
۱۰ کنسول که به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفتند!
کنسولهایی خوب اما ناموفق!

در طول تاریخ صنعت بازیهای ویدئویی، نوآوری و جسارت فنی همواره نقش کلیدیای در شکلگیری نسلهای مختلف کنسولها داشته است. هرچند امروز، دنیای بازیها تا حد زیادی درگیر یکسانسازی سختافزاری و نرمافزاری شده و تفاوت میان پلتفرمها کمتر از همیشه است، اما در دهههای گذشته اوضاع کاملاً متفاوت بود.
هر کنسول نهتنها هویتی منحصربهفرد داشت، بلکه تلاش میکرد با ویژگیهای خاص فنی خود از نمایشگر رنگی گرفته تا طراحی معماری پیچیده مرزهای تجربهی گرافیکی را جابهجا کند. به همین دلیل در این مقاله از ویجیاتو، نگاهی خواهیم داشت به چند مورد از این کنسولهای پیشرو که فراتر از زمان خود بودند و با وجود سرنوشت نهچندان درخشان، ردپایی ماندگار در تاریخ بازیهای ویدئویی بر جای گذاشتند.
کنسولهایی که باید بیشتر به آنها بها داده میشد
از کنسولهایی مانند Atari Lynx گرفته که نخستین صفحهنمایش رنگی قابلحمل را ارائه داد، تا 3DO که با گرافیک سهبعدی خیرهکنندهاش راه را برای پلیاستیشن هموار کرد. تاریخ پر است از دستگاههایی که اگرچه شاید از نظر تجاری شکست خوردند، اما تأثیر عمیقی بر مسیر تکامل گرافیک بازیها گذاشتند و ریل این صنعت را جا به جا کردند.
۱۰. Ouya
سال ۲۰۱۲ بود که کارزار Kickstarter اویا آغاز شد. این کارزار قرار بود که دنیای بازیهای ویدئویی را بهصورت کلی متحول کند. اما زمان زیادی نیاز نبود که این تب و تاب کاهش پیدا کند و یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۳ بهطور کلی هیجان اولیهای که برای این کنسول وجود داشت فروکش کرد و اکثر افراد این کنسول را از یاد بردند.

اویا در واقع یک میکروکنسول بود که سختافزار آن بر پایهی اندروید شکل گرفته بود. این موضوع به واسطه اکوسیستم غنی اندروید، میتوانست یک نقطه قوت تاثیرگذار برای این کنسول محسوب شود. زیرا بسیاری از بازیکنانی که از دستگاههای اندرویدی استفاده میکردند، خیلی ساده میتوانستند با این کنسول ارتباط برقرار کنند و حتی بسیاری از بازیهای محبوبشان را با این کنسول تجربه کنند.
اما دلایل متعددی مانند ضعف تبلیغات، نبود نرمافزارهای باکیفیت و کمبود پشتیبانی موجب شدند که کنسول اویا بسیار سریع رقم بخورد. در آن زمان بهواسطه تازه بودن اندروید، بسیاری از افراد نتوانستند درک کنند که پتانسیل این کنسول تا چه اندازه بالا بود. اما در ادامه بازیهایی مانند Towerfall پتانسیل این کنسول را نشان دادند . اگر اویا صرفا چند سال بعد عرضه میشد، شاید میتوانست جایگاه بهتری در بازار کوچک اما رو به رشد میکروکنسولها پیدا کند.
۹. Nokia N-Gage
تعجب نکنید که چرا یک موبایل ساده در این لیست قرار گرفته است. زیرا N-Gage در وهله اول تلاش جدی شرکت نوکیا برای رقابت با نینتندو در بازار کنسولهای دستی بود. مهمترین رقیب انگیج نیز کنسولی نبود جز Game Boy Advance.

N-Gage چیزی بسیار فراتر از زمان خود بود. این دستگاه هم یک کنسول بازی و هم یک دستیار دیجیتال شخصی بود. ان گیج یکی از شبیهترین موبایلها به گوشیهای هوشمند امروز بود. بدون شک اگر چند سال عرضه این گوشی دیرتر بود احتمالا میتوانست با گوشیهایی مانند آیفون اپل رقابت کند.
یکی از مهمترین دلایل شکست انگیج انتخاب رقیب اشتباه بود. انگیج مجبور بود با محبوبیت عظیم گیمبوی و کتابخانهی بزرگ بازیهای آن دستوپنجه نرم کند. این در حالی بود که انگیج علیرغم وجود چند عنوان متوسط به هیچ عنوان حتی نزدیک به گیمبوی نمیتوانست بشود. این گوشی اگر فقط پنج سال دیرتر وارد بازار میشد، احتمالا میتوانست به بخشی از موج دستگاههای اندرویدی تبدیل شود و موفقیت بیشتری کسب کند.
۸. Game.com
مهمترین نقطه مشترک Game.com و Nokia N-Gage این است که هر دو آنها در تلاش بودند که با گیمبوی تلاش کنند. این کنسول دارای صفحهنمایش لمسی و حتی قابلیت اتصال به اینترنت بود. این ویژگیها در زمان عرضه این کنسول یعنی سال ۱۹۹۷ واقعا نوآورانه و پیشرو بودند.

اما همین نوآوریها و اقدامات بلندپروازانه در عمل به پاشنه آشیل این کنسول بدل شدند و باعث شدند که در نهایت این اعمال به ضرر این کنسول تمام شوند. این کنسول با وجود اینکه پشتیبانی نرمافزاری خوبی داشت، اما سختافزار ضعیفش باعث شد بسیاری از امکانات این کنسول بهخوبی اجرا نشوند. با این حال ویژگیهای مانند صفحهنمایش رنگی یا نور پسزمینه میتوانست راه این کنسول را کاملا تغییر دهد.
۷. Nintendo Virtual Boy
یکی از کنسولهای کمتر شناخته شده نینتندو که صرفا ۷۷۰ هزار دستگاه توانست بفروشد Nintendo Virtual Boy بود. این کنسول که به عنوان یک کنسول دستی موقت پیش از عرضهی Nintendo 64 تولید و عرضه شد، تمام تمرکزش را روی ارائه یک تجربه سهبعدی گذاشته بود.

این اقدام در سال ۱۹۹۵، یک اقدام بسیار جاه طلبانه محسوب میشد که بدون نیاز به هیچگونه تحقیق یا پژوهشی امکان موفقیتش را میشد تقریبا صفر در نظر گرفت. این کنسول از لحاظ طراحی شباهت بهشدت زیادی به هدستهای واقعیت مجازی امروزی داشت و امکاناتی عجیب و جذاب به بازیکنان ارائه میداد.
اما مشکلات ریز و درسشت بسیاری مانند نبود بند نگهدارندهی سر، گرافیک قرمز و سیاه آزاردهنده و کمبود شدید بازیها باعث شکستش شد. البته که ویرچوال بوی یکی از اولین گامهای نینتندو در زمینهی واقعیت مجازی بود که در زمانی به وقوع پیوست که حتی قرن ۲۱ آغاز نشده بود و چنین چیزی حتی در مخیله بسیاری از کمپانیها نمیگنجید.
۶. Sega Saturn
حضور سگا سترن در این لیست بسیار عجیب است اما دلایل محکمی برای حضور این کنسول در این لیست وجود دارد. سترن جانشینی موفق برای Genesis و پیشدرآمدی برای Dreamcast بود. این کنسول قدرتمند میتوانست فرمتهای مختلف CD را پخش کند و کتابهای الکترونیکی بخواند.

همچنین در ژاپن بهواسطه بازیهای نقشآفرینی و پلتفرمر فوقالعادهای داشت موفقیت عجیب و غریبی را تجربه کرد. اما این موفقیت صرفا محدود به ژاپن بود. زیرا در خارج از ژاپن از کمبود بازیهای قوی رنج میبرد و نبود یک عنوان اختصاصی از سونیک ضربهی بزرگی به آن زد. این مشکلات بهحدی جدی بودند که حتی عناوین خیرهکنندهای مانند Nights into Dreams نیز نتوانستند سترن را نجات دهند.
۵. PlayStation TV
پلیاستیشن یکی از کمپانیهایی است که با سیاستهای درستی که در طی سالیان گذشته اخذ کرده، تمام محصولاتش تبدیل به دستگاههایی پرفروش و محبوب شدهاند. اما یک کنسول که احتمالا تا به امروز حتی نامش هم به گوشتان نخورده از این قائده مستثنی است. پلیاستیشن تیوی، کنسولی بود که قصد داشت بازار میکروکنسولها را هدف بگیرد و در عین حال جان تازهای به PlayStation Vita بدهد.

این کنسول یک دستگاه کوچک بود که اجازه میداد بازیهای پلیاستیشن ویتا روی تلویزیون اجرا شوند. اما سونی با غافل شدن از کاربردهای جانبی نتوانست آنطور که باید این محصول را به فروش برساند. به احتمال زیاد اگر مشکل نبود اپلیکیشنهایی مثل YouTube و Netflix در این کنسول وجود نداشت، پلیاستیشن تیوی به گزینهای جذابتر تبدیل میشد.
۴. Atari Lynx
آتاری لینکس دومین کنسول بزرگ پیش از عرضه آخرین کنسول شرکت آتاری بود و همچنین تنها کنسول دستی موفق این کمپانی به حساب میآمد. مهمترین رقیب این کنسول نینتندو گیم بوی بود اما رقابت این دو به هیچ عنوان عادلانه نبود. زیرا این دستگاه در مقایسه با رقیب اصلی خود مزیتهای بسیار بیشتری داشت و از هر لحاظ یک محصول کاملتر بود.

نسخهی اول لینکس دارای صفحهنمایش رنگی و نسخه دوم آن دارای صفحهنمایش رنگی با نور پسزمینه بود. این موضوع یک پیشرفت قابل توجه نسبت به نمایشگر مونوکروم گیم بوی محسوب میشد. همچنین بازیهای جذابی مانند Chip’s Challenge که برای این کنسول عرضه شدند عنواین قابل توجهی بودند.
اما تمام این نقاط قوت، نتوانستند باعث موفقیت این کنسول شوند و نقاط ضعف آتاری لینکس موجب زمین خوردن آن شدند. مشکل اصلی لینکس این بود که با وجود چند بازی خوب، کتابخانهی کلی آن بسیار کوچک بود. همچنین با ورود سگا گیم گیر به بازار باعث شد فروش لینکس حتی کمتر هم بشود و نقطه پایانی بر داستان کنسولهای دستی آتاری گذاشته شود.
۳. Sega Game Gear
رقیب اصلی گیم بوی که بسیاری در زمان عرضه گمان میکردند بدون شک این کنسول را له خواهد کرد، سگا گیم گیر نام داشت. سگا هم مانند طرفدارانش بسیار امیدوار بود با تکیه بر نام تجاری قدرتمند خود و عرضهی مجموعهای از فرنچایزهای شناختهشده، جایگاه محکمی در بازار کنسولهای دستی بهدست خواهد آورد.

از مشخصات و امکانات این کنسول بهخوبی میتوانیم متوجه تلاشهای سگا برای چیره شدن بر نینتندو بشویم. یکی از مزیتهای مهم گیم گیر، صفحهنمایش رنگی با نور پسزمینه بود که در مقایسه با نمایشگر کمنور و سیاهوسفید گیم بوی تفاوت چشمگیری ایجاد میکرد و تجربه بهتری در بازیها به کاربر میداد.
اما مانند بسیاری از کنسولهای این لیست، یک اشتباه کوچک باعث شد که تمام تلاشهای سگا نابود شود. عمر باتری بسیار ضعیف این کنسول یکی از دلایل اصلی شکستش در رقابت بود و باعث میشد بازی کردن طولانیمدت با آن دشوار شود. به احتمال زیاد اگر سگا موفق میشد که نسخهای با مصرف انرژی کمتر و باتری بزرگتر تولید کند، احتمالا خیلی ساده میتوانست با کتابخانهی بازیهای قابل قبولی که داشت در رقابت با گیمبوی پیروز شود.
۲. Atari Jaguar
آغاز پایان آتاری با کنسول آتاری جگوار رغم خورد. آتاری جگوار، آخرین کنسول خانگی بزرگ آتاری بود و پایانی بود بر نزدیک به دو دهه فعالیت نوآورانهی این کمپانی. این کنسول بهخودی خود از نظر گرافیک و مجموعه بازیها وضعیت بدی نداشت، اما نتوانست پایانی درخشان برای دوران آتاری باشد.

جگوار بسیار جلوتر از کنسولهای آن دوره با عنوان یک کنسول ۶۴ بیتی بازاریابی میشد. این بازاریابی سه سال زودتر از عرضه نینتندو ۶۴ صورت گرفت و بهنوبه خود جاب توجه بود. البته عنوان ۶۴ بیتی صرفا یک برتری روی کاغذ محسوب میشد و در عمل برای بسیاری از بازیکنان به هیچ عنوان یک تغییر محسوس محسوب نمیشد.
یکی از دلایل زمین خورد این کنسول این بود که توسعهدهندگان با سختافزار پیچیدهی آن مشکل داشتند و این باعث شد بسیاری از بازیها نتوانند از پتانسیل واقعی سختافزار دستگاه بهصورت کامل استفاده کنند. همین مسئله باعث شد علیرغم عرضه چندین و چند عنوان باکیفیت، جگوار شکست تجاری مفتضحانهای را تجربه کند و با فروش صرفا ۱۵۰ هزار دستگاه پایانی باشد بر فعالیت آتاری در حوزه کنسولهای بازی.
۱. 3DO
احتمالا به عنوان یک ایرانی نام این کنسول تا به حال به گوشتان نخورده باشد. 3DO در واقع به سه چیز اشاره دارد: شرکت سازنده، فرمت اختصاصی CD و خود کنسولهایی که از این فرمت پشتیبانی میکردند. این کنسول یکی از انقلابیترین کنسولهای تاریخ محسوب میشود، اما متاسفانه هرگز به حق واقعی خود نرسید.

3DO در زمان عرضه یکی از قدرتمندترین کنسولهای بازی بازار بود و گرافیک سهبعدی چشمگیر و مجموعهای عالی از بازیها توانسته بود مسیر تازهای در دنیای بازیهای ویدئویی بسازد. جالب است بدانید که این کنسول یکی از اولین سیستمهای مبتنی بر CD بود و یک سال قبل از پلیاستیشن به بازار آمد.
اما قیمتگذاری عجیب و غریب آن باعث شده بود که موفقیت و گسترده شدن آن تبدیل به چیزی محال شود. قیمت ۶۹۹.۹۹ دلاری آن بسیار بالاتر از رقبا بود و بخشی از کتابخانهی بازیهایش نیز کیفیت مطلوبی نداشت. همین موارد کافی بود که مخاطبان زیادی برای این کنسول وجود نداشته باشد. با این حال 3DO نقش مهمی در تاریخ کنسولهای بازی ایفا کرد و نوآوریهایش مسیر را برای کنسولهای بعدی هموار ساخت.
کلام آخر
مرور مسیر این کنسولها یادآور دورهای است که خلاقیت، جسارت و تفاوت، جوهرهی اصلی صنعت بازیسازی بودند. هر یک از این دستگاهها، چه موفق و چه شکستخورده، بخشی از تاریخ تکامل بصری و فنی بازیها را رقم زدند و به پیشرفت نسلهای بعدی معنا بخشیدند.
اگرچه امروز سختافزارها بیش از هر زمان دیگری به هم شبیهاند، اما آن دوران طلایی کنسولهای متنوع نشان داد که تنوع در ایده و طراحی، همان چیزی است که به بازیها روح میبخشد. شاید گرافیک واقعیتر شده باشد، اما حس ناب کشف و شگفتیِ آن سالها چیزی است که هنوز در دل گیمرها زنده مانده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.