
بررسی کمیک Two-Face
هاروی دنت خوب یا هاروی دنت بد؟

با این که تو-فیس دهههاست در دنیای کمیکها حضور دارد و یکی از کهنترین دشمنان بتمن به شمار میآید ولی تا پیش از این هرگز یک کمیک ویژه نداشت که تنها نام او رویش باشد و روی خود دو-چهره تمرکز کند. بدین گونه، کمیک Two-Face نخستین اثر با این ویژگیها برای هاروی دنت محسوب میشود.
اکنون این فرصت پدید آمده است تا تنها تو-فیس مورد توجه خواننده باشد، به دور از شوالیهی تاریکی و هر آن چه که به دیگر کاراکترهای دنیای دیسی مربوط میشود. ولی آیا این کمیک توانست از قرار دادن هاروی دنت در کانون یک ماجرا به خوبی استفاده کند؟
نام کمیک | Two-Face |
ناشر | دیسی |
آفرینندگان | کریستین وارد و فابیو وراس |
تاریخ انتشار | از ماه دسامبر سال ۲۰۲۴ تا ماه می سال ۲۰۲۵ |
تعداد شمارهها | ۶ شماره |
در دورهای قرار داریم که تعدادی از نویسندگان و آفرینندگان نسبت به خاکستری کردن شخصیتهای تیره و ویلنها علاقهی بالایی نشان میدهند. نمونههای فراوانی را هم از این دست دیدهایم؛ از ونوم و لوکی گرفته تا هارلی کویین. اما شاید از بین همهی پلیدهای دنیای کمیکها هیچ کس به اندازهی دو-چهره شایستهی قرارگیری در مرز خاکستریِ کاراکترها نیست.
در هر حال، تو-فیس زمانی هاروی دنت بود که در بیشتر نگارشهایش برجستهترین دادستان گاتهام به حساب میآمد که به دنبال برقراری نظم و عدالت در این شهر پوسیده بود و میخواست مجرمان را به پشت میلههای زندان بیندازد. ولی یک حادثهی تراژیک و تلخ باعث شد تا نیمی از رخ او آسیب ببیند و به دنبالش تبدیل به شخصیتی دو قطبی شود که جنبهی شرورش با سویهی نیکوکارش در کلنجار هستند.
این درگیری درونی چیزیست که کمیک Two-Face به کاوش و بررسیاش پرداخته است. این که آیا جنبهی پلید دو-چهره فقط پیامد آسیب صورتش است یا این تاریکی همواره درونش وجود داشته است و تنها با این ضربه توانسته رخ بنماید. همچنین این پرسش را پیش میکشد که کدام یک از این سویههای هاروی دنت خود راستینش است و کنترل او را در دست دارد.

البته این ایدهها چندان تازه نیستند و قبلاً هم داستانهای حول محور دادستان پیشین گاتهام اشارههایی کوچک و بزرگ نسبت به این ویژگیها و ماجراها داشتهاند. با همهی این اوصاف، کاوش دو چهرهی دو-چهره در کمیک Two-Face از نگاهی متفاوت انجام میشود.
در این اثر، هاروی دنت و شماری دیگر از کاراکترها یک دادگاه زیرزمینی با اسم کلیسای سپید تشکیل دادهاند که در آن به بررسی جنایتهای تبهکاران گاتهام میپردازند. این تلاشی از سوی چهرهی مثبت دنت است تا به این شهر سامان دهد؛ حتی اگر خودش یک ویلن دیده شود.
اما صورت منفی هاروی دنت کجاست؟ این مورد را شاید بتوان جذابترین بخش روایی کمیک Two-Face دانست. دنت سویهی شرور خود را درون زندانی در ذهنش گرفتار کرده است تا بتواند به سر و سامان دادن شهر و گرداندن کلیسای سپید بپردازد. ولی آیا میتواند برای همیشه جنبهی پلید خود را کنترل کند؟ یا اصلاً تا همین جای کار نیز در گرفتار کردنش موفق بوده است؟
با این که سوالات مطرحشده جذاب به نظر میآیند اما استفاده از کلیشههای رایج روایی باعث میشود تا پیشرفت داستان چندان به دل ننشیند. همان گونه که گفته شد، این تضاد هاروی دنت پیشتر در ماجراهای شوالیهی نگهبان گاتهام مورد استفاده قرار گرفته است و در کمیک Two-Face هم بیشتر با کلیشههای فراگیر داستانی به مانند دوران سخت کودکی، پدر سختگیر بدرفتار، مادر دلسوزِ ستمدیده و خشم فروخورده گره میخورد تا چیزی چندان تازهای برای ارائه در این پژوهش شخصیتی نداشته باشد.
البته کمیک Two-Face بدون نوآوری نیز نیست. تعدادی کاراکتر نو در کنار جایگاههایی متفاوت برای بعضی از شخصیتها در این اثر دیده میشوند. در نگاه اول و در شکل پایهی خود این نوآوریها جذاب و خوشایند به چشم میآیند ولی با پیشرفت کمیک میبینیم که راه به جایی نمییابند و عملاً توسعهای به خود نمیبینند. در واقع، شماری از این کاراکترها فراموش هم میشوند تا نقشی در روایت نداشته باشند.

احتمالاً بخشی از این عدم توسعه به این بازگردد که شاید قرار بود کمیک Two-Face بلندتر باشد اما تنها به ۶ شماره محدود شد. بنابراین نه تنها تعدادی از شخصیتها نقشی در ماجرا نداشتند و به کناری گذاشته شدند، بلکه حتی پایانبندی این اثر هم به درستی انجام نشد و هر آن چه که در طی ۶ شماره روایت رشته شده بود، پنبه شد.
چیزی همتای این ایرادات روایی را میتوان در بخش تصویرسازی هم دید. در حالی که دنیای بیرون با نگارگریهای عمدتاً ساده و کمجزئیات انجام شده است، درون ذهن هاروی دنت و درگیریهای داخلیاش در سبک سوررئال با رنگآمیزیهای بسیار روشن و همچنین تصویرسازیهای دارای پارازیت و نویز طراحی میشود تا احساس تنش و ناپایداری به خواننده و تماشاچی منتقل شود.
با این حال، این تصویرسازیها تنها تا چند شمارهی میانی کمیک Two-Face و اوج گیری درگیری درونی دنت میدرخشند و بعد از آن از میزانشان کاسته میشود، به گونهای که در دو شمارهی آخر تنها شمار محدودتری از این نقاشیها را میتوان دید که به عنوان یکی از معدود نقاط قوت این اثر، دلسرد کننده محسوب میشود.
سخن پایانی دربارهی کمیک Two-Face
با این که Two-Face در آغاز همانند یک اثر متفاوت حول محور تو-فیس به نظر میآید ولی چندان طول نمیکشد که درگیر کلیشه شود و همهی نوآوریهایش، چه روایی، چه شخصیتی و چه نگارگری، بر باد رود. این کمیک در صورتی ارزش خواندن پیدا میکند که چیز چندان زیادی دربارهی هاروی دنت ندانید و بخواهید او را بیشتر بشناسید. وگرنه اگر با دو-چهره آشنا هستید، پژوهش شخصیتی Two-Face چندان در بررسی او ژرف نمیشود و پس از ارائهی یک روایت سطحی یک پایان ناامیدکننده را رقم میزند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.