۱۰ عضو دستکم گرفته شده از ایکس من
وقتی صحبت از ایکس من میشود، معمولاً تصورات به سمت امثال سایکلاپس (Cyclops)، استورم (Storm)، جین گری (Jean Grey)، ولورین یا دیگر اعضای شناخته شده این گروه از جهشیافتهها میرود. با این حال، در طول ...
وقتی صحبت از ایکس من میشود، معمولاً تصورات به سمت امثال سایکلاپس (Cyclops)، استورم (Storm)، جین گری (Jean Grey)، ولورین یا دیگر اعضای شناخته شده این گروه از جهشیافتهها میرود. با این حال، در طول تمام این سالها، اعضای خیلی زیادی در دنیای داستانها به گروه ایکس من پیوستهاند که هر کدام تواناییها و شخصیتپردازیهای منحصر به فردی داشتهاند. بعضی از این اعضا بین طرفداران خیلی خوب شناخته شدهاند اما برخی دیگر زیر سایه دیگران قرار گرفتهاند.
بسیاری از این اعضای کمتر شناخته و دستکم گرفته شده پتانسیل این را داشتهاند تا به اندازه شخصیتهای محبوب ایکس من در محوریت داستانها قرار بگیرند. در این مطلب به ۱۰ مورد از اعضای دستکم گرفته شده ایکس من نگاهی میاندازیم.
۱۰. وارپث (Warpath)
وارپث مدت زیادی عضو ایکس فورس (X-Force) بوده تا این که بالاخره به گروه اصلی ایکس من میپیوندد و بعد از آن خیلی سریع نیز درگیر نژاد شایآر (Shi'Ar) میشود. او به عنوان عضو قدرتی ایکس من فعالیت داشت و این جایگاه را نیز حتی بعد از بازگشت به زمین به همراه چندین عضو دیگر از گروه، برای خود حفظ کرده بود.
تا این که او تصمیم میگیرد به گروه ایکس فورسِ ولورین بپیوندد و از این زمان به بعد وارپث تبدیل به یک شخصیت پسزمینه در داستانهای ایکس من میشود. این شخصیت یک جهشیافته جوان بسیار ماهر است که از تواناییهای فیزیکی قدرتمندی بهره میبرد و میتواند برای هر گروهی یک عضو ارزشمند باشد.
۹. کنونبال (Cannonball)
کنونبال اولین عضو ایکس فورس بود که به ایکس من پیوست. او آموزشهایش را به عنوان عضوی از نیو میوتنتز (New Mutants) آغاز کرد، بعد از جدا شدن کیبل (Cable) نیز مدت زیادی به رهبری ایکس فورس پرداخت تا این که از ایکس فورس به گروه اصلی ملحق شد و به عمارت ایکس (X-Mansion) نقل مکان کرد.
کنونبال با شکست دادن گلادیاتور (Gladiator)، رهبر گارد سلطنتی شایآر، آن هم به تنهایی و کمک کردن به تیم در برابر آناسلات (Onslaught) خودش را به اثبات رسانده بود. او بین گروههای ایکس من و ایکس فورس جا به جاییهای زیادی داشته است و حتی تبدیل به یکی از اعضای ایکس من شده که توانسته به اونجرز نیز بپیوندد. با تمام این اوصاف خیلی کم میبینیم که به کنونبال به اندازه شخصیتهای مهم دیگر اهمیت داده شود.
۸. مالتیپل من (Multiple Man)
مالتیپل من در اکثر دوران ابرقهرمانیاش در کنار ایکس من بوده است ولی بیشتر به خاطر حضور در ایکس فاکتور (X-Factor) شناخته میشود تا ایکس من. دوران حضور او در بین اعضای ایکس من یا خیلی کوتاه بوده یا در زمانهایی بوده که تمام جهشیافتهها دور هم جمع میشوند و از کپیهای او به عنوان قربانی حملات دشمنان استفاده میکنند.
با توجه به این که او نشان داده رهبر خوبی برای ایکس فاکتور است، استفاده این چنینی از او چندان خوشایند نیست. نه تنها از توانایی او میتوان به خوبی در میدان نبرد یا جاسوسی استفاده کرد، بلکه او یک رهبر و کاراگاه ماهر است. از او میتوان در چندین نقش در یک گروه بهره برد.
۷. مارو (Marrow)
مارو سابقه چندان جذابی در دوران حضورش در ایکس من ندارد. بسیاری حتی او را به عنوان بدترین عضو ایکس من در تمام دوران میدانند و مارو را به چشم شخصیتی میبینند که میخواهد ادای ولورین را درآورد. شاید بخشی از این صحبتها نیز درست باشد اما در واقع این شخصیت به خوبی در طول دوران حضورش در ایکس من توسعه داده شد.
نویسندگان در آن دوران نهایت سعیشان را کردند تا شخصیتی که تک بعدی به نظر میرسد را تبدیل به چیز دیگری کنند: یک بچه آسیب دیده با جهشیافتگی وحشتناکی که برای مخفی کردن مشکلاتش رو به خشوت میآورد. متأسفانه، بعد از این که مارو از ایکس من جدا شد، او را دوباره به حالت اولیهاش بازگرداندند.
۶. چمبر (Chamber)
چمبر از جنریشن ایکس (Generation X) به ایکس من منتقل شد. وقتی قدرتهای سایونیک او آشکار شدند، یک حفره در بدن او پدیدار شد که سینه و فک چمبر را از بین برد. حالا او میتوانست از شلیکهای سایونیک قدرتمندی استفاده و به صورت تلپاتی با دیگران ارتباط برقرار کند.
البته مشکل این جا بود که شخصیتهای زیادی با قدرتهای سایونیک عضو ایکس من بودهاند که باعث میشود برخی از آنها به چشم نیایند. شاید تواناییهاق چمبر خیلی خاص نبودند اما او ویژگیهایی داشت که باعث میشد استفاده از او جذاب به نظر برسد.
۵. دزلر (Dazzler)
دزلر شخصیتی مرتبط به دوران دیسکو است و شاید همین، دلیل اصلی دستکم گرفته شدن او باشد. چیز عجیب در مورد معرفی او این است که وقتی دزلر پا به دنیای کمیکها گذاشت، دوران دیسکو به اتمام رسیده بود. این شخصیت بعد از عضویت در ایکس من، وارد یک رابطه عاطفی با لانگشات (Longshot) نیز شد.
آخرین باری که از دزلر به طور جدی استفاده شد، وقتی بود که او به یک ستاره پاپ فراموش شده تبدیل شده بود و همین میتواند بهترین موقعیت برای معرفی او به مخاطبان مدرن باشد. توانایی تبدیل اصوات به لیزرِ دزلر در هر موقعیتی به کار میآید و با سالها تجربه قهرمان بودن، تبدیل او به یکی از اعضای مهم ایکس من چندان سخت نخواهد بود.
۴. بیشاپ (Bishop)
موقع معرفیاش در دهه ۹۰، بیشاپ سر و صدای زیادی به پا کرد؛ دورانی که در آن جهشیافتهها از یک آینده پادآرمانشهرگونه به گذشته سفر میکردند. او دو تفنگ بزرگ داشت، لباسی جذاب به تن میکرد و هیچ اسیری نمیگرفت. اما بعد از دهه ۹۰ او تقریباً محو شده و کار خاصی جز سعی در کشتن هوپ سامرز (Hope Summers) انجام نداده است.
بیشاپ پتانسیل بالایی داشت اما تقریباً تمام آن هدر رفت. بخشی از آن به خاطر جو خاص صنعت کمیک بوک در دهه ۹۰ میلادی بود اما حتی وقتی نویسندگان سعی کردند او را به دوران مدرن منتقل کنند، بیشاپ را از ایکس من دور کردند و همین موضوع تبدیل به یک اشتباه شد؛ چرا که فعالیتهای تکی بیشاپ هیچ وقت آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفتند.
۳. پولاریس (Polaris)
جهشیافتههای مغناطیسی و ایکس من سابقهای طولای و پیچیده دارند. پولاریس از اواخر دهه ۶۰ هر از چند گاهی عضو ایکس من بوده است اما مشکل این جاست که او بیشتر با رابطههیاش با دیگر شخصیتها تعریف میشود: چه معشوقهاش هاوک باشد که به خاطر او در طی سالها هی تیم عوض کرده است و چه پدرش مگنیتو (Magneto).
پولاریس با وجود پتانسیل زیاد اما هیچ وقت به خودی خود نتوانسته بدرخشد. تواناییهای پولاریس او را تبدیل به شخصیتی میکنند که نمیتوان نادیدهاش گرفت. او توانایی این را دارد که در هر گروهی حضور پررنگی داشته باشد.
۲. جوبلی (Jubilee)
تواناییهای جوبلی چیز خیلی خاصی نیستند. این که او میتواند آتشبازی ایجاد کند به آن مسخرگی که فکر میکنید نیست اما فوق العاده هم به حساب نمیآید و سالها طول کشید تا او بتواند از این توانایی در مبارزات استفاده کند. ولی یک قهرمان فقط وابسته به قدرتهایش نیست و این موضوع به جوبلی نیز قابل تعمیم است.
زندگی جوبلی تقریباً تمام مدت، از وقتی که خیلی کوچک بوده، در معرض خطر قرار گرفته است. او کلی تجربه دارد، سالهای زیادی را با ایکس من و جنریشن ایکس گذارنده و توسط بهترین جهشیافتههای ممکن آموزش دیده است.
۱. هاوک (Havok)
هاوک تقریباً در تمام مدت حضورش به عنوان یک ابرقهرمان زیر سایه برادرش، سایکلاپس، بوده است. او با رهبری کوتاه مدتِ ایکس فاکتور، ایکس من و آنکنی اونجرز (Uncanny Avengers)، نشان داده که میتواند به تنهایی یک شخصیت عالی باشد اما از نظر بسیاری از مخاطبان او فقط برادر کوچکتر اسکات است.
هر چند سال یک بار میبینیم که هاوک مورد توجه قرار میگیرد و بعد از مدتی دوباره کنار گذاشته میشود. اکثر اوقات به نظر میآید که نویسندگان نمیدانند در طولانی مدت چه کارهایی میتوانند با او انجام دهند. هاوک به قدری توانایی دارد که بتواند از برادرش جدا شده و پتانسیل خودش را نشان دهد.
به مطالعه ادامه دهید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
جوبلی که در بسیاری از تاپ تن ها جزو بی مصرف ترین و بدرد نخور ترین اکس من ها محسوب میشده ؛/
به عنوان دی سی فن به هیچ عنوان با مارول ارتباط برقرار نمیتونم بکنم . دی سی واقعا دارک تر هست
اینکه نمیتونید ارتباط بگیرید مشکلی نیست و محترمه ، ولی لطفا برای ادعاتون دلیل های منطقی بیارید !
چجوری میتونمواردورد پرس بشم