بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ که باید تماشا کنید
آغاز قرن بیست و یکم برای بیشتر مردم جهان بیشتر از آنکه دروازهای برای ورودی هیجانانگیز به یک دنیای مدرن باشد، ترسناک و عجیب بود. آنهایی که تحت تاثیر خرافات بودند، سال ۲۰۰۰ را پایان ...
آغاز قرن بیست و یکم برای بیشتر مردم جهان بیشتر از آنکه دروازهای برای ورودی هیجانانگیز به یک دنیای مدرن باشد، ترسناک و عجیب بود. آنهایی که تحت تاثیر خرافات بودند، سال ۲۰۰۰ را پایان دنیا میدانستند و گروهی هم که به دستاوردهای قرن جدید ایمان داشتند، نمیدانستند آینده دقیقا چه سرنوشتی را در برابرشان قرار میدهد. اما سینما به مسیر خودش ادامه میداد. با ویجیاتو همراه باشید تا کاملترین لیست از بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ را بررسی کنیم.
در مجموعه مقالههای بهترین فیلمهای قرن ۲۱ هر سال میلادی به صورت جداگانه بررسی میشود و لیست کاملی از همه فیلمهای خوب هر ژانر را به شما معرفی میکنیم. بنابراین این لیستها میتوانند به منبع اصلی شما برای تماشای همه فیلمهای ارزشمند قرن بیست و یکم تبدیل شوند.
بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ در ژانر کمدی
سینمای کمدی در سال ۲۰۰۰ روی طناب باریکی از عناوین خارقالعاده و فیلمهای عامهپسند حرکت میکرد. اما این طناب باریک جذابیتهای ویژهای داشت و همین که پرفروشترین فیلم این سال در آمریکا یک عنوان کمدی بوده، میتواند اهمیت ژانر کمدی در سال ۲۰۰۰ را نشان دهد.
Snatch
چگونه عضو یک باند مافیایی غولپیکر میتواند برای خرید یک کاروان کوچک درگیر بزرگترین دردسر زندگیاش شود؟ خب، به دنیای گای ریچی خوش آمدید. فیلم Snatch با یک داستان ساده، مجموعه بیپایانی از گرههای پیچیده را کنار یکدیگر قرار میدهد. گرههایی که سبک فیلمسازی گای ریچی را تشریح میکنند و یکی از بهترین فیلمهای کمدی سال ۲۰۰۰ را تشکیل میدهند. کمدی بینظیر این فیلم به زیرپوستیترین حالت ممکن به تماشاگر تزریق میشود و با یک پایان خارقالعاده به نقطه اوج میرسد.
O Brother, Where Art Thou?
سه مجرم سابقهدار با وسوسه و ادعای دروغ یکی از آنها از اردوگاه کار اجباری زندان فرار میکنند. ارت، پیت و دلمار عقلی شیرین به اندازه رویاهایشان دارند و اگرچه در این میان ارت باهوشترین فرد گروه است اما مسیر پیشنهادی او برای رسیدن به یک زندگی آسوده در دوران آزادی بیش از حد عجیب به نظر میرسد. فیلم ?O Brother, Where Art Thou یکی از متناقضترین کمدیهای پستمدرن سینما است که تصادفا در نخستین سال قرن بیست و یکم اکران شد. به عبارت دیگر، ساخته مشترک برادران کوئن با ترکیب اصول کمدی کلاسیک با استانداردهای وسترنی آنها به ترکیبی قدرتمندتر از یک فیلم تحسینشده تبدیل میشود.
Me, Myself & Irene
چارلی، یک افسر پلیس در ردآیلند، آنقدر ساده و بیادعا است که همه مردم از اذیتکردن او لذت میبرند. کار به جایی میرسد که همسرش تنها مدتی پس از ازدواج با چارلی نه تنها به او خیانت میکند بلکه سه پسری که با روابط نامشروع به دنیا آورده را در زندگی چارلی به یادگار میگذارد و برای همیشه میرود! همین شکستهای احساسی متوالی اختلال شیزوفرنی را برای چارلی به همراه دارد و بخشی از وجود او به شخصیتی به نام هنکس تعلق پیدا میکند. مانند بیشتر عناوین قابل اتکای جیم کری، اینجا هم با فیلمی کمدی اما سرشار از مفاهیم اخلاقی و انسانی روبرو هستیم.
The Whole Nine Yards
متئو پری و بروس ویلیس دقیقا همان ترکیبی بود که میتوانست فروش یک فیلم در سال ۲۰۰۰ را تضمین کند و همین اتفاق برای فیلم The Whole Nine Yards هم رخ داد. این فیلم با بودجهای ۴۱ میلیون دلاری بیشتر از ۱۰۰ میلیون دلار فروش داشت. اگر به تماشای یکی از آن کمدیهای خانوادگی هالیوودی نیاز دارید، این فیلم یک انتخاب منطقی به نظر میرسد.
Shanghai Noon
فیلمهای بسیاری تلاش کردهاند تا ترکیب موفقی از فرهنگ شرق و غرب را در یک فیلم هالیوودی نمایش دهند اما احتمالا هیچکدام به اندازه Shanghai Noon موفق نبودهاند. این فیلم به همان میزان که با هنرنمایی کلیشهمانند اوون ویلسون به فیلمهای وسترن نزدیک میشود از مهارتهای جکی چان کمک میگیرد تا با آثار رزمی سینمای آسیا هم دیداری داشته باشد.
Scary Movie
چند جوان دانشجو حین خوشگذرانیهای همیشگیشان با یک پیرمرد تصادف میکنند و جسد او را در حاشیه یک اسکله رها میکنند. یک سال پس از این حادثه، قاتلی زنجیرهای همه افراد حاضر در آن قتل غیرعمدی را نوبت به نوبت میکشد. تا اینجای داستان که خبری از کمدی نبوده اما باید بدانید فیلم Scary Movie در حقیقت مجموعهای از ارجاعهای طنزپردازانه به بسیاری از فیلمهای ترسناک دهه ۹۰ میلادی است و همین منابع اقتباس جذاب آن باعث شدند حسابی در سال ۲۰۰۰ دیده شود.
Meet the Parents
سالها پیش از آن که رابرت دنیرو با فیلم Dirty Grandpa نشان دهد هیچ محدودیتی برای درخشیدن در فیلمهای کمدی ندارد، فیلم Meet The Parents از هنرنمایی او بهره گرفت. این فیلم دقیقا در همان روزهایی که بن استیلر در اوج بود، اکران شد و داستانی را روایت کرد که اگرچه کلیشهای بود اما خلاقیتهای تازهای به خرج میداد؛ مردی به دیدار خانواده نامزدش میرود و متوجه میشود یکی از بدترین پدرزنهای تاریخ در انتظار او ایستاده است!
What Women Want
سالها پیش از آنکه مل گیبسون با اکشنهای کمهزینه اما هیجانانگیز تنها گوشهای از سالنهای سینما را در اختیار بگیرد، دقیقا همان بازیگری بود که فیلمهای سینمایی چه برای بیبدیلشدن و چه برای فروختن به او نیاز داشتند. این کمدی درام هم یکی از فیلمهای خوب گیبسون است که در نهایت رنگ و بوی جنایی هم میگیرد. نیک مارشال (مل گیبسون) مردی زنستیز است که همسر سابق و دخترش از او نفرت دارند. پس از یک تصادف غیرقابل پیشبینی، نیک متوجه میشود توانایی آن را پیدا کرده تا ذهن زنان را بخواند.
The Kid
فیلم The Kid یکی از کمدیهای موفق سال ۲۰۰۰ بود و نه تنها یک بار دیگر متئو پری را در کنار بروس ویلیس قرار داد بلکه یکی از نخستین فیلمهایی بود که ملیسا مککارتی فرصت هنرنمایی در آنها را پیدا کرد. این کمدی فانتزی داستان مردی چهل ساله به نام راسل داریتس را روایت میکند که اگرچه در حوزه کاری موفق شده اما در زندگی شخصیاش یک بازنده تمامعیار است. او ناگهان با پسربچهای به نام راستی آشنا میشود اما به نظر میرسد راستی در واقع همان آقای راسل داریتس در سن و سال هشتسالگی باشد!
How the Grinch Stole Christmas
پرفروشترین فیلم سینماهای ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۰ عنوانی کمدی فانتزی بود که جیم کری را در نقش اصلی داستان در اختیار داشت. فیلم How the Grinch Stole Christmas با بودجهای ۱۲۳ میلیون دلاری موفق شد بیشتر از ۲۵۱ میلیون دلار فقط در ایالات متحده بفروشد اما این تنها دستاورد فیلم نبود. این فیلم یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای زیرژانر کریسمس است که شاید بهتر باشد برای تماشای آن تا حوالی زمستان و آغاز سال جدید میلادی صبر کنید.
Bring It On
کریستین دانست، مدل و بازیگری است که بسیاری از هواداران سینما او را با هنرنمایی در فیلم Spider-Man به یاد میآورند اما او فیلمهای بسیار زیادی بازی کرده و فیلم Bring It On یکی از دهها فیلم او لقب میگیرد. سال ۲۰۰۰ یکی از پرکارترین سالهای دوران بازیگری دانست بود و شاید این کمدی کالجی را باید محبوبترین فیلم او در این سال هم بدانیم. گروهی از دختران که وظیفه تشویق یک تیم بسکتبال را برعهده دارند، متوجه میشوند رهبر قبلی گروه همه حرکات آنها را از یک گروه دیگر تقلید کرده و حالا تورنس شیپمن (با هنرنمایی کریستین دانست) باید این رسوایی را مدیریت کند.
بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ در ژانر اکشن
سینمای اکشن در دوران معاصر استودیوهای هالیوودی به دو دوران قبل و بعد حادثه یازده سپتامبر تقسیم میشود. اگرچه این روز تاریخی بهصورت کلی روی هالیوود تاثیرگذار بود اما فیلمهای اکشن بیشتر از هر ژانر دیگری تحت تاثیر قرار گرفتند. در آخرین سالی که سینمای اکشن هنوز با مفهوم حملات تروریستی آشنا نبود، فیلم Mission: Impossible 2 به پرفروشترین فیلم سال در سراسر جهان تبدیل شد.
از آنجایی که سال ۲۰۰۰ بیشتر تحت تاثیر دهه ۹۰ بود تا سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم، تماشای دوباره آرنولد شوارتزنگر در یک اکشن علمی تخیلی چندان عجیب نیست. داستان فیلم در سال ۲۰۱۰ در جریان است. مردی به نام آدام گیبسن (با هنرنمایی آرنولد شوارتزنگر) با همکاری دوستش مدیریت یک شرکت حمل و نقل هوایی را برعهده دارد. وقتی او شبی از شبهای بیپایان روزهای دشوار کاری به خانه بازمیگردد، متوجه میشود نسخهای تکثیرشده از او در خانه وجود دارد.
The Patriot
فیلم The Patriot چیزی شبیه به بازسازی فیلم Braveheart در بستر تاریخ معاصر ایالات متحده آمریکا بود؛ بازگشت مل گیبسون برای نقش اصلی یک عنوان جنگی تاریخی که براساس رویدادهای واقعی ساخته شده و هیجانی از جنس حماسه دارد. اگرچه این فیلم در نهایت عنوانی ارزشمند و جذاب است که صحنههای هیجانانگیز متعددی را میزبانی میکند اما روایتهای تاریخی آن بحثهای بسیاری میطلبد. مردی به نام بنجامین مارتین که فرزندانش را در جنگهای انقلاب آمریکا از دست داده و اعتقادی به این درگیریها ندارد، در نهایت مجبور میشود راهی جبهه نبرد شود.
The Perfect Storm
ولفانگ پترسون بیشتر با فیلم Troy شناخته میشود اما این اقتباس سینمایی او از کتابی به همین نام میتواند یکی از جذابترین ساختههای این کارگردان آلمانی باشد. یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ که جرج کلونی، مارک والبرگ، جان کریستوفر رایلی و ویلیام فیکنر را در اختیار داشت، روایتگر داستان هیجانانگیز برخورد یک کشتی ماهیگیری با طوفانهای سهمگین و پیاپی است. فیلم The Perfect Storm یک اکشن ماجراجویی بینقص نیست اما یک اقتباس قابل قبول لقب میگیرد.
Rules of Engagement
تصویری که فیلم ویلیام فریدکن از نظامیگری نشان میدهد، به همان میزان که برای آمریکاییهای میهنپرست جذاب و شیرین است برای قربانیان سیاستهای جنگی ناامیدکننده به نظر میرسد. اگرچه سرهنگ چیلدرز (ساموئل لروی جکسون) و پرونده سنگین تیراندازی نیروهایش به غیرنظامیان یمنی خیلی هم سیاه و سفید نیست اما در نهایت با یکی از فیلمهای خوشساخت اما [شاید] بدنیت مواجه هستیم که برای درک هدف واقعیاش، بهتر است آن را با دقت تماشا کنید.
The Crimson Rivers
سینمای فرانسه در سالهای اخیر ثابت کرده نه تنها از استودیوهای هالیوودی عقب نیست بلکه همیشه با ایدههای مدرن و جذاب آثاری را در برابر تماشاگران قرار میدهد که تماشای نمونههای هالیوودیشان تقریبا غیرممکن است. فیلم The Crimson Rivers با تبدیلشدن به یک تریلر روانشناختی جنایی که اصول کلیدی ژانر اکشن را درون خودش قرار داده ثابت میکند برای تماشای بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ نباید تنها به عناوین آمریکایی توجه کنید.
Pitch Black
ریچارد ریدیک یک مجرم دستگیرشده است که برای تحمل دوران حبس باید راهی یک سیاره دیگر شود. اما سفینهای که او و مراقبانش را حمل میکند با یک فرود اجباری روی یک سیاره بیگانه مینشیند. شاید ریدیک یک مجرم سابقهدار باشد اما موجودات قاتل این سیاره از او خطرناکتر هستند. بنابراین سالها پیش از آنکه به تماشای ون دیزل در فیلمهای اکشن بینهایت معمولی عادت کنیم، عناوینی مثل Pitch Black هم ساخته شده بودند. در حقیقت، این طعم دلنشین فیلمهایی مانند Pitch Black بود که زیر دندان ون دیزل باقی ماند و او را به یکی سلاطین فیلمهای صرفا اکشن گیشهای تبدیل کرد.
Frequency
پسر یک آتش نشان در حقیقت پدرش را ۳۰ سال پیش در یک حادثه آتشسوزی از دست داده اما بهطور کاملا اتفاقی صدای پدرش را روی یک فرکانس رادیویی پیدا میکند. به نظر میرسد دلیل این ارتباط یک پدیده جوی است که پس از سی سال دوباره رخ داده و فرصت ارتباط میان پدر و پسر را فراهم کرده اما این رابطه تا چه زمانی دوام میآورد؟ این سوالی است که فیلم Frequency سالها پیش از سوالاتی مشابه که در فیلمهای کریستوفر نولان مطرح شده، در برابر شما قرار میدهد.
U-571
داستان فیلم U-571 درباره یک زیردریایی به همین نام است که متعلق به ارتش آلمان نازی بود و در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۴۴ غرق شد تا همه ۵۲ سرنشین آن کشته شوند. بنابراین با یک فیلم اکشن جنگی هالیوودی مواجه هستیم که ساخته شده تا برای چندمین بار جسد آلمان نازی را با طناب دار هنر هفتم خفه کند. متئو مککانهی ستاره اصلی فیلم است و دیوید آیر یکی از نویسندگان فیلمنامه بود.
Gone in 60 Seconds
آنجلینا جولی و نیکولا کیج؛ دو ستاره سالهای نهچندان دور سینما که این روزها دو سرنوشت بسیار متفاوت دارند. حالا جولی به بازیکردن در هر فیلمی رضایت نمیدهد اما کیج تقریبا هیچ پیشنهادی را رد نمیکند. فیلم Gone in 60 Seconds داستان یک سارق حرفهای اتومبیل به نام رندال را روایت میکند که سالهای سال است با دزدی از ماشینهای مردم نان میخورد. او تنها به ۶۰ ثانیه زمان نیاز دارد تا قفل هر اتومبیلی را بشکند و دقیقا در روزهایی که تصمیم میگیرد این کار را برای همیشه کنار بگذارد، برادرش گروگان گرفته میشود. شرط آزادی او چیست؟ رندال باید به ۵۰ اتومبیل تنها در یک شب نفوذ پیدا کند.
Joint Security Area
یکی از سیاسیترین فیلمهای کره جنوبی که اگرچه زور درام داستانش به زور اکشن آن میچربد اما در نهایت یکی از فیلمهای هیجانانگیز سال ۲۰۰۰ است که باید تماشا کنید. وقتی یکی از مرزبانان کره شمالی در منطقه مرزی و بسیار حساس با کره جنوبی کشته میشود، فقط صدای آژیر خطر است که میآید. اما به نظر میرسد اسحلهای در محل وقوع قتل وجود دارد که متعلق به ارتش کره جنوبی باشد!
Shaft
کارآگاه اداره پلیس نیویورک، جان شفت دوم (ساموئل لروی جکسون) برای تحقیق درباره یک قتل فراخوانده میشود اما این پرونده از چیزی که به نظر میرسد، پیچیدهتر است. این فیلم در حقیقت ریبوت فرانچایزی به همین نام است که در دهه ۱۹۷۰ میلادی ساخته شده بود. اگرچه فیلم ارجاعاتی به فرانچایز اصلی دارد اما در نهایت یک عنوان مدرنتر است که در میان آثار اکشن تریلر سال ۲۰۰۰ میدرخشد.
X-Men
دیزنی با دنیای سینمایی مارول و برادران وارنر با دنیای گسترشیافته دیسی قلههای باکس آفیس را در سالهای اخیر فتح کردهاند اما ایده اصلی آنها سال پیش توسط استودیوی فاکس قرن بیستم اجرایی شده بود. فیلمهای فرانچایز X-Men که حالا به دیزنی تعلق دارند، در سال ۲۰۰۰ آغاز شدند تا روایت شاگردان جهشیافته پروفسور ایکس باشند.
Battle Royale
داستان تازه و بینظیر این شاهکار سینمای ژاپن در کنار جزییات تقریبا بیپایان آن بارها مورد اقتباسهای مستقیم و غیرمستقیم هالیوودی هم قرار گرفته اما دلیل اصلی موفقیت فیلم Battle Royale اتمسفر باورنکردنی آن است. این جو خونین به حدی تماشاگر را درونش خود غرق میکند که داستان بیش از حد خشن آن باورکردنیتر از قبل میشود. داستان فیلم برای هواداران بازیهایی مانند فورتنایت هم خیلی عجیب نیست؛ ۴۲ دانشآموز به جزیرهای خالی از سکنه فرستاده میشوند تا در یک رقابت واقعی یکدیگر را به قتل برسانند. آنها تنها نقشه، غذا و اسحله دارند. هیچکدام از این ۴۲ نفر نباید حتی کوچکترین رحمی به یکدیگر داشته باشند و پس از مرگ ۴۱ دانش آموز، برنده نهایی معرفی میشود.
Crouching Tiger, Hidden Dragon
فیلمهای اکشن رزمی هواداران جدی خودشان را دارند و شاید برای بسیاری از تماشاگران جدی ژانر اکشن هم سرگرمکننده نباشند اما فیلم Crouching Tiger, Hidden Dragon یک اکشن ماجراجویانه رزمی در زیرژانر ووشیا است که تقریبا هر تماشاگری را تحت تاثیر قرار میدهد. این ساخته مشترک سینمای چین، هنگ کنگ، تایوان و آمریکا نامزد ده جایزه اسکار هم شد و در نهایت ۴ جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم خارجی را به خانه برد. دنباله این فیلم که توسط آنگ لی ساخته شده در سال ۲۰۱۶ توسط نتفلیکس منتشر شد که در مقابل شاهکار کارگردان تایوانیتبار شبیه به یک شوخی مضحک بود. نیازی به یادآوری نیست که فیلم Crouching Tiger, Hidden Dragon: Sword of Destiny توسط آنگ لی کارگردانی نشده است.
Gladiator
شاهکار تکرارنشدنی ریدلی اسکات چیزی بیشتر از یک عنوان حماسی خارقالعاده است و با بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری بیشتر از ۴۵۷ میلیون دلار فروش کرد. ارزشمندترین ساخته ریدلی اسکات از نگاه منتقدان و تماشاگران، نامزد ۱۲ جایزه اسکار و برنده ۵ جایزه آن جشن سینمایی هم شد. داستان فیلم از نظر تاریخی صحت ندارد بنابراین باید آن را به عنوان یک ساخته حماسی بیبدیل تماشا کنید. پیروزی ارتش روم به رهبری ژنرال ماکسیموس در برابر آخرین ارتش بربرها باعث نجات روم از ویرانی میشود اما امپراتور مارکوس آئورلیوس که در بستر مرگ افتاده بدون توجه به پسرش کومودوس از ماکسیموس درخواست میکند تا یک جمهوری مستقل برای حکومت بر روم تشکیل دهد. با این حال پسر آئورلیوس یعنی کومودوس با قتل پدرش دستور مرگ ماکسیموس را صادر میکند. ماکسیموس از مرگ فرار میکند و تصمیم میگیرد به یک گلادیاتور تبدیل شود.
Mission: Impossible 2
از آنجایی فیلم اول این فرانچایز در سال ۱۹۹۶ اکران شده متاسفانه جایی در مجموعه مقالههای بهترین فیلمهای قرن ۲۱ ندارد. با این حال برای تماشای فیلم Mission: Impossible 2 شاید بهتر باشد فیلم قبلی را هم تماشا کنید. نکته جذاب درباره فرانچایز محبوب داستانهای بیپایان ایتن هانت آن است که با وجود داستانهای نسبتا کلیشهای با مجموعهای از روایتهای دقیق و هیجانانگیز مواجه هستیم که هرگز قرار نیست خستهکننده و یا تکراری باشند.
بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ در ژانر ترسناک
در سال ۲۰۰۰ این ام. نایت شیامالان بود که با یک فیلم خارقالعاده تواناییهایش در دنیای فانتزیهای ترسناک را یک بار دیگر ثابت کرد و فیلم Shadow of the Vampire هنوز هم یکی از بینظیرترین عناوین کلاسیک زیرژانر خونآشام لقب میگیرد. این سال برای سینمای ترس شاید سال فوقالعادهای نبود اما عناوین بهیادماندنی جذابی را به یادگار گذاشت که حتی تماشای چندباره آنها هم خالی از لطف نیست.
What Lies Beneath
تلاش رابرت زمیکس برای ساخت یک فیلم ترسناک بیشتر از آنکه تاثیرگذار باشد، محترمانه به نظر میرسد. بنابراین فیلم What Lies Beneath هم اگرچه نامهای ارزشمندی را پشت سر خودش میبیند اما در نهایت نمیتواند عنوانی فراتر از یک تریلر روانشناختی ماورالطبیعه باشد. داستان فیلم از جایی شروع میشود که زنی به نام کلاری اسپنسر به همراه همسرش نورمن اسپنسر به مکانی تازه نقل مکان کرده اما اتفاقات عجیبی برای او رخ میدهد که به نظر نمیرسد منشا عقلانی و معمولیای داشته باشد.
Hollow Man
رمان مشهور هربرت ژرژ ولس در سال ۱۸۹۷ منتشر شد و از ابتدای همان سالهایی که سینما به یک سرگرمی تمامعیار تبدیل شد، بارها مورد اقتباسهای گوناگون قرار گرفت. از فیلمی که در سال ۱۹۳۳ اکران شد تا فیلم The Invisible Man که بهعنوان بخشی از دنیای سینمایی هیولاهای یونیورسال ساخته شده است. با این حال Hollow Man میتواند یکی از متفاوتترین اقتباسهای سینمایی از کتاب The Invisible Man باشد. اقتباسی که تلاش میکرد مدرنترین روایت ممکن از این کتاب را به همراه داشته باشد و در نهایت تنها به واسطه منبع اصلیاش از یک شکست بزرگ فرار میکند.
Scream 3
به نظر میرسد فرانچایز Scream متعلق به دهه ۹۰ بود چون فیلم Scream 3 به اندازهای که انتظار میرفت، خوشساخت نبود. با این حال هنوز هم با عنوانی از یکی از محبوبترین مجموعههای ترسناک سینما روبرو هستیم که اخیرا ساخت پنجمین قسمت آن هم تایید شده است.
Final Destination
نخستین فیلم از فرانچایز Final Destination در سال ۲۰۰۰ اکران شد و بهتنهایی ثابت میکرد که میتواند یکی از بهترین و متفاوتترین فرانچایزهای سینما در قرن بیست و یکم باشد. اما مرور زمان نشان داد ایده اصلی فیلم Final Destination به مرور زمان تکراری میشود. فیلمی که تقدیر را سوژه اصلیاش قرار داده اگرچه شخصیتهای اصلیاش را از مرگ نجات میدهد اما برای کشتن آنها به همان میزان که عجلهای ندارد، هیجانزده است.
Unbreakable
چهارمین تجربه کارگردانی ام. نایت شیامالان نهتنها یکی از بهترین فیلمهای او لقب میگیرد بلکه آغازگر یک سهگانه دوستداشتنی هم بود که این روزها با نام Eastrail 177 شناخته میشود. فیلم Unbreakable نخستین قسمت از یک روایت ترسناک هیجانانگیز و در عین حال ابرقهرمانی است که دیوید دان (با هنرنمایی بروس ویلیس) را در برابر الیجاه پرایس (ساموئل لروی جکسون) قرار میدهد. دو مردی که اگرچه یکی از آنها در برابر هر حادثهای نامیرا به نظر میرسد، دیگری بهاندازه شیشه شکستنی است.
Shadow of the Vampire
فیلم Shadow of the Vampire احتمالا متفاوتترین فیلم ترسناک سال ۲۰۰۰ باشد که به شکل وحشتناکی تاثیرگذار و دوستداشتنی به نظر میرسد. فیلمی که به هیچوجه به فضای سینمای نخستین سال قرن بیست و یکم تعلق ندارد و نه تنها ادای دینی به ادبیات ترسناک است بلکه از همه تلاشهای سینما برای روایت احساس جنونآمیز ترسیدن هم تشکر میکند. شاهکاری که تماشاگران حرفهای آثار کلاسیک سینمای ترس از تماشای آن سیر نمیشوند.
American Psycho
اگر قرار باشد تنها یک فیلم را به عنوان ترسناکترین فیلم ترسناک سال ۲۰۰۰ انتخاب کنیم، هیچ دلیلی برای انتخاب عنوانی بهجز هنرنمایی تا ابد بهیادماندنی کریستین بیل وجود ندارد. این فیلم که براساس کتابی به همین نام ساخته شده، ویلم دفو و جرد لتو را هم در اختیار دارد اما بدون هیچ شکی محل درخشش بیچون و چرای کریستین بیل دوستداشتنی است. عنوانی که نه تنها ترسناک به نظر میرسد بلکه سرشار از مفاهیم عمیق روانشناختی و اجتماعی هم شده تا همه تناقضهای دیوانهکننده زندگی آمریکایی در آستانه قرن جدید را به روانیترین حالت ممکن روایت کند.
از مجموعه سریالهای فراموششده بخوانید:
- فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
- تنها انسان باقیمانده از شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
- جیمز باند بیتربیت در سریال Archer
- وقتی والتر وایت در سریال Ozark حسابدار میشود
- سریال Freaks and Geeks و روزهایی که ستارههای هالیوود نوجوان بودند
بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ در ژانر درام
فیلمهای درام همیشه بخش مهمی از همه عناوین یک سال هستند و سال ۲۰۰۰ خوشبختانه یکی از غنیترین سالهای قرن بیست و یکم برای این ژانر دوستداشتنی است؛ از درام عاشقانه تاثیرگذاری مانند فیلم Chocolat تا تلاش تحسینبرانگیز کریستوفر نولان یعنی فیلم Memento که مقدمهای بود بر دنیای بزرگ کارگردانی که بدون شک یکی از تحسین برانگیزترین سینماگران قرن بیست و یکم لقب میگیرد.
Thirteen Days
استودیوهای هالیوودی در سال ۲۰۰۰ هنوز هم باور داشتند که برای ساخت درامهای سیاسی مرتبط با دوران جنگ سرد زمان زیادی وجود دارد. داستان فیلم Thirteen Days در دوران بحران موشکی ۱۹۶۲ کوبا در جریان است؛ در اکتبر همان سال، یک هواپیمای جاسوسی آمریکا در آسمان کوبا پرواز میکند و تصاویری از موشکهای دوربرد اتمی شوروی ثبت میکند. یک سوال بسیار مهم برای کاخ سفید مطرح میشود که چرا موشکهای شوروی باید در کوبا که فاصله زیادی با آمریکا ندارد، وجود داشته باشد؟ به نظر میرسد اختلافات میان شوروی و ایالات متحده در حال نزدیکشدن به سطحی است که میتواند یک جنگ جهانی جدید را آغاز کند.
Billy Elliot
اگر بهدنبال تماشای یک درام روانشناختی بینظیر و دوستداشتنی هستید که روایت کلیدیاش برای مدتی بسیار طولانی در ذهن و روحتان باقی بماند احتمالا فیلم Billy Elliot یک انتخاب دوستداشتنی و تمامعیار باشد. فیلمی از سینمای انگلیس که مشکلات اقتصادی اجتماعی را به باورهای سنتی مردسالانه گره میزند تا در نهایت نتیجهگیری شیرینی از دل هویت منفی آن داشته باشد. داستان فیلم درباره پسرکی است که خانواده سنتیاش او را برای یادگرفتن بوکس راهی شهر دیگری میکنند. اما پسرک داستان ما متوجه میشود نه تنها علاقهای به بوکس ندارد بلکه شیفته و دیوانه رقص باله است. با وجود همه مخالفتهای خانواده، پسرک میخواهد باله را بهعنوان یک حرفه انتخاب کرده و آن را بهصورت جدی ادامه دهد.
Amores Perros
چند سالی قبل از آنکه الخاندرو گونزالس ایناریتو مورد توجه استودیوهای هالیوودی قرار بگیرد، مکزیک زادگاه و مطمئنترین سرزمین برای اعتماد به فیلمهای کارگردان متولد مکزیکوسیتی بود. فیلم Amores Perros که نخستین قسمت از سهگانه مرگ ایناریتو هم لقب میگیرد، به Pulp Fiction مکزیکی هم مشهور است. پس از یک سانحه رانندگی در مکزیکوسیتی، سه داستان ظاهرا متمایز از یکدیگر آغاز میشوند که هر کدام زاویه خاصی از زندگی انسانی را به تصویر میکشد.
Code Unknown
فیلم Code Unknown نخستین ساخته فرانسویزبان کارگردان قابل و دوستداشتنی یعنی میشائیل هانکه که نام کامل فرانسوی آن Code inconnu: Récit incomplet de divers voyages است، شباهتهایی با عنوان دیگری از این کارگردان یعنی فیلم 71 Fragments of a Chronology of Chance دارد؛ یعنی روایت چند داستان در ظاهر متفاوت که در نهایت با یک حادثه بهیکدیگر پیوند میخورند. با این حال داستان بهصورت کلی حول محور هنرنمایی تحسینبرانگیز ژولیت بینوش میچرخد.
Almost Famous
این درام تقریبا موزیکال نه تنها برای هواداران روزنامهنگاری و علاقهمندان به این رشته جذاب است بلکه تماشای آن برای عاشقان موسیکی راک هم مناسب به نظر میرسد. اما چرا تماشای فیلم Almost Famous به این دو گروه پیشنهاد میشود؟ چون داستان آن درباره پسری نوجوان است که فرصت آن را پیدا میکند تا مقالهای درباره یک گروه موسیقی راک در مجله رولینگ استون بنویسد!
Cast Away
سال ۲۰۰۰ تنها سال در کارنامه هنری رابرت زمیکس است که او کارگردانی دو فیلم را برعهده گرفت. در بخش بهترین فیلمهای سال ۲۰۰۰ در ژانر ترسناک فیلم What Lies Beneath معرفی شد و حالا نوبت به یکی از محبوبترین فیلمهای این کارگران رسیده که احتمالا بهیادماندنیترین هنرنمایی تام هنکس را یدک میکشد. داستان این فیلم درباره چاک نولاند، کارمند بخش بهرهوری یک مجموعه پستی بینالمللی است که در آستانه ازدواج راهی یک ماموریت ناگهانی میشود. ماموریتی که با سقوط هوایپما همراه شده و چاک خسته و بینوا را در یک جزیره دورافتاده و خالی از سکنه رها میکند. تام هنکس برای هنرنمایی در فیلم Cast Away حدود ۲۵ کیلوگرم از وزن خود را کم کرد.
Pay It Forward
میمی لدر سینماگری بود که در سالهای پایانی قرن بیستم با کارگردانی فیلمهای اکشن مطرح شد. با این حال او تصمیم داشت در دنیای فیلمهای درام هم حرفی برای گفتن داشته باشد. اگرچه تلاش او در فیلم Pay It Forward مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت اما منتقدان رضایت زیادی از فیلم نداشتند. کوین اسپیسی و هلن هانت بهعنوان دو بازیگر برنده جایزه اسکار بخشی از یک روایت خانوادگی و شیرین هستند. روایتی که براساس داستان اصلی آن، پسربچهای با یک مادر الکلی و پدری همیشه عصبانی باید بهعنوان پروژه کلاس جامعهشناسی مدرسه راهکاری برای اصلاحات اجتماعی مطرح کند.
Men of Honor
یکی دیگر از درامهای سیاسی سال ۲۰۰۰ که اینبار رنگ و بوی نژادی هم دارد. فیلم Men of Honor در حقیقت براساس زندگی کارل براشیر ساخته شده است؛ نخستین آفریقایی-آمریکایی در تاریخ نیروی دریایی ایالات متحده که موفق شد مقام غواصی افتخاری را به دست آورد. براساس قوانین نیروی دریایی آمریکا، این مقام به فردی اهدا میشود که تجربیاتی بینظیر و پرافتخار در دوران خدمتش داشته باشد. رابرت دنیرو، کوبا گودینگ جونیور و شارلیز ترون از بازیگران شناختهشده این فیلم هستند.
High Fidelity
این درام رمانتیک که دیالوگهای کمدی زیادی هم دارد، میتواند یکی از فیلمهای متفاوت سال ۲۰۰۰ هم باشد. جان کیوزاک، لیسا بونت و جک بلک بازیگران اصلی فیلم High Fidelity هستند. داستان فیلم درباره مردی ساده و معمولی است که در ایجاد یک رابطه عاطفی مشکلات پیچیده زیادی دارد. سرویس استریوم هولو مدتی پیش فصل نخست سریالی به همین نام را منتشر کرد که زویی کراویتز را در نقش اصلی در اختیار داشت. این بازسازی سریالی با وجود تحسین بسیاری از منتقدان تنها پس از ۱۰ اپیزود کنسل شد.
Dancer in the Dark
لارس فون تریه، کارگردان نابغه و صاحبسبک دوران ما، در فیلم Dancer in the Dark به سراغ بیورک، خواننده و ترانهسرای ایسلندی رفت تا یک عنوان بهیادماندنی دیگر را خلق کند. با این حال بیورک رابطه خوبی با فون تریه نداشت و همین هم باعث شد کارگردان دانمارکی حدود یک سال به متقاعدکردن او مشغول باشد. داستان فیلم درباره زنی به نام سلما است که بهصورت ژنتیکی از بیماری کمبینایی رنج میبرد. سلما که در یک کارخانه کار میکند تنها یک پسر دارد که مانند مادرش با بیماری کمبینایی درگیر است. سلما میداند که اگر فرزندش را درمان نکند بهزودی نابینا میشود و بههمین دلیل همه تلاشش را میکند تا پول عمل جراحی او را تامین کند. این فیلم برنده نخل طلای جشنواره کن سال ۲۰۰۰ شد.
The Beach
دنی بویل فیلم The Beach را براساس رمانی به همین نام نوشته الکس گارلند کارگردانی کرده و جان هوج وظیفه نگارش فیلمنامه آن را برعهده داشته است. لئوناردو دیکاپریو که بعدها به دلیل هنرنمایی در این فیلم نامزد جایزه تمشک طلایی هم شد، نقش جوانی ۲۴ ساله و بسیار باهوش بهنام ریچارد را برعهده دارد که از سفرکردن لذت میبرد. ریچارد به شهر بانکوک در تایلند سفر میکند تا جذابیتهای این شهر زیبا را کشف کند. وقتی یک مرد اسکاتلندی معلوم الحال نقشه یک جزیره دیدنی را به ریچارد میدهد، او خوشحال میشود که حالا هدف جدیدی برای دنبالکردن در یک سفر خاطرهانگیز دارد. اما خودکشی مرد اسکاتلندی همه چیز را خراب میکند و به همین دلیل ریچارد تصمیم میگیرد با یک زوج فرانسوی راهی این سفر اکتشافی شود.
Space Cowboys
معمولا فیلمهای کلینت ایستوود خیلی شوخ و کمدی نیستند اما فیلم Space Cowboys یکی از استثناهای کارنامه هنری این بازیگر و کارگردان دوستداشتنی است که دیالوگهای خندهدار زیادی دارد. این درام علمی تخیلی مانند بسیاری از فیلمهای حوالی سال ۲۰۰۰ به دوران جنگ سرد سرک میکشد و داستان آن با خروج یکی از ماهوارههای شوروی از مدار اصلیاش آغاز میشود. سازمان فضایی فدرال روسیه که میداند احتمال سقوط این ماهواره در کره زمین بسیار زیاد است با رقیب آمریکایی تماس میگیرد تا به هر شکلی که شده این فاجعه بزرگ را مدیریت کند. آمریکاییها هم تصمیم میگیرند چهار فضانورد قدیمی خود را راهی فضا کنند.
The Yards
هواداران جیمز گری او را با فیلم The Lost City of Z به یاد میآورند و منتقدان این کارگردان نیویورکی را با فیلم Ad Astra تحسین میکنند. اما دومین تجربه کارگردانی و نویسندگی او که با همکاری مت ریوز ساخته شده آنقدر که باید دیده نشده است. فیلم The Yards که واکین فینیکس، مت دیمون و شارلیز ترون را بهعنوان ستارههای اصلیاش در اختیار دارد، میتواند یکی از بهترین درامهای جنایی قرن بیست و یکم باشد که نقش کلیدی خانواده در هر جنایت ریز و درشتی را واکاوی میکند.
Erin Brockovich
سال ۲۰۰۰ برای استیون سودربرگ هم سال فوقالعادهای بود. او با کارگردانی دو درام خارقالعاده برای ۱۰ جایزه اسکار نامزد شد و در نهایت ۵ جایزه را به نام فیلمهایش ثبت کرد. فیلم Erin Brockovich یک روایت زنانه و جانانه از یک پیروزی هیجانانگیز است که نه تنها زنان فمینیست را تحت تاثیر قرار میدهد بلکه میتواند برای هر انسان تلاشگری مصداق بارز الگویی ابدی باشد. این فیلم براساس اتفاقهای واقعی زندگی زنی به نام ارین براکویچ ساخته شده که پس از آنکه از همسرش طلاق گرفت، بیکار بود اما برای تامین هزینههای زندگی سه فرزندش موفق شد بهعنوان دستیار یک وکیل، شغلی قابل قبول پیدا کند. با این حال هیچکس او را در این شغل جدی نمیگرفت اما موفقیت در یک پرونده بسیار کلیدی، نام ارین براکویچ را تحت تاثیر قرار داد. جولیا رابرتس با هنرنمایی در این فیلم برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن اسکار شد.
Traffic
دومین فیلم استیون سودربرگ در سال ۲۰۰۰ که نسبت به فیلم قبلیاش موفقتر بود. فیلم Traffic برای ۵ جایزه اسکار نامزد شد و در نهایت چهار جایزه بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مکمل مرد، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین تدوین را تصاحب کرد. این فیلم که براساس سریالی انگلیسی به همین نام ساخته شده، داستانش را به دل صحراهای اعتیادآور مکزیک میبرد. فیلم Traffic یک روایت اجتماعی-سیاسی از همه مشکلاتی است که مواد مخدر برای جامعه مکزیک ایجاد کرده و ارتباط این فساد خونین با ایالات متحده را به زیبایی به تصویر میکشد.
Remember the Titans
اهمیت فوتبال آمریکایی و لیگ NFL در جامعه ایالات متحده آنقدر زیاد است که استودیوهای هالیوودی هر از گاهی برای ساخت یک درام ورزشی براساس این ورزش فیلمنامههای موجود را بررسی میکنند و فیلم Remember the Titans یکی از عناوینی است که مجوز رسیدن به مرحله نهایی را پیدا کرده تا یک داستان حماسی از این ورزش محبوب را به تصویر بکشد. این فیلم براساس داستان واقعی موفقیت یک تیم دبیرستانی فوتبال آمریکایی ساخته شده است.
The Family Man
به تصاویر و پوسترهای فیلم The Family Man زیاد توجه نکنید. این فیلم صرفا یک عنوان کلاسیک درباره سال نو و تعطیلات کریسمس نیست و اهداف خیلی جدیتری را دنبال میکند. اگرچه به نظر میرسد این فیلم از تاثیرگذارترین فیلم تاریخ سینما به انتخاب بنیاد فیلم آمریکا بیش از حد تاثیر گرفته اما در نهایت درامی کمدی رمانتیک در وصف همه زیباییهای مفهوم پیچیدهای به نام خانواده است. جک کمپل (نیکولاس کیج) مردی است که سیزده سال پیش زن موردعلاقهاش یعنی کیت رینولدز (تیا لئونی) را ترک کرد تا برای یک ماموریت یکساله راهی لندن شود. او که حالا حسابی درگیر لذت شمردن اسکناسهای بیپایان شده این فرصت را دارد تا درون رویای زندگی مشترک با کیت حضور داشته باشد. آیا جک اشتباه کرده که ثروت را به داشتن یک عشق ابدی ترجیح داده یا این رویای شیرین تنها در روز سال نوی میلادی به دل مینشیند؟
Songs from the Second Floor
برنده جایزه هیئت داوران جشنواره کن در سال ۲۰۰۰ فیلمی از روی آندرشون، کارگردان منتقد و خلاق سوئدی بود که بهعنوان یک درام تلخ، کمدی بیش از حد سیاهی دارد. آندرشون در فیلم Songs from the Second Floor بدون هیچ تعارفی به همه اصول زندگی مدرن حمله میکند و همه سوژههای خستهکننده دنیای امروز را با خندههای زهردار از تیغ انتقاد عبور میدهد؛ یک فیلم تماشایی از سینمای اروپا.
Under Suspicion
این فیلم براساس ساخته بهیادماندنی کلود میلر یعنی فیلم Garde à Vue ساخته شده که آن فیلم هم از رمان نویسنده انگلیسی، جان وینرایت، اقتباس شده بود. داستان فیلم درباره وکیلی به نام هنری هرست است که با پلیس تماس میگیرد تا مرگ یک دختر ۱۲ ساله را گزارش کند. پس از آنکه نیروهای پلیس به محل حادثه میرسند، احساس میکنند هنری هرست که در جسد دخترک ایستاده احتمالا خیلی هم بیگناه نیست و شاید در پرونده قتل مقصر باشد. مورگان فریمن، جین هکمن و مونیکا بلوچی از مهمترین بازیگران این فیلم هستند.
Chocolat
این درام عاشقانه با ترکیب سوژههای مذهبی و فانتزی به یک روایت احساسی شیرین تبدیل میشود که احتمالا نمیتوانید برای مدتی طولانی آن را فراموش کنید. یکی از چندین ساخته دلنشین لارس سون هالستروم، کارگردان صاحبسبک سوئدی، ژولیت بینوش دوستداشتنی را در برابر جانی دپ جذاب قرار داده تا یک داستان تاثیرگذار را به بهترین شکل ممکن روایت کند. داستان خیالی مادری که همراه با دختر شش سالهاش به یک شهر تخیلی در فرانسه مهاجرت میکند تا آغاز دوباره زندگیاش را جشن بگیرد اما اهالی شهر تعصبات مذهبی خاصی دارند که کشیش سختگیر شهر در بلندکردن آتش آن تلاش میکند.
Werckmeister Harmonies
نهمین فیلم بلند بلا تار، نابغه تکرارنشدنی سینمای مجارستان که براساس رمانی از لازلو کراسناهورکایی ساخته شده است. مانند بیشتر ساختههای بلا تار، اینجا هم تصاویر سیاه و سفید وظیفه به تصویرکشیدن همه غم، حزن و اندوه انسانی درون فیلم را یدک میکشند تا یک شاهکار غمانگیز و وصفنشدنی دیگر به تاریخ سینمای جهان اضافه شود. فیلم Werckmeister Harmonies یکی از ده فیلم خارقالعاده بلا تار است.
In the Mood for Love
وونگ کار وای اگر بهترین کارگردان هنگ کنگ نباشد احتمالا صاحب دوستداشتنیترین فیلمهای سینمای این ناحیه خودمختار است. بیشتر فیلمهای وونگ کار وای روایتهایی عاشقانه، تاثیرگذار، غمانگیز و احساسی هستند و فیلم In the Mood for Love هم از این قاعده مستثنی نیست. مهمترین نکته این فیلم تلفیق پیچیدهای است که از مفاهیم مانند عشق و خیانت مطرح میکند. داستان یکی از بهترین ساختههای سینمای هنگ کنگ درباره دو همسایه است که اگرچه هر دو متاهل هستند اما تصمیم میگیرند برای یک شام مهمان یکدیگر باشند. در جریان همین شام است که آنها متوجه میشوند همسرانشان هم با یکدیگر در ارتباط هستند.
Requiem for a Dream
فیلم Requiem for a Dream دومین تجربه کارگردانی و نویسندگی دارن آرنوفسکی پس از فیلم Pi است که استعداد و نگرش ویژه این کارگردان دوستداشتنی را به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشد. این درام روانشناختی در حقیقت اقتباس سینمایی یک کتاب به همین نام است که توسط هبرت سلبی جونیور نوشته شده بود. هبرت سلبی جونیور در نوشتن فیلمنامه فیلم Requiem for a Dream هم به آرنوفسکی کمک کرده است. چهار شخصیت اصلی دومین فیلم آرنوفسکی با داستانهایی جداگانه اما مرتبط بایکدیگر در دنیایی سمی گیر افتادهاند که شاید دلیل اصلی شکلگرفتن آن فقط خودشان باشند.
Yi Yi
در نگاه نخست به نظر میرسد فیلم Yi Yi یک درام خانوادگی در فرهنگ تایوان است اما این ساخته مشترک سینمای ژاپن و تایوان که ادوارد یانگ را در نقش کارگردان خود میبیند، احتمالا یکی از فلسفیترین فیلمهایی باشد که میتوانید تماشا کنید. این فیلم داستان زندگی سه نسل از مردم تایوان را با جزییاتی بینظیر روایت میکند و زاویههای آشکار و پنهان جذابی از زندگی انسانی را نمایش میدهد.
Memento
کریستوفر نولان فیلم Memento را براساس داستان کوتاهی که برادرش جاناتان نوشته بود، ساخته است. این درام روانشناختی دومین فیلم بلند نولان لقب میگیرد که آخرین همکاری این کارگردان محبوب با استودیویی بهجز استودیوی برادران وارنر هم بود. داستان فیلم درباره شخصیتی به نام لئونارد شلبی است که بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاهمدتش را از دست میدهد. او تصمیم میگیرد با با کمک یادداشتها، خالکوبیها و عکسهایی که دارد، قاتل همسرش را پیدا کند و انتقام مرگ او را بگیرد. روایت غیرخطی فیلم در نهایت باعث شد برای دو جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین تدوین نامزد جایزه اسکار شود. در مجموع مانند همه فیلمهای ابتدایی کارگردانان شناختهشده، فیلم Memento هم استعداد بینظیر کریستوفر نولان را نشان داد.
بهترین انیمیشنهای سال ۲۰۰۰
آغاز قرن بیست و یکم روزهای سیاه و تاریکی برای صنعت انیمیشن بود. در عین حال که استودیوهای انیمیشنسازی در حال گذار از دوران انیمیشنهای دوبعدی بودند، عناوین سهبعدی هم چنگی به دل نمیزدند و شاید همین دوراهی نهچندان شیرین باعث میشد بسیاری از تماشاگران کم سن و سال سینما انیمیشنها را برای تماشاکردن انتخاب نکنند.
Chicken Run
اگر انیمیشن Chicken Run فقط یک سال زودتر اکران میشد شاید این فرصت را داشت تا بهترین انیمیشن قرن بیستم باشد اما از آنجایی که به سال ۲۰۰۰ تعلق دارد باید حدود هشتاد سال دیگر برای اعطای لقب بهترین انیمیشن قرن بیست و یکم به خارقالعادهترین ساخته استودیوی آردمن صبر کنیم. داستان ساده اما شگفتانگیز و مضامین انسانی یک روایت حیوانی باعث شدهاند انیمیشن Chicken Run یکی از بهترین انیمیشنهای چند سال اخیر باشد. باید بدانید انیمیشن Chicken Run 2 بدون حضور مل گیبسون ساخته میشود.
The Emperor's New Groove
سال ۲۰۰۰ سال فوقالعادهای برای دنیای انیمیشن نبود و شاید همین هم باعث میشود انیمیشن The Emperor's New Groove یکی از بهترین عناوین سال باشد. یکی از آخرین انیمیشنهای دوبعدی جریان اصلی والت دیزنی که در نهایت موفق شد جایزه بهترین موسیقی متن اسکار را هم تصاحب کند. داستان انیمیشن هم درباره امپراتوری به نام کوزکو است که با قدرت جادویی رقیب اصلیاش برای رسیدن به تاج و تخت به یک شتر لاما تبدیل میشود. حالا کوزکو تلاش میکند بهعنوان یک شتر لاما به امپراطوریاش بازگردد.
Dinosaur
ایده اصلی ساخت این انیمیشن از دهه ۸۰ میلادی مطرح شده بود اما از آنجایی که عوامل ساخت امیدوار بودند عنوانی متفاوت و مدرن را خلق کنند، تولید آن همیشه با تاخیر مواجه میشد. مشکل اصلی هم جایی بود که بودجه قابل قبولی به آن اختصاص پیدا نمیکرد. اما در نهایت والت دیزنی پذیرفت تا بودجه نسبتا سنگین ۱۲۷.۵ میلیون دلاری را تامین کند. انیمیشن Dinosaur در نهایت موفق شد حدود ۳۵۰ میلیون دلار فروش داشته باشد. داستان این انیمیشن در دوران دایناسورها روایت میشود و تلاش آنها برای بقا را با گفتگوهای انسانی به تصویر میکشد.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عجب سال پرباری بود!
روانی امریکایی رو من هیچ وقت نفهمیدم
وای خدا دیشب به پیشنهاد همین مقاله فیلم the kid رو دیدم و دقیقا صحنه به صحنه از اول تا ابتدا فیلمی بود که داداش کوچیکم هفته پیش داشت می دید (..... و من) واقعا دیگه حالم به هم می خوره از این همه کپی فکر می کردم کارگردانا بعد فیلم (.... آرومه) دیگه آدم شده باشن اما انگار نه انگار نا.مردا حدالاقل یه ذره خلاقیت داشته باشید خدایا نمیشه برگردیم به دوران طعم گیلاس.
خیلی مطلب عالیی بود❤
از مقاله بسیار عالی و کاربردی تون سپاس گزارم.
فقط تقاضا دارم به این نکته توجه بفرمایید که انیمیشن یک ژانر نیست، بلکه یک تکنیک است که می تواند در ژانر های مختلف استفاده شود.
آقا عالی بود برای هر سال بزارید
هر ماه برای هر سال رو میذاریم تا برسیم به ۲۰۲۱ ابوالفضل جان.
گلادیاتور برای من جزو ۵ فیلم برتر تاریخه آخرش عجیب بعض گلومو گرفته بود تا چند روز ذهنم درگیر بود بهم یاد داد که هیچ وقت نا امید نشم
احساس نمیکنید جای بین ستاره ای خالیه؟
اینتراستلار به سال ۲۰۰۰ ربطی نداره آرمان جان.
wtf!!!!
اون مال ۲۰۱۴
چه سال خارق العاده ای بود چه فیلمایی
و واقعا حیفه دیده نشن. اگر قبلا دیدی دوباره دریاب اینا رو رامین
آره واقعا