نقد فیلم بیرو – تلاش برای سینمای متفاوت
ساختن فیلم در برخی از ژانرها در سینمای ایران کار بسیار سختی است. سینمای ایران، سینمای محدودی است. در این سینما چیزی بنام ژانر وجود ندارد که بشود دربارهاش صحبت کرد.سینمای ایران سینمای محدودی است. ...
ساختن فیلم در برخی از ژانرها در سینمای ایران کار بسیار سختی است. سینمای ایران، سینمای محدودی است. در این سینما چیزی بنام ژانر وجود ندارد که بشود دربارهاش صحبت کرد.سینمای ایران سینمای محدودی است. بسیار محدود. اکثر فیلمها در سینمای ایران به ملودرامهای اجتماعی یا کمدیهای سخیف گیشهای ختم میشوند. بنابراین صحبت از ساختن آثاری که در گونههای مختلف ژانری طبقه بندی میشوند صحبتی بیهوده است.
حتی ژانرهایی که نیاز چندانی به امکانات تکنولوژیک در سینما ندارند هم در سینمای ایران چندان تحویل گرفته نمیشوند. اگر سینمای ایران انقدر محدود نبود فیلمهای بیوگرافی که به زندگی چهرههای مطرح و قهرمانان ملی میپردازند باید بیشتر از اینها ساخته میشد. ایران در تاریخ طولانی مدت خود قهرمانان فراوانی دارد که زندگی این قهرمانان میتواند دست مایه خوبی برای ساخت فیلمهای بیوگرافی باشد.
این موضوع درباره قهرمانان ورزشی ایرانی هم صدق میکند. تاریخ ورزش ایران پر است از چهرههایی که میتوان به زندگی آنها پرداخت و از دل زندگی آنها درامهای بیوگرافی بینظیری بیرون کشید. بهرام توکلی با تکیه بر زندگی جهان پهلوان تختی فیلم خوش ساختی ساخت که مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. در واقع تختی توکلی فتح بابی شد تا دیگر کارگردانان ایرانی هم به ساخت درامهای بیوگرافی بر مبنای زندگی ورزشکاران فکر کنند. نتیجه این فکر کردن بیرو مرتضی علی عباس میرزایی است.
فیلمهای قبلی علی عباس میرزایی نه فیلمهای خوبی بودند و نه در گیشه توفیق چندانی داشتند. به نظر میرسد بیرو تلاش این کارگردان برای بازگشت به سینمای بدنه و ساخت فیلمی است که بتواند مخاطب عام سینمای ایران را هم با خود همراه کند. اگر بیرو بتواند در گیشه موفقیت خوبی کسب کند میتوان اُمیدوار بود که فیلمهای بیشتری در این زمینه ساخته شود. بزرگترین مشکل فیلم بیرو این است که قهرمانش فراگیر نیست و همین فراگیر نبودن باعث خواهد شد که فیلم نتواند نظر تمام مردم ایران را جلب کند. فیلمهای سینمایی این ژانر درباره چهرههایی ساخته میشود که برای تمام مردم یک کشور از جایگاه ویژهای برخوردار است. اما بیرانوند بیشتر از اینکه یک چهره ملی باشد، یک چهره رنگی است. بنابراین نمیتوان او را یک قهرمان ملی دانست که لازم باشد دربارهاش یک فیلم سینمایی ساخته شود. فکر کنید که یک کارگردان بخواهد درباره وُریا غفوری یا فرهاد مجیدی فیلم بسازد آیا هواداران رقیب آنها را به عنوان چهره ملی خواهند پذیرفت؟ قطعاً خیر. بنابراین فیلم علی عباس میرزایی در همان گام اول یعنی انتخاب سوژه به خطا میرود.
مشکل دوم بیرو ساختار ابتدایی آن است که تماشاگر را به هنگام تماشا پس میزند. علیرغم تمام تلاشی که علی عباس میرزایی انجام داده است فیلم در قیاس با نمونه های سطح اول خارجی در مرتبه بسیار پایینتری قرار میگیرد. به شکلی که بعد از گذشتن دقایقی از فیلم تماشاگر نمیتواند با سوژه و قهرمان فیلم ارتباط برقرار کند و همین موضوع باعث میشود که فیلم به مرتبه یک اثر سطح پایین نزول کند. صحنههای فوتبالی فیلم هم بیشتر از آنکه رئالیستی از کار در بیاید، فانتزی و کارتونی از کار درآمده و همین موضوع در نهایت باعث میشود منطق روایی بیرو هم زیر سوال برود. جسارت علی عباس میرزایی برای ساختن فیلمی در این ژانر قابل تحسین است، اما مشکل اصلی این جا است که این جسارت در نهایت تبدیل به یک اتفاق خوب نشده است. اتفاقی که بتوان از آن به عنوان یک دستاورد بزرگ در سینمای ایران یاد کرد.
شاید منصفانه نباشد که بیرو را با نمونههای خوب خارجی قیاس کنیم. اما فیلم بدون مقایسه با نمونههای خارجی هم فیلم خوبی نیست. علی عباس میرزایی حساب ویژهای بر روی بیرو باز کرده تا این فیلم در گیشه بتواند نیازهای او را به عنوان یک کارگردان پولساز تامین کند. بیرو یک شروع است. یک آغاز. آغازی برای ساختن فیلمهایی که در سینمای ایران نمونههای بسیار اندکی دارند.
علی عباس میرزایی اگر میتوانست فیلم بهتری بسازد شاید بیرو میتوانست بدل به موجی فراگیر شود که سینمای ایران را چند گام به پیش ببرد. اما در شکل فعلی بسیار بعید است که بیرو بتواند دستاوردی برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد. ساختن فیلمهای متنوع از نیازهای سینمای ایران است. فیلمهایی که بتواند همه مخاطبین سینمای ایران از طیفهای مختلف را پوشش دهد. بیرو و فیلمهایی از این دست با این که بسیار ضعیف هستند میتوانند چراغ راهی برای سینمای ایران باشد که تنوع را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد.
چهلمین جشنواره فیلم فجر:
- نقد فیلم علفزار - دادگاهی به نام ایران
- نقد فیلم شادروان – سوژه خوب از دست رفته
- نقد فیلم شب طلایی – تله فیلم فقیر
- معرفی فیلمهای جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰ – سال سرد سکوت
- نقد فیلم بی مادر – هشت الهفتی عجولانه
- نقد فیلم ملاقات خصوصی – یک عاشقانه ناآرام
- نقد فیلم نگهبان شب – بر علیه ترسها
- نقد فیلم نمور – سردرگمی عوامل
- نقد فیلم ماهان – یک تله تئاتر نه چندان خوب در سینما!
- نقد فیلم بدون قرار قبلی – من ایران را دوست دارم
- نقد فیلم موقعیت مهدی - روایتی مینیمال و شاعرانه از جنگ
- نقد فیلم لایه های دروغ
- نقد فیلم دسته دختران - جنگ چهره زنانه هم دارد
- نقد فیلم شهرک - بلاتکلیف
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فیلم رو ندیدم ولی از روی نقد میتونم اینو برداشت کنم که کارگردان خیلی روی اینکه داره از آقای بیرانوند فیلم میسازه حساب باز کرده، انگار با خودش گفته: خب فیلم در مورد بیرانونده دیگه مردم خوششون میاد بیا یکچیزی رو سر هم کنیم!
ولی بازم با اینکه شکست خورده، جسارتش خوبه و قابل تحسین
قبل از اینکه چیزی رو ندیدی نقد کن
زحمات عوامل سازنده فیلم رو با حدس توی ذهنت هدر نده
منم گفتم از روی نقد، این برداشت رو کردم جناب. راحت میتونستم بگم که فیلم رو دیدم.
برای این گفتم که اعلام کنم این دیدگاه بر اساس مقاله گفته شده
اِ بیرو همشهریمون?
لامصب تو لرستان واسش دارن خود زنی میکنن
پ. ن: واستون سواله طایفه های معروف خرم اباد چیه؟: بیرانوند. حسنوند. پاپی. سگوند. و بقیه رو نمیدانم