پدیدهای بهنام هایائو میازاکی: او در «شهر اشباح» معضل تن فروشی کودکان را به باد انتقاد گرفت
انیمیشن شهر اشباح (Spirited Away) در میان پرفروشترین و محبوبترین انیمههای ژاپنی قرار دارد و به دست یکی از افسانههای صنعت انیمه، یعنی هایائو میازاکی ساخته شده است. میازاکی به داشتن سبکی ویژه و متمایز، ...
انیمیشن شهر اشباح (Spirited Away) در میان پرفروشترین و محبوبترین انیمههای ژاپنی قرار دارد و به دست یکی از افسانههای صنعت انیمه، یعنی هایائو میازاکی ساخته شده است. میازاکی به داشتن سبکی ویژه و متمایز، و بیان مفاهیم بهشدت عمیق و مهم در آثار خود شهرت دارد و آوازه هنر وی به حدی جهانگیر و کمنظیر است که حتی مخاطبان عام نیز با اشتیاق به تماشای انیمیشنهای او مینشینند.
از سوی دیگر، خود «شهر اشباح» هم به تنهایی درخششی بس عجیب و شگفتانگیز دارد. این انیمیشن موفق شد در سال ۲۰۰۳ جایزه اسکار را از آن خود کند و پس از گذشت ۱۹ سال از اکران، همچنان در میان تحسینشدهترین آثار انیمیشنی تاریخ قرار بگیرد. در واقع شاید شناختهشدهترین محصول استودیو جیبوری نیز همین انیمه شهر اشباح باشد که هنوز هم حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
پیش از آنکه به تئوری مطرحشده و مرتبط با «شهر اشباح» بپردازیم، بد نیست نگاهی به ماهیت و داستان کلی این انیمیشن داشته باشیم. مشخصا افرادی که پیش از این آن را تماشا کردهاند تجدید خاطرهای خواهند داشت و آنهایی هم که تاکنون به هردلیلی موفق به تماشایش نشدهاند، یک ایده عمومی از آن بهدست خواهند آورد. در ادامه مقاله با ویجیاتو همراه باشید.
اصلا Spirited Away درباره چیست؟
داستان این انیمه ماجرای دختری به نام چیهیرو را دنبال میکند. در ابتدای امر متوجه میشویم چیهیروی نوجوان و خانوادهاش میخواهند به شهر دیگری بروند و این دختر بهخاطر ترک دوستانش افسرده و غمگین است. اگرچه، خانواده در طول مسیر راهش را گم کرده و وارد یک تونل در جنگل میشود. آنها تصمیم میگیرند از این تونل و سپس یک پارک تفریحی متروکه عبور کنند.
در حین همین ماجراجویی و اکتشاف، چیهیرو و خانوادهاش با مغازههای اغذیه فروشی خالی مواجه میشوند؛ پدر و مادر با خود میگویند این غذاهای آماده را میخوریم و بعدها پول فروشنده را میدهیم. چیهیرو که نمیخواهد به دردسر بیفتد، پا به فرار میگذارد. در ادامه زمانی که غروب خورشید نزدیک میشود، دختر کوچک میبیند یک کشتی به لنگرگاه آمده و ارواح از آن بیرون میآیند.
چیهیرو که حسابی ترسیده به سوی والدین خود بازمیگردد اما آنجا با صحنه وحشتناکتری مواجه میشود؛ پدر و مادر او بهخاطر دزدیشان به خوک تبدیل شدهاند. حالا شهر متروکه دارد آرام آرام با حضور ارواح زنده میشود و شخصیت اصلی ماجرا مستاصل و هراسان، دوباره پا به فرا میگذارد.
همچنان که دختر کوچک داستان در حال فرار است، با روحی انساننما به نام هاکو مواجه میشود و او نیز چیهیرو را زیر بال و پر خود میگیرد. هاکو دختر را به محل کارش، یک حمام عمومی، برده و از صاحب کار خود یعنی یوبابا درخواست میکند به این دختر غریبه شغلی بدهد.
در طول مسیر هاکو به چیهیرو گفته بود که اگر چیزی از دنیای ارواح نخورد، بهزودی ناپدید میشود و اگر نفس بکشد ارواح متوجه حضور او شده و سعی در خوردن وی خواهند داشت! در حمام، یوبابا به دختر میگوید اگر قصد دارد به خانه برگردد، باید آنقدر در دنیای ارواح کار کنند تا آزادیاش را بهدست آورد. این صاحب عجیب حمام همچنین چیهیرو را مجبور به امضای یک قرارداد و تغییر نامش به «سن» میکند.
در طول کار در حمام، چیهایرو با ارواحی ملاقات میکند که پاکسرشت هستند و قصد کمک به او را دارند؛ از سوی دیگر، ارواحی هم وجود دارند که حضور دختر کوچک به مذاقشان خوش نمیآید. وقتی چیهیرو یک بار روحی به نام No Face را هنگام باران به داخل راه میدهد، این روح عملا جذب دختر میشود و میخواهد هرطور شده لطف او را جبران کند.
گرچه این مهربانیها و حالات خوش خیلی به طول نمیانجامد. No Face که میتواند هرچقدر میخواهد طلا تولید کند، مورد توجه تمام کارکنان حمام قرار میگیرد و هرکس قصد دارد به نوعی با خدمت و جلب توجه وی، پولی نصیبش شود. این حجمه و شلوغی بیش از حد No Face را عصبانی میکند و او هم تصمیم میگیرد همه را بخورد!
چیهیرو در اینجا وارد میدان شده و تلاش دارد با دادن نوعی گیاه دارویی به این روح عصبانی، او را آرام کند. اما قضایا همچنان بروفق مراد پیش نمیرود و وقتی No Face بهخاطر خوردن گیاه بالا میآورد و تمام رازهایش برملا میشود، از دختر کوچک تنفر پیدا میکند.
در نتیجه، چیهیرو دوباره پا به فرار میگذارد تا از طریق دیگری آزادی خود را پس بگیرد. بعد از ترک حمام، دختر با خواهر دوقلوی یوبابا ملاقات میکند. ایندو با هاکو دست به یکی میکنند تا از طریق گرو گرفتن پسر یوبابا، آزادی چیهیرو را از چنگ این زن خبیث درآورند. در پایان ماجرا یوبابا راضی میشود آزادی چیهیرو را در عوض پسرش به او برگرداند و ماجرا ختم به خیر میشود.
تئوری خودفروشی؟
گفته میشود میازاکی همیشه سعی دارد مشکلات و مسائل مختلف در سطح جامعه در زمان فعلی را از طریق آثارش به تمام جهان مخابره کند. یکی از مسائلی که معمولا به «شهر اروح» ربط داده میشود، موضوع خودفروشی کودکان یا خودفروشی از سنین پایین است. در طول انیمیشن مذکور مثالهای مختلفی وجود دارد که صحت چنین تئوری غیرمتعارفی را به وضوح نشان میدهد؛ یک تئوری که پیرامون معضل تن فروشی کودکان در ژاپن است.
ما همیشه از ژاپن درباره فرهنگ و تاریخ غنی و مردمان نابغهاش شنیدیم و پروپاگاندای ژاپن سعی کرده تا چنین ویژگیهایی را از سرزمین آفتاب به جهانیان ارائه کند؛ با این حال باید گفت که ژاپنیها در مورد مسائل جنسی نیز شاخصههای بسیار زیادی دارند که جملگی آنها خارج از عرف بوده و حول مسائل به شدت غیرعادی میچرخد. تن فروشی کودکان در این کشور یکی از این موارد بوده و اساسا علاقه آنها به کودکان در بسیاری از تولیدات فیلمها و انیمههای جنسیشان نیز کاملا مشهود است؛ کاراکترهای بسیاری در انیمهها وجود دارند که به اصطلاح Baby face بوده و با برچسب زدن سن ۱۸ سالگی روی کاراکتری که نهایتا به دختری ده دوازده ساله میخورد، نمایش صحنههای جنسی با آن کاراکتر را آغاز میکنند.
وجود چنین کاراکترهایی در انیمههای بالای هجده سال ژاپن و فیلمهای بزرگسالانهای که با گریم کردن بازیگران و شبیه کردن آنان به دختربچهها ساخته میشود؛ همگی دلالت بر این علاقه جنسی بیمارگونه و پدوفیلی برخی مردم ژاپن دارد. در زمان جنگ جهانی نیز دختران کوچکتر از سن قانونی با نام Comfot Women از ژاپن و کشورهای تحت استعمار آن زمان مانند کره جنوبی، به بردگی جنسی برای سربازان ژاپنی اسیر میشدند. تن فروشی کودکان موضوعی است که توسط میازاکی در شهر اشباح به باد انتقاد گرفته شده است و دلایل آن در ادامه میآید.
اول از همه باید به نشانی که در بالای حمام مشاهده میشود، اشاره نمود. در آنجا یک سمبل ژاپنی برای واژه Yu وجود دارد که به معنای «آب داغ» است. در ظاهر شاید چنین معنایی کاملا مناسب آن مکان باشد اما باید دقت کنیم که در زمانهای دور مردان ژاپنی برای ملاقات با زنان و دخترانی تحت عنوان Yuna (زنان آب داغ!) به حمامهای عمومی میرفتند. با این حال، این زنان صرفا افراد معمولی نبودند و به طبع شغلشان (فاحشهگری) در حمام حضور مییافتند و مشتریان به سراغ آنها میرفتند.
جالب است بدانید نام «نژاد» زنان و دخترانی که در حمام یوبابا کار میکنند هم Yuna ذکر شده. در ضمن، نام خود صاحب حمام یعنی Yubaba نیز به معنای «زن پیر آب داغ» است که به نوعی نقش صاحب زنان فاحشه را ایفا میکند.
دوم، هنگامی که چیهیرو مجبور به امضای قرارداد میشود، باید نام خود را به Sen تغییر دهد. این عمل در فاحشهگری ژاپن ( و حتی کشورهای دیگر) نیز کاملا مرسوم است و افراد برای جلوگیری از هرگونه ریسک و خطر، نام جدیدی برای خود انتخاب میکنند تا قابل شناسایی نباشند. Sen به نوعی Nickname چیهیرو میشود، موضوعی که در صنعت فیلمهای بزرگسال با محوریت مسائل جنسی نیز کاملا مشهود است و عمده بازیگران از القاب خود استفاده میکنند تا نام واقعیشان.
در آخر، باید به خود مسئله اشاره نمود: خودفروشی. اولین مثال این قضیه زمانی به چشم میخورد که چیهیرو با روح معروف انیمه یعنی No Face مواجه میشود. گفته شده No Face نماد فردی پدوفیل است که مدام تلاش میکند چیهیرو - دختری زیر سن قانونی - را با سکه بخرد و او را از آن خود کند. زمانی که پیشنهادات مختلف و متعدد او پاسخ مثبتی نمیگیرد، No Face عصبانی شده و دخترک را تعقیب میکند و در این میان همه کارکنان دیگر (که طراحی چهره و بادبزنهای در دستشان و آرایش صورتشان آنها را شبیه به فحشا میکند) میخورد.
از سوی دیگر میتوان بحث دیگر کارکنان حمام را نیز در نظر گرفت. آنها زمانی که میفهمند No Face «سکههای طلا» دارد، همگی سعی میکنند با نزدیک شدن به وی و ارائه خدمت، چیزی بهدست آورند. که خب همین مسئله خودش به وضوح خودفروشی بهخاطر پول را به نمایش میگذارد.
در هرحال میازاکی فرد هوشیار و هنرمندی است و فکر کردن به اینکه او چنین مسائلی در بطن داستان خود گنجانده باشد، اصلا بیراه نیست. خودفروشی از سنین پایین صرفا به تنفروشی خلاصه نمیشود؛ کم نیستند کسانی که بهخاطر مسائل مختلف روح، زمان، مهارت یا عزیزان خود را در اختیار افراد اشتباه قرار میدهند. از سوی دیگر در کشورهای درحال توسعه که مشکلات اقتصادی بیداد میکند، چنین مباحث دردناکی حتی بیشتر هم به چشم میخورد.
باشد که هنر، سینما، و تلویزیون حداقل در ناچیزترین حالت ممکن آگاهی عمومی و اجتماعی نسبت به این موضوعات حیاتی را بالا ببرند و کمتر شاهد به تاراج رفتن جسم و جان افراد معصوم و بیگناه باشیم.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی همینطور پر قدرت ادامه بدید لطفا در مورد قلعه متحرک هاول , قصری در اسمان و شاهزاده مونونوکه هم اگه موردی بود منتشر کنید تا ما هم ببینم
خیلی جالب بود دستتون درد نکنه.لطفا از این تئوری ها ببشتر قرار بدید.چون بحث خیلی جالبی هست.
اتفاقا من هر وقت انیمه میبینم با خودم میگم که چرا کاراکتر ها انقدر سنشون کمه بعد صحنه های ناجور دارن بعد که سنشون رو چک میکنم همشون ۱۸ ساله هستن.خیلی جالبه کاراکتر مثل بچه هاست مثل اونا لج میکنه خیلی هم کوچولو هست بعد یهو سنش ۱۸ ساله.
جالبه بدونید خود میازاکی گفته اگه میخواهید دقیق بفهمید ما چی توی انیمه گفتیم برید زبان ژاپنی یاد بگیرید دوبله و زیرنویس جواب نمیده
سلام
خسته نباشین
مطلب خوبی بود خوب متن رو بیان کردین.
نمیدونم تو سایت اصلی در مورد قلعه متحرک هاول هم گفته یا نه ولی اونم حرف زیاد داره..... شاید بولد ترین پیام تو شاهزاده مونونوکه باشه ولی حتی پونیو هم خیلی مفهوم داره
واقعا باید یه دست مریزاد و یه خسته نباشید بابت این همه تیز بینی تون گفت
اگه اماکنش هست مقالاتی از ایندست چه تو حوزه سینما و چه انیمیشن بیشتر و بیشتر کنین
تا ما مخاطبین به خواست اصلی مولفان که درک لایه های عمیق آثارشون هست نزدیکتر شویم
من فکر میکردم داستان رو فهمیدم سعی کردم نماد های فیلم رو پیدا کنم ولی هیچ وقت اینو نفهمیده بودم و فکرم بهش نرسیده بود اینم درسته فرهنگ ژاپن خیلی غنیه ولی از قدیم گفتن هر باغچه ای رو هر چقدرم خوب باشه بیل بزنی توش کرم پیدا میشه لولی چیزیه که حدود ۶۰ درصد فروش مانگا های اروتیک رو تشکیل میده واصولا رو کودکان و خردسالانه این نشون میده مردم ژاپن یعجورایی مریضی جنسی دارن
بسیار مطلب جالبی بود. هر چی با میازاکی و کاراش بیشتر آشنا میشم، بیشتر به نبوغ این فرد پی می برم.
مقاله بسیار مفیدی بود. ممنون