آموزش بازیسازی: معرفی اعضای مختلف تیم ساخت بازی
در مطلب قبلی، با همدیگر راجع به نحوه تشکیل تیم و نکات آن صحبت کردیم. همچنین گفتیم که در هر تیم بین اعضا، چند نقش اصلی وجود دارد که وظایف آنها را از یکدیگر متمایز ...
در مطلب قبلی، با همدیگر راجع به نحوه تشکیل تیم و نکات آن صحبت کردیم. همچنین گفتیم که در هر تیم بین اعضا، چند نقش اصلی وجود دارد که وظایف آنها را از یکدیگر متمایز میکند. بهجز این نقشهای اصلی چندین نقش فرعی در هر حوزه وجود دارد که در این مطلب با همدیگر بیشتر راجع به آن بحث میکنیم.
مطالب قبلی آموزش بازیسازی:
- بازیسازی در ایران؛ از کجا باید شروع کنیم؟
- داستان نوشتن برای بازیها؛ چگونه روایت خوبی داشته باشیم؟
- آموزش بازیسازی: ماد چیست و چطوری ساخته میشود؟
- آموزش بازی سازی: چگونه کاراکتر خوبی را طراحی کنیم؟ [قسمت اول]
- آموزش بازیسازی: چگونه کاراکتر خوبی طراحی کنیم؟ [قسمت دوم]
- آموزش بازیسازی: چگونه سند بازی (GDD) بنویسیم؟
- آموزش بازیسازی: چگونه تیم بازیسازی تشکیل دهیم؟
در هر تیم بازیسازی، میتوانیم سه نقش اصلی برنامهنویس، دیزاینر و آرتیست را در نظر بگیریم و با توجه به آن نقشهای بیشتری را تشکیل دهیم. معمولا در تیمهای کوچکتر که اعضای کمتری دارند، ترکیب این سه نقش رعایت میشود و در تیمهای بزرگتر از افراد بیشتری در روند تولید بازی استفاده میشود.
دیزاینر بازی
فرض کنید دوستمان، هیدئو یک دیزاینر است. دیزاینر در تیم، فردی است که بهطور کلی گیمپلی بازی، قوانین و مکانیکها، سیستمهای درون بازی، اکانامی یا بخش اقتصادی بازی، سندنویسی بازی، طراحی کاراکترها، داستان بازی و مفهوم آن را طراحی و تولید میکند. در اصل درونمایه هر بازی ساخته دست هیدئو است و معمولا نقش خیلی مهمی در تیم دارد.
معمولا هیدئوها از لحاظ دانش، شیر مرغ تا جان آدمیزاد را یاد گرفتهاند و باید بدانند چگونه به این دانشها نظم دهند و از آنها استفاده کنند. از قوانین فیزیک و ریاضی گرفته تا ادبیات و اقتصاد و تاریخ که در نگاه اول هیچ ربطی بهم ندارند. البته دیزاینرها خود به چند دسته کوچکتر تقسیمبندی میشوند که هر بخش تخصص خودش را لازم دارد و میتواند تشکیلدهنده قسمتهای مهمی از بازی باشد.
- لول دیزاینر: فردی که مراحل بازی را میچیند و روند لولآپ شدن آیتمها و بازی را دیزاین میکند.
- طراح گیمپلی: فردی که کلیت گیم و نحوه بازی کردن را طراحی میکند و به تجربهای که هر پلیر از بازی دارد نیز توجه دارد.
- طراح مکانیکها: قوانین و مکانیکهای اصلی بازی را طراحی میکند و به نحوه آموزش دادن آنها در بازی و فلو توجه دارد.
- طراح سیستم: سیستمهای متفاوت بازی مانند سیستمهای پاداش و دریافت، سیستمهای هلث و دمیج (Health And Damage) و سیستمهای اقتصادی را طراحی میکند.
- سندنویس: در طراحی تخصصی سند بازی (GDD) نقش دارد.
- نویسنده: داستان، مفهوم بازی و دیالوگها را مینویسد.
یک نکته مهم: بارها دیدهام که نویسنده بازی که نوعی دیزاینر است با نویسندهای که در رسانهها در مورد بازیهای ویدیویی مینویسد، اشتباه میشود. این تقریبا اشکال زبان فارسی است که کلمات جداگانهای برای این حوزهها ندارد. مثلا در سایت ویجیاتو، نویسندگان و بهنوعی خبرنگاران حوزه بازی وجود دارند که برای شما مطالبی راجع به بازی، بازیسازی، کنسولها و غیره مینویسند. این افراد هم نویسنده هستند اما دیزاینر بازی نیستند.
برنامهنویس بازی
فرض کنید دوستمان، سید میر (Sid Meier) یک برنامهنویس بازی است. برنامهنویس همانطور که از نامش پیداست کدهای بازی را مینویسد و در واقع پلی بین انجین یا کامپیوتر با قوانین بازی است. طراحیهای دیزاینر را با کد به زبان کامپیوتر پیادهسازی میکند و آنها را با استفاده از رابطهای گرافیکی و آرتها در بازی نمایش میدهد.
پس سیدها از اعضای اصلی هر تیم هستند که مسقیما با دیزاینر در ارتباطند و روزانه با کدها و انجینهای بازیسازی سر و کله میزنند. سید به زبانهای مختلفی بسته به نوع پروژه و بازی و انجینی که برای بازی انتخاب شده است، میتواند کد بزند و بازی را اجرا کند. برنامهنویسها میتوانند در قسمتهای مختلف بازی کد بزنند و کل یا بخشی از پروژه را در دست داشته باشند.
- برنامهنویس جنرالیست: فردی است که تمام کدهای بازی را خودش میزند و معمولا در تیمهای کوچکتر و پروژههای کوچکتر نقش دارد. وقتی تیم بزرگتر و حجم کار بیشتر میشود وظایف او به زیرشاخهای بیشتری تقسیم میشود.
- هوش مصنوعی
- فیزیک بازی
- برنامهنویس بخش صدا و موسیقی
- گیمپلی
- اسکریپت
- رابط کاربری (UI)
- ارتباط شبکهای
- سرورها
- ابزارهای بازی
- پرتوتایپ
آرتیست
فرض کنید دوستمان، کدریک (Cedric Peyravernay) یک آرتیست خفن بازی است. او بخش هنری بازی را میسازد. کاری که همزمان بسیار جذاب و چالشبرانگیز است. کاراکترها را طراحی میکند، نحوه راه رفتن آنها را شکل میدهد، محیطهای بازی، منو و روابط کاربری را به شکل گرافیکی در میآورد و در نهایت دوربین بازی و زاویه دید پلیر را تنظیم میکند.
آرتیستها به طور کلی به دو دسته آرتیست سهبعدی و آرتیست دو بعدی در بازی تقسیم میشوند که باز هم هرکدام زیرشاخههای بیشتری دارند که شاید همه آنها را نتوان در اینجا معرفی کرد.
- کانسپت آرتیست
- انیماتور
- طراح منو بازی و روابط کاربری (UIs)
- طراح کاراکتر
- طراح محیط
تهیه کننده
تهیهکننده بازی نقشی است که قبلا در تیمها حضور نداشت یا حضور آن کمرنگتر بود. وظیفه او در تیم، معمولا مدیریت کارهای استخدام، ساخت تیم، نوشتن قراردادها، مشارکت در طراحی بازی، مدیریت برنامهکاری تیم، برنامهریزی برای بودجه بازی و متعادل کردن آن است.
همه فن حریف!
فرض کنید دوستمان، جک یک همه فن حریف یا به انگلیسی Jack of All Trades است! این اسم عجیب غریب اصطلاحی است که خارجکیها برای فردی گذاشتهاند که یکجورهایی همان تهیه کننده خودمان است. آنها باور دارند که فردی در تیم وجود دارد که رابط بین اعضای مختلف تیم است. از وظایف جک میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- درک نیازها و وظایف هیدئو و دیگر دیزاینرها و رابطه آنها با سید و کدریک، برنامهنویس و آرتیست بازی
- همراهی هیدئو در طراحیهای تکنیکی
- همراهی با سید و دیگر برنامهویسان برای قسمتهای فنی، ویژوال و فیچرهای بازی
- تست کردن فیچرها و ابزارهای بازی در حین ساخت بازی
- اجرا کردن بخش هنری بازی در انجین با تصور و ترکیبی که کدریک و دیگر آرتیستها برای بازی دارند.
- کمک کردن به سید و دیگر برنامهنویسها برای فهم کلی یکدیگر و کدهای هم
- هایپ نگه داشتن فضای تلاش و رقابت سالم در بین اعضای تیم و گزارش دادن به پابلیشرها یا مدیر تیم
تستر بازی
فرض کنید دوستمان، تامی یک تستر بازی است. تستر بازی، شاید فردی خارج از تیم باشد. بههر حال او کسی است که در خود روند تولید بازی نقشی ندارد ولی در نهایت، پس از ساخت بازی به کمک بازیسازان میآید. وقتی افراد مانند طراحان بازی، برنامهنویسها و آرتیستها مدام در حال کار روی بازی خود هستند، بهطور طبیعی مغز آنها ایرادات جزیی یا گاهی کلی بازی را در نظر نمیگیرد و روند بارها بازی کردن بازی خودشان، خستهکننده میشود.
اما تامی بازی کسی است که عاشق بازی کردن است و گاهی حتی یک بازی را صدها بار بازی میکند تا در نهایت حس و حال بازی (Feel)، کیفیت گیمپلی، منو، گرافیکها، باگهای گرافیکی و برنامهنویسی را پیدا میکند و به سازندگان میدهد تا تغییرات لازم را بر روی آن لحاظ کنند تا قبل از منتشر شدن بازی به نسخه خوب و قابل قبولی برسند.
آهنگساز بازی
فرض کنید دوستمان، کوجی کوندو (Koji Kondo) یک کامپوزر موسیقی در بازی است. شاید نقش آهنگساز در ابتدا برایتان کمفایده و غیرلازم بهنظر برسد. ولی اینطور نیست. آهنگسازان حس و حال بازی را بهطور کلی تغییر میدهند و میتوانند بازی را به اثری استثنایی تبدیل کنند. شاید اگر یکروز بدون هدفون یا اسپیکر بازی کنید، متوجه اهمیت این موضوع بشوید.
آهنگسازی بازی به سه بخش اصلی طراحی صدا، طراحی افکتهای صوتی و موسیقی متن بازی تقسیم میشود. هرکدام اهمیت خاص خود را دارند که بعد از طراحی گیمپلی یا در حین آن، تولید میشوند. صداهای شلیک، دیالوگ افراد در بازی، موسیقی هیجاناگیز در قسمتهای حساس و صداهای پرش و افتادن از جمله وظایف این افراد است.
مارکتینگ و پابلیشر
فرض کنید دوستمان، نینتندو پابلیشر بازی است! پابلیشر معمولا از افراد تیم نیست ولی فردی است که بعد از نهایی شدن بازی، آن را منتشر میکند. اما وظیفه او به تنهایی انتشار نیست، بلکه محلیسازی (Localization)، انتقال سرمایه، بازاریابی، تبلیغها و تریلرها نیز معمولا بر عهده ناشر است. خود قسمت پابلیش و مارکتینگ میتواند تیمی جداگانه داشته باشد که تخصص آنها در زمینه مدیریت مالی و بازاریابی است.
انواع کارگردان
فرض کنید دوستمان، نیل کارگردان بازی است. حالا که با نقشهای بازیسازان و افراد در تیم بازیسازی بیشتر آشنا شدید، جالب است بدانید که بهجز تهیهکنندگان، نقشهای مدیریتی دیگری نیز در بازی وجود دارد که گاهی مربوط به یک فیلد جداگانه میشود. اصلیترین آنها کارگردان طراحی بازی و کارگردان هنری است. نیلها معمولا در تیمهای بزرگتر وظیفه مدیریت و حل اختلافات بین اعضای هر فیلد را بر عهده دارند و بهگونهای از ابتدا، بازی را میچینند.
- کارگردان طراحی: کارگردان طراحی بازی کسی است که وظیفه کارگردانی دیزاین بازی را برعهده دارد و در واقع نقش اصلی هر بازی است. مثال آن نیل دراکمن بزرگ، کارگردان بازی لست آو آس ۲ و آنچارتد ۴ است.
- کارگردان هنری: کارگردان هنری، فردی است که بهعلت گسترده بودن بخش هنری و وجود سلایق مختلف، بخش هنری بازی را کارگردانی و سبک هنری بازی، دوربینها، ارتباط بین کانسپت و انیمیشن و دیگر موارد مربوط را مدیریت میکند.
در نهایت، ساخت تیم با اعضای مختلف و تخصصهای منفاوت نیازمند تجربه و دانش زیاد است که همه آنها را نمیتوان در اینجا توضیح داد. اگر میخواهید تیم بازی را مدیریت کنید یا در تیمی حضور یابید لازم است از وظایف هر عضو تیم آگاه باشید. شروع به کسب تجربه و یادگیری کنید، دوستانمان، هیدئو، سید، کدریک، جک، تامی، کوجی، نینتندو و نیل نیز روزی افرادی معمولی بدون دانش و تجربه زیاد بودهاند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا مقاله هاتون عالیه
خیلی دوست دارم توی رشته های موسیقی و لول دیزاین کار کنم اما pc خیلی خیلی ضعیفه
اقا تو رو خداد جوابمو بدین سونی وقتی ps5 اومد چند سال از ps4 پشتیبانی میکنه ؟؟ بعد اینکه من با هزار تا بدبختی پول ps4 رو جمع کردم به نظرتون بخرم یا نه تو رو خدا جوابمو بدین
فک کنم یه دو سه سالی میشه. تا جایی که یادم میاد خودشون گفته بودن سه سال.
تا سه سال دیگه از ps4 پشتیبانی میشه
نخر به هیچ وجه سونی توی پشتیبانی نسل قبل افتضاح عمل میکنه صبر کنps5بگیر از من میشنوی
یکم بزار روش ۵ بگیر
یکم ؟ :-x
هر یکشنبه به امید این مطلب های خفن میام ویجیاتو....واقعا مرسی....فقط یه سوال داشتم،تو دانشگاه دوتا رشته مهندسی کامپیوتر و علوم کامپیوتر هست...میشه یه توضیح مختصر بدین راجبشون،چون یکم گیج شدم نمیدونم تفاوتشون چیه!!!!
مهندسی نرم افزار 3 تا زیر شاخه داره یعنی نرم افزار و سخت افزار و فناوری اطلاعات ، که من الان دارم نرم افزار میخونم.
رشته علوم کامپیوتر به دنبال سریعترین و مفیدترین راه حل مسائل میگرده و در واقع هدف آن حل مسایل ریاضی با استفاده از الگوریتم و سایر روش های محاسباتی هست اما در مهندسی نرم افزار ساخت ،توسعه و نگهداری از نرم افزار انجام میشه که البته اغلب نرم افزارها با هدف حل مسایل و راحتی انسان ساخته می شه؛ پس میشه گفت هدف هر دو
رشته به نوعی حل مسئله است. ( تو رشته نرم افزار 3 تا ریاضی خونده میشه ، ریاضی پیش دانشگاهی ، ریاضی عمومی ، ریاضی کاربردی که هر کدومشون یه بخشی از ریاضی محض رو دارن ، یه جورایی میشه گفت کل ریاضی رو میخونی تو رشته نرم افزار البته تو کاردانی فقط )
تو این رشته 2 تا فیزیک داریم ، فیزیک پیش دانشگاهی ، فیزیک الکتریسیته
تا اونجایی که من میدونم وقتی آدم میخواد کارشناسی نرم افزار بخونه یه بخش هایی از ریاضی و فیزیک رو دوباره باید بخونه ، چون تو بحث های جدی کامپیوتر ریاضی استفاده میشه
تو نرم افزار آمار و احتمالات هم هست
رشتهی علوم کامپیوتر بیشتر به علم ریاضیات وابسته است ولی مهندسی کامپیوتر تا حدودی به رشته مهندسی برق هم ارتباط دارد. ( الان درس های مبانی الکترونیک ، کارگاه مبانی الکترونیک هم داریم تو نرم افزار )
در رشتهی علوم کامپیوتر از دانش برنامه نویسی برای حل مسئله استفاده می شود اما در مهندسی نرم افزار برای تولید و توسعه و نگهداری از نرم افزار انجام می شه.
بعد از اینکه کاردانی نرم افزار رو آدم میگیریه اسم گرایش بعدی " مهندسی تکنولوژی نرم افزار هست" که فقط آدم مجبوره اینو بخونه ، بعد از اینکه آدم کارشناسی میگیره میتونه از بین چند تا گرایش یه دونه رو ادامه بده که محبوب ترینشون این ها هستن " هوش مصنوعی ، نرم افزار ، الگوریتم ها ، علوم کامپیوتر " بعد از کارشناسی ارشد آدم اینارو حرفه ای تر میخونه البته به احتمال زیاد برای نرم افزار دوباره آدم میتونه از بین 2 تا گرایش یه گرایش رو انتخاب کنه.
اگر میخوای تمام درس هایی که هر رشته رو داری ببینی " تو گوگل جستجو کن مثلا : چارت کاردانی نرم افزار ، یا چارت کارشناسی نرم افزار "
چه مختصر?
آرتیست بازی از همه مهم تر است
شما خودتون روی بازی ای کار کردین؟؟؟
پنیر پیززا نون سنگک گورجه آب دو خیار ماکارونی