۱۵ فیلم ترسناک سال ۲۰۲۳ که کمتر دیده شدهاند
آثار ترسناک خوب هیچگاه قدیمی نمیشوند و این سبک در سال ۲۰۲۳ هم مانند هر سال دیگری زنده بود. در این سال آثار پر سر و صدا و هیجانانگیزی مانند Godzilla Minus One را مشاهده ...
آثار ترسناک خوب هیچگاه قدیمی نمیشوند و این سبک در سال ۲۰۲۳ هم مانند هر سال دیگری زنده بود. در این سال آثار پر سر و صدا و هیجانانگیزی مانند Godzilla Minus One را مشاهده کردیم یا با فیلمی همچون Talk to Me طرف بودیم که با عناصر ترسناکش موجب به لرزه افتادن مخاطبین شد. اشارهای هم به عناوین Evil Dead Rise و Saw X بکنیم که شور و هیجان فراوانی را به ارمغان آوردند. با این حال بسیاری از فیلمهای ترسناک خوب امسال مانند عناوین بالا به چشم نیامدند.
به دنبال فیلم ممنوعه ترسناک هستید؟ مقاله مرتبط با این موضوع را از ویجیاتو بخوانید.
فهرست زیر شامل ۱۵ تا از فیلمهای سال ۲۰۲۳ در سبک ترسناک و وحشت میشود که دست کم گرفته شده و آنطور که لیاقتش را دارند دیده نشدهاند. این عناوین نقدهای ترکیبی یا منفی را از منتقدان یا بینندگان دریافت کردهاند. به همین خاطر در این فهرست به سراغ آنهایی میرویم که نتوانستند توجه و ستایشی را که لیاقتش را داشتند دریافت کنند. برخی از این آثار شباهتهای بسیاری با هم دارند و بعضیهایشان کاملا متفاوت از همدیگر هستند، اما اگر از علاقهمندان دو آتیشه سبک ترسناک هستید آثار این فهرست ارزش تماشا را دارند. با ویجیاتو همراه باشید.
اما این پایان کار نیست و شما میتوانید مقاله مرتبط با بهترین فیلم های ۲۰۲۳ را نیز از ویجیاتو بخوانید.
Birth/Rebirth
برای دههها روح فیلمهای ترسناک مستقل به وسیله انرژی و خلاقیت فیلمسازان تازه کار رشد کرده و این پدیده درباره فیلم Birth/Rebirth، محصول سال ۲۰۲۳ نیز صدق میکند. این عنوان به کارگردانی «لارا ماس» (Laura Moss) برداشت اصلاحطلبانه و زنانه به افسانههای Frankenstein را به ما نشان میدهد که در آن مضامین مادری، بارداری و معضلات بیولوژیکی زندگی انسان را با نگاهی تازه و در عین حال آزاردهنده به ما عرضه میکند.
در این اثر «مارین ایرلند» (Marin Ireland) بازیگر برجسته فیلمهای مستقل و تئاتر، نقش دکتر «رز کاسپر» (Dr. Rose Casper) را ایفا میکند که یک متخصص فنی ضداجتماعی سردخانه است. رز کاسپر علاقه شدیدی به مفهوم احیای دوباره دارد و اغلب برروی بدن خودش آزمایش میکند تا درکش از محدودیتهای بین مرگ و زندگی بیشتر شود. یک روز کاسپر به «سلی مورالس» (جودی ریس) که پرستاری در زایشگاه بیمارستان او است برخورد میکند. این برخورد زمانی اتفاق میافتد که دختر پنج ساله سلی به نام لیلا (A. J. Lister) ناگهان میمیرد و حالا رز باید عمل کالبد شکافی را برروی او انجام دهد. به لطف دانشی که رز بدست آورده موفق به برگرداندن لیلا به زندگی میشود، اما برای اینکه این آزمایش موفقیتآمیز باقی بماند او و سلی باید یک گروه را برای مراقبت از لیلا تشکیل بدهند.
آنها حتی در پی آن مجبور به دزدیدن مواد بیولوژیکی حیاتی از بخش زایشگاه بیمارستان میشوند. این فیلم با فضای سرد و تهوعآور و واقعگرایی شگفتانگیزش سوالهایی فلسفی و اخلاقی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. در نهایت با یک اثر تماشایی طرف هستیم که به قسمت تاریک روح انسان سفر میکند. دیدن این عنوان را به طرفداران این سبک به شدت پیشنهاد میکنیم.
In My Mother's Skin
فیلمهایی که به تراماهای تاریخی و جنایات جنگی به عنوان منبع وحشت خود میپردازند در این سبک بسیار دیده شدهاند. چیزی که فیلم In My Mother's Skin را به یک اثر سینمایی ویژه در ژانر ترسناک تاریخی تبدیل میکند روشی است که در آن این زیرسبک با فرهنگ عامیانه یا فولکلور ادغام شده است. همچنین به انشعابی خاص از جنگ جهانی دوم میپردازد که معمولا در غرب نادیده گرفته شده است و آن چیزی نیست جز: اشغال فیلیپین توسط ژاپن.
عنوان In My Mother's Skin، به کارگردانی «کنث داگاتان» (Kenneth Dagatan)، محصول مشترکی از فیلیپین، سنگاپور و تایوان است که داستان آن در آخرین روزهای اشغال و در جایی روایت میشود که یک پسر ۱۴ ساله به نام تالا (Felicity Kyle Napuli) در یک عمارت خلوت با خانواده ثروتمندش زندگی میکند. در این روزهای آخر اشغال سربازان ژاپنی خشونت و سرکوب را در تلاشی ناامیدانه برای کنترل اوضاع تشدید میکنند.
پدر تالا فرار کرده است تا به دنبال کمک آمریکاییان برود و به همین دلیل تالا تنها مانده تا از مادر مریضش (بیوتی گونزالس) مراقبت کند. تالا به دنبال کمک به سراغ یک پری جنگلی (جازمین کورتیس اسمیت) که ظاهری دوستانه دارد میرود و اطلاع ندارد که این پری یک گوشتخوار دورو با مقاصدی هیولایی است. با عنوانی با حال و هوای ناپایدار، منحصر به فرد و شدیدا ترسناک رو به رو هستیم که داستان رعبآورش از طریق عناصر فولکلور لرزه به بدن شما میاندازد.
Enys Men
حال که صحبت از وحشت فرهنگ عامیانه شد یک اثر مستقل دیگر از سال ۲۰۲۳ در سبک ترسناک فیلم Enys Men به کارگردانی «مارک جنکین» (Mark Jenkin) است. یکی از خصوصیات در مورد ژانر ترسناک این است که این آزادی را دارد تا آنطور که میخواهد روی مخاطب تاثیر بگذارد. این دسته از فیلمها بجای قانونهای قصهگویی از پیشتعیینشده از مفاهیم احساسی و تاثیرش بر مخاطب بهره میجویند و در عین حال یک استاندارد و جذابیت جهانی معین را دارا هستند. مانند بسیاری از عناوین کلاسیک در تاریخ سینما، فیلم Enys Men در نهایت روایت خطیاش را رها کرده تا یک اثر سوررئال تمام عیار را به جامعه تحویل بدهد. این اثر توهمآمیز این فیلم را ترسناکتر نیز میکند.
بخشی از داستان که فیلم به وسیله آن شروع میشود این است: یک زن ناشناس (مری وودواین) به عنوان یک داوطلب حیات وحش در یک جزیزه غیرمسکونی در سواحل Cornwall کار کرده و در حال ساخت یک مستند از رشد گلسنگها برروی یک گونه خاص از گلها است. زمانی که روند کاری تنهای او ادامه پیدا میکند هم بینندگان و هم او چیزهای عجیب ماوراء طبیعی را در جزیزه مشاهده میکنند.
از چیزهایی که شبیه به روح به نظر میآیند و توهمات گرفته تا برخوردهای با خود گذشته و آینده چیزهایی هستند که او میبیند. معمولا چیزهای کمی در این اثر توضیح داده میشود و همینطور زمینهسازی کمی را در آن میبینیم، اما همه چیز از تصویرسازی تا طراحی صدایش (که بابت آن برنده جایزه شد) به شکل غیرقابل توصیفی جذاب است. همه اینها یک اثر بسیار ترسناک را برای علاقهمندان به ارمغان میآورد.
Perpetrator
کارگردان «جنیفر ریدر» (Jennifer Reeder) به یکی از صداهای مهم در صحنه ساخت فیلمهای آمریکایی زیرزمینی در سبک هیجانانگیز و ترسناک تبدیل شده است. آثاری چون Knives and Skin و داستان قالببندی شده فیلم V/H/S/94 استعداد او برای ساخت دنیاهای خاص، رازآلود و جذاب را نشان میدهد. در سال ۲۰۲۳ ریدر با فیلم Perpetrator به سینما بازگشت که بدون شک اوریجینالترین و تکاندهندهترین اثر و چشمانداز او تا به امروز را نشان میدهد و با فیلمی بسیار مدهوشکننده طرف هستیم.
این فیلمی است که حتی به سختی میتوان خلاصهای از آن را ارائه داد. در این فیلم شخصیت «جونکیل جانی باپتیست» (کیا مککرنان) درست کمی قبل از تولد هجده سالگیاش به پیش خاله دورش یعنی هیلدی (آلیشیا سیلوراستون) به شیکاگو فرستاده میشود و باید با او زندگی کند. در آنجا در یک مدرسه ثبت نام کرده و کمکم یک سری تحولات جدی و شدید را تحت تاثیر یک نفرین خانوادگی پایدار با نام Forevering (به معنی تا ابد) تجربه میکند. سپس او تغییراتی بنیادی را در ذهن و بدن خودش حس میکند و در این بین درگیر یک رابطه هوسانگیز با دوستش الکترا (آیرون روچ) میشود.
شخصیت جانی هم باید با ناپدیدیها در مدرسهاش سر و کله زده و مبارزه بکند. مانند بقیه فیلمهای این فهرست عنوان Perpetrator ترسی از تاریک، تلخ، پیچیده و سوررئال شدن ندارد، اما همه این عناصر در این فیلم در گرو یک قصه شخصی از شناخت خود در میان یک دنیای متخاصم است.
Beau Is Afraid
کارگردان، «آری آستر» (Ari Aster)، پس از اینکه دو فیلم Hereditary و Midsommar را ساخت به راحتی در بین یکی از واردشوندگان مشتاق به ژانر وحشت و حتی تمام دنیای فیلمسازی قرار میگیرد. او حسن نیت و کار عالیاش را در این دو فیلم نشان داد و پس از آن آزاد بود که در فیلم Beau Is Afraid کاری که دوست دارد را انجام دهد، آن هم بدون اینکه مسئله تجاری و انتظارات برایش اهمیت داشته باشد. نتیجه این بود که این فیلم از لحاظ مالی به مانند دو فیلم قبلیاش موفق نبود. عنوان Beau Is Afraid یک اثر سه ساعته به مانند آثار هومر است که به عمق اضطراب اخلاقی، خانوادگی، روانجنسی و روحی میپردازد.
این فیلم به دل بینندگان نَنِشست و منتقدان به شکل بیپایانی در مورد آن و شایستگیهای کابوسانگیزش از مسئله زجر کشیدن و لحظههای منعکس شده فلسفیاش بحث کردند. حتی مسئله اینکه با چه سبک فیلمی طرف هستیم حل نشد؛ فیلم تنش کافی، ناامیدی وجودی، خشونت مخوف و استایل همیشگی آستر را برای اینکه فیلم را اثری ترسناک بنامیم دارد، اما با این حال میتوان آن را در دسته کمدی تاریک، درام شخصیتی یا استعاره مذهبی قرار داد.
داستان ابتدایی آن حول محور یک مرد عصبی (واکین فینیکس) میچرخد که درگیر یک ماجراجویی پرهرج و مرج برای رسیدن به خانه و شرکت در مراسم خاکسپاری مادرش (پتی لوپن) میشود. این روایت حتی میزان راهی که آستر در جسورانهترین و تسلیمناپذیرترین فیلمش طی کرده نشان نمیدهد. در نهایت با کاری طرف هستیم که خیلی از طرفدران قبلی آستر ازش متنفرند، همانطور که بسیاری دیگر از صمیم قلب آن را دوست دارند.
Huesera: The Bone Woman
کارگردان و فیلمساز مکزیکی، «میشل گارزا سرورا» (Michelle Garza Cervera)، یک شروع کارگردانی عالی را در سال 2023 با فیلم Hueserea: The Bone Woman داشت که نشاندهنده یک استعداد جدید در سبک ترسناک است. روایت این عنوان اسپانیایی زبان که محصول مشترک مکزیک و پرو است در شلوغی مکزیکوسیتی جریان دارد. داستان فیلم یک زن به نام والریا (ناتالیا سولیان) را نشان میدهد که به شکل عاجزانه در حال دعا کردن به درگاه حضرت مریم بوده و آرزوی مادر شدن را دارد. اما زمانی که او و شوهرش رائول (آلفونسو دوسال) این خبر را دریافت میکنند که او حامله است والریا با این فکر و احتمال مواجه میشود که شاید اصلا بچهای را نمیخواهد و فقط تا به امروز تسلیم فشارهای بزرگ اجتماعی شده است. تا همین الان به اندازه کافی او با دردسر مواجه شده است و حالا در این گیر و دار متوجه میشود که بچهاش توسط یک روح شیطانی نفرین شده است.
پس از این والریا شروع به دیدن روحهای ترسناک و توهمات وحشتناک کرده و زخمها و جراحات بدون توضیح برروی بدن او شکل میگیرند که به موجب آن او احساس میکند که کنترل زندگی و بدنش را از دست داده است. همه اینها موجب میشوند که والریا دچار پارانویا و یاس شده و از خانوادهاش دور شود. Huesera: The Bone Woman هم عناصر قدیمی سبک وحشت بدنی را دارا است و هم در آن شاهد یک تفسیر وحشتناک از ضعف استقلال و خودمختاری زنان در جامعه مردسالار هستیم. در نهایت این فیلم اثری نیست که پر از صحنههای یکهویی ترسناک باشد که ناگهان داخل تصویر آمده و شما را بترساند، اما قطعاً با عنوانی ماندگار در سبک ترسناک طرف هستیم.
Suitable Flesh
زمانی که به تاریخ فیلمسازی نگاه میکنیم مشارکت فیلمنامه نویسان اغلب نادیده گرفته شده است، اما چندین فیلمنامه نویس بودهاند که به عنوان کارگردان یا ستارگان نقش مهمی در شکلگیری جنبشهای سینمایی داشتهاند. برای مثال با «دنیس پائولی» (Dennis Paoli) طرف هستیم که در نوشتن تعدادی از آزمایشهای کمدی و ترسناک ریسکی «استوارت گوردون» در دهه ۱۹۸۰ میلادی در کنار فیلم کلاسیکی چون Body Snatchers از «آبل فرارا» نقش داشت. پائولی پس از دو دهه پس از این آثار و در سال ۲۰۲۳ به این کار برگشت و فیلمنامهای را برای «جو لینچ» برای ساخت فیلم Suitable Flesh نوشت. این فیلم جواهری است که مورد بحث قرار نگرفته و دقیقا توسط همان ذهن پیچیدهای نوشته شده است که آثاری چون Re-Animator و From Beyond را در کارنامه خود دارد.
فیلم Suitable Flesh از داستان کوتاه «اچ. پی. لاوکرفت» به نام The Thing on the Doorstep اقتباس شده است. در این عنوان «هدر گراهام» نقش دکتر الیزابت دربی یعنی یک روانپزشک را ایفا میکند که دچار وسواسی عجیب و خطرناک با یکی از بیمارانش میشود. این بیمار مردی جوان به نام آسا ویت (جودا لوئیس) است که ادعا میکند که پدرش توانایی تسلط بر بدن او را دارد. در حین اینکه الیزابت در حال بررسی این مورد است به یک نفرین باستانی برخورد میکند که ممکن است او را به عنوان قربانی بعدیاش انتخاب کند. در اینجا خشونت و سرگردانی حاکم میشود و گراهام با یکی از درخشانترین عملکردهایش در دوران کاریاش به گوهری در این بین تبدیل میشود. دیدن این فیلم را به طرفداران ژانر ترسناک توصیه میکنیم.
When Evil Lurks
در اینجا با فیلمی طرف هستیم که به اندازه کافی در میان طرفداران ژانر ترسناک در سال ۲۰۲۳ سر و صدا ایجاد کرد و با این حال وضعیتی ناپایدار را داشت و در آستانه قرار گرفتن در فهرست آثار رد صلاحیت شده قرار گرفت. با این حال فیلم When Evil Lurks لیاقت این را داشت که شهرت بیشتری را پیدا کرده و بحثهای بیشتری را حول محورش شاهد باشیم. مانند بسیاری از فیلمهای هر سال با فیلمی غیر انگلیسی زبان طرف بودیم که فقط به این دلیل که اثری آرژانتینی و اسپانیایی زبان بود توجه زیادی را به خودش جلب نکرد. حتی اگر شما از آن دسته از بینندگان هستید که به طور معمول به تماشای آثار غیر انگلیسی زبان نمینشینید باید یک شانس را به این فیلم خوش ساخت و جالب بدهید. When Evil Lurks بدون شک یکی از آثار وحشتناک و خوب امسال است.
داستانی که تصاحبی غجیب و غریب و پشت صحنه جامعه روستاییای را نشان میدهد که توسط صنعتیسازی و زبالههای سمی ویران شده است. فیلم When Evil Lurks داستان دو برادر، «پدرو» (ازکیل رودریگز) و «جیمی یازورلو» (دمیان سالومون) را دنبال میکند. این دو متوجه میشوند که یک مرد در روستایشان توسط یک شیطان تسخیر شده است، مردی که به زودی به عنوان یک جسم فیزیکی مستقل متولد شده و شر خالص را در زمین ایجاد میکند. پس از چند اقدام بدون ثمر برای رها شدن از دست این شیطان، مشخص میشود که جمعیت روستا با تهدیدی رو به رو هستند که به هر حال به آنها صدمه خواهد زد.
زمانی که پدرو و جیمی تلاش میکنند که خود و خانوادهشان را نجات دهند، فیلم در جهنمی از خشم، هراس، بیاعتمادی و مرگ فرو میرود. آنقدر این صحنهها دلخراش و دلسردکننده هستند که تماشای اثر تا انتهای آن کار سختی به نظر میآید. حتما سری به این فیلم اسپانیایی زبان که پر از عناصر وحشتناک است بزنید.
Cobweb
فیلم Cobweb یک عنوان اوریجینال است که «کریس توماس دولین» (Chris Thomas Devlin) آن را نوشته است و توسط «ساموئل بودین» (Samuel Bodin) کارگردانی شده است. این فیلم توسط کمپانی Lionsgate و در جولای ۲۰۲۳ در چندین سینما اکران شد که نقدهای گوناگون مثبت و منفیای را دریافت کرد. Cobweb بیشتر از همه بخاطر فصل سینمایی تابستان و آثار زیادی که اکران میشدند توجه لازم را دریافت نکرد. در مورد فیلمی صحبت میکنیم که لیاقت توجه و نقدهای مثبت بیشتری را داشت. درست است که با اثری انقلابی طرف نیستیم، اما این فیلم یک عنوان مناسب، خوب و ترسناک خانوادگی و هالوینی است که هر طرفدار ژانر وحشت باید به تماشایش بنشیند.
نقطه قوت اصلی و ابتدایی فیلم بخاطر بازیگران برجسته و خوبش است: «لیزی کاپلان» و «آنتونی استار» یک والدین کنترلکننده و مراقبتکننده هستند. ستاره فیلم C'mon C'mon یعنی «وودی نورمن» فرزند تحت مراقب آنها است و «کلئوپاترا کولمن» نقش یک معلم جایگزین مهربان و کمککننده را در زندگی پر از کابوس پیتر بازی میکند. در این داستان دلخراش و وحشیانه پیتر صداهایی را پشت دیوار اتاقش میشنود و در نهایت متوجه میشود که خانوادهاش چیزهایی را از او پنهان کردهاند. تماشای این فیلم مورمورکننده و لرزهآور است و به هر طرفدار ژانر ترسناک پیشنهاد میشود.
Raging Grace
فیلم In My Mother's Skin تنها عنوان و داستان فیلیپینی کم توجه شده و ترسناک سال ۲۰۲۳ نیست. فیلم Raging Grace تولید بریتانیا بوده و و اولین فیلم کارگردانی شده توسط «پاریس زارسیلا» (Paris Zarcilla) است. داستان این اثر برروی شخصیت جوی (ماکس ایگنمن)، یک مهاجر فیلیپینی بدون مدرک تمرکز دارد که عاجزانه سعی میکند یک زندگی درست برای خود و دخترش گریس (جیدن پیج بوادیلا) به وجود بیاورد. یک روز آنها به نظر از زندگی سخت و فقیرانهشان نجات پیدا میکنند، چرا که به جوی یک شغل با درآمد خوب پیشنهاد میشود. در پی این شغل او باید سرایدار آقای گرت (دیوید هیمان) که فردی پولدار، مریض و پیر است بشود.
با اینکه رابطه جوی با دختر خواهرزاده آگای گرت یعنی کاترین (لیان بست) از ابتدای کارش پرتنش است، اما زمانی طول میکشد تا داستان به روایت عجیب و غریب و تاریک شغل جدید جوی برسد. در طی این کار جوی و گریس متوجه میشوند که ممکن است به یک تله پا گذاشته باشند.
ظرافتها و شیطنتهای این اثر در ژانر هیجانانگیز و فرار با دقت و خودنمایی عالی توسط این کارگردان کارکشته به تصویر کشیده شدهاند، اما چیزی که جالبترش میکند روشی است که در آن از داستان جوی برای اظهار نظر در مورد وضعیت کارگران خانگی و کارگران مهاجر در بریتانیای بزرگ و سرتاسر جهان بهره جسته است. دیالوگهای فیلم Raging Grace هم به زبان انگلیسی و هم زبان تاگالوگ است و با فیلمی ترسناک، پرتنش و جالب طرف هستیم. عناصر وحشت این اثر به دلیل داستان زندگی فردی شخصی که در تقلا برای بقا است دوبرابر میشود.
Knock at the Cabin
در قرن بیست و یکم هیچ فیلمی از «ام نایت شامالان» (M. Night Shyamalan) نبوده که تفرقهانداز نباشد. همینطور به جز آثار عجیب و غریبی چون The Last Airbender و After Earth هیچ فیلم دیگری از این کارگردان وجود ندارد که پشتیبانی و توجه طرفداران را در پی نداشته باشد. فیلم Knock at the Cabin محصول سال ۲۰۲۳ میلادی است و ویژهترین فیلمساز مولف این سبک موفق به ساخت یکی از فشردهترین، هیجانانگیزترین و جذابترین اثر پرتنش خود شد. با این حال متاسفانه این اثر با جنجال رو به رو شد و جدا از فروش خوبش در گیشه با مجموع ۵۴.۸ میلیون دلار، نمره C را در CinemaScore دریافت کرد.
همانطور که از آثار شامالان مشخص است، خودتان باید به تجربه فیلم نشسته و ببینید که آیا با این اثر فلسفی درباره سرنوشت، مرگ و ماهیت خدا ارتباط برقرار میکنید یا اینکه از آن خوشتان نمیآید. در فیلم Knock at the Cabin یک دختر کوچک (کریستن کوی) و پدر مادر دوستداشتنیاش (جاناتان گروف و بن آلدریج) توسط یک گروه از کالتیستها دزدیده میشوند. این گروه اصرار دارند که باید یک نفر را برای جلوگیری از به پایان رسیدن دنیا قربانی کنند. در نهایت داستان هیجانانگیز این فیلم توجه شما را به خود جلب کرده و تا پایان آن به تماشایش خواهید نشست.
The Angry Black Girl and Her Monster
زمانی که «مری شلی» (Mary Shelley) در سال ۱۸۱۸ فرانکنشتاین را نوشت، متوجه شد که مشکل اصلی مرگ ریشه در ترس انسانها دارد، پدیدهای که موضوع فسلفی بشر بوده و درد مزمنی است که در قلب ژانر ترسناک و وحشت قرار دارد. دو قرن بعد اقتباسهای فراوانی از رمان مری شلی شده و همینطور الهامات مختلفی از سوالات و اضطرابهای مطرح شده در رمانش گرفته شده است. این موضوعها و سوالات آنقدر جهانی هستند که در هر بستر و از هر منظری ثمر دهند. با این حال تنها چند عنوان وجود دارند که برداشتی مناسب را از Frankenstein به موضوع مرگ داشته باشند و فیلم The Angry Black Girl and Her Monster یکی از آنها است.
این فیلم توسط «بومانی جی. استوری» (Bomani J. Story) نوشته و کارگردانی شده است و داستانش برروی شخصیت ویکاریا (لایا دلئون هیس) که دختر جوانی باهوش و پژوهنده است تمرکز دارد. زندگی او توسط روحی تسخیر شده است که مرگهایی بیمعنی و احمقانه را منجر میشود. ویکاریا که مادرش را مدتها پیش در خشونت خیابانی از دست داده حالا متقاعد میشود که کاری باید وجود داشته باشد که انسانها برای مبارزه با این نفرین و تاثیر همه جانبهاش انجام دهند.
زمانی که او برادر بزرگترش یعنی کریس (ادم آتسو سوانزی) را از دست میدهد، تصمیم میگیرد که نظریهاش را برای بازگرداندن او به زندگی مورد آزمایش قرار دهد. در ادامه با یک قصه امروزی از فرانکنشتاین طرف هستیم که به شکلی راسخ حاد و ترسناک است و به عنوان یک سوگ در برابر مرگ به تصویر کشیده میشود.
Sister Death
این مقوله که کارگردانان سبک ترسناک را رویاپردازان و مغزهای متفکر این ژانر مینامند به یک کلیشه تبدیل شده است، اما یک فیلمساز مولف قرن بیست و یکم وجود دارد که واقعا مستحق این صفات عالی است و او کسی نیست جز «پاکو پلازا» (Paco Plaza)». این کارگردان اسپانیایی به اندازه کافی به دلیل مشارکت در ساخت فرنچایز REC و کارگردانی یا مشارکت در کارگردانی سه قسمت از چهار قسمت آن شناخته شده است. اما عملکرد او خارج از دنیای این فرنچایز هم به اندازه کافی قوی و مناسب است و برای مثال میتوان به فیلم عالی و مشهور او به نام Verónica، محصول سال ۲۰۱۷ اشاره کرد.
پاکو پلازا در سال ۲۰۲۳ با یک پیشدرآمد از فیلم ترسناک شیطانیاش به صحنه کارگردانی بازگشت. داستان فیلم Sister Death در سال ۱۹۴۹ و بیش از چهار دهه قبل از وقایع Verónica روایت میشود. داستان فیلم درباره یک راهبه نفرین شده است که به شخصیت ورونیکا در فیلم سال ۲۰۱۷ مشاوره میدهد. او در آن زمان هنوز نارسیسا نام داشت و یک تازه کار در صومعهای که به مدرسه دخترانه تبدیل شده، بود و کمکم متوجه شد که این مکان توسط رازهای تلخ و تاریکی تسخیر شده است.
عنوان Sister Death مملوء از تصویرسازیهای ترسناک مذهبی و نومیدیهای معنوی و واقعی است، عناصری که اکثر فیلمهای راهبهمحور نتوانستهاند به خوبی به تصویر بکشند. عنوان Sister Death اثری است که توسط عملکرد عالی و شناختهشده پاکو پلازا به آرامی ترس را به جان شما خواهد انداخت. حتما این فیلم ترسناک را در فهرست تماشای خود گذاشته و در یک آخر هفته به سراغ آن بروید.
A Haunting in Venice
فیلمهایی که بر اساس شخصیت «هرکول پایرت» (Hercule Poirot) و ساخته کارگردان، «کنت چارلز برانا» (Kenneth Charles Branagh) هستند، جدا از داستان قتل محورشان و تا امسال جنبههای سبک و شادیبخش داشتند. این آثار سرگرمکننده بودند، اما رویهای ناچیز داشتند که توسط عناصر کاریزماتیک، تولید پرزرق و برق و میزان مناسبی از شوخی و کمدی به ما ارائه میشد. آخرین چیزی که بینندگان و طرفداران انتظار داشتند این بود که فیلم A Haunting in Venice یک تغییر مسیر جدی داده و به محدوده سبک ترسناک وارد شود. ناگفته نماند که این تغییر و انحراف از مسیر به شکل خوبی جواب هم میدهد و به یک فیلم خوشساخت و خوب برخورد میکنیم.
فیلم A Haunting in Venice اولین عنوان این مجموعه است که جدا از بازیگران برجسته و سرگرمکنندهاش جالب و قابل توجه به نظر میرسد. «میشل یئو» و «تینا فی» به تنهایی کافی هستند تا این فیلم را ارزشمند و تماشایی کنند، اما کنت برانا داستان احضار روح این فیلم را کاملا خوفناک کرده و فضایی احساسی و متقاعدکننده را به آن داده است. در نهایت در فیلم A Haunting in Venice بیشتر از آنچه انتظار میرفت عناصر خشنود کننده، ترسناک و رازآلود وجود دارد که آن را به اثری عالی تبدیل میکند. تماشای این فیلم عالی را به طرفداران سبک وحشت و در کل به دنبالکنندگان سینما پیشنهاد میکنیم.
Clock
فیلمهای ترسناک درباره مسئله بارداری خود زیرشاخهای از سبک وحشت جسمی محسوب میشوند، ژانری که شاهد ساخت فیلمهای مختلفی در رابطه با آن بودهایم. از این زیرسبک دو تا فیلم فقط در این فهرست وجود دارد که خودش گویای مسئله است. با این حال عنوان Clock داستانی تازه و متفاوت را ارائه میکند، چرا که بجای خود بارداری برروی احتمال بارداری تمرکز میکند. در این فیلمِ «الکسیس جکنو» (Alexis Jacknow)، سکوت در مورد مادر شدن و ترس از بیگانه شدن از بدن خود، معضلاتِ زمینهسازِ درگیریِ مادی نیستند؛ بلکه خود درگیری مادی هستند و این فیلم اضطرابهای خودش را در ذهن پروتاگونیستش، آن هم قبل از اینکه بدن او را درگیر کنند نشان میدهد.
در این داستان شخصیت اِلا (دیانا آگرون) توسط دوستهایش که عاشق فرزند هستند، مورد فشار روانی قرار میگیرد. همچنین خانوادهاش که از واقعه هولوکاست زنده ماندهاند خواستار این هستند که نسلشان توسط اِلا ادامه پیدا کند. او رفتهرفته باور میکند که در سن ۳۷ سالگی و بخاطر عدم علاقه به بچه داشتن مشکلی اساسی دارد. او تصمیم میگیرد که تحت یک درمان آزمایشی پزشکی قرار گیرد تا ساعت بیولوژیکی بدنش تغییر کرده و کاری کند که او خواستار باردار شدن شود، چرا که اکثر زنها در این سن چنین چیزی را میخواهند یا در این نقطه سالها است که بچهدار شدهاند.
اتفاق عجیبی که در ادامه میافتد این است که این درمان عوارض بدی را برای روان او در پی دارد. در ادامه از طریق بازی چشمگیر دیانا آگرون و عملکرد عالی الکسیس جکنو به تماشای اِلایی مینشینیم که کنترل واقعیت، بدن و خود واقعیاش را از دست میدهد. ناگفته نماند که همه اینها به طور شگفتآور و رعبآوری عواقب خشونتآمیزی دارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.