ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

کتاب‌های ترسناک - Banner
کتاب و ادبیات

چرا کتاب‌های ترسناک باعث ترس نمی‌شوند؟

ژانر ترسناک ژانر شگفت‌انگیزی به نظر می‌رسد. هوادران این دست ساخته‌ها زمان خود را به اثری اختصاص می‌دهند که یک احساس ناخوشایند برایشان تداعی شود. احساسی که هیچکس دوست ندارد در دنیای واقعی تجربه کند. ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۲ تیر ۱۴۰۲ | ۱۹:۰۰

ژانر ترسناک ژانر شگفت‌انگیزی به نظر می‌رسد. هوادران این دست ساخته‌ها زمان خود را به اثری اختصاص می‌دهند که یک احساس ناخوشایند برایشان تداعی شود. احساسی که هیچکس دوست ندارد در دنیای واقعی تجربه کند. احساسی که حتی در موارد شدید می‌تواند منجر به مرگ شود! با تمام این اوصاف ولی ساخته‌های ترسناک هواداران فراوانی دارد؛ از فیلم و سریال گرفته تا بازی و... کتاب‌های ترسناک؟!

اشتباه نکنید. هدف این نیست که بگوییم کتاب‌های ترسناک هوادری ندارند. یا کتاب‌های ترسناک کمی وجود دارند. بلکه، پرسش این است که آیا کتاب‌های ترسناک به راستی ترسناک هستند؟ از خود بپرسید که چند بار هنگام خواندن یک کتاب ترسناک واقعاً حس ترس و وحشت را تجربه کردید؟ و این دفعات در مقایسه با تجربه‌های ترسناک فیلم‌ها، سریال‌ها، انیمیشن‌ها و بازی‌های ویدیویی در چه نسبتی قرار دارند؟

خیلی ناباورانه و دور از انتظار نیست اگر گفته شود که کتاب‌های ترسناک به اندازه‌ی دیگر مدیوم‌های سرگرمی باعث ترس و وحشت مخاطبان نمی‌شوند. ولی دلیلش چیست؟ در این نوشتار به کتاب‌های ترسناک سر می‌زنیم تا بازگو کنیم چرا این آثار نسبت به دیگر همتایانشان از دیگر گونه‌های سرگرمی باعث وحشت نمی‌شوند.


حسی جدای ترس

هر چند نام ژانر، وحشت و ترسناک گذاشته شده است ولی همه‌ی ساخته‌های وحشتناک تنها به دنبال ترساندن مخاطبانشان نیستند. ساخته‌های ترسناک در همه‌ی مدیوم‌ها علاوه بر این که حس ترس را به مخاطبان تلقین می‌کنند (همان حسی که باعث جمع‌تر شدن حواس، بالا رفتن فشار خون و ضربان قلب و دیگر دگرگونی‌های بدن می‌شود تا آماده‌ی جان سالم به در بردن از یک وضعیت بغرنج شوید)، عواطف و احساسات دیگری را نیز تحریک می‌کنند.

در آثار ژانر وحشت فراوانی رویدادها و پدیده‌هایی وجود دارند که باعث بروز احساساتی همچون ناخوشی، ناراحتی و بیزاری می‌شوند. بنابراین، شاید چندان عجیب نباشد که یک اثر ترسناک به جای ترساندن چنین احساساتی را به بازی بگیرد.

مطلب پیشنهادی
از افسانه‌های شهری تا زامبی‌های گوشت‌خوار
بهترین سریال ترسناک کره ای | برترین های سینمای کره تا ۲۰۲۳

نبود المان‌های دیداری و شنیداری

مهم‌ترین المان‌هایی که باعث می‌شوند کتاب‌های ترسناک نسبت به دیگر گونه‌های مدیوم سرگرمی کم‌تر باعث وحشت شوند، استفاده‌ی کم‌تر از گیرنده‌های ادراکی افراد است. در یک رمان و کتاب ترسناک تنها متن عرضه می‌شود. البته در مواردی تصویرسازی‌ها را نیز شاهد هستیم ولی به طور کلی این متن‌ها هستند که بخش اصلی یک کتاب، رمان و هر گونه نوشته‌ی ترسناک را تشکیل می‌دهند.

فیلم‌ها، سریال‌ها، بازی‌های ویدیویی و دیگر گونه‌های سرگرمی از این دست، نه تنها با متن و داستان تلاش در ترساندن مخاطبان خود دارند بلکه المان‌های دیداری و شنیداری نیز جزو پایه‌های اساسی عرضه محتوایشان به شمار می‌آیند.

سناریویی را تصور کنید که در آن پروتاگونیست یک داستان ترسناک، بدون داشتن هیچ ابزاری برای دفاع از خود، در یک گوشه‌ی تاریک و تنگ گیر افتاده و پنهان شده است. هیولا (یا آدمکش) ماجرا وارد محیط می‌شود و با هر گامی که برمی‌دارد و صدایش در پیرامون منعکس می‌شود یک قدم به قربانی احتمالی بعدی خود نزدیک‌تر می‌شود. عرق چهره‌ی پروتاگونیست را پوشانده، بدنش کمی به لرزش افتاده، به سختی آب دهان خود را قورت می‌دهد، سایه‌ی هیولا/آدمکش روی او می‌افتد و ناگهان سر و کله‌ی هیولا/آدمکش به شکل کامل در برابر پروتاگونیست پیدا می‌شود.

همه‌ی این توصیفات در چند خط و در بهترین حالت سه یا چهار پاراگراف جا می‌شوند. اگر این بخش متن طولانی‌تر از این شود، احساس انگیزی خود را به مرور از دست می‌دهد. کوتاه بودنش نیز هم جزئیات کم‌تری در خود جای داده است و هم خیلی زود به نتیجه می‌رسد و احساسات برانگیخته شده پشت سر گذاشته می‌شوند. البته هیچ المان آوایی نیز در هنگام خواندن متن وجود نخواهد داشت. تمام این متن باید به دست خود خواننده درک و مجسم شود تا بهترین اثرگذاری را داشته باشد.

با نگاهی به این نمونه، می‌توان فهمید که ترفندهای کتاب‌های ترسناک برای ایجاد حس وحشت بسیار محدودتر هستند. همین سکانس را در یک فیلم ترسناک تصور کنید. آوای هر گام در گوش می‌پیچد. موزیک تنش‌زا از ابتدای سکانس آغاز می‌شود و در لحظه‌ی آخر به نقطه‌ی اوج می‌رسد. نورپردازی، قاب‌بندی و حرکات دوربین، آنتاگونیست را تا لحظه‌ی آخر به شکل یک راز پنهان نگه می‌دارند و پروتاگونیست را به شکل یک بره‌ی آماده‌ی سرو به تصویر می‌کشند. و در پایان یک جامپ اسکر هوشمندانه!

ولی گل سر سبد ژانر ترسناک را در دنیای بازی‌های ویدیویی می‌توان جست و جو کرد. جایی که نه تنها المان‌های دیداری و شنیداری دخیل هستند بلکه کنش خود بازیکن نیز در روایت تأثیر می‌گذارد؛ کنشی که یا منجر به باخت او می‌شود یا بردن. حالا انتخاب با خود اوست!

مطلب پیشنهادی
بالرین خون‌آشام در برابر کلیشه‌های ترسناک
نقد فیلم Abigail (ابیگیل) | دختر دراکولا

حواس‌پرتی

دنیای مدرن پر است از حواس‌پرتی‌های مدرن. از خیابان‌های پر از ماشین‌های پر سر و صدا گرفته تا انواع گجت‌ها و ابزار هوشمند؛ ساعت، موبایل، تلویزیون، کنسول بازی و خیلی چیزهای دیگر. کافی است چند دقیقه سرگرم خواندن متنی شوید تا همه‌ی این هیاهوی بیرونی، گیرنده‌های ادراکی‌تان را مشغول کنند تا ناگهان سر بلند و کنید و بفهمید از یکی، دو صفحه‌ای که خواندید هیچ چیزی به یاد ندارید.

به همین ترتیب، هر کتابی، در هر ژانری، کار پرچالشی دارد تا بتواند احساسی در خواننده برانگیزد. یا شاید بهتر باشد که بگوییم مخاطب کار سختی دارد تا محیطی مناسب خواندن یک متن پیدا کند.

تجربه‌ی فیلم‌ها و بازی‌های ترسناک نیز روی تجربه کتاب‌های ترسناک تأثیرگذارند. در هر حال مدیومی که تنها از یکی از ابزارهای ادراکی انسان بهره می‌گیرد نمی‌تواند چندان با مدیوم‌هایی رقابت کند که گاهی مخاطبانش نیاز دارند چشم‌های خود را ببندند یا گوش‌های خود را بگیرند تا کم‌تر بترسند.

ماجرا شاید برای انسانی که در قرون گذشته زندگی می‌کرده و تنها حواس‌پرتی‌هایش مربوط به گذر دیگر موجودات زنده و رویدادهای طبیعی بوده است متفاوت باشد. ولی انسان مدرن تنها می‌تواند به مدت و به میزان محدودی روی یک متن تمرکز کند؛ چه برسد که از آن انتظار ترساندن داشته باشد.

مطلب پیشنهادی
آشنایی با بهترین آثار این ساب‌ژانر هیجان‌انگیز
بهترین فیلم‌های ترسناک درباره تکنولوژی که باید تماشا کنید

پیش‌بینی پذیری و افت کیفی

المان‌های کتاب‌های نرسناک دچار استهلاک شده‌اند و صلابت گذشته را ندارند.

زمانی بود که خون‌آشام‌ها موجودات خون‌نوش ترسناکی به شمار می‌آمدند که وحشت به دل مخاطبان می‌انداختند. گله‌های زامبی‌ها پدیده‌هایی چندش‌آور و باور نکردنی به نظر می‌رسیدند که تنها راه زنده ماندن از دست آن‌ها فرار بود. و پدیده‌های ماورایی به دنبال این بودند تا با شکار انسان‌ها، آن‌ها را تبدیل به قربانیان و بردگان بی‌مغز خود کنند.

ولی این روزها از خون‌آشام‌ها در داستان‌های کمدی و عاشقانه استفاده می‌شود، نوجوان‌ها و جوان‌ها چشم به راه یک آخرزمان زامبی‌وار هستند تا کمی خوش بگذرانند و پدیده‌های ماورایی نیز از باور فراگیر کنار گذاشته شده‌اند.

این ترتیبِ استفاده‌ی بیش از اندازه از المان‌های داستان‌ها و رمان‌های ترسناک آن‌ها را دچار استهلاکی کرده است تا دیگر تأثیرگذاری و صلابت دوره‌های گذشته را نداشته باشند. به همین دلیل، دیگر مخاطبان آن قدر با چنین المان‌هایی نمی‌ترسند و به دنبال نوآوری‌های دیگر در دنیایی هستند که رو به خشکی و بی‌محتوایی می‌رود.

از طرف دیگر، تکرار دوباره و دوباره‌ی داستان‌های ترسناک به پیش‌بینی پذیری آن‌ها اضافه کرده است. برای همین نیز، هر چقدر یک داستان تازه‌ خوب هم نوشته شده باشند، باز هم مخاطب کم و بیش می‌داند که چه مسیری را خواهد پیمود و به چه نتیجه‌ای می‌رسد.

و صحبت در مورد داستان‌های خوب تازه شد. خب، از آن جایی که احتمالاً در دوران مدرن کتاب و داستان متنی یکی از ارزان‌ترین گونه‌های سرگرمی از نظر پروسه‌ی تولید و سرمایه‌گذاری هستند، نظارت بر کیفیت و برگشت سرمایه‌ی آن‌ها نیز به اندازه‌ی فیلم‌ها، بازی‌ها و سریال‌هایی نخواهد بود که بودجه‌های میلیونی نیاز دارند. به همین دلیل نیز شاید کتابی که به عنوان یک نوشته‌ی ترسناک به سراغش رفته‌اید، به سادگی، یک نوشته‌ی نه چندان خوب باشد که کیفیت قابل قبولی ندارد.

مطلب پیشنهادی
به چشمان هیولا نگاه نکنید

پس کتاب‌های ترسناک دیگر کارآمد نیستند؟

عمر کتاب‌های ترسناک به سر رسیده است؟

با همه‌ی این دردسرها و چالش‌ها، نمی‌توان گفت که کتاب‌های ترسناک دیگر کارآمد نیستند. نوشته‌های ترسناک توانسته‌اند دورانی طولانی انسان‌ها را سرگرم نگه دارند و حتی در دنیای مدرن امروز نیز هنوز حضور پررنگی دارند؛ نمونه‌اش همه‌ی ساخته‌های ترسناکی است که هنوز هم که هنوز است این روایت‌های ترسناک را در مدیوم‌های دیگر برمی‌گردانند و مورد اقتباس قرار می‌دهند. پس، شاید نیاز باشد به سراغ یکی از بهترین کتاب های ترسناک موجود بروید و کمی شیوه‌ی کتاب ترسناک خواندن خود را دچار دگرگونی کنید!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (24 مورد)
  • Hoomaan
    Hoomaan | ۶ تیر ۱۴۰۲

    در داستان های ترسناک نویسنده همونجوری که گفتید المان صدا و تصویر نیست و به همین دلیل نویسنده باید با نوشتن روی ذهن و تخیل خواننده تاثیر بزاره و خواننده هم باید با توجه به فضای ذهنی و تخیلش از داستان تاثیر بگیره.
    اما در حال حاضر بیشتر داستان های ترسناک از المان غافلگیری برای ترساندن استفاده می کنند که خود این هم طرفدار های خودش رو داره و از نظر تاثیر گزاری بیشترین تاثیر رو روی خواننده میزاره .
    هرچه غافلگیری غیر منتظره تر و عجیب تر باشه تاثیرش هم بیشتره که نمونه ی دقیقش داستان های آر ال استاینه

    • amin0f
      amin0f | ۹ تیر ۱۴۰۲

      مخصوصا اون شوک هایی که بدون استثناء آخر هر کتابش میاره
      واقعا جذابه

  • ARSHIA._.
    ARSHIA._. | ۶ تیر ۱۴۰۲

    هر چی باشه از پو عسل و خون بهترن

  • Tokio
    Tokio | ۶ تیر ۱۴۰۲

    با سلام
    کتاب ترسناک به خیلی موارد بستگی داره و متغیره برای مثال زمانی که تنهایی و خب همه جا تاریک هر صدایی می تونه وجود داشته باشه و همینه از یک کتاب ترسناک نباید انتظار یک یه اثر سینمایی داشته باشی کتاب های ترسناک می شه کتاب های لاو گرفت رو خوند خوده بچه های ویجیاتو یه ویدیو هم راجبش ساختن

  • مریم خواجوی
    مریم خواجوی | ۶ تیر ۱۴۰۲

    کاملا همه‌ی اینا رو قبول دارم. با این حال یه کتاب بود که حسابی منو به ترس انداخت و بین تاپ ۱۰ مدیومایی قرار میگیره که منو ترسوندن. جلد اول The Omen. واقعا توی این مورد خاص بود

  • farzand iran
    farzand iran | ۶ تیر ۱۴۰۲

    بعضی افراد کتاب رو می خونن اما کمترین توجه رو بهش دارن و باید با نوشته هایی که نویسنده نوشته ترسناک ترین چیزها رو تصور کنی البته محیط اطراف هم تاثیر زیاد داره

  • duke1485
    duke1485 | ۳ تیر ۱۴۰۲

    سری کتاب های junji ito رو بخونید تا دو روز سر هر داستان وحشت دارید و بهش فکر میکنید

  • Mr. Night
    Mr. Night | ۳ تیر ۱۴۰۲

    چند تا دلیل داره مثلا ناتوانی بعضی نویسنده ها توی رسوندن مطلب که بتونه توی ذهن خواننده مجسم بشه یا برعکس بعضی خواننده ها نمیتونن اون جور که باید منظور نویسنده رو درک کنن و توی ذهنشون مجسم کنن

  • Badman
    Badman | ۳ تیر ۱۴۰۲

    به عقیده بعضی ها کتاب های این ژانر به دلیل نبود عناصری مثل صدا و تصویر از کیفیتش کاسته میشه و نمیشه انطور که می بایست یک فضای ترسناک به مخاطب القا کرد. و بعضی ها این ویژگی هارو مختص همه ژانر ها میدونن.
    اما این تا حد زیادی بسته به نویسنده است و قدرت رساندن مطلب. مثالا جلال ال احمد ان چنان توصیفی داره که ادم بوی هوا و سرعت ماشین هم حس میکنه. و درصدی هم به قدرت گیرایی و خلاقیت ذهنی مخاطب ربط داره. به طور کلی عناصر یک تصویر میتونه در بعضی ها حساس باشه و حتی بوی فضای یک کشتارگاه هم حس کنن. در حقیقت نویسنده خواننده مکمل هم توی زنده کردن متن هستن.

  • Kenzo tenma.
    Kenzo tenma. | ۳ تیر ۱۴۰۲

    نویسنده های کتاب های ترسناک کار خیلی سختی دارن چون از موسیقی های ترسناک ، تصاویر و خیلی از جزئیات محروم هستن همونطوری که توی مقاله به این موضوع اشاره شد. ولی با وجود همه این ها اگر اون نویسنده یک فرد بسیار خلاق و هنرمند باشه میتونه حتی با یک جمله کاری کنه که مخاطب اوج ترس رو با تمام وجودش حس کنه و اون لحظه رو کاملا در ذهنش تصور کنه

  • Ehsan Nissan
    Ehsan Nissan | ۲ تیر ۱۴۰۲

    چون *کتاب*ه و یه نوشتار کاغذی بدون هیچ عکس و تصویری نمیتونه اونطور که صدا و تصویر حس ترس رو ایجاد میکنند، ایجاد کنه

    • Alireza
      Alireza | ۳ تیر ۱۴۰۲

      حرفت درسته ولی خوب ترس مسلما منظورش مثل چیزی تو مایه رزیدنت ایول یا پی تی نیست که در لحظه بترسی این ترسش بخاطر ذهنیت ساختنه الان کتابایی که معمولا راجب مرده های موقتی رو بخونی واقعا ترس اون شرابط بهت منتقل میشه ترس داریم تا ترس

    • رایدن گودرتمند
      رایدن گودرتمند | ۵ تیر ۱۴۰۲

      قرار نیست که کتاب ترسناک جامپ اسکر بزنه یا یه چیزی نشون بده و صدای وحشتناک در بیاره ، روت تاثیر میزاره

  • amir miller
    amir miller | ۲ تیر ۱۴۰۲

    سلام و خسته نباشید آقای صفری.
    بله کاملا درسته موافقم من خودم کتاب کرولاینو خوندم انیمیشنش رو هم دیدم حس ترسی که کارتونش داد بی نهایت بیشتر بود نسبت به کتاب تنها تجربه کتاب ترسناکم همین بود که دیدم ترسناک نیست آنچنان دیگه به سمتش نرفتم.

    • parsa122323
      parsa122323 | ۲ تیر ۱۴۰۲

      انیمیشن کورلاین ( بیشتر بسته به اینکه چه سنی داری، به تجربه خودم ) زیاد دیگه برام ترسناک نیست ولی قبلا زمانی که یچه بودم دیدمش اونشب اصلا نتونستم بخوابم و همچنان کابوس سوسک و ... اون یکی رو یادم نیست مادر دکمه ای رو ... همچنان تا مدت ها تو زهنم بود

  • Toni Cipriani 2005
    Toni Cipriani 2005 | ۲ تیر ۱۴۰۲

    خسته نباشید آقای صفری

    خب راستش من با آثار کتبی و نوشتاری این ژانر خیلی آشنا نیستم و ته ته ارتباطم با این ژانر تا الآن آثار آر. ال. استاین و دارن شان بوده (!)، ولی با این تفاسیر به نظر میاد بهترین راه برای ورود به بطن این ژانر آثار قدیمی‌تر باشه، مثلا شاید آثار استفن کینگ.
    در هر حال از خوندن این مطلب خیلی لذت بردم، و بازم خدمت شما خسته نباشید عرض می‌کنم؛ خیلی برام مفید بود، احتمالا این تابستون فرصت خوبی باشه که سراغ آثار این سبک داستان‌ها هم برم.

    • یاسو جنگولک
      یاسو جنگولک | ۲ تیر ۱۴۰۲

      دارن شان ترسناک نبود و ار ال استاین هم خیلی ترسناک نبود با اینکه من عاشق دارن شانم

      • amin0f
        amin0f | ۹ تیر ۱۴۰۲

        بستگی داره حتی تو چه مودی باشی دارن شانو بخونی
        من خودم موقعی که خوندمش شاید سیزده چهارده سالم بود
        و بارها ترسیدم باهاش(مخصوصا که شبا قبل خواب کلا کتاب میخوندم:) )
        خیلی هنر میخواد که نویسنده به اون شدت بتونه ترسو منتقل کنه
        بیشترش برمیگرده به خود خواننده و تصورش
        من تو دوازده سالگی ساعت دو شب حتی با محفل ققنوس ترسیدم یجا که کتابو بستم
        بیشتر کتابا حس وهم رو بهتر منتقل میکنن به نظرم
        مثالش میشه سه پایه های جان کریستوفر
        بعضی جاهاش اکشن و ترس رو واقعا قوی منتقل میکنه

        • یاسو جنگولک
          یاسو جنگولک | ۹ تیر ۱۴۰۲

          وقتی ۱۰ سالم بود خریدم ولی نترسیدم نمیدونم شاید شما تخیل قوی تری داشتی اونموقع تونستی بترسی

          • amin0f
            amin0f | ۱۰ تیر ۱۴۰۲

            سالهاست میخونم و زیادی تو کتاب غرق میشم شاید بخاطر اونه
            کتابو باید زندگی کرد
            مخصوصا این ژانر
            انشالله که لذتشو بردی حالا ترسیدن اهمیتی نداره😂
            سه پای های جان کریستوفر رو از دست نده
            حس ادونچر توش انقدر عالیه که اون حجم کتابو تو سال کنکور دوبار فقط تا الان خوندم :))))

          • یاسو جنگولک
            یاسو جنگولک | ۱۰ تیر ۱۴۰۲

            🙂

مطالب پیشنهادی