاریک با نام رودریک برجس (Roderick Burgess) آغاز میشود. برای حدود یک قرن، رویا در سکوت و در زندان شیشهای محافظت شده توسط جادوی خود صبر میکند. رودریک میگوید که قصد نداشت تا مورفیوس را احضار کند، بلکه به دنبال خواهر او، مرگ بود. در این وضعیت رودریک به دریم یک پیشنهاد میدهد: آزادی این عضو خانواده اندلس در اعضای لطفی در حق خودش.
منتهی در کمیکها، هدف رودریک از گیر انداختن مرگ کاملاً بر اساس جاهطلبیست. او امیدوار است که با این کار بتواند قدرت و جاودانی به دست بیاورد. پس از زندانی کردن مورفیوس، پادشاه رویاها هم از انجام این کار سر باز میزند تا وقتی که رودریک از دنیا برود. پسر رودریک، الکس نیز از رویا همین درخواستها را میکند و دریم باز هم سر باز میزند. در سریال اما رودریک به دنبال بازگرداندن پسر از دست رفتهاش از طریق گیر انداختن مرگ است و الکس هم به دنبال علاقه و تأیید پدریست که او را به چشم یک شکست میبیند.
الکس پس از مرگ رودریک از دریم درخواست میکند تا در ازای آزادیاش به دنبال انتقام از او و معشوقهاش نباشد ولی رویا حتی این درخواست را نیز رد میکند. بالأخره وقتی مورفیوس از زندان خود فرار میکند، مثل کمیکها، الکس سالخورده را دچار کابوسهای بیانتهایی میکند که او نمیتواند از آنها بیدار شود.
۷. خیانت اتل
در کنار رودریک و الکس برجس، اقتباس نتفلیکسی The Sandman ماجرای عمیقتری از اتل کریپز (Ethel Cripps) را روایت میکند. او راه خود را هموار میکند تا تبدیل به معشوقه رودریک شود و از او فرزندی باردار شود. رودریک که به دنبال چنین چیزی نبود با عصبانیت درخواست سقط جنین میکند ولی اتل از انجام این کار سر باز میزند. در عوض، او داراییهای ارزشمند رودریک (ابزارهایی که خود رودریک از رویا دزدیده بود) را میدزدد و فرار میکند.
در ادامه مشخص میشود که اتل سالخورده تبدیل به یک سارق حرفهای شده است. او با مبادله کلاهخود مورفیوس با یک شیطان، یک طلسم جادویی به دست آورد که جلوی آسیب دیدن و مرگش را میگرفت. اتل همچنین کیسه شن را فروخت و گردنبند یاقوت قدرتمند را به پسرش، جان داد.
ولی باید بدانید که اتل کریپز یکی از شخصیتهایی بود که پیش از سری کمیک The Sandman نیل گیمن توسط انتشارات دیسی خلق شده بود. به علاوه، دست راست رودریک فردی با نام روثون سایکس (Ruthven Sykes) بود که در کمیکها به رودریک برجس خیانت و به همراه اتل فرار میکند تا با یکدیگر زندگی کنند. در ادامه این اتل کریپز بود که در نهایت به سایکس هم خیانت میکند و طلسم و ابزارهای دریم را با خود میبرد تا سایکس با مرگ رو به رو شود.
۶. اتفاقات جهنم
وقتی مورفیوس به جهنم میرود تا به دنبال کلاهخودش باشد، در نهایت مجبور میشود با لوسیفر تقابل «قدیمیترین بازی» را برگذار کند. دلیل این تقابل این است که شیطانی به نام کورونزون (Choronzon) که کلاهخود دریم را در دست دارد، لوسیفر را به عنوان نماینده خود در این بازی انتخاب میکند. کورونزون همان شیطانی بود که در ازای کلاهخود رویا، طلسم محافظت را به اتل داد.
در دنیای کمیک اما این خود کورونزون است که در برابر ارباب رویاها قرار میگیرد و مورفیوس نیز از تواناییهایش برای شکست این شیطان بهره میبرد. با توجه به اتفاقات پایانی فصل نخست سریال، ظاهراً قرار است یک نوع رقابت بین لوسیفر و مورفیوس به وجود بیاید و این تقابل اولین قدم در آن جهت بود. با این حال باید گفت چنین رقابتی در کمیک وجود ندارد، حداقل نه به شکل یک تقابل واقعی.
به این نکته نیز باید اشاره کرد که لوسیفر دنیای کمیک به شکل مذکر به تصویر کشیده شده اما در سریال گوئندولین کریستی است نقش فرمانروای جهنم را ایفا میکند.
۵. جان دی
پسر اتل کریپز و رودریک برجس در سریال The Sandman کسی است که با در دست داشتن یاقوت جادویی، در یک غذاخوری کوچک باعث آشوب ساکنانش میشود. او به دنبال این است که از طریق صداقت همیشگی، یک دنیای بهتر بسازد. جان با استفاده از یاقوت، مردم بیگناه را مجبور میکند تا خواستههای تاریکشان را نمایان کنند. در تقابل بین مورفیوس و جان، این یاقوت از بین میرود و جان هم در یک خواب عمیق به بیمارستان روانی خود بازمیگردد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید جان دیِ (John Dee) کمیکهای The Sandman در واقع دکتر دستینی (Doctor Destiny) است؛ یکی از ویلنهای نسبتاً معروف کمیکهای دیسی که چندین بار در برابر جاستیس لیگ قرار گرفته است. دکتر دستینی کمیکها یک دانشمند دیوانه است که ابزارهایی برای از بین بردن لیگ عدالت اختراع میکند. یاقوت دکتر دستینی به او این اجازه را میدهد تا رویای دیگر انسانها را کنترل کند که بعدها به عنوان یکی از ابزارهای دریم ریتکان شد. پیش از حضور در سری کمیک The Sandman در سال ۱۹۸۹، این شخصیت در سال ۱۹۶۱ و سری کمیک Justice League of America پا به دنیای دیسی گذاشت.
اولین حضور جان دی در سری کمیک The Sandman مربوط به وقتی است که در تیمارستان آرکهام قرار دارد. پس از شکست خوردن توسط رویا نیز او یک بار دیگر به این مجموعه بازمیگردد آن هم در حالی که رقتانگیز و بیقدرت است.
۴. اعضای جاستیس لیگ
جان دی تنها شخصیت کمیکهای دیسی نیست که در کمیک The Sandman حضور داشت. با این که حضور مستقیم این شخصیتها در سریال اتفاق نیفتاد اما برخی از شخصیتها و ابرقهرمانان مشهور دیسی در سری کمیک The Sandman نقشهای نسبتاً کوتاهی را ایفا میکنند.
پس از این که مورفیوس با موفقیت کیسه شن و کلاهخود خود را به دست میآورد، به دنبال یاقوتش میرود. با این وجود پیدا کردن یاقوت از دو ابزار قبلیاش سختتر از آب میآید. بنابراین رویا برای کمک به سراغ اسکات فری (Scott Free) یا همان مستر میراکل (Mister Miracle) میرود. مستر میراکل شخصیتی بود که توسط جک کربی (Jack Kirby) افسانهای پدید آمد و سری کمیک اختصاصی خود را در سال ۱۹۷۱ داشت تا این که در نهایت به جاستیس لیگ پیوست. در روایت کمیک، اسکات فری نمیداند که یاقوت رویا کجاست اما کسی را میشناسد که شاید بتواند به پادشاه رویاها کمک کند.
مورفیوس و اسکات به سراغ یکی دیگر از اعضای جاستیس لیگ میروند: مارشن منهانتر (Martian Manhunter). یکی از ویژگیهای خاص رویا این است که ظاهر او برای هر کسی میتواند شکل متفاوتی داشته باشد. مارشن منهانتر او را به شکل یک جمجه بزرگ آتشین میبیند و رویا را لزوریل (L'zoril) مینامد؛ انگار که با او آشناست و به عنوان یک خدا میشناسدش. منهانتر سپس دریم را در پیدا کردن یاقوتش کمک میکند تا این عضو خانواده اندلس به دنبال ابزار از دست رفته خود برود.
۳. جان کنستانتاین
جوهانا کنستانتاین (Johanna Constantine) یک شکارچی شیطان و جن گیر ماهر است که در سریال به مخاطبان معرفی میشود. مورفیوس به دنبال جوهانا میرود تا کیسه شن خود را بیابد. منتهی جوهانا کنستانتاین دیگر کیسه را در اختیار ندارد و وقتی از آپارتمان معشوقه سابقش به طور مخفیانه فرار کرده بود آن را در آن مکان جا گذاشت. رویا و جوهانا دوباره به آن مکان میروند اما متوجه میشوند اعتیاد ریچل (Rachel) به این شنهای جادویی باعث شده تا او هم به صورت فیزیکی و هم به صورت ذهنی فرسوده شود و از دست رود.
با این حال، یکی دیگر از قهرمانان مشهور دیسی که در کمیکهای The Sandman حضور دارد و در این مقطع به مورفیوس کمک میکند در واقع جان کنستانتاین است. جان یکی از نوادگان جوهانا کنستانتاینی است که در قرنهای ۱۷ و ۱۸ با اتفاقات فراطبیعی سر و کار دارد. به این ترتیب، جوهانا کنستانتاین مدرن یک شخصیت است که به طور اختصاصی برای سریال The Sandman پدید آمده.
اما چرا این تغییر اتفاق افتاد؟ به نظر موضوع آن پیچیده است. دیسی قصد دارد از جان کنستانتاین یک اثر اختصاصی و مجزا بسازد و حضور این شخصیت در سریال The Sandman ممکن است باعث گیج شدن مخاطب شود. از طرف دیگر جان کنستانتاین (مثل دیگر شخصیتهای دیسی که در کمیکهای The Sandman حضور داشتند) جزو شخصیتهای اورجینال پدید آمده توسط نیل گیمن نیستند و استفاده از آنها در آثار اقتباسی میتواند دردسرهای حقوقی خود را داشته باشند.
۲. لیتا هال
احتمالاً خط داستانی مربوط به لیتا هال (Lyta Hall) یکی از تغییر یافتهترین بخشها در اقتباس سریالی The Sandman محسوب میشود. در سریال، لیتا به عنوان یکی از دوستان نزدیک رز واکر (Rose Walker) حضور دارد که او را در سفرش به لندن و ملاقات با مادربزرگِ مادر رز، یونیتی کینکید (Unity Kincaid)، همراهی میکند. هال همچنین با رز به فلوریدا هم سفر میکند تا در یک پانسیون پر از شخصیتهای گوناگون ساکن شد.
لیتا برای مدتی سوگوار مرگ همسرش، هکتور (Hector)، است. او هکتور را در خواب پیدا میکند؛ جایی که این زوج یک خانه برای خود میسازند و هکتور از لیتا میخواهد تا در آن جا بماند. به لطف بیثباتی دریمینگ، رویاهای لیتا به واقعیت سرایت میکنند تا او فرزند هکتور را در دنیای واقعی باردار شود. وقتی دریم آنها را در رویای لیتا پیدا میکند، هکتور را به زندگی پس از مرگ میفرستد.
همان طور که گفته شد، مورد لیتا هال به شدت نسبت به کمیک The Sandman متفاوت است. در کمیک، همسر لیتا با نام هکتور هال کسی است که هویتهای ابرقهرمانی زیادی به خود میگیرد؛ از سیلور اسکرب (Silver Scarab) تا دکتر فیت (Doctor Fate) و حتی سندمن (Sandman). خود لیتا نیز با هویت فیوری (Fury) شناخته میشد و به گروهی ابرقهرمانی با نام اینفینیتی اینکورپریتد (Infinity, Inc) مرتبط بود.
در خط داستانی The Doll's House کمیک The Sandman، هر دوی لیتا و هکتور بدون این که واقعاً بدانند کجا هستند در دنیای خواب جد واکر (Jed Walker) زندگی میکنند. همچنین نمیدانند که هکتور در واقع مرده و بروت (Brute) و گلاب (Glob)، دو کابوس فراری از دریمینگ در دنیای کمیکها، روح او را گیر انداختهاند. مثل لیتای سریال، لیتای کمیک نیز فرزند هکتور را باردار است؛ البته بارداری او چندین سال طول کشیده.
شاید سریال The Sandman خط داستانی لیتا را تغییر داد تا ارتباطات فراوانی که داستان او با شخصیتهای کمیکهای دیسی دارد را قطع کند. منتهی حذف کامل داستان لیتا ممکن نیست چرا که او و فرزند متولد نشدهاش نقشی مهمی در آینده مورفیوس بازی میکنند.
۱. گردهمایی غلات صبحانه
خط داستانی Collectors در هر دو شکل کمیک و سریال شامل یک گردهمایی غلات صبحانه است که در واقع پوششی برای قاتلانی سریالی در یک هتل محسوب میشود. البته تفاوتهایی بین دو نسخه این خط داستانی وجود دارد. اولین آن این است که رز به همراه مادر خود میراندا (Miranda)، که در کمیکها زنده است، به این هتل میرود.
تفاوت بعدی این است که بر خلاف سریال که فان لند (Fun Land) به هر دوی جد و رز حمله میکند، در کمیک او فقط به سراغ رز میرود. در این موقعیت و به پیشنهاد گیلبرت (Gilbert)، رز از رویا درخواست کمک میکند. لحظهای که دریم موفق به نجات رز از دست فان لند میشود اولین باری است که این دو شخصیت با هم ملاقات میکنند که کاملاً نسبت به نسخه سریالی The Sandman متفاوت است.
به مطالعه در مورد سندمن ادامه دهید
- دریمینگ؛ محل تلاقی رویاها در دنیای دیسی
- سندمن؛ روایت ماجراهای پادشاه سرزمین رویا در دنیای دیسی
- سریال سندمن چهگونه ساخته شد؟ | انتظاری طولانی برای ساخت یک قلمرو
- معرفی ۷ عضو خانواده اندلس – تجسم جنبههای متفاوت زندگی در دنیای دیسی
- ویجیاتو سینما: نقد سریال Sandman + جزئیات بیشتر از پروژه گرانقیمت نتفلیکس
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
برخلاف کمیکش سریالش کاملا شاهکار بود!
اصلا از تعصبات جنسی رنج نمی برد!
اصلا پروپاگاندا نبود!
همه چیزش کاملا حساب شده؛ جذاب، فوق العاده!
فقط یه جاییش رو من بخاطر سطح پایین آی کیوم نفهمیدم؛
چطور لگبت هاش از استریت هاش بیشتر بود؟ یعنی ممکنه اقلیت از اکثریت بیشتر باشه؟?
چقدر الکی قوانین فوق العاده اشتباه دمورگان رو توی ذهن ما فرو کردند!
《اقلیت بیش از اکثریته!!!》
مقاله خیلی خوبی بود اگر میشه بازم از این سبک با بقیه سوپرهیرو ها بنویسید