آشنایی با آلبوس دامبلدور – مدیر مدرسهی هری پاتر
اگر با داستانهای هری پاتر آشنا باشید، پس آلبوس دامبلدور (Albus Dumbledore) را نیز خواهید شناخت. در رمانهای Harry Potter، دامبلدور مدیر و سرپرست آموزشگاه هاگوارتز است که در کنار هری و دوستانش به ایستادگی ...
اگر با داستانهای هری پاتر آشنا باشید، پس آلبوس دامبلدور (Albus Dumbledore) را نیز خواهید شناخت. در رمانهای Harry Potter، دامبلدور مدیر و سرپرست آموزشگاه هاگوارتز است که در کنار هری و دوستانش به ایستادگی در برابر لرد ولدمورت میپردازد. در همین حال نیز همچون یک پدربزرگ دوستداشتنی از دانشآموزان هاگوارتز، به ویژه هری، هرماینی و رون، نگهداری میکند.
با این وجود، شاید با گذشتهی آلبوس دامبلدور که پر است از رویدادهای تلخ، تاریک و غمانگیز چندان آشنا نباشید. این شخصیت با این که به عنوان یکی از نیرومندترین جادوگران دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ شناخته میشود ولی تجربیات تلخش باعث شده تا از مقام و قدرت فراری باشد. قهرمان چندین جنگ بزرگ در دنیای جادوگری، اشتباهات و پشیمانیهای بزرگی نیز در زندگی دارد تا در پس پوشش یک جادوگر دانا و توانا، پیرمردی باشد که چندان بینقص نیست.
رونمایی | رمان Harry Potter and the Philosopher's Stone - سال ۱۹۹۷ میلادی |
پدیدآورنده | جی. کی. رولینگ |
آلبوس دامبلدور کیست؟
آلبوس پرسیوال وولفریک برایان دامبلدور (Albus Percival Wulfric Brian Dumbledore) نام کامل شخصیتیست که در کتابهای Harry Potter مسئولیت سرپرستی و مدیریت آموزشگاه سحر و جادوی هاگوارتز را بر دوش دارد. او یک پیرمرد دوستداشتنی و شوخطبع به نظر میرسد که با همه پیوند خوبی دارد.
از آلبوس دامبلدور به عنوان یکی از نیرومندترین و توانمندترین جادوگران دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ یاد میشود. به طور مداوم دیده شده است که این جادوگر با دانش و مهارتهای فراوانش، در کنار شکیبایی کممانند خود، به کمک نه تنها هاگوارتز بلکه کل انجمن جادوگری در چالشهای گوناگون میآید.
از هم پاشیده شدن خانوادهی دامبلدور
آلبوس بزرگترین فرزند پرسیوال (Percival) و کندرا (Kendra) دامبلدور بود. او یک برادر کوچکتر با نام ابرفورث (Aberforth) داشت. کوچکترین عضو خانوادهی دامبلدور دختری با نام آریانا (Ariana) به شمار میآمد. پیش از این که آلبوس به هاگوارتز برود، خواهرش که هنوز کنترل خاصی روی جادویش نداشت باعث جلب توجه چند پسر ماگل میشود. این پسران طوری آریانا را آزار میدهند که این دختر از این پس میترسد از جادویش بهره ببرد و تلاش دارد تا همیشه آن را سرکوب کند. به این ترتیب آریانا تبدیل به یک آبسکیورال (Obscurial) میشود.
پرسیوال برای تلافی این رویداد، به گونهای به این پسران ماگل یورش میآورد تا محکوم به حبس ابد در زندان آزکابان شود. به این ترتیب، مسئولیت خانوادهی دامبلدور روی دوش کندرا میافتد. این خانواده که متوجه خطری هستند که آریانا میتواند باشد، تلاش میکنند تا او را از دیگران پنهان نگه دارند.
خیلی طول نمیکشد که آلبوس دوران مدرسهی خود را آغاز میکند. با وجود همهگیر بودن خبر ماجرای پرسیوال، ولی آلبوس به کار خودش سرگرم بود و بسیار زود خودش را به عنوان یک جادوگر به شدت ماهر به نمایش کشاند. آلبوس بسیار دوست داشت تا ماجراجویی خود را در دنیا آغاز کند ولی یک رویداد تلخ دیگر جلوی او را گرفت.
آبسکیورالها کنترلی روی جادوی دگرگونشدهی درون خود ندارند. آریانا نیز همین گونه بود. این دختر جوان بدون این که بخواهد، در یکی از بروزهای انفجاری جادویش باعث مرگ کندرا شد. اکنون، پس از مرگ مادرشان و زندانی بودن پدرشان، آلبوس (با سرخوردگی) و ابرفورث مسئول نگهداری از خواهر کوچک خود شدند.
با این وجود، ماجراجویی به شکل دیگری به سراغ آلبوس دامبلدور آمد. در زمان اقامت خانوادهی دامبلدور در گادریکز هالو (Godric's Hollow)، گلرت گریندلوالد (Gellert Grindelwald) که از خویشاوندان باتیلدا بگشات به شمار میآمد، به او سر میزند. گلرت و آلبوس خیلی زود به هم پیوند میخورند و تبدیل به دوست یکدیگر میشوند.
یک دلباختگی تلخ
پیوند گلرت گریندلوالد و آلبوس دامبلدور تبدیل به چیزی بیشتر از یک دوستی ساده میشود. این دو جادوگر با مهارتهای بسیار بالایی که داشتند، به دنبال این بودند تا انجمن جادوگری را از حالت پنهان خود بیرون آورند و با فرمانروایی بر ماگلها، دنیا را تبدیل به مکانی بهتر کنند. در کنار این نقشهی جاهطلبانه، آلبوس و گلرت پیوندی عاطفی نیز با یکدیگر برقرار کردند.
در گیر و دار این نقشهها و برنامهها، ابرفورث با این دو به خاطر بیمسئولیتیشان درگیر شد. به این ترتیب، گریندلوالد افسون کروشیاتوس را روی ابرفورث اجرا کرد. اما آلبوس به دفاع از برادرش پرداخت تا این سه پسر یک دوئل را آغاز کنند. هیچ کدام از آنها هرگز نفهمید که کدام یکیشان ورد مرگبار را اجرا کرد ولی در پایان این دوئل، آریانا بیجان روی زمین افتاده بود.
گلرت پس از این رویداد با شتاب کشور را ترک کرد. آلبوس و ابرفورث دامبلدور نیز بقیهی زندگی خود را با این ترس گذراندند که شاید هر کدامشان ورد مرگباری که باعث مرگ خواهرشان شده بود را اجرا کرده باشند.
ایستادگی در برابر جادوگرِ تاریکِ آشنا
پس از مرگ آریانا، آلبوس دامبلدور فهمید که نباید به قدرت فراوان دسترسی داشته باشد. او پیش از آن به دنبال قدرت بود و بنابراین خانوادهاش را فراموش کرد. پیشداوریاش نسبت به ماگلها نیز باعث شده بود تا به درستی فکر نکند. بنابراین، آلبوس از همهی جایگاههای برجستهای که میتوانست در وزارت سحر و جادو به دست آورد کنار کشید و به این رویه تا پایان زندگی خود ادامه داد.
به جایش، دامبلدورِ فروتنشده به عنوان یک آموزگار در هاگوارتز سرگرم به کار شد. آلبوس در این جایگاه میتوانست از تجربیات تلخی که در زندگی به دست آورده بود برای آموزش نسل نویی از جادوگران و ساحرهها بهره ببرد.
در همین سالها بود که او با پسری با نام تام ریدل آشنا شد؛ دانشآموزی با استعداد و ماهر که بعدها تبدیل به یکی از بزرگترین (اگر نه بزرگترین) جادوگران تاریک دنیای جادوگری میشود. ولی اکنون نوبت آینده نیست چرا که گذشتهاش هنوز سایه رویش انداخته است.
هر چند آلبوس دامبلدور از نقشههایش برای فرمانروایی بر ماگلها دست کشید بود ولی گلرت گریندلوالد این مسیر را ادامه میداد. گلرت یک جنگ را برای رسیدن به هدف خودش آغاز کرده بود اما دامبلدور سالها از رو به رو شدن با او سر باز میزد.
ولی سرانجام زمانی رسید که آلبوس دیگر نمیتوانست از این رویارویی بگریزد و در برابر کسی ایستاد که زمانی به او دلبسته بود. پس از یک دوئل بین این دو جادوگر بسیار ماهر، آلبوس دامبلدور توانست گلرت گریندلوالد را شکست دهد، او را به زندان بفرست و به این درگیری پایان دهد.
مدیریت هاگوارتز
دامبلدور کمی پس از شکست دادن گریندلوالد توانست به جایگاه مدیریت و سرپرستی مدرسهی هاگوارتز دست پیدا کند. دامبلدور هنوز در جایگاه قدرت به خودش اعتماد نداشت اما با مراقبت فراوان مدیریت این آموزشگاه را بهر عهده گرفت. البته در کنار مدیریت هاگوارتز چند جایگاه دیگر را نیز به دست آورد.
پیدا شدن سر و کلهی یک جادوگر تاریک دیگر
همان طور که اشاره شد، آلبوس دامبلدور در دوران آموزش خودش در هاگوارتز متوجه ذات تاریک و تیرهی تام ریدل شده بود. زمانی که تام درخواست آموزگاری درس دفاع در برابر جادوی تاریک را داشت، دامبلدور خواستهاش را رد کرد. آلبوس میدانست که درون تام ریدل تاریکیست و اشتباه هم نمیکرد؛ چون خیلی طول نکشید تا تام تبدیل به یک جادوگر تاریک بزرگ شود: لرد ولدمورت (Voldemort).
به این ترتیب، آلبوس دامبلدور درگیر یک جنگ دیگر با یک جادوگر تاریک دیگر شد. جنگ با ولدمورت در دو دوره انجام شد: یکی پیش از نابودی ظاهریاش در خانهی پاترها و دیگری پس از بازگشت کاملش به زندگی. در هر دو دوره، آلبوس دامبلدور یکی از ستونهای بنیادین ایستادگی در برابر این جادوگر تاریک به شمار میآمد؛ ایستادگیای که تا واپسین لحظات زندگیاش ادامه یافت.
با این که دامبلدور سرراست لرد ولدمورت را شکست نداد ولی فعالیتهای گوناگونی را برای انجام شدن این هدف بر عهده داشت. در دورهی نخست جنگ، او رهبر جنگ علیه ولدمورت به شمار میآمد. محفل ققنوس هم گروهی محسوب میشد که آلبوس برای مبارزه با این جادوگر تاریک پدید آورده بود.
در دوره دوم جنگ، زمانی که کم و بیش همه گمان میکردند ولدمورت برای همیشه از بین رفته است، آلبوس دامبلدور جزو افراد انگشتشماری بود که به بازگشت او باور داشت. دامبلدور برای یک مبارزهی دیگر آماده میشد و با این هدف علاوه بر پیوندهایی که با افراد مورد اعتمادش برقرار کرده بود، به آموزش و نگهداری درست از هری پاتر و دوستانش نیز نظارت میکرد. در بخش پایانی جنگ، آلبوس دامبلدور همراه هری پاتر شد و کمی به او آموزش داد تا چگونه هورکراکسها یا جانپیچهای ولدمورت را بیابد و آنها را از بین ببرد.
خطر لو رفتن داستان Harry Potter and the Half-Blood Prince
توانا ولی نه بیاشتباه
نابودی خانوادهاش و مرگ آریانا یکی از بزرگترین نقاط عطف زندگی آلبوس دامبلدور به شمار میآید. او پیش از مرگ خواهرش آرزوهای جاهطلبانه و بلندپروازانه در سر داشت که نمیتوان به آنها با دید مثبت نگریست. این مرگ آریانا بود که زندگی آلبوس را زیر و رو کرد و از او فردی فروتن و درستفکر ساخت. هر چند این بهایی سنگین به شمار میآمد که آثارش تا سالهای آتی نیز دیده میشوند.
نخستین اثر مرگ آریانا، جدا افتادن ابرفورث و آلبوس بود. این دو برادر عملاً پس از مرگ خواهرشان دیگر چندان با هم رابطهی مثبتی برقرار نکردند؛ به ویژه ابرفورث که آلبوس را گناهکار اصلی مرگ آریانا میدید.
اثر آتی مرگ خواهرش این بود که برای سالهای طولانی از رویارویی با گلرت گریندلوالد فرار میکرد. خود دامبلدور در Harry Potter and the Deathly Hallows میگوید زمانی که گریندلوالد در حال گردآوری ارتش بود، او خودش را سرگرم آموزش به جوانان کرده بود و میترسید تا در برابر معشوق پیشینش قرار بگیرد.
افراد فراوانی به خاطر این دوری آلبوس دامبلدور کشته شدند در حالی که گفته میشد او تنها کسی است که میتواند گلرت را متوقف سازد. دامبلدور عملاً تنها زمانی پا به میدان گذاشت که دیگر نمیتوانست شرمساری حاصل از این رویدادها را تحمل کند.
البته آلبوس دامبلدور اشتباهات کوچکی همانند استخدام افرادی چون گیلدروی لاکهارت نیز در زندگی داشته است که نشان میدهد این پیرمرد مهربان حتی جدای از تراژدیهای زندگیاش بینقص و بیاشتباه هم نیست.
مدیر مدرسه هاگوارتز با این که یاد گرفته بود چندان نمیتواند در برابر قدرت و تواناییهای ویژه پایداری از خود نشان بدهد اما با این وجود باز هم به سراغ آنها میرفت. از جایگاهش در مواردی همچون ریاست دیوان عالی قضایی جادوگران گرفته تا در دست داشتن الدر وند یا چوبدستی باستانی برای بخش بزرگی از زندگیاش. شاید هم باور داشت که بهتر است خودش به این موارد دسترسی داشته باشد تا فردی فاسد یا ناآگاه.
خطر لو رفتن سرنوشت آلبوس دامبلدور
برگردانهای آلبوس دامبلدور
از آن جایی که آلبوس دامبلدور یکی از بنیادیترین شخصیتها در بزرگترین ماجراهای دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ به شمار میآید، پس دور از انتظار نیست که او را در برگردانها و اقتباسهایی که از آنها شده است ببینیم.
مهمترین برگردان آلبوس دامبلدور طبیعتاً به سری فیلمهای Harry Potter برمیگردد. در طول هشت فیلم، دو بازیگر نقش دامبلدور، مدیر مدرسهی هاگوارتز را ایفا کردند. در دو فیلم ابتدایی Harry Potter ریچارد هریس ایفاگر نقش آلبوس دامبلدور بود. پس از مرگ هریس در سال ۲۰۰۲، ایفای نقش آلبوس دامبلدور از فیلم سوم تا پایانی سری Harry Potter به مایکل گامبون رسید.
در سری فیلمهای Fantastic Beasts که روایتگر ماجرای گلرت گریندلوالد هستند نیز جود لا نقش آلبوس دامبلدور جوانتر را بازی میکند که در آن زمان به عنوان یک آموزگار در هاگوراتز سرگرم به کار بود.
به خواندن دربارهی دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ ادامه دهید
- ۴ گروه مدرسهی جادویی هاگوارتز
- کتابهای هری پاتر را به چه ترتیبی بخوانیم؟
- ۱۱ مدرسه جادویی در دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ
- ۷ راز تکان دهندهی هری پاتر که از آنها پرده برداشته شد
- ۵ خط داستانی دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ که پتانسیل ساخت فیلم دارند
پرسشهای فراگیر دربارهی آلبوس دامبلدور
پرسیوال و کندرا دامبلدور پدر و مادر آلبوس هستند. آلبوس برادر بزرگتر ابرفورث به شمار میآید. کوچکترین عضو خانوادهی دامبلدور یک دختر با نام آریاناست.
این دو علاوه بر این که میخواستند با هم انجمن جادوگری را از حالت پنهان خود بیرون آورند و بر ماگلها فرمانروایی کنند، به یکدیگر نیز دلباخته بودند.
آلبوس دامبلدور به دست جی. کی. رولینگ در نخستین کتاب از سری رمانهای Harry Potter رونمایی شد. با این وجود، این شخصیت عملاً در همهی دوران بزرگسالی زندگی خود در دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ نقشی داشته است و تنها محدود به روایتهای هری پاتر نیست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هر چقدر خود شخصیت خوب و دوست داشتنی بود، اسمش عجیبه.
آلبوس پرسیوال وولفریک برایان دامبلدور.
واقعا این چه اسمیه؟ ۴ تا اسم با یه فامیلی😂
درود و سپاس و وای بر من که تا همین پارسال فکر می کردم، سری داستان هری پاتر، برای نوجوان ها است و تخیلی و سطحی. ولی وقتی کتاب های صوتی آن را با صدای آقای آرمان سلطان زاده برای دخترم خریدم و به ناچار شنیدم، متوجه شدم که عجب داستانی و عجب نبوغی داشته نویسنده (خانم رولینگ)
خسته نباشید آقای صفری
مشخصه که خیلی زحمت کشیدید برای نوشتن این مطلب.
به نظرم دامبلدور تنها کسی توی دنیای هری پاتر بود که میشد ۱۰۰ درصد بهش اعتماد کرد و مطمئن بود که طرف آدم خوباست!
ولی توی هری پاتر به خیلیا میشد اعتماد کامل داشت
توی جانوران شگفت انگیز هم میشد ولی خوب اونجا فقط یه شخصیت خیانت کرد فکر کنم
مقاله مفصل و کاملی بود
دستتون درد نکنه 👌
گلرت گریندلوالد و آلبوس دامبلدور تبدیل به چیزی بیشتر از یک دوستی ساده میشود. این دو جادوگر با مهارتهای بسیار بالایی که داشتند، به دنبال این بودند تا انجمن جادوگری را از حالت پنهان خود بیرون آورند و با فرمانروایی بر ماگلها، دنیا را تبدیل به مکانی بهتر کنند. در کنار این نقشهی جاهطلبانه، آلبوس و گلرت پیوندی عاطفی نیز با یکدیگر برقرار کردند
من اشتباه متوجه یا واقعا دامبلدور😐😐😐🫥🫥🫥🫥🫥🫥
درست متوجه شدی...👬
دیگه این دنیا بدرد نمیخوره دامبلدور بیشتر شبیه مولویا بود تا ......