۱۵ هیولای لاوکرفتی وحشتناک
وقتی صحبت از ژانر وحشت میشود، لاوکرفت یکی از تأثیرگذارترین نامهایی است که به ذهن خطور میکند. اچ. پی. لاوکرفت توانسته با نوشتههای خود کابوس بسیاری از علاقهمندان این ژانر را پدید آورد. این نویسنده ...
وقتی صحبت از ژانر وحشت میشود، لاوکرفت یکی از تأثیرگذارترین نامهایی است که به ذهن خطور میکند. اچ. پی. لاوکرفت توانسته با نوشتههای خود کابوس بسیاری از علاقهمندان این ژانر را پدید آورد. این نویسنده آمریکایی با استفاده از وحشتهای بر پایه ترس روانشناسانه، علم و تلاش برای توصیف چیزهای فراتر از درک بشریت انواع هیولاها و پدیدههای وحشتناک را خلق کرد.
به این ترتیب، انواع هیولاهای لاوکرفتی پدید آمدند؛ چه توسط خود اچ. پی. لاوکرفت و چه توسط نویسندگان و پدیدآورندگانی که از او الهام گرفتهاند. حالا هم در این نوشتار قرار است به سراغ ۱۵ هیولای وحشتناک لاوکرفتی برویم که میتوانند رویاهای شبانه شما را تبدیل به کابوس کنند.
- 1 ۱۵. کاساگتا (Kassogtha)
- 2 ۱۴. گاگ (Gug)
- 3 ۱۳. شاد مل (Shudde M'ell)
- 4 ۱۲. نیارلاثوتپ (Nyarlathotep)
- 5 ۱۱. می گو (Mi-Go)
- 6 ۱۰. دیگان (Dagon)
- 7 ۹. ناگ (Nug) و یب (Yeb)
- 8 ۸. یاگ سوثات (Yog-Sothoth)
- 9 ۷. شاگاث (Shoggoth)
- 10 ۶. گتاناثو (Ghatanothoa)
- 11 ۵. ایگالانک (Y’golonac)
- 12 ۴. کثیلا (Cthylla)
- 13 ۳. شاراش هو (Shaurash-ho)
- 14 ۲. ازاتوث (Azathoth)
- 15 ۱. کثولهو (Cthulhu)
۱۵. کاساگتا (Kassogtha)
- نخستین حضور: رمان Nightmare’s Disciple - نوشته جوزف اس. پولور سینیور در سال ۱۹۹۹
کاستاگای زود خشم به عنوان «هیولای بیماریها» شناخته میشود و مادر دوقلوهایی به حساب میآید که پدرشان خود کثولهوست.
این هیولای لاوکرفتی که عموماً با بیماریها ارتباط دارد، به طور عادی در پهنهی آبی قرار دارد که به خاطر حضورش مسموم شده است. وابسته به آب بودن برای کاساگتا مناسب به نظر میرسد چرا که در توصیف او باید گفت که یک توده از بازوهای بلند است و قربانیهایش نمیتوانند امید به فرار یا مخفی شدن از آنها را داشته باشند.
با وجود این باور که کاساگتا یک موجود انگلوار است، گفته میشود که این هیولای لاوکرفتی با دیگر موجودات رابطه برقرار میکند و سپس برای مدتی محو میشود. در هر صورت، نمیتوان از یک توده بزرگ از بازوهای عصبانی که با برادرش جفتگیری کرده انتظار زیادی داشت. و بله، گفته شده که کثولهو برادر کاساگتاست تا جزئیات در مورد این موجودات وحشتناک، به جاهای باریکی بکشد.
۱۴. گاگ (Gug)
- نخستین حضور: رمان کوتاه The Dream-Quest of Unknown Kadath - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۴۳
گاگها به عنوان ساکنان بومی کدث (Kadath)، مکانی نامشخص که گفته میشود فرای صفحات لنگ (Leng) قرار دارند. این موجودات مثل بیشتر هیولاهای لاوکرفتی، بزرگ و به شدت زشت هستند؛ گاگهای پوشیده با خز سیاه، چهار پنجه دارند و چشمان صورتیشان از کنار سرشان بیرون زده است. اما ترسناکترین قسمت گاگها مطمئناً دهانشان به حساب میآید که به طور عمودی از بالا تا پایین سرِ به شکل بشکه آنها قرار گرفته و پر از دندانهای نیش زرد رنگ است.
این هیولاهای لاوکرفتی همچنین شکارچیانی هستند که به شکار گستها (Ghast) میروند؛ موجوداتی انسانشکل با پاهای شبیه به کانگوروها و صورتهایی که از اندامهای اصلی در آن خبری نیست. گاگها با قد حدود ۵ متری خود میتوانند از پس یک گست به راحتی برآیند.
۱۳. شاد مل (Shudde M'ell)
- نخستین حضور: داستان کوتاه Cement Surroundings - نوشته برایان لوملی در سال ۱۹۶۹
پادشاه لزج هیولاهای فرولایهای، یک گورکن غولآساست و تنها نیاز به تکان خوردنش است تا بروز زمین لرزه به وقوع بپیوندد.
شاد مل به صورت یک موجود کرمیشکل دراز توصیف میشود که به جای سر چندین بازو دارد و پوستش به رنگ خاکستریِ ناخوشی است. این موجود توسط الدر گادز (Elder Gods) در زیر شنهای یک کویر اتیوپیایی برای مدتی طولانی زندانی شده بود ولی بشریت به اشتباه آزادش کرد. در کنار توانایی در ایجاد آشوب فقط با حرکت در لایههای زمین، شاد مل میتواند با اسیدی که از پوستش ترشح میشود تمام سنگهایی که با او برخورد دارند را ذوب کند.
شاد مل به عنوان عامل به وقوع پیوستن زمین لرزه سال ۱۹۰۶ سان فرانسیسکو شناخته میشود.
۱۲. نیارلاثوتپ (Nyarlathotep)
- نخستین حضور: داستان کوتاه Nyarlathotep - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۲۰
این موجود لاوکرفتی با نامهای متفاوتی شناخته می شود؛ از خدای با یک هزار حالت تا آشوب خزنده.
نیارلاثوتپ را نباید دست کم بگیرید چرا که او یکی از معدود موجوداتی محسوب میشود که هنوز هم به صورت فعال در زمین حضور دارد. به عنوان یک خدای بیرونی (Outer God)، نیارلاثوتپ قدرتهای فراوانی از خود نشان میدهد؛ مثل جاودانگی، سفر در سطوح هستی به آزادی و تغییر ظاهر. این هیولای لاوکرفتی میتواند هر وقت که میخواهد شکل یک انسان عادی را به خود بگیرد ولی به طور کلی از ظاهرهای بسیار متفاوتی برخوردار است. همچنین نیارلاثوتپ به این مشهور است که فقط دیدن او میتواند باعث از دست رفتن عقلانیت هر فردی شود.
نیارلاثوتپ به عنوان فرزند و خدمتگذار ازاتوث علاوه بر انجام وظایف خود، به عنوان پیام رسان دیگر خدایان بیرونی فعالیت میکند. به جای مرگ و نابودی، دیوانگی بیشتر راست کار نیارلاثوتپ است. این هیولای لاوکرفتی مشکلی با فریب و سوء استفاده برای رسیدن به اهدافش ندارد.
۱۱. می گو (Mi-Go)
- نخستین حضور: رمان کوتاه The Whisperer in Darkness - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۳۱
می گوها که از سیارهای که ظاهراً همان پلوتو است سرچشمه میگیرند، حشرات قارچ مانندی هستند که بسیار ترسناک محسوب میشوند.
به عنوان نژادی علم محور، می گوها در استفاده از علوم بسیار تخصص دارند؛ به طور ویژه در جراحی و علوم اعصاب. در حالی که گفته میشود ارتباط برقرار کردن این هیولاهای لاوکرفتی بر اساس تغییرات رنگ سرهایشان است ولی می گوها کاملاً این توانایی را دارند که با دگرگون کردن ساختار فیزیکی خود به زبان انسانها نیز سخن بگویند.
بالهای خفاششکل می گوها ظریفترین بخش بدن این موجودات به حساب میآید که نیمتنههای سختپوست با چندین پا و پنجههای دراز دارند. علاوه بر تمام اینها، جایی که قرار است سر آنها وجود داشته باشد، به طور کامل پر شده از شاخکها.
می گوها میتوانند موجودات خردتر مثل انسانها را جا به جا کنند و معمولاً این کار را برای این انجام میدهند که در مکان مناسب مغز آنها را بیرون بکشند و درون نوعی سیلندر قرار دهند.
۱۰. دیگان (Dagon)
- نخستین حضور: داستان کوتاه Dagon - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۱۹
دیگان که احتمالاً از خدای ماهیهای بینالنهرین الهام گرفته شده است، به عنوان رهبر دیپ وانز (Deep Ones) شناخته میشود. همچنین این باور وجود دارد که دیگان اولین دیپ وان است.
این هیولای لاوکرفتی به شکل یک دوزیست انسانوار با بدنی غولپیکر که معمولاً یک دم به شکل پریهای دریایی دارد مجسم میشود. از آن جایی که هر پادشاهی نیاز به یک ملکه دارد، دیگان در کنار مادر هایدرا (Mother Hydra) که به همان اندازه زشت و زننده است فرمانروایی میکند.
با داشتن فرقه مخصوص به خود با نام نظم باطنی دیگان (Esoteric Order of Dagon)، فرار کردن از چنگال این موجود حتی در خشکی و دور از ژرفای آبهایی که در آنها ساکن است نیز بسیار سخت به نظر میرسد.
به عنوان موجودی که عملاً جاودان است، تقابل با دیگان احتمالاً با قربانی شدن آن فرد در یک مراسم مذهبی مربوط به دیگان به پایان میرسد.
۹. ناگ (Nug) و یب (Yeb)
- نخستین حضور: داستان کوتاه The Last Test - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۲۸
توئین بلسفمیز (The Twin Blasphemies) از نژاد گریت الد وانز (Great Old Ones) هستند که شجره نامه عجیب و غریب دارند و ظاهرشان از آن نیز عجیب و غریبتر به حساب میآید.
این دوقلوها این طور توصیف شدهاند که به شدت شبیه به مادرشان هستند. منتهی خود مادرشان با نام شاب نیگاراث (Shub-Niggurath)، به شکل تودهای ابری شکل از بازوها با پاهای شبیه به بز و کلی دهن که از آنها لجن میچکد توصیف میشود.
در روابط خانوادگی، ناگ پدر کثولهو است و یپ پدر تساتوگا (Tsathoggua). این موجودات وحشتناک که به عنوان نسخهای تغییر یافته از یین و یانگ مورد پرستش قرار میگیرند، قرار است زمین را برای بازگشت گریت الد وانز «پاک» کنند. این پاک کردن هر چه که باشد شامل استفاده آنها از کوره یب و مشعل ناگ برای این کار میشود.
۸. یاگ سوثات (Yog-Sothoth)
- نخستین حضور: رمان کوتاه The Case of Charles Dexter Ward - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۴۳
یاگ سوثات در بین خدایان بیرونی یک خدا به حساب میآید و لیست قدرتهای او هم تحسین برانگیز و هم ترسناک محسوب میشود.
متولد شده از مه بینام (Nameless Mist)، یاگ سوثات پدربزرگ کثولهو به حساب میآید. یاگ سوثات به عنوان یک موجود کیهانی ظاهرهای زیادی دارد ولی معمولاً به شکل گویهای درخشان و چشم یا پیچک پدیدار میشود. حداقل به طور ضمنی گفته شده که او به شدت همهچیز دان است و حتی برخی از فانیها جرئت میکنند تا او را برای کمک در انجام مراسمهای مخفی فرقهای احضار کنند.
معمولاً این مراسمها شامل استفاده از قدرت یاگ سوثات برای زنده کردن یک فرد است. در یک اتفاق شیطانی، یک بار یاگ سوثات احضار شد تا یک زن را باردار کند و فرزندان نیمه انسانی به وجود آیند.
۷. شاگاث (Shoggoth)
- نخستین حضور: رمان کوتاه At the Mountains of Madness - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۳۶
شاگاثها که در ابتدا توسط الدر تینگز (Elder Things) ساخته و پرورش داده شده بودند، در نهایت آگاهی به دست آوردند و علیه الدر تینگز شورش کردند. این هیولاهای لاوکرفتی در قیام علیه اربابانشان، توانست آنها را نابود کنند.
با وجود توانایی تغییر ظاهر، شاگاثها معمولاً به شکل تودهای از اندامهای ساختگی، چشم و دهان دیده میشوند که زنندهترین بوی تعفنی که قابل تصور است را ایجاد میکنند. این موجودات با فرا گرفتن قربانی خود و استفاده از مکش برای قطع کردن سر، قربانیهای خود را از بین میبرند.
البته شاگاثهای کمی هستند که بتوانند در کره زمین زنده بمانند. در ضمن می گوها نیز موفق شدهاند نسخهای آرامتر از شاگاثها را به وجود آوردند که میتوانند به صورت تلپاتیکی آنها را کنترل کنند.
۶. گتاناثو (Ghatanothoa)
- نخستین حضور: داستان کوتاه Out of the Aeons - نوشته اچ. پی. لاوکرفت و هیزل هیلد در سال ۱۹۳۵
موجود روی کوه (The Thing on the Mount) معادل زشتی است که هیچ رستگاریای در ظاهرش وجود ندارد. گتاناثو اولین فرزند کثولهو محسوب میشود که ترکیبی بیقاعده از کابوسهاست.
هر کسی که به این الهه یا یک سازه بدون نقص از او نگاه کند به خاطر زشتی او در جا فلج میشود. قربانیهای گتاناثو شیرینی مرگ را لمس نخواهند کرد و با آگاهی کامل و بدون فرصتی برای رهایی باقی خواهند ماند.
شاید به همین خاطر است که یک نژاد بیگانه گتاناثو را به زمین آورد، یک دژ مستحکم روی یک کوه ساخت و او را پشت یک دریچه مهر و موم کرد.
۵. ایگالانک (Y’golonac)
- نخستین حضور: داستان کوتاه Cold Print - نوشته رمزی کمپل در سال ۱۹۶۹
به عنوان یک گریت الد وان فاسد و سادیست، ایگالانک خدای تباهیها به حساب میآید که سلیقه زیبایی شناختی پرسش پذیری دارد.
هر چند ظاهر واقعی او مشخص نیست ولی میتواند یک میزبان انسانی را تحت کنترل خود درآورد تا در این دنیا تجلی پیدا کند. ظاهر انتخابی معمول او یک مرد چاق بدون سر است که در دستانش دهان دارد.
این هیولاهی لاوکرفتی به دنبال انسانهایی میرود که در این سلیقههای خاص با هم مشترک هستند تا یا تبدیل به کشیش آنها شود یا آنها را بخورد.
۴. کثیلا (Cthylla)
- نخستین حضور: رمان The Transition of Titus Crow - نوشته برایان لوملی در سال ۱۹۷۵
سیکرت وان (The Secret One) دختر مورد علاقه کثولهوست که در نقشههای شرورانه او نقشی کلیدی دارد و برای همین به شدت از او نگهداری میشود.
کثیلا جوانترین و احتمالاً مهمترین در بین فرزندان کثولهو به حساب میآید. به خاطر اهمیت این موجود لاوکرفتی، فرقههایی سعی در مخفی کردن تمام نشانههای وجودیت او داشتهاند. در کنار آن، کثیلا همیشه توسط دیپ وانز مورد محافظت قرار دارد. تمام این محافظه کاریها به خاطر این است که کثیلا پس از مرگِ کثولهو دوباره این موجود را متولد خواهد کرد.
کثیلا همانند پدر خود یک سر شبیه به اختاپوس، تعداد بیش از حدی چشم و بالهای خفاش مانند دارد که میتواند آنها را برای پرواز گسترش دهد.
۳. شاراش هو (Shaurash-ho)
- نخستین حضور: نامههای اچ. پی. لاوکرفت به جیمز اف. مارتون جونیور
هر چند ظاهر شاراش هو هیچوقت به طور رسمی توصیف نشده است اما شجره نامه این موجود قطعاً ارزش اشاره دارد.
با جفت گیری با بست (Bast)، یک الهه مصری، این دیپ وان پدر تمام غولها (Ghoul) به حساب میآید؛ یک نژاد از انسانخوارهای انسانشکل. کثولهو پدر این موجود است و از همه مهمتر از نژاد اوست که یک موجود با یک زن نجیب زاده رومی با نام ویبارنیا (Viburnia) جفت گیری میکند. این زن یکی از اجداد خود اچ. پی. لاوکرفت بود تا زاویه جالبی از این نویسنده نابغه نمایان شود.
۲. ازاتوث (Azathoth)
- نخستین حضور: رمان کوتاه The Dream-Quest of Unknown Kadath - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۴۳
خدای ابله نابینا (The Blind Idiot God) یک وجودیت دیوانه در اساطیر کثولهو به حساب میآید که اولین جد خود کثولهوست.
این موجود ویژه، قادر مطلق به حساب میآید و توصیفش بسیار سخت به نظر میرسد. طبق گفته برخیها، او یک سیاه چاله غولپیکر پر از اهداف شرورانه است. ازاتوث فرزندانی داشت اما بر خلاف دیگران این هیولای لاوکرفتی نیازی به هیچکس برای جفت گیری نداشت و با شکافت تولید مثل میکرد. در کتاب نکرونومیکون (Necronomicon) به این موجود اشاره میشود. اسم ازاتوث کافی است تا کسانی که آن را خوانده باشند دچار وحشت شوند.
به عنوان یک موجود از جنس هرج و مرج، ستایشگران ازاتوث مشهور به این هستند که در مراسمات مذهبی خود کارهای غیرقابل بیانی روی قربانیهایی که هنوز زنده هستند پیاده میکنند.
۱. کثولهو (Cthulhu)
- نخستین حضور: داستان کوتاه The Call of Cthulhu - نوشته اچ. پی. لاوکرفت در سال ۱۹۲۸
رویاپرداز بزرگ (The Great Dreamer) را نمیتوان از لیست بهترین هیولاهای لاوکرفتی جا انداخت. در هر حال کثولهو مشهورترین هیولای لاوکرفت به حساب میآید.
این گریت الد وان با سر اختاپوسشکل، بدن فلسدار انسانوار و بالهای خفاشی تحسین برانگیز شناخته میشود. کثولهو که به شدت نیرومند است، یک جاودان به حساب میآید که تمایل خاصی به دیوانه کردن دارد. کثولهو با موجودات دیگر جفت گیری کرده و چندین فرزند پدید آورده است.
این هیولای لاوکرفتی در ژرفای اقیانوس آرام قرار گرفته ولی قدرتش به قدری زیاد است که هنوز هم میتواند تأثیر بگذارد و انسانها را از طریق رویاها و تلپاتی دچار جنون کند. کثولهو و دیگر گریت الد وانز به دنبال این هستند که دوباره برخیزند و بشریت را تبدیل به چیزی آزاد، دیوانه و کشنده کنند تا دنیا را آن طور که میخواهند پدید آورند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
پس نویسنده توکیو غول از مورد 3 اسکی رفته
پ.ن: چقدر اینا مورد دارن!
یکی از انتقاداتی که به داستان های اچ پی لاوکرافت (و آثار وحشت کیهانی) وارد هست عدم خلاقیت توی طراحی دشمن هاست.
مثلا اکثریتشون بازو های اختاپوس دارند.
کلی چشم دارند.
لزج هستند.
و محل زندگیشون دریا و اقیانوسه!
الان مثلا به همین مقاله توجه کنید:
۱۰ تاشون بازوی اختاپوس دارند!
(بازم شانس آوردیم اینجا استثنائا چون خفن ترین هان، شباهت های تکراری کم هستند.)
خیلی جالبه اگه به ظاهر های این هیولا ها نگاه کنید متوجه میشید خیلی از انمی ها و باس های بازی های soulsborn از این هیولا ها الهام گرفتن
اقای صفری میشه بگید کدوم رمان های مربوط به دنیای کثولهو یا داستان ان مربوط هستند؟
راستش جواب دادن به این پرسشت یه کم سخته.
وحشت کیهانی/لاوکرفتی بیشتر یه ژانره تا یه دنیا و طبیعتاً خیلیها تو قالب این ژانر نوشتن. از طرف دیگه تقریباً تموم مخلوقات خود لاوکرفت تحت مالکیت عمومی قرار دارن و استفاده ازشون بدون نگرانی نسبت به کپیرایت ممکنه.
تا اونجایی که میدونم لاوکرفت رمان بلند هم ننوشته و تموم نوشتههاش به شکل داستان کوتاه و رمانهای کوتاهن اونم به تعداد زیاد.
اما برای شروع میتونی یا بری سراغ The Call of Cthulhu به عنوان یکی از شناخته شدهترین آثارش که توش کثولهو رو معرفی میکنه یا بری سراغ Dagon که جزو اولین آثاریه که باهاش به هیولاهای لاوکرفتی اشاره میکنه.
جای هاستور Hasturپادشاه زرد پوش ( برادر بزرگ کثلهو ) و کهن زاد های پنچ ضلعی ( از هر چیز تو بدنشون پنچ تا دارن ) و آتلاک تاکا عنکبوت صفت
و تازی های تیندالوس
خالی بود
پ.ن : سطح وحشت آثار اچ پی تو یه بعد دیگست
بقیه فقط شوخی ان