ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

خون آشام - Banner
سرگرمی

آشنایی با خون‌آشام‌ها – تشنگان همیشگی خون

باورنکردنی به نظر می‌رسد که این روزها کسی در مورد ومپایرها چیزی نداند. ومپایرها یا آن طور که برگردان شده‌اند، خون آشام ها، یکی از محبوب‌ترین و پراستفاده‌ترین موجودات دنیای داستان و ادبیات به شمار ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ | ۱۹:۰۰

باورنکردنی به نظر می‌رسد که این روزها کسی در مورد ومپایرها چیزی نداند. ومپایرها یا آن طور که برگردان شده‌اند، خون آشام ها، یکی از محبوب‌ترین و پراستفاده‌ترین موجودات دنیای داستان و ادبیات به شمار می‌آیند. این شخصیت‌ها با ویژگی‌های خود توانسته‌اند در مدیوم‌ها و ژانرهای گوناگون ایفای نقش کنند؛ چه به عنوان یک عاشق منزوی و چه به عنوان وحشتی گریزناپذیر.

با همه‌ی این اوصاف ولی این موجودات خون‌خوار و خون‌مَک تنها ریشه در دنیای داستان‌ها ندارند. رد پای باور به ومپایرها یا به طور کلی موجوداتی که از خون انسان‌ها تغذیه می‌کنند را می‌توان در باورهای مردمی بخش‌های گوناگونی از دنیا دید؛ باورهایی از دوران باستان تا حتی دنیای امروز!


خون آشام ها چه کسانی هستند؟

از آن جایی که نگارش‌های و نسخه‌های بسیار فراوانی از ومپایرها در طول تاریخ و دنیای داستان‌ها و ادبیات وجود دارد، قرار دادن آن‌ها در یک چهارچوب نمایان چندان ساده به نظر نمی‌رسد. به طور کلی خون‌آشام‌ها، همان طور که از نام برگردان شده‌شان می‌توان برداشت کرد، موجوداتی به شمار می‌آیند که ویژگی‌های بنیادیشان خون‌خواری و مکیدن خون است.

با این وجود یک ومپایر داستانی را تنها با ویژگی تشنه خون بودنش معرفی نمی‌کنند. این موجودات در بیش‌تر نگارش‌های خود نامیرا هستند، در تاریکی‌ها پنهان می‌شوند و با دندان‌های نیش کم و بیش دراز خود ترس به جان قربانی‌های خود می‌اندازند.

ریشه‌دواندن خون آشام ها

شاید واژه‌ی ومپایر یک عبارت نسبتاً تازه به به حساب آید (نخستین بار به زبان انگلیسی در سال ۱۷۳۲ میلادی استفاده شد) ولی باور به خون آشام ها یا هر چیزی که از خون، به ویژه خون انسان، تغذیه می‌کند را می‌توان در زمان‌های بسیار دور و دراز جست و جو کرد. موجودات کمی نیستند که در باورها و افسانه‌های تمدن‌های باستانی از خون تغذیه می‌کنند. در آثار به جا مانده از امپراتوری‌ها و تمدن‌های باستانی همچون روم، یونان، بین‌النهرین و پارسیان می‌توانند نشانه‌هایی از موجودات و شیاطینی را دید که سرگرم به تغذیه از خون هستند.

تئوری‌های فراوانی درباره‌ی شکل‌گیری ایده‌ی خون آشام های امروزی وجود دارد. پررنگ‌ترین آن‌ها به بیماری، مرگ و دانش کم بشر در گذشته نسبت به این رویدادها اشاره دارند. پس از مرگ یک انسان، ممکن است بدن او دچار دگرگونی‌هایی شود که برای بشر کم دانش گذشته شگفت‌انگیز به نظر می‌رسید.

این دگرگونی‌ها شامل خروج گاز از بدن بر اثر تجزیه اندام‌های درونی پس از مرگ می‌شود که ممکن بود با برخورد با تارهای آوایی این طور نمود کند که یک جنازه در حال ناله یا زمزمه است. این فشار گاز حتی گاهی تا حدی بالا می‌رود که باعث بیرون آمدن خون از بینی و دهان جنازه می‌شود تا این طور به نظر برسد که این کالبد یک موجود نامیراست که به تازگی از خون تغذیه کرده است. بیماری‌هایی که بشر گذشته از آن‌ها سر در نمی‌آورد و علائمی شبیه به این موارد داشتند نیز به باور فراگیر خون‌آشام‌ها می‌افزود.

با در نظر گرفتن همه‌ی این موارد چندان دور از ذهن نیست که سده‌های میانی را بتوان خاستگاه اصلی باورهای امروزی‌تر به خون آشام ها در نظر گرفت؛ زمانی که طاعون سیاه از شرق اروپا سرچشمه گرفت و فراگیر شد. قربانیان مرگ سیاه بدن‌های ناتوان، لاغر و رنگ‌پریده داشتند و گاهی خون از دهان و بقیه اعضای صورتشان بیرون می‌آمد؛ منظره‌ای که سازگاری بالایی با تصویرسازی امروزی ومپایرها دارد.

یورش ومپایرها به دنیای داستان‌ها

هنگامی که چیزی تبدیل به باور یا خرافات فراگیر می‌شود، خیلی طول نمی‌کشد تا نویسندگان و پدیدآورندگان از آن‌ها در آثار خود بهره ببرند. همان طور که بسیاری از داستان‌های پریان ریشه در این گونه باورها دارند، داستان‌های ومپایرها نیز از این خرافات بشر گذشته سرچشمه گرفته‌اند.

ادبیات و روایت‌های خون‌آشام‌ها در پایان قرن هجدهم و در قرن نوزدهم به شدت محبوب شدند و آثار نام‌آشنای فراوانی از این موجودات تشنه‌ی خون عرضه شد. از جمله پرآوازه‌ترین آثار درباره‌ی ومپایرها می‌توان به The Vampyre جان ویلیام پولیدوری در سال ۱۸۱۹، داستان Varney the Vampire سال ۱۸۴۷ از سری Penny dreadful و Carmilla سال ۱۸۷۲ نوشته‌ی شریدان له فانیو اشاره کرد. البته همه‌ی این آثار مربوط به پیش از مشهورترین اثر ومپایری تاریخ، یعنی Dracula برام استوکر می‌شوند که در سال ۱۸۹۷ در دسترس قرار گرفت.

رمان Dracula برام استوکر را می‌توان نقطه‌ی عطفی برای ادبیات خون‌آشامی در نظر گرفت. تعریف و چهارچوب مدرنی که امروزه از ومپایرها می‌شناسیم بیش‌تر از این کتاب سرچشمه می‌گیرد و هنوز نیز پس از گذشت بیش از یک قرن از انتشار Dracula، از آن به عنوان مرجعی برای خون آشام ها بهره گرفته می‌شود.

البته که می‌دانید این آثار تنها آغازگر جاری شدن شریان ومپایرها به روایت‌های خیالی به شمار می‌آیند. رمان‌های خون‌آشامی تازه نیز هنوز هم در دنیای امروز به چاپ می‌رسند و این نوشته‌ها تنها بخشی از حضور ومپایرها در مدیوم‌های فراوان دیگر از جمله فیلم‌ها، سریال‌ها، بازی‌های ویدیویی و دیگر موارد محسوب می‌شوند.

پنهان در سایه‌ها، آماده با دندان‌های نیش تیز

حالا که به طور مختصر با سرگذشت خون آشام ها و راه‌یابی آن‌ها به دنیای داستان‌ها آشنا شدید، کمی نیز به ماهیت خود این موجودات بپردازیم. همان طور که در بخش‌های پیشین خواندید، ومپایرها از فرهنگ‌ها و بخش‌های گوناگونی از دنیا ریشه گرفته‌اند. در دنیای ادبیات و داستان نیز نویسندگان فراوانی از جنبه‌های گوناگون آن‌ها نوشته‌اند. پس چندان باورناپذیر نیست که یک تعریف مشخص از یک خون آشام موجود نباشد. گاهی نویسنده‌ای یک ویژگی برای ومپایر داستان خود در نظر می‌گیرد که به طور کامل با خون آشام یک خالق دیگر ناسازگاری دارد. بنابراین در این نوشتار بیش‌تر به سراغ ویژگی‌های فراگیر و مشترک این موجودات خون‌خوار می‌رویم.

ابتدا درباره‌ی همین خون‌خواریشان می‌گوییم. بزرگ‌ترین ویژگی یک ومپایر بهره بردن از خون یک موجود زنده، به ویژه انسان است. برخی خون‌آشام‌ها برای زنده ماندن خون می‌نوشند، تعدادی دیگر برای نیرو گرفتن و عده‌ای نیز به این دلیل که خوردن خون تنها احساسی است که می‌توانند حس کنند. البته که ومپایرهایی هستند که نه آن قدر نیاز به خون‌خواری دارند و نه چندان از آن لذت می‌برند ولی یک خواسته‌ی درونی غیرقابل سرکوب آن‌ها را مجبور می‌کند تا خون یک موجود زنده را بمکند. خونی هم که آن‌ها جذب می‌کنند مستقیم وارد رگ‌هایشان می‌شود تا انرژی مورد نیازشان را تأمین کند؛ چرا که خون‌آشام‌ها سیستم گوارشی فعالی ندارند تا از انواع غذاها مصرف کنند و لذت ببرند. پس عجیب نیست که برای برخی‌ها خون آشام بودن یک نفرین گریزناپذیر به شمار می‌آید.

یکی دیگر از ویژگی‌های بنیادی خون آشام ها، فرار از نور خورشید و کمین کردن در سایه‌هاست. به طور کلی این باور وجود دارد که یک خون آشام نسبت به نور طبیعی خورشید حساس است. البته درجه‌ی حساسیت ومپایرها نسبت به آفتاب متفاوت است؛ به طوری که بعضی‌هایشان با کوچک‌ترین برخورد با پرتوهای خورشید از بین می‌روند و برخی‌ها تنها بخشی از نیرو و توانایی خود را در یک آفتاب سوزان ظهر تابستانی از دست می‌دهند.

ظاهر بیش‌تر خون‌آشام‌ها نیز به یکدیگر شباهت‌هایی دارند. همان طور که در بخش «ریشه‌دواندن خون‌آشام‌ها» گفته شد، بخشی از باور نسبت به این موجودات از قربانیان طاعون سیاه برگرفته شده است. پس عجیب نیست که ظاهر بیش‌تر آن‌ها نیز شباهت‌هایی با این قربانیان داشته باشد. به این ترتیب آن‌ها اکثراً پوستی رنگ‌پریده و چشمانی تسخیرکننده و قرمزرنگ دارند. ناتوانی و ضعف بدنی این بیماران هم شاید منشأ این باشد که کم‌تر خون آشام چاق در دنیای داستان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.

البته که نویسندگان با کمک ذهن و تخیلات خود به مخلوقات خود ویژگی‌هایی نیز اضافه کردند به طوری که بیش‌تر ومپایرها دندان‌های نیش بلندتر و تیزتری دارند (گاهی پنهان و گاهی همیشگی) و بسته با نویسنده و داستان یا با موجودی به شدت زشت، وحشتناک و حیوانی طرف می‌شویم یا بسیار زیبا و رویایی. البته بسیاری از نسخه‌های رویایی خون‌آشام‌ها تنها در حالت عادی زیبا و خوش‌چهره هستند و می‌توانند خود را تبدیل به موجودی ترسناک کنند.

که این مورد ما را به یک ویژگی دیگر بیش‌تر ومپایرها می‌رساند: تغییر شکل. خون آشام هایی در دنیای داستان‌ها هستند که می‌توانند در چهارچوبی مشخص دگرگونی ظاهر داشته باشند. کم‌تر دیده می‌شود که آن‌ها بتوانند به هر شکلی درآیند و بیش‌تر به این شکل هستند که بین حالت‌های گوناگون جا به جا می‌شوند؛ از هیبتی انسانی گرفته تا تبدیل شدن به یک مه تاریک و حتی یک هیولای بی‌شاخ و دم و دسته‌ای از خفاش‌ها. تعدادی از آن‌ها نیز توانایی نامرئی شدن از خود به نمایش می‌کشند.

و خب، خفاش‌ها را نیز نباید فراموش کرد. از آن جایی که خون‌آشام‌ها در تاریکی پناه می‌گیرند و بیش‌تر در شب‌ها سر و کله‌ی آن‌ها پیدا می‌شود، عمدتاً دور از انسان‌ها و مناطق متروک و جدا افتاده زندگی می‌کنند، خون‌خوار هستند و توانایی پرواز دارند، شباهت‌های فراوانی با خفاش‌ها دارند. پس عجیب نیست که یکی از مهم‌ترین موجوداتی که به ومپایرها نسبت داده شده باشد خفاش‌ها باشند.

به عنوان ویژگی فراگیر و مشترک بنیادی دیگر از جاودانی آن‌ها باید نام برد. عمدتاً این باور وجود دارد که خون‌آشام‌ها بر اثر گذر زمان نمی‌میرند. در برخی داستان‌ها این نامیرایی به فناناپذیری کلی برگردان شده است به طوری که حتی اگر از انواع ابزارها و تجهیزات مشهور ومپایرکُشی استفاده کنید، خون آشام مورد هدف قرار گرفته تنها در وضعیتی نزدیک به مرگ قرار می‌گیرد و هیچگاه به راستی از بین نمی‌روند. البته که در بیش‌تر داستان‌ها استفاده از تجهیزاتی همانند نقره، آتش، آب و روغن مقدس، سیر یا از همه مهم‌تر یک تکه چوب درون قلب خون آشام باعث از بین رفتن همیشگی‌اش می‌شود.

زادوری

اگر خون‌آشام‌ها این قدر توانایی و ویژگی برتر نسبت به انسان‌ها دارند، پس چرا تعدادشان نسبت به بشر کم‌تر است؟ مگر تولید مثل آن‌ها چقدر دردسر دارد؟ باید پاسخ داد که خیلی! بسته به دنیای داستانی که آن را تجربه می‌کنید، یک خون آشام ممکن است به شیوه‌های گوناگونی پدید آید.

یکی از شیوه‌های پدیدآمدن ومپایرها نژاد متفاوت آن‌هاست. در برخی داستان‌ها، خون‌آشام‌ها پیوندی با انسان‌ها ندارند و یک نژاد متفاوت از موجودات (عمدتاً) دارای هوشیاری محسوب می‌شوند. خلق شدن آن‌ها نیز ممکن است دلایل گوناگونی داشته باشد؛ از مخلوقیات شیطان یا یک موجود شیطانی گرفته یا همانند خود انسان‌ها با دلایل فراوان و کم و بیش غیرقابل اثبات.

در بیش‌تر موارد اما ومپایرها در واقع زمانی انسان بوده‌اند و به دلایل گوناگونی تبدیل به این موجود شدند؛ از یک طلسم و نفرین گرفته تا یک خون آشام دیگر. رایج‌ترین شیوه‌ی پدیدآمدن ومپایرها نیز به طریق یک خون‌آشام دیگر به شمار می‌آید. البته خود این شیوه نیز شکل‌های مختلف دارد.

گاهی تنها یک گاز از خون‌آشام می‌تواند انسانی را به یک ومپایر تبدیل کند. برخی موارد خون آشام اولیه باید به شیوه‌ای ویژه از دندان‌هایش نیش خود بهره ببرد؛ از انتقال ویروس گرفته تا خشک کردن کامل خون قربانی خود. در مواردی نیز گاز گرفته شدن توسط خون‌آشام به طور مستقیم باعث تبدیل انسان به این موجود خون‌خوار نمی‌شود بلکه شرایط ویژه‌ی آینده همچون دفن نشدن نادرست یا صرفاً مردن، در پایان او را به ومپایر تبدیل می‌کند. البته بعضی نویسندگان به خون آشام های خود اجازه می‌دهند که از طریق پیوند جنسی نیز بچه‌دار شوند. به این ترتیب فرزندانی پدید می‌آیند که عمدتاً یا ومپایر هستند یا نیمه-خون‌آشام.

پس برگردیم به سراغ پرسش مطرح شده در ابتدای این بخش: چرا خون‌آشام‌ها تبدیل به نژاد برتر زمین نشده‌اند؟ چون ابتدا بشریت خوش‌شانس است که نویسندگان عمدتاً چنین چیزی را نخواستند و دوماً گاهی حتی خود خون‌آشام‌ها هم نمی‌دانند چگونه فرزنددار می‌شوند! وگرنه اگر زادوری آن‌ها تنها با همان یک گاز کوچک ممکن می‌شد، با ترکیب تشنگی سیری‌ناپذیریشان، دیگر چیزی به عنوان انسان باقی نمی‌ماند!

ثروتمند و دارا

هنگامی که داستانی از یک خون آشام را تجربه کنید، معمولاً آن‌ها یک کاخ پنهان و پرابهت دارند که پر است از دارایی‌های گران‌بها. حتی ومپایرها در روایت‌هایی که در دنیای امروز جریان دارند نیز در عمارت‌های گران قیمت و با مایملک فراوان دیده می‌شوند. کم‌تر ومپایرها هستند که تنگ‌دست و فقیر باشند مگر این که خودشان بخواهند به این شکل زندگی کنند.

دلیل این همه ثروت خون‌آشام‌ها چیست؟ باید گفت که اگر شما نیز یک موجود نامیرای جاودان باشید که صدها تا هزاران سال تجربه زندگی دارید، کم‌تر چیزی می‌تواند به شما آسیب وارد کند، ماهیتتان برای بسیاری وحشتناک است و ویژگی‌هایی فرانسانی دارید که خیلی چیزها را برایتان بسیار راحت می‌کند ولی هنوز نمی‌توانید ثروت‌اندوزی کنید و پول دربیاورید، همان بهتر بروید زیر نور خورشید تا از بین بروید!

مطلب پیشنهادی
گاهی دوست و گاهی دشمن، گاهی راهنما و گاهی ویلن
شناخت آگاتا هارکنس – افسونگر مرموز مارول

خون آشام ها از خرافات به دنیای داستان‌ها و سپس به دنیای واقعی!

ریشه‌ی ومپایرها را بررسی کردیم که عمدتاً از افسانه‌ها سرچشمه گرفتند، با باورها و خرافات بشرِ کم‌دانش تقویت شد و سپس به عنوان یک ابزار روایی وارد دنیای داستان‌ها شد. ولی این پایان مسیر خون‌آشام‌ها نبود! عده‌ای با باور این که نوشیدن خون می‌تواند باعث سلامتی، بهبود فعالیت‌های بدنی و حال خوبشان شود، در دنیای مدرن امروز و با همه‌ی دانش و اطلاعات در دسترس، تصمیم گرفته‌اند که به راستی خون‌آشام شوند!

باورنکردنی به نظر می‌رسد ولی واقعاً افرادی هستند که دور هم جمع می‌شوند و به دلایل گوناگون تصمیم می‌گیرند که (تا مقیاسی) شبیه به موجودی رفتار کنند که از افسانه‌ها به خرافات و سپس دنیای داستان‌ها راه یافته است!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • LM.Bingo.Design
    LM.Bingo.Design | ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

    خیلی مطلب خوبی بود خیلی هم از ریـد فال با کیفیت بود. اگه خوب مساختنش خیل یتوش بهم خوش میگذشت

  • iman-generous
    iman-generous | ۲۱ مرداد ۱۴۰۲

    درود و سپاس

  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۲۰ مرداد ۱۴۰۲

    مقاله واقعا کامل و پرجزئیات بود،خسته نباشید آقای صفری

    یک سوالی که ذهن من رو درگیر کرده اینه که چرا توی آثار تلویزیونی و نقاشی،خون‌آشام ها همیشه موهاشون آراسته و مرتب هست در حالی که نمیتونن بازتاب تصویرشون رو هیچ‌ جایی ببینن و کسی هم نیست که موهاشون رو مرتب کنه؟

مطالب پیشنهادی