۱۰ حضور کوتاه دور از انتظار در کمیکهای ایکس من
کمیکهای ایکس من همیشه پر بوده از شخصیتهای عجیب و غریب و در عین حال جالب. در هر حال، در این کمیکها بوده که شخصیتهایی مثل مگت (Maggot)، ایکس سپشنال (X-Ceptional) و بیلی هاسکینس (Bailey ...
کمیکهای ایکس من همیشه پر بوده از شخصیتهای عجیب و غریب و در عین حال جالب. در هر حال، در این کمیکها بوده که شخصیتهایی مثل مگت (Maggot)، ایکس سپشنال (X-Ceptional) و بیلی هاسکینس (Bailey Hoskins)، پسری که فقط برای یک بار میتوانست منفجر شود، معرفی شدند.
اما قصد نداریم در این مطلب در مورد این دست شخصیتها صحبت کنیم. نه، در این مطلب به سراغ شخصیتهایی میرویم که عموماً خارج از کمیکهای مارول قرار دارند. حضورهای کوتاه یا به اصطلاح کمئوهای (Cameo) زیادی در طول زمان در تاریخ ایکس من اتفاق افتاده است. گاهی اوقات به وسیله شخصیتهای خیالی و گاهی نیز انسانهای مشهور دنیای واقعی.
در دنیایی که پر است از جهشیافتهها و ابرقهرمانان، تصور میکنید دیگر جایی برای عجیب و غریبتر شدن وجود ندارد. اما حالا باید خود را آماده کنید تا به کمیکهای ایکس من سر بزنیم تا ببینیم عجیب و غریبترین و دور از انتظارترین حضور شخصیتهای مهمان در تاریخ مردان ایکس چه بوده است.
۱۰. بابا نوئل
کمیکهای ایکس من بابا نوئل را به عنوان «قدرتمندترین جهشیافته ثبت شده» معرفی کردهاند. اگر باورتان نمیشود عبارت «Most Powerful Mutant Registered» را گوگل کنید.
بابا نوئل چندین حضور در کمیکهای مارول داشته است اما یکی از مخصوصترین آنها مربوط به Marvel Holiday Special سال ۱۹۹۱ میشود. در این داستان، انجمن برادری جهشیافتههای شرور (Brotherhood of Evil Mutants) در حال دردسر درست کردن حوالی زمان کریسمس هستند. ایکس من هم طبیعتاً کار خود را آغاز میکند تا جلویشان را بگیرد اما به مشکل میخورد تا این که یک مرد با لباس قرمز به کمک آنها میآید.
او به خوبی از پس انجمن برادری جهشیافتههای شرور برمیآید و خودش را با نام کریس کرینگل (Kris Kringle) معرفی میکند. اعضای ایکس من طبیعتاً از روی نامش باور نمیکنند که او بابا نوئل باشد اما وقتی انجمن برداری تبدیل به اسباببازی میشوند، همه چیز تغییر پیدا میکند.
با این حال، ایکس من نمیتواند به خوبی از بابا نوئل تشکر کند؛ چرا که به جای دیگه تلپورت میشوند و ذهنشان کاملاً از تجربه همراهی بابا نوئل پاک میشود.
شاید خیلیها بپرسند که چطور بابا نوئل توانسته تمام این سالها این همه هدیه را در تمام دنیا آن هم در یک شب پخش کند. قدرتهای جهشیافتگی به ذهن افراد کمی میرسد اما ظاهراً روش کار بابا نوئل همین باشد.
۹. دارث ویدر
با توجه به این که کمیکهای استار وارز توسط مارول منتشر میشوند، پس شاید خیلی عجیب نباشد که این شخصیت در این لیست حضور پیدا کند. اما در هر حال ارزش اشاره دارد. البته شاید باید به این مسئله اشاره کرد که خود دارث ویدر در کمیکهای مارول حضور پیدا نکرده، بلکه فقط لباسهایش دیده شدند.
در شماره ۱۵۵ کمیک Uncanny X-Men، کتی پراید (Kitty Pryde) یک ماشین ساخت لباس را تست میکند که در یک سفینه فضایی قرار گرفته است. پس از یک سری لباسها، کتی به سراغ زره دارث ویدر میرود. اتفاقی که واکنش نایتکرالر (Nightcrawler) را به همراه داشت.
این اتفاق چیز خاصی به داستان اضافه نمیکند و هیچ عواقبی هم ندارد. صرفاً یک صحنه بامزه است که هنگامی اتفاق افتاد که هر دوی مردان ایکس و استار وارز نسبتاً فرانچایزهای جدید و داغی در بین عموم مردم محسوب میشدند.
۸. اعضای استار ترک
با توجه به تعدد سفرهای فضایی ایکس من، فقط مسئله زمان بود تا آنها با کاپیتان کرک (Captain Kirk) و اعضای استار ترک ملاقات کنند. شاید مسئله تعجب برانگیزتر این باشد که تا سال ۱۹۹۶ این ملاقات طول کشید.
بیشتر اعضای X-Men: The Animated Series در هنگام دنبال کردن پروتئوس (Proteus) از طریق پرتالهای بین بُعدی، وارد دنیای استار ترک میشوند. سفینه آنها نابود شده و مجبور میشوند به صورت مخفیانه سوار انترپرایز (Enterprise) شوند. اسپاک (Spock) آنها را پیدا میکند و پس از برخی سوء تفاهمات، این دو گروه تصمیم میگیرند تا با همکاری یکدیگر جلوی پروتئوس را بگیرند.
چند سال بعد، اعضای ایکس من و Star Trek: The Next Generation با یکدیگر همکاری میکنند. در نهایت، در حرکتی که برای هر دو فرانچایز عجیب به نظر میرسد، یک کراساوور با نام Planet X اتفاق میافتد.
جالب است که این سری کمیک از اعضای اولیه استار ترک استفاده کرد در حالی که Star Trek: The Next Generation شدیداً محبوب تازه چند سال پیش به اتمام رسیده بود.
۷. فرانکنشتاین
در اواخر دهه ۶۰، احتمالاً کفگیر خالقان اولیه مارول به ته دیگ خورده بود چرا که در سال ۱۹۶۷، شماره ۴۰ کمیک X-Men، آنها ایده هیولای فرانکنشتاین را «قرض گرفتند». البته کمی نیز به خود زحمت دادند تا این شخصیت را با دنیای مارول هماهنگ کنند. توضیح داده شد که کتاب مری شلی یک داستان خیالی نبود و هیولای فرانکنشتاین در واقع یک اندروید های تک بود که احتمالاً توسط یک جهشیافته به وجود آمده.
ایکس من در نهایت این هیولا را شکست داد و در یک پردهبرداری بزرگ، پرفسور ایکس به آنها میگوید که هیولای فرانکنشتاین در واقع اندرویدی بوده که توسط فضاییها به وجود آمده بود. فرانکنشتاین خیلی وقت پیش به عنوان رابط بشریت به زمین فرستاده شده بود تا این که خراب شد و در یخ قرار گرفت. وقتی که یخهایش ذوب شد، لباسهای درخشان و روشن اعضای ایکس من را به عنوان لباسهای خالقانش تشخیص داد.
در انتهای این ماجرا، برای مخاطبان چندین پرسش به وجود میآید. برای چه این نژاد فضایی چنین فرستاده هیولاواری را انتخاب کرده بودند؟ چرا او دقیقاً شبیه به نسخه یونیورسال پیکچرز هیولای فرانکنشتاین بود؟ به چه دلیل پروفسور ایکس قبل از این که ایکس من را به مبارزه با او بفرستد چنین چیزی را متوجه نشده بود؟
برای پیچیدهتر شدن اوضاع، باید گفت که هیولای فرانکنشتاین چندین بار دیگر نیز در کمیکهای مارول حضور پیدا کرده اما این نسخه خاص فقط همین یک بار دیده شد.
۶. تین تایتانز
میتوان گفت که در سال ۱۹۸۲، دو گروه تین تایتانز و آنکنی ایکس من احتمالاً محبوبترین گروههای ابرقهرمانی کمیکها محسوب میشدند. پس ممکن است بتوانید تصور کنید که چه هیجانی به طرفداران این گروهها وارد شد وقتی یک کراساوور با نام The Uncanny X-Men and The New Teen Titans به تأیید رسید. آن هم یک کراساوور که عملکرد خوبی داشت.
البته این کراساوور به خوبی هر کدام از این دو سری به صورت مستقل نبود اما نسبت به کراساوورهای دیگر یک سر و گردن بالاتر قرار میگیرد. داستان The Uncanny X-Men and The New Teen Titans باعث میشود تا این دو گروه با همدیگر همکاری کنند و در برابر امثال دارکساید (Darkseid)، دثتروک (Deathstroke) و دارک فینیکس (Dark Phoenix) قرار بگیرند.
دارکساید این نقشه را کشیده بود تا از نیروی دارک فینیکس برای اهداف شرورانه خودش بهره ببرد. قهرمانان داستان در ابتدا گیر میافتند اما در لحظات آخر سایکلاپس (Cyclops) و پرفسور ایکس موفق میشوند تا انسانیت باقی مانده در جین گری (Jean Grey) را بیدار کنند. به درخواست آنها، جین گری، مثل عملی فداکارانه در The Dark Phoenix Saga، دارکساید را نابود میکند. دومین باری که جین گری جانش را فدا کرد تا هستی نجات پیدا کند.
۵. وایدکتز
یکی از بزرگترین ماجراهای کمیک بوکی دهه ۹۰ اتفاقی در دنیای واقعی بود که در آن امثال جیم لی (Jim Lee)، تاد مکفارلن (Todd McFarlane) و دیگر هنرمندان از ناشران بزرگ کمیک بوکی به سراغ ایمیج کامیکز مستقل رفتند.
دغدغه اصلی در این کوچ این بود که خالقان میخواستند حقوق شخصیتهای اورجینالی که برای کمپانیهایی مثل مارول و دیسی خلق کرده بودند به خودشان تعلق داشته باشد. به این ترتیب، آنها میتوانستند در صورت سودآور بودن این شخصیتها، مزایای بیشتری به دست آورند. برای سالها، خالقان کمیکها زمان زیادی برای شرکتها کار میکردند و دستمزد پایینی داشتند آن هم در حالی که این شرکتها با استفاده از مخلوقات این هنرمندان سود هنگفتی را به جیب میزدند. انتشارات ایمیج توسط جیم لی و همراهانش به وجود آمد تا این مشکل حل شود.
یکی از شاخصترین آثار جیم لی برای ایمیج، Wildcats (که به صورت WildC.A.T.s نیز نوشته میشد) نام داشت. بعد از چند سال، Wildcats تبدیل به کمیکی مشهور شد و میتوان گفت به موفقیت رسید. با توجه به تمام این پیشزمینههای چیده شده، کمی عجیب بود که در سال ۱۹۹۷ کراساوور WildC.A.T.s/X-Men به قفسههای کمیک بوک فروشیها رسیدند.
البته باید اشاره کرد که در آن زمان دیگر جیم لی این کمیک را نمینوشت. اما در هر حال کمی عجیب به نظر میرسد که یکی از میراثهای پایهگذاران ایمیج با همان چیزی که این شرکت برای مقابله با آن به وجود آمده بود کراساوور داشته باشد.
۴. کیس
گروه کیس (KISS) یک گروه مشهور راک است. البته طبق گفته مارول در کمیک Kissnation، یک گروه ابرقهرمانی نیز محسوب میشود.
این کمیک بین اکشن کمیک بوکی و ساختار غیرعادی کیس جا به جا میشود. داستان همان قدر معمولی است که انتظارش را میتوانید داشته باشید. تعدادی هیولا به نیویورک حمله میکنند و کیس و ایکس من باید جلوی آنها را بگیرند. یک بخش عجیب و غریب وجود دارد که در آن مشخص میشود که قهرمانان در واقع اکشن فیگورهایی هستند که توسط یک بچه در یک نبرد خیالی کنترل میشوند.
صادقانه بخواهید به آن نگاه کنید، هدف این کمیک فقط این است که نشان دهد گروه کیس چقدر جذاب است و به این هدف نیز میرسد. یک روش بازاریابی و تبلیغاتی قدیمی که معمولاً به خوبی جواب میدهد.
۳. کریس کلیرمونت
کریس کلیرمونت (Chris Claremont)، پدرخوانده کمیکهای X-Men، خودش را چندین بار وارد کمیکهای مربوط به ایکس من کرده است. به نظر اگر روی یک سری برای ۱۵ سال کار کنید، میتوانید چنین حرکتهایی نیز بزنید.
خاطره انگیز حضور کلیرمونت مربوط به Excalibur: Mojo Mayhem میشود که در آن داستان او به همراه برخی از خالقان کمیک بوک برای مراسم امضا به جایی در انگلستان میرود. کیتی پراید، که سعی دارد از یک نسخه خردسال از ایکس من با نام ایکس بیبیز (X-Babies) مراقبت کند، جلوی ماشین این خالقان کمیک بوک را میگیرد و کنترل ماشین را به دست میگیرد. به سرنشینان نیز میگوید که این کار به خاطر یک مورد اضطراری است. در نهایت کریس و همراهانش در جایی نامعلوم در مسیری متروک در انگلستان گیر میافتند.
۲. سلبریتیهای حاضر در هلفایر گالا
در کمیکهای مارول، هلفایر گالا (Hellfire Gala) قرار بود ویترینی از فرهنگ و دستاوردهای جهشیافتهها در کشور جزیرهای کراکوآ (Krakoa) باشد. همچنین در این دورهمی چندین سلبریتی دنیای واقعی حضورهای کوتاهی دارند.
فقط برای این که در مورد تعداد مهمانها بدانید، باید گفت که مارول لیستی از مهمانان منتشر کرد که شامل اشخاص زیر بود: اسکات ادسیت، پیت آلونسو، استیو آئوکی، سیکون بارکلی، دیامسی، امینم، نیک فلز، آیرا گلس، گابریل ایگلسیاس، آرون جاج، جیمی کیمل، متود من، ست مایرز، کونان اوبرایان، کوکو گوف، جیمز مونرو ایگلهارت، جیسون منتزوکس، مارک موران، جرج آر. آر. مارتین، کیلر مایک، الکس مورگان، پتن اسوالت، ال پی، مگان راپینو، آدریان پالیکی، پل شیر و تابو.
و این لیست حتی شامل کل مهمانها نمیشود! اما شاید از همه جالبتر حضور کوین فایگی باشد که در شماره ۲۱ کمیک X-Men به صورت مختصر حضور دارد و با سایکلاپس صحبت میکند. اگر نمیدانستید، فایگی پدر دنیای سینمایی مارول است.
۱. آبناکشو دلقکه
اگر نمیدانید آبناکشو د کلاون (Obnoxio the Clown) کیست، جای تعجب ندارد چرا که خیلیها او را نمیشناسند. آبناکشو شگوننمای کریزی مگزین (Crazy Magazine) بود؛ یکی از انتشارات طنز مارول که حالا از بین رفته و خیلی هم با دنیای کمیکها سر و کار نداشت. خود آبناکشو دلقکه نیز یک شخصیت بیادب، مبتذل و سیگاری بود که انگار زندگی سختی را تجربه کرده است.
به دلایل متعدد، پس از منحل شدن کریزی مگزین، آبناکشو در یک کمیک تک قسمتی با عنوان Obnoxio the Clown vs. X-Men حضور پیدا کرد. در این داستان اعضای ایکس من تولد کیتی پراید را جشن گرفتهاند و پرفسور ایکس که انگار خیلی به فکر شاگردانش بود، یک دلقک مست و شلخته را برای این جشن استخدام میکند.
همچنین چارلز اگزویر چنین چیزی را به هیچکس اطلاع نداده بود تا وقتی که در ابتدای داستان توسط یک غریبه زمینگیر میشود، ایکس من فکر کنند این کار آبناکشو بوده است.
آبناکشو به طریقی از تمام حملات اعضای ایکس من جان سالم به در میبرد آن هم در حالی که مهاجم اصلی از طریق صفحه کنترل اتاق خطر، به همه حمله میکند. در نهایت این دلقک، ویلن ماجرا را شکست میدهد تا ایکس من از او به خاطر حملهشان عذرخواهی کنند. اما مثل این که خیلی دیر بوده چرا که آبناکشو پشتش را به آنها کرده و با غر زدن عمارت را ترک میکند.
به مطالعه در مورد ایکس من ادامه دهید
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کیس واقعا جالب بود
شماره ۱۰ عجب سمی بود
دوستان عزیز که هیچ کدومتون هنوز شماره ی ۱۰ رو هضم نکردید...
با دیدن این عکس مایل به نوشیدن سم و ریختن اسید بر روی چشم ها؟??
https://static1.srcdn.com/wordpress/wp-content/uploads/2018/12/Deadpool-Comic-Santa-Fight.jpg?q=50&fit=crop&w=740&h=370&dpr=1.5
نهههه کور شدم نهه?☠️R.I.P
حق بهت میدم اسید بخوای?
حاجی گنگش بالاس ?
حاجی اینقدر گنگش بالاست که با مشت می زنه توی صورت ددپول خون ار پشت ماسک نیم متر می پاشه هوا!!??
#گورررردت حاجی نوئل?