ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

تنبل‌ترین ویلن‌ها - Banner
کمیک بوک

۱۰ مورد از تنبل‌ترین ویلن‌های کمیک بوکی

ویلن‌ها معمولاً با نقشه‌های شرورانه و پیچیده‌شان شناخته می‌شوند. شخصیتی مثل ریدلر (Riddler) به خاطر ایده‌های دیوانه‌وارش که ساعت‌ها و حتی روزها طول می‌کشند تا آماده شوند مشهور است. شاید ادوارد نیگما (Edward Nygma) در ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۲۸ مهر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۰

ویلن‌ها معمولاً با نقشه‌های شرورانه و پیچیده‌شان شناخته می‌شوند. شخصیتی مثل ریدلر (Riddler) به خاطر ایده‌های دیوانه‌وارش که ساعت‌ها و حتی روزها طول می‌کشند تا آماده شوند مشهور است. شاید ادوارد نیگما (Edward Nygma) در نتیجه گرفتن با نقشه‌هایش موفق نباشد اما به هیچ وجه نمی‌توان او را شخصیتی تنبل به حساب آورد.

با این حال، چنین چیزی را برای بسیاری از ویلن‌ها نمی‌توان گفت. با هر موفقیت، قدرت و منابع بیش‌تر به ویلن داستان می‌رسد، پول از پارو بالا می‌رود، گروه کوچکش رشد می‌کند و در نهایت بدون این که نیاز به تلاشی باشد، برنامه‌ها خودشان پیش می‌روند. به همین دلیل است که برخی از بزرگ‌ترین ویلن‌های کمیک بوکی تنبل شده‌اند و حتی به زور از مخفیگاه‌شان خارج می‌شوند.

هر چند ویلن‌های کم‌تجربه هم داریم. کسانی که با منابع کم‌تر، بدون نقشه‌ای درست و حسابی و در نهایت بدون تلاش کافی سعی در رسیدن به اهدافشان دارند. این‌ها با این که زحمت زیادی زیادی می‌کشند ولی شکست می‌خورند و تنها تماشای تلاش مذبوحانه‌شان لذت بخش است.

بسیاری از این کم‌تجربه‌ها هیچ ایده‌ای ندارند که دقیقاً چه کاری می‌خواهند انجام دهند و در نهایت نقشه‌هایشان همه نقش بر آب می‌شود. این نوع فعالیت نیز نوع دیگر تنبلی به حساب می‌آید.

با تمام این حرف‌ها حالا قصد دارم ۱۰ مورد از تنبل‌ترین ویلن‌های کمیک بوکی را به شما معرفی کنم. در ادامه همراه ویجیاتو باشید.


۱۰. استیلت من (Stilt-Man)

برای توصیف استیلت من باید جاینت من (Giant-Man) یا گولایث (Goliath) را در نظر بگیرد با این تفاوت که فقط پاهای او رشد می‌کند. شاید احمقانه به نظر برسد اما، خب، واقعاً احمقانه است. این شخصیت حتی سه نسخه متفاوت دارد که یکی از آن‌ها مونث و با نام لیدی استیلت من (Lady Stilt-Man) است!

اولین استیلت من مردی با نام ویلبور دی (Wilbur Day) بود. او نقشه‌های یک جک هیدرولیک را می‌دزد و برای خودش زره نبرد با یک جفت پای فلزیِ خیلی دراز و تلسکوپیک می‌سازد. این که چرا فکر می‌کرد یک جفت پای دراز می‌تواند به او در انجام نقشه‌هایش کمک کند مشخص نیست اما زره به خوبی کار می‌کند.

متأسفانه، او محله بدی را برای انجام کارهای خلافش انتخاب و درگیری طولانی مدت و ناموفقی را با دردویل آغاز می‌کند. دی معمولاً برای کمک به دزدیدن شخصیت‌های مهم استخدام می‌شود و هر بار نیز توسط دردویل شکست می‌خورد. او حتی وقتی با تجهیزات استارک خودش را بهبود بخشید، باز هم شکست خوردنش مثل آب خوردن بود.

استیلت من به خاطر عقل ناقصش در این لیست آورده شده است؛ اگر او می‌توانست بهتر فکر کند و چیز به درد بخوری مثل بازوهای مکانیکی دکتر اختاپوس بسازد، شاید یک موفقیت نصفه و نیمه به دست می‌آورد اما مثل این که او فقط دلش می‌خواست دراز باشد.


۹. لیوینگ ایریزر (Living Eraser)

ویلن‌های زیادی هستند که نیاز به استفاده دوباره از آن‌ها نیست، حالا هر چقدر که ریبوت انجام بشود. لیوینگ ایریزر نیز یکی از همین شخصیت‌ها به حساب می‌آید.

لیوینگ ایریزر وقتی معرفی شد که شخصیت منفی‌های داستان‌ها فقط چند شماره در کمیک‌ها دوام می‌آوردند. تیم‌های خالق و نویسندگان خیلی به خودشان زحمت نمی‌دادند که یک شخصیت خاص برای له شدن زیر مشت‌های قهرمانان خلق کنند.

این ویلن دقیقاً همان کاری را می‌کند که از اسمش مشخص است. لیوینگ ایریزر با استفاده از یک وسیله با نام دایمنشنایزر (Dimensionizer) می‌توانست مردم را پاک کند. فقط مشکل این بود که دایمنشنایزر در واقع قربانیانش را به طور کلی نیست و نابود نمی‌کرد، بلکه فقط وسیله‌ای برای انتقال ماده بود و به این ترتیب اهداف لیوینگ ایریزر فقط به جای دیگری منتقل می‌شدند.

شاید انتقال بین بُعدی جذاب باشد و بتواند رقیبتان را از جایی که هستید به جایی که نیستید بفرستد اما واقعاً چنین کاری کاربردی است؟ با وجود این که لیوینگ ایریزر یک موجود چند بعدی بود ولی نهایتِ کاری که انجام می‌داد کارهای مجرمانه و سپس انتقال کسانی که آزارش می‌داند به جای دیگر بود.


۸. پویزن آیوی (Poison Ivy)

در اوایل قدرت‌نمایی‌اش، پویزن آیوی یک اکو تروریست جذاب بود که می‌توانست با گیاهان ارتباط برقرار کند و مشکلی با خفه کردن نیروهای پلیس با شاخه‌ها و ساقه‌های تحت کنترلش نداشت. اما این روزها خیلی از پویزن آیوی سابق خبری نیست و از آخرین باری که یک کار خفن کرده خیلی گذشته است.

این طور که به نظر می‌آید او از یکی از جذاب‌ترین ویلن‌های بتمن به سایدکیک بی‌حوصله هارلی کوئین تبدیل شده است. نه این که رابطه آیوی و هارلی خوب از آب در نیامده باشد اما آیوی پتانسیلی خیلی بیش‌تر از چیزی که الآن هست را دارد.

خیلی هم جای تعجب ندارد که آیوی به این روز افتاده است. هر شخصیتی که بخواهد تمام طول روزش را صرف رسیدگی به خرابکاری‌های کسی مثل هارلی کوئین مطمئناً حوصله نقشه کشیدن و انجام هیچ کار خلافی را ندارد.

خوشبختانه سریال انیمیشنی Harley Quinn کمی جان به پویزن آیوی دمیده است. او بعد از این که هارلی را از تیمارستان آرکهام فراری داده و با گروهی جدید کلی آشوب به پا کرده، تصمیم گرفته تا تنهایی به سراغ نابودی کارخانه PlanetWide Pavers برود. دیدن این که بالاخره پویزن آیوی تنبلی را کنار می‌گذارد تحسین برانگیز است.


۷. رد اسکال (Red Skull)

احتمالاً در نگاه اول رد اسکال را جزو تنبل‌ترین ویلن‌های کمیک بوکی به حساب نیاورید اما باید کمی برای او دقت به خرج داد. شاید رد اسکال توانسته هایدرا (Hydra) را تبدیل به یکی از خطرناک‌ترین ارتش‌های روی کره زمین کرده باشد اما آیا او زحمت زیادی را به دوش کشیده؟ نه واقعاً.

در دوران کودکی او والدینش را از دست می‌دهد و رو به کار خلاف می‌آورد و وقتی فردی که به او علاقه‌مند بود دست رد به سینه‌اش می‌زند، این مسیر را جدی‌تر پیش می‌گیرد. در ادامه، هیتلر زیر پر و بال او را می‌گیرد و رد اسکال نیز تلاش می‌کند تا رویای رهبرش را برای خود برگزیند. با این که در نهایت او از زیر سایه هیتلر خارج می‌شود اما هنوز هم همان ایده‌های هیتلر را در سر دارد.

رد اسکال مسئولیت نظارت بر بخش علوم ارتش نازی را بر عهده داشت اما هیچ فعالیت تأثیربرانگیزی با حضور او انجام نشد. با وجود تمام نابغه‌های علمی آلمان و همین طور جبهه متفقین که تحت کنترل او بودند اما هیچ اختراع و ابداعی که جنگ را به نفع آن‌ها کند از بخش علوم خارج نشد. حتی بزرگ ترین اختراع این بخش با نام نولاترون (Nullatron) نیز از نقشه‌هایی ساخته شد که از قبل توسط فرد دیگری طراحی شده بود.

اگر مکعب کیهانی (Cosmic Cube) وجود نداشت یا به دست رد اسکال نمی‌رسید، تصور این که او به موفقیتی می‌رسید بسیار سخت می‌شد.


۶. کاندیمنت کینگ (Condiment King)

هر چقدر از ویلن‌های اصلی دی‌سی فاصله بگیریم و سراغ ویلن‌های درجه چندم آن‌ها برویم، با شخصیت‌های مسخره‌تری رو به رو می‌شویم. یکی از مسخره‌ترینِ آن‌ها نیز کاندیمنت کینگ به حساب می‌آید.

این شخصیت با الهام از سریال Batman با ایفای نقش آدام وست خلق شده است. با این حال از همان اولین حضورش می‌توان به مسخرگی او پی برد. او اولین بار در سریال انیمیشنی Batman: The Animated Series دیده شد ولی با پا گذاشتن روی سس‌هایش [درست خواندید!] لیز خورد، از ساختمانی که روی آن قرار داشت به پایین پرت شد و تقریباً خودش را به کشتن داد.

میتشل مایو (Mitchell Mayo) با کسب تجربه توانست تبدیل به یکی از شخصیت‌های مزاحم برای رابین شود. با وجود هویت عجیب و غریب و غیرعادیِ او پلیس چندان کاری به کار او ندارد اما رابین گول چنین چیزهایی را نمی‌خورد. هر چند احتمالاً بزرگ‌ترین خطری که او بتواند ایجاد کند، برانگیختن حساسیت غذایی یک آدم بی‌گناه باشد.

شاید اگر کاندیمنت کینگ کمی خودش را جدی می‌گرفت، تنبلی را کنار می‌گذاشت و به جای استفاده از چاشنی‌های غذایی، سلاح‌هایش را با چیزهایی مثل اسید یا نیتروژن مایع پر می‌کرد، آن وقت می‌توانستیم او را خطرناک حساب کنیم.


۵. تانوس (Thanos)

با کمی تقلب، به جای نسخه کمیک بوکی، می‌خواهم در مورد نسخه دنیای سینمایی مارول تانوس صحبت کنم. درست است که تایتان دیوانه به عنوان نیرویی قدرتمند در خط داستانی Infinity Saga حضور داشت اما خیلی کم دیدیم که او خودش دست به کاری بزند.

از همان اولین حضور او در دنیای سینمایی مارول، شاهد این بودیم که او بیش‌تر، دیگران را مجبور می‌کند تا کارهایش را برایش انجام دهد. لوکی به خواست او به زمین آمد تا تسرکت (Tesseract) را بدزدد. رونان (Ronan) نیز با دستور او به سراغ سنگ قدرت رفته بود.

در نهایت هر دوی این فرستاده‌ها در انجام خواسته‌های تانوس شکست خوردند. اگر تانوس به جای این که روی تخت خود تکیه کند از همان اول «خودش این کار را می‌کرد» شاید ماجرای سنگ‌های بی‌نهایت زودتر از این حرف‌ها به اتمام می‌رسید.

در طول فیلم‌های نهایی، می‌بینیم که تانوس حتی بدون در دست داشتن تمام سنگ‌های بی‌نهایت می‌تواند هالک، ثور و ازگاردی‌های همراه آن‌ها را شکست دهد. در حالی که فرستاده‌هایش به زور، رقیب هر کدام از آن‌ها می‌شدند.


۴. پنگوئن (Penguin)

آسوالد کابلپات (Oswald Cobblepot) یکی از شناخته‌شده‌ترین ویلن‌های بتمن به حساب می‌آید اما واقعاً به چه دلیل او این قدر بزرگ جلوه داده می‌شود؟ کابلپات کسی است که با یک سلاح به شکل چتر به این ور و آن ور می‌رود و دیگر چیز خاصی از او نمی‌بینیم.

او نه آن قدر بزرگ است، نه آن قدر قوی است و نه قدرت خاصی دارد که بتواند دردسر واقعی ایجاد کند. اگر یک درگیری تن به تن با او را در نظر بگیریم، حتی خوانندگان کمیک‌ها هم می‌توانند خرد و خاک‌شیرش کنند.

البته انگار خود پنگوئن نیز به این قضیه واقف است. هیچ کدام از نقشه‌هایی که او می‌کشد شامل هیچ کاری از سمت خودش نیست. حالا هر چقدر که ادا در بیاورد و خودش را با اعتماد به نفس نشان دهد اما خود او نیز می‌داند بدون زیردستانش هیچ کاری را نمی‌تواند پیش ببرد.

شاید همین هم توضیحی برای این باشد که چرا تمام زیردستانش آدم‌های ابله هستند. او آدم‌هایی را در نظر می‌گیرد که در پایین‌تر سطح جامعه زندگی می‌کنند؛ چرا که می‌داند آن‌ها چیزی برای از دست دادن ندارند و حاضر هستند هر کاری برای او انجام دهند.


۳. اسکورپیون (Scorpion)

با این که اکثر ویلن‌های این لیست شخصیت‌هایی هستند که راحت یک گوشه می‌نشینند و دیگران را مجبور به انجام کارهایشان می‌کنند اما مک گارگان (Mac Gargan) دقیقاُ بر عکس این جریان است.

او در ابتدا نه یک خلافکار موذی بلکه فقط یک کاراگاه خصوصی معمولی بوده. تنها دلیلی که حالا او تبدیل به یک ویلن شد به این خاطر است که جی جونا جیمسون (J. Jonah Jameson) او را فریب داد تا یک سرم امتحان نشده را روی خودش تست کند، سرمی که قرار بود یک اسپایدرمن دیگر خلق کند.

بعد از امتحان سرم، این ویلن تبدیل به رقیب قابلی برای اسپایدرمن شد و حتی چند باری او را شکست داد تا این که سرم کامل به جان او نشست. در این مقطع بود که آثار جانبیِ آن نمایان شد و مک گارگان عقل خود را از دست داد. اوضاع وقتی بدتر شد که بعد از اسپایدی، گارگان با میس مارول (Ms. Marvel) نیز درگیر شد و این بار اسید وارد بدن او شد تا وجود عقل در او کاملاً زیر سوال رود.

بعد از این اتفاقات تمام نقشه‌های گارگان شکست خوردند. چه این که بخواهد فردی که باعث شده تبدیل به اسکورپیون شود را مجازات کند چه این که اسپایدی را در سیمان غرق کند. اسکورپیون دیگر مغزی ندارد که بتواند درست و حسابی از آن استفاده کند. حالا او تبدیل به یک زیردست معمولی شده و از هر کسی که پول خوبی به او بدهد، دستور می‌گیرد.


۲. دارک‌ساید (Darkseid)

دارک‌ساید یکی از قدرتمندترین ویلن‌های صنعت کمیک بوک به حساب می‌آید اما چرا در اکثر تهاجم‌ها و نقشه‌هایش شکست می‌خورد؟

این ویلن بدون این که نیاز باشد سر پا بایستد می‌تواند سوپرمن را نابود کند. امگا بیم‌های (Omega Beam) او به قدری قدرتمند هستند که حتی بدون این که نیاز به دیدن هدفش داشته باشد، می‌تواند آن را نابود کند. با این حال به دلیلی نامشخص او نمی‌تواند کاری را پیش ببرد.

شاید منطقی باشد که فکر کنیم دی‌سی نمی‌خواهد تمام قدرت دارک‌ساید را به نمایش بگذارد؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد احتمالاً مبارزه بعدی دارک‌ساید فقط یک صفحه طول می‌کشد و او در عرض یک ثانیه همه چیز را نابود می‌کند. ولی با این همه قدرت و توانایی، دقیقاً او چه کاری انجام می‌دهد؟

ممکن است او از موش و گربه بازی با قهرمانان و کسانی که در برابرش قرار می‌گیرند لذت ببرد اما شاید مسئله ساده‌تر از این حرف‌ها باشد. شاید او نمی‌تواند نقشه‌هایش را به درستی انجام برساند و پیش ببرد.

به همین اواخر و رویداد DCeased نگاه کنید. تلاش او برای خارج کردن معادله پادماده از سایبروگ افتضاح پیش رفت. معادله خراب شد و حتی خود او را نیز آلوده کرد. اولین کاری که به ذهن دارک‌ساید می‌رسد هم این است تا خودش را درون آتش بیندازد تا قبل از این که کنترلش را از دست دهد، همه چیز تمام شود.


۱. مستر فریز (Mr. Freeze)

تا به حال به این فکر کرده‌اید که اخیراً مستر فریز چه کاری انجام می‌دهد؟ جوابش ساده است: او کنار کشیده.

وقتی هیچکس به این ویلن توجه خاصی ندارد، منطقی هم به نظر می‌رسد که بازنشسته شود. و اگر صادقانه به قضیه نگاه کنیم، او هیچوقت کار شاقی نیز انجام نداده است. دکتر فرایز (Dr. Fries) تمام عمرش را صرف کرد تا بیماری همسرش را درمان کند و همین باعث شد تا او تبدیل به مستر فریز شود.

تنها دلیلی که او تبدیل به یک ویلن شد این است که بتمن اجازه نمی‌داد تا او تحقیقاتش را پیش ببرد. هر باری که ظاهراً به موفقیتی می‌رسید، بتمن وارد ماجرا می‌شد و او را به دلایلی متوقف می‌کرد.

این دو شخصیت رابطه خوبی با هم نداشته‌اند اما از یکدیگر متنفر نیز نبوده‌اند. در یکی از اتفاقات مربوط به آرکهام، مستر فریز کمک می‌کند تا کلی‌فیسی (Clayface) که تبدیل به جوکر شده را متوقف کنند و همین باعث می‌شود تا از چشم بروس، آزادی‌اش را به دست آورد. با این حال، دکتر فرایز می‌گوید از آن جایی که دیگر جایی برای رفتن ندارد، ترجیح می‌دهد در آرکهام بماند.

این روزها باز هم مستر فریز را در حالی می‌بینیم که فعالیت خود را از سر گرفته است اما تمایل به خواب زمستانی او را نمی‌توان فراموش کرد.


به مطالعه ادامه دهید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (15 مورد)
  • mani
    mani | ۲۹ مهر ۱۳۹۹

    هیتلرو چند بار نوشتید هیلتر

    • محمدرضا صفری
      محمدرضا صفری | ۳۰ مهر ۱۳۹۹

      مرسی مانی جان از توجهت ;)
      اصلاح شدن

  • Sajaddidas
    Sajaddidas | ۲۹ مهر ۱۳۹۹

    یه مشت ویلین بی بخار گشاد?

  • علی
    علی | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

    رد اسکال تنبله؟؟؟اگه تنبل بود که رفیق هیلتر نمیشد

  • Just a Human
    Just a Human | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

    یکی دیگشون منم

  • استیو راجرز
    استیو راجرز | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

    راجب مقاله نظر قطعی نمیدم چون خیلی از مواردی که ذکر شده رو نمیشناسم .
    اما در مورد تانوس حرف مقاله رو اصلا قبول ندارم و استدلال مقاله مبتدیانه و سطحی و پوچ بود . اولا تانوس یجورایی یه پادشاهی داره برای خودش و طبیعتا میخواد مثل پادشاه ها بیشتر دستور بده تا افرادش براش اهدافش رو پیش ببرن . ایا پادشاه ها چون خودشون مسقیم خیلی از کار ها رو انجام نمیدن و به افرادشون دستور میدن تنبلن ؟!؟!؟! هرکی بتونه همین کار رو میکنه . این نشونه تنبلی نیست نشون قدرته و نفوذ . وقتی که دیگه دید افرادش نمیتونن خودش دست به کار شد .
    دوما تئوری جالبی که راجب این مورد وجود داره اینکه تانوس قصد داشت تا هر نفر براش یک دونه سنگ بینهایت را بیاره که هم جلب توجه نکنه و هم هیچ شخصی توانایی این را نداشت که همه سنگ های بینهایت را یک تنه به دست بیاورد . این تئوری این نکته را میگوید که اگر تانوس در آن زمان خودش شروع به جمع آوری سنگ های بینهایت میکرد قطعا کل کهکشان و حتی کل کیهان متوجه مشد و احتمالش زیاد بود که شخصیت هایی مثل اودین و ایگو سیاره زنده و ... ، در برابر تانوس قرار بگیرند و این کار تانوس را خیلی سخت میکرد . برای همین تانوس موقعی دست به کار شد که اودین دیگه حضور نداشت ، ازگارد نابود شده بود و ایگو سیاره زنده هم از بین رفته بود . !!
    خلاصه اینکه فکر نکنم با استدلال پوچ این مقاله بشه به تانوس گفت تنبل .

    • witcherpunk
      witcherpunk | ۲۹ مهر ۱۳۹۹

      آفرین حالا برو همونجایی که ازش کپی پیست کردی

      • استیو راجرز
        استیو راجرز | ۲۹ مهر ۱۳۹۹

        حالت ناخوشه شدید .
        جنستو عوض کن که بهت نساخته اصلا . حالا خودت هیچی یه موقع کار دست بقیه میدی .

  • امیر
    امیر | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

    خیلی عالی و جالب بود ممنون?

  • Aref3831
    Aref3831 | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

    ایول باحال بود

  • sam-fisher
    sam-fisher | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

    تانوس تنبل بود اینجوری انتقام جویان رو اسفالت کرد وای به روزی که سرحال اماده باشه

    • Aref3831
      Aref3831 | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

      ? دمت گرم

    • Love Game
      Love Game | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

      شانس اوردیم اماده ی اماده نشد :)

    • hm41148
      hm41148 | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

      کلا زیاد حرکت نمی کرد اما نمی گفت خسته ای البته بر اساس کمیک شاهکار دستکش بینهایت

    • AbolFaZl2020
      AbolFaZl2020 | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

      بازگشت سم فیشر??

مطالب پیشنهادی