
اسطورهشناسی زمان
نمادشناسی مختصر زمان و اسطوره زمان

زمان، این مفهوم انتزاعی و بیکران، همواره ذهن بشر را به خود مشغول ساخته و در طول تاریخ، در قالب نمادها و اسطورههای گوناگون، تجلی یافته است. از چرخههای طبیعی و تغییرات فصلی گرفته تا گذران عمر و پدیدههای کیهانی، زمان به عنوان عنصری بنیادین در هستی، نقش مهمی در شکلدهی به باورها، آیینها و هنر انسانها ایفا کرده است. در این میان، نمادپردازی زمان در فرهنگهای مختلف، از جمله ایران باستان، جلوههای متنوعی داشته و مفاهیم عمیقی را دربرگرفته است. در این مقاله، به بررسی نماد زمان در قالب اشکال مدور، گریز از آن با نماد مربع، زمان بشری و الهی، و همچنین اسطوره زروان، خدای زمان در ایران باستان، میپردازیم. با ویجیاتو همراه باشید.
زروان: خدای زمان و اسطوره مقدس ایرانیان باستان

کیش زروانی از جمله کهنترین ادیان ایرانیان به شمار میآید که پس از گذشت هزاران سال، در دوره ساسانیان مجدداً احیا شد و رواج یافت. پیروان این کیش، زروان اکرانه را به عنوان خدای بزرگ و خالق اهورامزدا و اهریمن میپرستیدند. در اوستا، نام زروان چندین بار در کنار دیگر ایزدان آمده و از او به عنوان فرشته زمان بیپایان یاد شده است. زروان با صفات بیکران توصیف میشود. این ویژگیها نشاندهنده این است که برای زمان، آغاز و انجامی متصور نبوده و همواره پایدار و جاودان محسوب میشده است. در متنی به نام «زادسپرم»، زروان به وضوح به عنوان آفریده اهورامزدا معرفی شده و در ردیف ایزدان دیگر قرار گرفته و مورد نیایش واقع شده است. اما پیش از ظهور زرتشت، زروان به عنوان خالق هستی پرستش میشده است.

پیش از شروع آفرینش و قبل از اینکه آسمان و زمین و هیچ مخلوقی وجود داشته باشد، زروان به عنوان وجودی حقیقی در بیکران هستی حضور داشت. او که خدای فر، بخت، اقبال و تقدیر نیز نامیده میشد، هزار سال عبادت کرد و قربانی داد تا فرزندی به نام ارمیزت (اورمزد) از او متولد شود که جهان را بیافریند. اما بعد از این مدت طولانی، شک و تردید در دلش راه یافت که آیا این قربانیها و عبادتها نتیجه خواهد داد و اورمزد متولد خواهد شد؟ در حالی که زروان درگیر شک و تردید بود، اورمزد و اهریمن را باردار بود. او تصمیم گرفت که هر کدام زودتر متولد شود، شاهی جهان را به او بسپارد. اورمزد از این تصمیم باخبر شد و اهریمن را نیز از آن مطلع کرد.
اهریمن به سرعت از شکم پدر خارج شد و خود را به زروان نشان داد. زروان با تعجب پرسید: «تو کیستی؟» اهریمن پاسخ داد: «من فرزند تو هستم.» زروان گفت: «فرزند من باید درخشنده و خوشبو باشد، در حالی که تو تاریک و بدبو هستی.» اورمزد بلافاصله از شکم پدر بیرون آمد و در مقابل او ایستاد. زروان که او را درخشنده و خوشبو یافت، فهمید که این پسرش است که برای تولدش آنهمه عبادت و قربانی کرده بود. زروان دستهای از چوب مقدس به اورمزد داد و گفت: «تا به حال من برای زادن تو قربانی میکردم و از این پس تو باید برای من قربانی کنی.» در این هنگام اهریمن گفت: «تو وعده داده بودی که هر کدام از ما زودتر به دنیا بیاید، شاهی جهان را به او خواهی داد.» زروان به او پاسخ داد: «ای موجود پلید، من ۹۰۰۰ سال فرمانروایی بر جهان را به تو میدهم، ولی پس از آن فرمانروایی از آن اورمزد خواهد بود و اراده او اجرا خواهد شد.» از آن پس، آفرینش آغاز شد. هر آنچه اورمزد میآفرید خوب و سودمند بود و هر آنچه اهریمن خلق میکرد زشت و زیانآور. در نوشتههای علمای اسلام درباره کیش زروانی آمده است: «در آفرینش جهان، اختران، گردش افلاک، روشنی و تاریکی، نیکویی و بدی، همه چیز به جز «زمان» آفریده شده است و زمان به عنوان آفریدگار نیز شناخته میشود.» زروان آتش و آب را آفرید و از ترکیب آنها، اورمزد به وجود آمد. اورمزد پاک، روشن، خوشبو و نیکوکردار بود و قدرتی بیهمتا داشت. او در فاصلهای دور، اهریمن را دید که سیاه و بدبو بود و دریافت که با دشمنی قوی مواجه است.

با گسترش باورهای زروانی در میان مردم، این کیش توانست در طول سالها و قرون مختلف تأثیری عمیق بر فرهنگ و دین مردم ایران بگذارد. آیینها و مراسمهای زروانی هنوز هم در برخی بخشهای فرهنگ مردم ایران دیده میشود و نشان از ماندگاری این باور کهن در دل تاریخ دارد. افسانههای زروانی همچنان به عنوان بخشی از میراث معنوی ایران زنده هستند و داستانهای آن از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. این اسطورهها و داستانها نه تنها بخشی از هویت تاریخی مردم ایران را تشکیل میدهند، بلکه نشاندهنده پیوند عمیق و مستمر میان فرهنگ و باورهای گذشته و حال ایران هستند.

زمان، نمادی دایرهای
زمان اغلب با نقش گلسرخی، چرخ، حرکت دایرهای و دوازده علامت منطقه البروج که مدار زندگی را توصیف میکند و در کل با تمام اشکال مدور نمادین میشود. مرکز دایره به عنوان وجه ساکن هستی در نظر گرفته شده، بدین ترتیب محوری که حرکت موجودات را میسر میسازد در تقابل با آن مرکز است، درست مانند ابدیت در مقابل زمان و همینجا است که تعریف آوگوستینوس از زمان تفهیم میشود: ابدیت ساکن است و تصویر آن متحرک. هر حرکتی به محض اینکه داخل منحنی تغییر ابتدا و انتها قرار گرفت، به شکل دایره در میآید زیرا وسیله اندازهگیری آن چیزی جز زمان نیست.
گریز از زمان با نماد مربع
برای بیرون راندن دغدغه و فراموش کردن روز به روزی زندگی، ساعت سازی معاصر، به طور ناخودآگاه شکل مربع را به جای دایره نشانده است و ساعت مچی یا ساعت شماطه دار را به شکل مربع عرضه میکند. شکل مربع برای ساعت نماد وهم و خیال بشری است برای گریز از چرخ رقت ناپذیر و خشن زمان. مربع اندازههای خود را بر زمین تحمیل میکند تا زمین را تحت سلطه بگیرد. مربع نماد مکان است، نماد زمین و ماده است: مع هذا این عبور نمادین از زمان به مکان موفق نمیشود تا تمام دورانها را از این یا آن مفهوم حذف کند بلکه روز به روزی را پنهان میکند چرا که فقط بر لحظه حاضر در مکان دلالت میکند.

زمان، دشمنی خبیث
معماری و مجسمه سازی با الهامات مسیحی به خصوص در هنر رومی از جمله بر کتیبه سردر کلیسای جامع اوتون اغلب مسیح را به عنوان صاحب زمان نشان میدهد، صاحب زمانی که به صاحب کائنات و ضرباهنگهایش وصل میشود. هنر به عنوان مبارزهای بر علیه مرگ درک میشود و همچنین علم باطن نیز مبارزهای است بر علیه مرگ. هر دوی آنها چه هنر و چه علم باطن نماد مبارزهای برای به دست آوردن جاودانگی هستند. برای بودا، زمان دشمنی دقیق و خبیث است، دشمنی ظلمانی که قلب را میجود. ملال و آرزو.
زمان بشری و زمان الهی
در زبان همانطور که در میدان ادراک، زمان نماد محدودیتی در مدت است و تمایزی محسوس با جهان آخرت دارد که ابدی است؛ طبق تعریف زمان بشری پایان پذیر اما زمان الهی بی پایان است یا به عبارت دیگر زمان الهی نفی زمان و بینهایت است؛ یکی نشانه زمانه و دوران است و دیگری نشانه جاودانگی بنابراین بین این دو هیچ میزان مشترک ممکنی وجود ندارد. این تفاوت در طبیعت که هوش به طور عادی نمیتواند درک کند در ایرلند به عدم تداوم یا گسستگی نمادین در زمان بشری تعبیر میشود و هر بار که فردی وارد سید میشود (آخرت را ببینید یا در ارتباط با ساکنان سید قرار میگیرد گمان دارد که چند روزی و یا چند ماهی غایب بوده در حالی که در واقع چند قرن غیبت داشته است. نتیجه آنکه وقتی این شخص به ایرلند بازمیگردد و پای بر زمین میگذارد به ناگهان سنی را خواهد داشت که اگر بر زمین زندگی کرده بود به این سن و سال میبود پس به ناگهان میمیرد. برعکس قهرمانان ممکن است چند روز را در سید سپری کرده باشند و در روی زمین هم همان چند روز غایب باشند. ایرلند مسئله را با محدود کردن تماس میان انسان و سید در دوره کوتاه جشن اول نوامبر (سماین) یعنی آغاز سال سلتی حل کرد؛ این جشن دو سال را به هم وصل میکند یکی را میبندد و دیگری را باز میکند و در واقع متعلق به هیچیک از این دو نیست پس به طور نمادین خارج از زمان است. به طور کلی تمامی جشنها، آرگیاهای آیینی و آیینهای خلسه و جذبه عموماً گریز به بیرون از زمان است. اما این گریز واقع نمیشود مگر در شدیدترین حالت یک زندگی درونی و نه در امتداد بی پایان یک محدوده زمانی خروج از زمان خروج کامل از یک نظم کیهانی است برای ورود به نظمی دیگر و کیهانی دیگر زمان به نحوی تجزیه ناپذیر وابسته به مکان است.
مطالب اساطیر ویجیاتو را از دست ندهید:
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.