۱۰ لحظه غمانگیز از زندگی ولورین
از همان اولین حضورش در کمیک The Incredible Hulk در سال ۱۹۷۴، این جهشیافته چنگالدار تبدیل به یکی از شخصیتهای محبوب شد؛ نه تنها بین شخصیتهای ایکس من، بلکه یکی از شخصیتهای محبوب در کل ...
از همان اولین حضورش در کمیک The Incredible Hulk در سال ۱۹۷۴، این جهشیافته چنگالدار تبدیل به یکی از شخصیتهای محبوب شد؛ نه تنها بین شخصیتهای ایکس من، بلکه یکی از شخصیتهای محبوب در کل دنیای کمیکهای مارول.
ولورین (که با اسامی لوگان و ویپن ایکس نیز شناخته میشود) توسط روی توماس، لن وین و جان رومیتا سینیور خلق شده است. بعد از این که در شماره ۱۸۱ کمیک The Incredible Hulk توانست خودش را به عنوان یک شخصیت مکمل موفق نشان دهد، ولورین تبدیل به یکی از اعضای ایکس من شد.
لوگان یکی از چهره شناخته شده در بین جهشیافتههای دنیای مارول است و از اواسط دهه ۷۰ میلادی در اکثر کمیکهای مهم ایکس من حضور پیدا کرده. این محبوبیت به قدری زیاد بوده که یک سه گانه فیلم اختصاصی (و چند فیلم دیگر از ایکس من) با حضور او ساخته شده است.
شخصیت بیرحم و خشن ولورین نظر مثبت طرفداران دنیای کمیکها، انیمیشنها و فیلمها را به خود جلب کرده است. یکی از مهمترین قسمتهای این مقبولیت، عمق و پیچیدگی شخصیت لوگان است که با لحظات تراژیک و غمانگیز زیادی که در طول زندگی طولانیاش تجربه کرده، حاصل شده است. زجر و غم با تمام لحظات زندگی ولورین عجین شده؛ در هر گوشه از زندگی او یک اتفاق غمانگیز وجود دارد که انتظار او را میکشد.
برای شخصیتی که هم خودش سالهای طولانی زندگی کرده و هم دهههای متوالی در دنیای داستانها حضور داشته است، لحظات غمانگیز زیادی رقم خورده است که در این مطلب میخواهم به ۱۰ مورد از آنها اشاره کنم. در ادامه همراه ویجیاتو باشید.
۱۰. به صلیب کشیده شدن
مخاطبان با تصویر به صلیب کشیده شدن ولورین روی شماره ۲۵۱ کمیک Uncanny X-Men در سال ۱۹۸۹ مواجه شدند. داستان درونِ این جلد اما وحشتناکتر بود.
مشخص شد که به صلیب کشیده شدن ولورین به خاطر درگیری او با گروهی از سایبروگها با نام ریورز (Reavers) بود. در طول داستان، ولورین توسط دونالد پیرس (Donald Pierce) شکنجه میشود و وضعیت اسفناکش باعث ایجاد توهماتی برای او میشود.
شاید چنین اتفاقاتی خیلی با لحظات غمانگیز و دردناک ولورین در طول عمرش فاصله داشته باشد اما تصویر این که لوگان به صلیب کشیده شده، تصور شوکآور و ترسناکی برای طرفداران است.
۹. مگنیتو، فلز را از اسکلت ولورین خارج میکند
از همان اولین کمیکها، مگنیتو (Magneto) در قامت یکی از بزرگترین رقبای ایکس من ظاهر شده است اما به نظر او کینه خاصی نسبت به ولورین دارد؛ چه در کمیکها و چه در فیلمها.
در داستان Dreams Fade در شماره ۲۵ کمیک X-Men (انتشار در ماه اکتبر سال ۱۹۹۳)، که بخش چهارم آرک داستانی Fatal Attractions است، مگنیتو توسط پروفسور ایکس دستگیر میشود. با این حال، دستگیری او بعد از این که با یکی از وحشتناکترین روشها ولورین را شکنجه میکند، اتفاق میافتد.
مگنیتو، فلز آدامانتیوم را از اسکلت ولورین بیچاره کند. برای کسی که به درد و زجرهای زیاد عادت کرده، چه دردهای فیزیکی و چه دردهای عاطفی، و حتی توانایی احیا و التیامِ خود را دارد، چندین شکنجهای به قدری وحشتناک بود که فریادش به آسمان رسید.
این اتفاق نه تنها دشمنی بین این دو شخصیت را شدیدتر کرد، بلکه جنبههای اصلی هر دوی آنها را به تصویر کشید: شرارت مگنیتو و زجر لوگان.
مگنیتو با اعمال این شکنجه به ولورین، جایگاه خود را به عنوان یکی از بیرحمترین و قدرتمندترین ویلنهای دنیای مارول به اثبات میرساند. در عین حال، نمونهای از زجر بیپایان ولورین نیز با این اتفاق به تجسم در میآید.
۸. اجبار در به قتل رساندن کلوسوس
Dark Phoenix Saga را میتوان نمادینترین و محبوبترین داستان ایکس من در نظر گرفت که تا به حال در دنیای کمیکها روایت شده است. همکاری بین کریس کلیرمونت به عنوان نویسنده و جان بیرن، داستانها و آرکهای کلاسیک فوق العادهای را تشکیل داد که بعد از چهار دهه نیز از یادها نرفته و حتی پا به پردههای نقرهای سینما نیز باز کردهاند.
تأثیر داستان Dark Phoenix Saga احتمالاً بیشتر از تمام شخصیتهای دیگر، روی ولورین بوده است. البته اتفاقی که میخواهم در مورد آن حرف بزنم در دنیایی موازی جریان داشت ولی به هر حال یکی از غمانگیزترین لحظات زندگی لوگان را در خود جای داده بود.
در یکی از اسپینآفهای Dark Phoenix Saga که در شماره ۲۷ کمیک What If جریان دارد، ولورین توسط فینیکس (Phoenix) مجبور میشود تا دوست خودش، کلوسوس (Colossus) را به قتل برساند.
با این حال، تأثیر روانی این عمل بر روی ولورین شدید بود و از آن جایی که این اتفاق در این دنیا با مرگ جین گری (Jean Grey) همراه نشد، مطمئناً یکی از لحظات ناراحت کننده زندگی ولورین به حساب میآید. به طوری که حتی سعی نمیکند از اتفاقات مرگبار دور و اطرافش فرار کند.
۷. بیرون کشیده شدن قلبش
دردناکتر از این که فلز از استخوانهایش بیرون کشیده شود، اتفاقی بود که در شماره ۱۱ کمیک Uncanny X-Men Annual برای ولورین افتاد.
در تلاشی برای به قتل رساندن ولورین، یکی از اعضای بینام نژاد هورد (Horde) قلب او را از بدنش بیرون میکشد. با وجود عامل التیام اما از بین رفتن یکی از اعضای حیاتی بدن ولورین میتواند باعث مرگ او شود (حداقل در این خط داستانی). این ویلن نیز خیلی به قتل ولورین نزدیک شد اما بدن دیگری برای لوگان با قطره خونی که روی یک شی فضایی جادویی میافتد، تشکیل میشود.
حتی با وجود این که لوگان از این ماجرا جان سالم به در میبرد ولی احتمالاً این اتفاق علاوه بر خودش، برای طرفدارانش نیز ناراحت کننده بوده است. هر چقدر این جهشیافته بتواند از مرگ فرار کند اما تأثیرات روانی که روی او گذاشته میشوند، با او باقی خواهند ماند. این مرگ نیز جزو خاطرات دردناک ولورین خواهد بود.
شاید این روند کمی از منطق (حتی برای یک داستان کمیک بوکی) دور باشد اما بیرون کشیده شدن قلب هر کس دردناک و غمانگیز است.
۶. کادوی تولد سیبروتوث
ولورین و سیبرتوث (Sabretooth) تاریخچهای طولانی با یکدیگر دارند، هم در کمیکها و هم در فیلمها. رابطهای که به صورت دوستانه شروع شد ولی در ادامه این دو تبدیل به دشمنان خونی هم شدند. یکی از نقاط اوج این دشمنی را در شماره ۱۰ کمیک Wolverine (انتشار در ماه آگوست سال ۱۹۸۹) میتوان دید.
در اکثر این شماره با فلشبکهایی طرف هستیم که ولورین را به دههها قبل میبرد؛ به زمانی که سیبروتوث یکی از وحشیانهترین اقدامات خود را علیه ولورین انجام داده است. او ابتدا معشوقه ولورین، کایلا سیلورفاکس (Kayla Silverfox)، حمله کرد و ظاهراً او را کشت. در ادامه نیز به سراغ خود ولورین آمد.
بعد از یک نبرد طولانی و خشن، سیبرتوث پیروز میشود و در حالی که میخواست گلوی ولورین را بدرد، جهشیافته درد کشیده داستان، کاری میکند تا هر دویشان از بالای صخره به پایین پرت شوند. زخمهای فیزیکی نبرد به کنار، تصور مرگ سیلورفاکس بزرگترین ضربه را به لوگان وارد کرده بود.
این ماجرا باعث شد تا دشمنی ولورین و سیبرتوث برای دههها ادامه پیدا کند، آن هم در حالی که همه چیز در روز تولد لوگان بیچاره اتفاق افتاده بود.
۵. مرگ ماریکو یاشیدا
ماریکو یاشیدا (Mariko Yashida) یکی دیگر از معشوقههای ولورین در طول زندگی طولانی او بوده است. در طول چهل سال حضور در دنیای کمیکها، ولورین بیشتر از این که لحظات خوش تجربه کرده باشد، شاهد مرگ معشوقههای خود بوده است.
با این حال یکی از تلخترین موارد برای ولورین مرگ ماریکو یاشیدا در شماره ۵۷ کمیک Wolverine (انتشار در ماه جولای سال ۱۹۹۲) بوده است. این زن بیچاره در شب ازدواجش مسموم شد. ماریکو به ولورین التماس کرد تا نگذارد بیشتر زجر بکشد و خودش او را راحت کند. ولورین نیز برای این که خواسته معشوقهاش را برآورده کند، از خود میگذرد و ماریکو را با دستان خودش به قتل میرساند.
این اتفاق برای سالها لوگان را زجر میدهد و باعث میشود یکی از خشنترین انتقامهای دنیای داستانها رقم بخورد. او هر سال به سراغ کسی که معشوقهاش را مسموم کرده میرود و هر بار یک عضو از بدن او را قطع میکند.
۴. پروژه ویپن ایکس
اوریجین نمادینترین بخش از شخصیت ولورین، یعنی چنگالهای آدامانتیومیِ او، در شماره ۷۲ کمیک Marvel Comics Presents (انتشار در ماه مارس سال ۱۹۹۱) نمایش داده شد.
در پروژه ویپن ایکس (Weapon X)، ولورین درد و زجر زیادی میکشد تا اسکلتش با فلز آدامانتیوم ترکیب شود. با این که این روند باعث شد تا ظاهر شناخته شده و محبوب ولورین به وجود آید اما دردی که لوگان برایش تحمل کرده بسیار بیشتر از این حرفها بوده است.
هر کسی که این کمیک را خوانده باشد، به لطف تصویرسازی فوق العاده کمیک، میتواند زجر ولورین را به خوبی تجسم و حس کند. پنلهایی که شامل فریادهای ولورین در هنگام ترکیب شدن فلز با اسکلتش هستند نیز به یاد خواهند ماند.
باعث ناامیدی است که این لحظات احساسی و غمانگیز ولورین هیچوقت نتوانستند به خوبی در فیلم X-Men Origins: Wolverine به نمایش درآیند و حسی که لوگان واقعاً تجربه کرده به مخاطبان منتقل شود.
۳. به قتل رسیدن خانواده ولورین
خیلی از طرفداران خط داستانی Old Man Logan را از بهترین داستانهای ولورین میدانند که تا به حال روایت شده است. حال و هوای شوم، تیره و نوآر گونه این داستان که در پادآرمانشهری در یک دنیای موازی روایت میشود، کاملاً با شخصیت لوگان جور در میآید. این سری کمیک همچنین به عنوان یکی از منابع اصلی در ساخت فیلم Logan به حساب میآید که پایان بخشی برای ولورینِ هیو جکمن در دنیای سینما بود.
یکی از وحشتناکترین اتفاقاتی که ولورین در طول حضورش در دنیای کمیکها تجربه کرده است، در این سری اتفاق میافتد. او بعد از این که دنیا رو به نابودی میرود، خانوادهای برای خود تشکیل میدهد. با این حال، سالها بعد، وقتی به خانه برمیگردد متوجه میشود که تعدادی از نوادگان و فرزندان هالک در هنگامی که ولورین در خانه نبوده، خانوادهاش را به قتل رساندهاند.
در این لحظه است که میتوان غم ولورین را به خوبی لمس کرد، غمی که در تمام تار و پود این شخصیت نهادینه شده است. حال و هوای تیره و تاریک Old Man Logan چیزی بود که باعث شد داستان بین مخاطبان محبوب شود و از طرف دیگر در تمام طول داستان، لوگان را عذاب دهد.
۲. مرگ جین گری
همان طور که قبلاً اشاره شد، Dark Phoenix Saga یکی از تأثیرگذارترین داستانهایی است که از شخصیتهای ایکس من روایت شده است. این داستان حتی روی خود شخصیت ولورین نیز اثر زیادی گذاشته است.
مرگ جین گری باعث تحولاتی در شخصیت ولورین در سالهای آتی شد. البته این تحولات فقط محدود به ولورین نبود، بلکه کل ایکس من و حتی تمام صنعت کمیک بوک نیز با مرگ او متحول شد. از بین رفتن جین گری یکی از اتفاقاتی بود که راه را برای مرگهای بیشتر در این صنعت باز کرد.
تا به حال دو بار شاهد روایت این خط داستانی در فیلمهای ایکس من بودیم که در هر دو تلاش، موفقیتی حاصل نشد؛ حتی به عقیده بسیاری از طرفداران، سریال انیمیشنی ایکس من بهتر از فیلمها توانسته بود Dark Phoenix Saga را روایت کند. با این حال هیچ اقتباسی تا به حال به خوبی خود کمیک پیش نرفته است.
این لحظه از غمانگیزترین اتفاقاتی است که تا به حال برای ایکس من افتاده اما مرگ جین گری بیش از هر کسی، ولورین را آزار داده.
۱. مرگ ولورین
در طول چهار دهه، ولورین مرگهای زیادی را تجربه کرده است. از خط داستانی Days Of Future Past سال ۱۹۸۱ که توسط یک سنتینال (Sentinel) کشته شد تا شماره ۴ کمیک The Infinity Gauntlet در سال ۱۹۹۱ که تانوس او را به قتل رساند و البته مرگ او در خط داستانی Death of Wolverine در سال ۲۰۱۴.
با این حال، از آن جایی که مرگ شخصیتهای اصلی در دنیای کمیکها در اکثر موارد دائمی نیست، میتوان گفت که تلخترین مرگ ولورین متعلق به اقتباس سینمایی از این شخصیت است. نمیتوان از غمانگیزترین لحظات زندگی شخصیت ولورین صحبت کرد و اشارهای به مرگ او در فیلم Logan نکرد.
در این فیلم بود که هنرنمایی هیو جکمن در نقش ولورین بیش از تمام هشت فیلم قبلی به چشم آمد. یک پایان تیره، تلخ و خونی ولی در عین حال درخور برای حضور هفده ساله هیو جکمن در نقش ولورین.
میتوان با اطمینان گفت که اکثر مخاطبان وقتی ولورین برای محافظت از دخترش جنگید و کشته شد، اشک ریختند. خیلی از این طرفداران بخش زیادی از عمرشان را صرف تماشای هیو جکمن در نقش ولورین کرده بودند و تماشای مرگ شخصیت محبوبشان آن هم با این وضعیت احساساتشان را برانگیخته بود.
به مطالعه ادامه دهید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من اصلا بعد از دیدن فیلم لوگان تا دو روز تو خودم بودم باور نمی کردم ولورین مرده.
هرچند یه شایعاتی هست که میگن قراره فیلم جدید لوگان رو بسازن که توش ولورین زنده میشه.
اگه احتمالش زیاده و شایعات بیراه نباشه لطفا یه مقاله در موردش بنویسید.
ممنون به خاطر مقاله ی خوبتون ?
فقط یک
از همه بدترش اضافه شدنش به fortnite
آخ آخ گل گفتی
اون بیرون کشیدن فلز به نظرم از همه دردناک تر بود