ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

چرا فیلم‌های ابرقهرمانی باعث افول ستاره‌های سینما می‌شوند؟

این روزها فیلم‌های ابرقهرمانی به شناخته‌شده‌ترین جریان سینمای جهان تبدیل شده‌اند. البته که فیلم‌های دنیای سینمایی مارول به تنهایی نقش مهم‌تری در موفقیت بیشتر فیلم‌های ابرقهرمانی داشته‌اند اما حقیقت آن است که حالا رویکردهای قدیمی ...

امیرمحمد سلیمانی
نوشته شده توسط امیرمحمد سلیمانی | ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ | ۲۰:۲۹

این روزها فیلم‌های ابرقهرمانی به شناخته‌شده‌ترین جریان سینمای جهان تبدیل شده‌اند. البته که فیلم‌های دنیای سینمایی مارول به تنهایی نقش مهم‌تری در موفقیت بیشتر فیلم‌های ابرقهرمانی داشته‌اند اما حقیقت آن است که حالا رویکردهای قدیمی سینمای تجاری در هالیوود دست‌خوش تغییرات بسیاری شده و اوضاع متفاوت به نظر می‌رسد. مدتی پیش در رسانه ساندی تایمز مقاله‌ای منتشر شد که به اعتقاد نویسنده آن، مت دیمون آخرین ستاره واقعی هالیوود لقب می‌گرفت. به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد که ارتباطی میان ظهور فیلم‌های ابرقهرمانی و افول ستاره‌های سینما وجود دارد.

قانونی در طبیعت وجود دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت؛ هیچ پدیده‌ای برای همیشه ماندگار نمی‌ماند. قانون دیگری هم در جامعه وجود دارد؛ یک جریان اجتماعی زمانی مورد توجه قرار می‌گیرد که حتی افرادی که از آن روی‌گردان بوده‌اند [و از دست‌رفتن جریان اجتماعی شخصی‌خودشان را باور نمی‌کرده‌اند] هم به آن جذب می‌شوند. آیا فیلم‌های ابرقهرمانی می‌توانند فرایند شکل‌گیری ستاره‌های هالیوود را برای همیشه تغییر دهند؟ آیا فیلم‌های ابرقهرمانی در نهایت باعث افول ستاره‌های سینما می‌شوند؟ با ویجیاتو برای بررسی پاسخ‌های موجود برای این پرسش همراه باشید.

با مامور ۰۰۷ در ویجیاتو آشنا شوید:

گروهی از روزنامه‌نگاران فعال در حوزه سینما و تجارت هنر در ایالات متحده آمریکا باور دارند که فیلم‌های ابرقهرمانی باعث پایان دوران فیلم‌های ستاره‌محور شده‌اند. فیلم‌های ستاره‌محور در حقیقت فیلم‌هایی هستند که با تکیه بر محبوبیت و تاثیرگذاری ستاره‌های سینما پیشروی می‌کنند. اما فیلم‌های ابرقهرمانی دستاوردی فراتر از چند ستاره سینما را برای ارائه دارند؛ آن‌ها می‌توانند مجموعه‌ای از ابرقهرمان‌های قدرتمند را در یک فضای علمی تخیلی رها کنند. بنابراین فیلم‌های ابرقهرمانی صرفا به یک ستاره سینمایی وابسته نیستند.

هالیوود دیگر نیازی به ستاره‌ها ندارد

سینمای تجاری در هالیوود اما در سال‌های اخیر و به ویژه در دهه اخیر تغییرات بسیاری داشته است. حالا فیلم‌های ابرقهرمانی نقش مهمی در هالیوود دارند و در دنیایی که فیلم‌های ابرقهرمانی به عناوینی محبوب تبدیل شده‌اند، هالیوود دیگر به ستاره‌های سینما وابسته به نظر نمی‌رسد. روزگاری بود که ستاره‌های سینما، افرادی شناخته‌شده و تاثیرگذار بودند. آن‌ها میلیون‌ها دلار درآمد کسب می‌کردند و چهره‌هایشان به پای ثابت تبلیغات تلویزیونی و تابلوهای تبلیغاتی تبدیل شده بود.

فاصله زیادی از دورانی که در آن بازیگرانی مانند تام هنکس و جولیا رابرتز با دستمزدهای ۲۰ میلیون دلاری در فیلم‌های سینمایی هنرنمایی می‌کردند، نداریم. آن‌ها [و نام‌های مشابه آن‌ها] به حدی مهم و جذاب بودند که استودیوها برای موفقیت آن‌ها سخت تلاش می‌کردند. به همین دلیل وقتی یکی از ستاره‌های سینما به عنوان بازیگر اصلی در یکی از فیلم‌های مهم استودیوهای هالیوودی بازی می‌کرد، بازیگرهای فرعی، فیلم‌نامه و حتی کارگردان فیلم هم باید متناسب با بازیگر اصلی انتخاب می‌شدند.

شاید به همین دلیل باشد که حدود نیمی از بیست فیلم پرفروش دهه ۲۰۰۰ میلادی از فیلم‌های ستاره‌محور بوده‌اند. فیلم Cast Away با هنرنمایی تام هنکس، فیلم Mr. & Mrs. Smith با نقش‌آفرینی آنجلینا جولی و برد پیت و حتی فیلم Hancock از جمله‌ فیلم‌های ستاره‌محوری هستند که در دهه ۲۰۰۰ اکران شده‌اند و همه آن‌ها به ستاره‌های سینما وابسته بوده‌اند. ستاره‌های سینما در سال‌های دهه ۲۰۰۰ به حدی اهمیت داشتند که تصاویر آن‌ها روی جلد دی‌وی‌دی فیلم‌ها به یک امضای جذاب تبدیل شده بود.

البته که فرانچایزها هم در شکل‌گیری فیلم‌های ستاره‌محور تاثیرگذار بوده‌اند. فیلم The Godfather: Part II شاید یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما باشد؛ نخستین دنباله سینمایی که موفق شد جایزه اسکار بهترین فیلم را تصاحب کند. پس از موفقیت فیلم The Godfather: Part II بود که استودیوهای هالیوودی به این باور رسیدند که اگر سرمایه‌گذاری دقیق و درستی روی دنباله‌ها داشته باشند، می‌توانند موفقیت‌های تجاری و هنری ارزشمندی کسب کنند.

اما تردیدی وجود ندارد که فرانچایزهای سینمایی هم بدون ستاره‌های سینما بی‌اعتبار هستند. مارک همیل، کری فیشر و هریسون فورد به فرانچایز Star Wars اعتبار بخشیده‌اند. کریستوفر ریو‌ْ به ورود سوپرمن به سینما کمک کرد و سیگورنی ویور به فرانچایز Alien ارزش داد. نیازی به یادآوری نیست که آرنولد شوارتزنگر به فرانچایز The Terminator چنان اعتباری داد که حتی در ریبوت‌های این فرانچایز هم هنرنمایی کرد. چراکه همه تماشاگران سینما در سراسر جهان فیلم‌ The Terminator را با نام آرنولد به یاد می‌آوردند.

فرانچایزهای اندکی در سینما وجود دارند که به یک بازیگر وابسته نباشند. به عبارت دیگر، بیشتر فرانچایزهای سینمایی که در دل تاریخ هنر هفتم ماندگار شده‌اند از اعتبار و هنرنمایی یک ستاره سینمایی بهره می‌برند. البته که استثنائاتی هم وجود دارد؛ فرانچایز James Bond سال‌های سال‌ است که روی پرده‌های نقره‌ای می‌درخشد و نه‌تنها به هیچ بازیگری وابسته نبوده بلکه باعث شده تا بازیگرانی که در نقش جیمز باند هنرنمایی می‌کنند به ستاره‌های سینما تبدیل شوند.

اما با آغاز قرن بیست و یکم تغییراتی در نگرش استودیوهای هالیوودی به بازیگران سینما رخ داد که مفهوم ستاره را از هنر هفتم گرفت. این روند در سال‌های اخیر سرعت بیشتری پیدا کرده و شاید به همین دلیل باشد که امروزه باید گفت این فیلم‌ها هستند که به بازیگران کمک می‌کنند تا در لیست ستاره‌های سینما قرار بگیرند. در حالی که در سال‌هایی نه چندان دور، ستاره‌های سینما باید برای دیده‌شدن یک فرانچایز سینمایی شبانه‌روزی تلاش می‌کردند.

فیلم‌ها از بازیگرها بزرگ‌تر شدند

این روزها کمتر گروهی از تماشاگران را می‌توان پیدا کرد که علاقه‌ای همراه با تعصب به یک یا چند بازیگر داشته باشند. دلیل اصلی عبور هواداران سینما از این فضا را باید در سیاست استودیوهای هالیوودی جستجو کرد. در سومین دهه قرن بیست و یکم، فیلم‌های سینمایی از بازیگرهای شناخته‌شده بسیار بزرگ‌تر شده‌اند. این روند از سال‌های ابتدایی قرن معاصر آغاز شد. ابتدا جرج لوکاس بود که پیش‌درآمدهای فرانچایز Star Wars را بدون حضور کری فیشر و مارک همیل کارگردانی کرد. بتمن و سوپرمن با ظاهری جدید به سینما بازگشتند و فرانچایزهای جدیدی شکل گرفتند.

فیلم‌های The Matrix و فرانچایز Pirates of the Caribbean در کنار مجموعه فیلم‌های Harry Potter از مهم‌ترین عناوین قرن بیست و یکم هستند که در آن‌ها ستاره‌های سینما جایگاه خودشان را به فیلم‌های مهم واگذار کردند. حالا این ستاره‌های سینما نبودند که باعث شکل‌گیری موفقیت یک فیلم در گیشه می‌شدند بلکه این فیلم‌های سینمایی پرهزینه و بلاک‌باسترهای گران‌قیمت بودند که آن ستاره‌های شناخته‌شده را به بهترین شکل ممکن میزبانی می‌کردند. اگر فرانچایز Pirates of the Caribbean شکل نمی‌گرفت، هالیوود اساسا فرصت دیگری به جانی دپ نمی‌داد تا به یکی از محبوب‌ترین بازیگران سال‌های اخیر تبدیل شود.

اما این روند در سال‌های پایانی دهه ۲۰۰۰ شدت گرفت و با از راه‌رسیدن دنیای سینمایی مارول عملا وارد دوران جدیدی شد. فیلم Iron Man به خوبی ایده جاه‌طلبانه مارول و دیزنی را به نمایش می‌گذاشت؛ آن‌ها می‌خواستند در طول چند سال یک دنیای سینمایی بزرگ با حضور ده‌ها ابرقهرمان و ویلن خلق کنند. این روایت فراگیر در سال ۲۰۱۲ به نخستین نقطه اوج خود رسید و فیلم The Avengers به شدت مورد توجه قرار گرفت.

بهترین فیلم‌های اکشن از نگاه ویجیاتو را بشناسید:

تردیدی وجود ندارد که دیزنی و مارول تیم فوق‌العاده‌ای از بهترین بازیگران را برای فیلم The Avengers انتخاب کردند اما دلیل اصلی موفقیت این فیلم حضور ده‌ها بازیگر توانمند نبود. شخصیت‌های فیلم The Avengers و دنیایی که آن‌ها درون قرار داشتند در حقیقت مهم‌ترین دلیل محبوبیت این فیلم ابرقهرمانی بود. موفقیت دنیای سینمایی مارول در سال‌های پس اکران این فیلم به حدی طمع‌برانگیز بود که سایر استودیوهای سینمایی هم تصمیم گرفتند تا ایده‌های مشابهی را اجرا کنند.

بنابراین آهسته آهسته مفهوم فرانچایز سینمایی [که خود نیز جایگاه فیلم‌های ستاره‌محور را تصاحب کرده بود] به کنار رفت و حالا یک مفهوم تازه جانشین آن شده بود؛ دنیای سینمایی. دنیای سینمایی مجموعه‌ای بود از چندین فیلم سینمایی در کنار یکدیگر که شخصیت‌های مشترک و فضایی مشخص را به تصویر می‌کشیدند. فیلم‌هایی که در یک دنیای سینمایی قرار می‌گرفتند به صورت کلی مکمل یکدیگر بودند اما لزوما دنباله‌روی یکدیگر نبودند. این مفهوم حالا جذاب‌ترین ایده تجاری استودیوهای برای ساخت فیلم‌های سینمایی است.

تعدادی از ستاره‌های سینما متوجه این تغییرات شدند. بنابراین تصمیم گرفتند تا به جای موج‌سواری روی آن‌ها، موج شخصی‌شان را ایجاد کنند. ویل اسمیت شاید مهم‌‌ترین ستاره این گروه باشد. او جلسه‌ای ویژه با مدیران استودیوی سونی پیکچرز برگزار کرد. اسمیت به آن‌ها گفت که این روزها تماشاگران سینما به سراغ تماشای فیلم‌هایی می‌روند که در یک فضای مشترک نفس می‌کشند. بنابراین ایده فیلم After Earth را مطرح کرد. او باور داشت که سرمایه‌گذاری کافی، ایده‌پردازی درست و اجرای بی‌بدیل آن می‌تواند این فیلم را در گذر زمان در کنار فرانچایزهای شناخته‌شده هالیوود قرار دهد.

ویل اسمیت تصور می‌کرد که فیلم After Earth می‌تواند آغازگر مسیری باشد که در نهایت آن را به فیلم نخست یک فرانچایز بزرگ تبدیل می‌کند. اما فیلم After Earth اساسا مورد توجه تماشاگران سینما قرار نگرفت و با یک شکست بزرگ ایده ویل اسمیت را با خاک یکسان کرد. او به درستی تشخیص داده بود که هواداران سینما از فرانچایزهای بزرگی که به دنیای سینمایی تبدیل می‌شوند، استقبال می‌کنند اما نمی‌دانست که این ایده صرفا روی عناوین قدیمی با گذشته و عقبه محبوب اجرایی به نظر می‌رسد و فرانچایزهای تازه خلق‌شده احتمالا شانس بسیار کمتری برای به نتیجه رسیدن دارند.

هالیوود امروز بدون حضور فرانچایزها و دنیاهای سینمایی از نفس می‌افتد. برای واکاوی این حقیقت تنها کافی است تا به لیست ۱۰ فیلم پرفروش استودیوهای هالیوودی در سال ۲۰۱۹ نگاه کنید؛ ۴ فیلم ابرقهرمانی مارول یا دی‌سی، چهار دنباله یا ریبوت دیزنی و پیکسار، فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker و فیلم Jumanji: The Next Level لیست ۱۰ فیلم پرفروش هالیوود در سال ۲۰۱۹ را کامل می‌کنند. همه این فیلم‌ها در دو گروه عضوی از یک فرانچایز یا فیلمی از یک جهان سینمایی قرار می‌گیرند.

این که فرانچایزها و دنیاهای سینمایی در حال بلعیدن سینمای هالیوود هستند به معنای آن نیست که ستاره‌های سینما دیگر اهمیتی ندارند. آن‌ها هم در حال انجام‌دادن وظیفه خود هستند اما بحث اساسی آن است که حالا نام بازیگران به این فیلم‌های بزرگ و غول‌پیکر وابسته به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر، فضای فعالیت این بازیگران هم به فیلم‌هایی که در آن‌ها هنرنمایی می‌کنند به شدت وابسته شده است و حالا دریافت یک پیشنهاد متفاوت برای بازیگری که به دلیل نقش‌آفرینی در فیلم‌های ابرقهرمانی شناخته شده اندکی دشوار به نظر می‌رسد.

ستاره‌های سینما زندانی فیلم‌های ابرقهرمانی شده‌اند

در حالی که بسیاری از بازیگران سینما هنرنمایی در فیلم‌های ابرقهرمانی را سکوی پرشی برای کارنامه سینمایی خود می‌دانند اخیرا کاملا ثابت شده که این اقدام کافی به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر، بازیگرانی که در فیلم‌های ابرقهرمانی مورد توجه قرار گرفته‌اند در نهایت نتوانسته‌اند از موهبت شهرت خود برای تبدیل‌شدن به یک ستاره سینما استفاده کنند. بازیگران دنیای سینمایی مارول به تنهایی این حقیقت را ثابت می‌کنند.

رابرت داونی جونیور با فیلم Iron Man به یک بازیگر شناخته شده بود. فیلم Dolittle با تکیه بر شهرت و تاثیرگذاری داونی جونیور ساخته شده بود اما این فیلم حتی نتوانست بودجه خودش را در گیشه باز پس بگیرد. کریس همسورث به بهانه هنرنمایی در نقش ثور به یکی از وزنه‌های دنیای سینمایی مارول تبدیل شده بود اما نقش‌آفرینی او در فیلم Men in Black: International اساسا کمکی به فروش بیشتر این فیلم نکرد. او در فیلم The Huntsman: Winter's War هم در نقش یک ستاره ظاهر شد اما در نهایت نتوانست به محبوبیت این فیلم بیافزاید.

شاید هنرنمایی کریس ایوانز در فیلم Snowpiercer یا فیلم Knives Out در حافظه‌ها باقی بماند اما در نهایت او هم پس از خداحافظی با نقش کاپیتان آمریکا به یک بازیگر فراموش‌شده تبدیل شد. با این حال یک استثنای بزرگ هم در این میان وجود دارد؛ اسکارلت جوهانسن.

از رقابت مارول در برابر دی‌سی بخوانید:

او در سال ۲۰۱۹ در دو فیلم بسیار متفاوت هنرنمایی کرد؛ او برای نقش‌آفرینی در فیلم Jojo Rabbit و فیلم Marriage Story نامزد اسکار شد و توانایی‌های خودش در بازیگری را یک بار دیگر ثابت کرد. شاید جالب باشد بدانید که او در حالی که ۲۰ میلیون دلار برای هنرنمایی در فیلم Black Widow از دیزنی حقوق گرفته بود از این مجموعه به دلیل پخش این فیلم در سرویس استریم دیزنی پلاس هم شکایت کرد! این حادثه اعتماد به نفس بالا و امیدواری تحسین‌برانگیز اسکارلت جوهانسن نسبت به آینده بازیگری‌اش را نشان می‌دهد.

البته که اسکارلت جوهانسن با یک دلیل قانع‌کننده از سایر بازیگران دنیای سینمایی مارول فاصله می‌گیرد. در حالی که بازیگرانی مانند رابرت داونی جونیور از فیلم‌های ابرقهرمانی مارول کمک می‌گرفتند تا شهرت از دست رفته‌شان در جهان هنر هفتم را بازیابی کنند، اسکارلت جوهانسن حتی قبل از پذیرفتن نقش بیوه سیاه هم بازیگر شناخته‌شده‌ای لقب می‌گرفت.

با این حال حتی با در نظر گرفتن استثنائات تاریخی، نمی‌توان تردیدی داشت که مسیر استودیوهای هالیوودی تغییرات بسیاری داشته است. به لطف تغییر سیاست هالیوودی‌ها حالا فرهنگ عامه هم تغییر کرده و جهان سینما در سال ۲۰۲۲ شباهت چندانی با سال ۲۰۰۲ ندارد. این روزها تماشاگران برای تماشای رابرت داونی جونیور به سالن‌های سینما بازنمی‌گردند. آن‌ها در صورتی می‌پذیرند که دوباره رابرت داونی جونیور را روی پرده نقره‌ای تماشا کنند که نقش مرد آهنی را برعهده گرفته باشد.

با وجود محبوبیت بسیاری که شامل حال تام هالند شده، مردم هم‌چنان او را در نقش مرد عنکبوتی دوست دارند. اگرچه اکران فیلم Uncharted و موفقیت آن به تام هالند کمک می‌کند که حالا در سطح و اندازه بالاتری بدرخشد و فرصت هنرنمایی در چندین فرانچایز را داشته باشد اما در نهایت نیازی به یادآوری نیست که فیلم Uncharted هم در نهایت یک ایده خاص سینمایی نیست و اقتباسی از یک بازی ویدیویی مشهور و محبوب لقب می‌گیرد. این روزها بازیگران اندکی وجود دارند که بتوانند در چندین فرانچایز بدرخشند. کیانو ریوز و هریسون فورد از معدود نام‌هایی هستند که در این لیست قرار می‌گیرند.

هالیوود تغییر کرده است. بسیاری از مردم هنوز سبک فیلم‌سازی قبل از ظهور فیلم‌های ابرقهرمانی را می‌پسندند اما حقیقت آن است که امروزه ستاره‌های سینما باید با چارچوب‌های جدید هالیوود کنار بیایند. بنابراین تماشاگران سینما هم باید استانداردهای جدید را بپذیرند. اما مطمئنا زمانی که اکثریت تماشاگران سینما از استانداردهای جدید ناامید شوند، دوران جدید هالیوود آغاز می‌شود.

در مدرسه فیلم‌سازی ویجیاتو حضور پیدا کنید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (6 مورد)
  • Niyayesh-j
    Niyayesh-j | ۲۳ خرداد ۱۴۰۱

    تام هالند رو اصلا نگید دیگه اون کلا شده انحصاری سونی
    کریس ایوانز جدیدا داره سعی میکنه از مارول بکشه بیرون شهرتش رو
    پتانسیلش رو هم داره
    اسکارلت جوهانسون هم همونجور که تو متن گفتید از قبل مارول بازیگر شناخته شده ای بود (نسبتا)و اومدن به مارول شهرت (و پولش) رو زیاد کرد

    • یونس
      یونس | ۲۳ خرداد ۱۴۰۱

      یه آدم انحصاری یه شرکت باشه? خنده داره

    • MMK.3396
      MMK.3396 | ۲۴ خرداد ۱۴۰۱

      من حس میکنم بخوان بر گاد آو وار هم فیلم بسازن از تام هالند استفاده میکنن

  • "The GUY"
    "The GUY" | ۲۲ خرداد ۱۴۰۱

    ضمن عرض تشکر و خسته نباشید به مترجم عزیز،
    《آلدوس هاکسلی در کتاب دنیای شگفت انگیز نو، آینده (بگیم حال شاید بهتر باشه.) بشر را پس از پیشرفت تکنولوژی و ظهور رسانه ها آکنده از خوشی و فرو رفتن در لذتی بی پایان توصیف می کند که جبر تکنولوژیک حاکم بر زندگی بشر در پس آن پنهان شده است و قدرت درک و مبارزه از افراد سلب شده است...》
    ***
    من رو همگی می شناسید دیگر؛ عشق توضیح و تفسیر هستم.
    می خواستم توضیح بدهم برای چه این متن را در اینجا نقل قول کرده ام و دربارش کمی صحبت کنم. ولی به این نتیجه رسیدم که نه، هر کس که خوانده (احتمالا) دریافته پس (فعلا) توضیح اضافه ای نیاز نیست؛
    شاید روزی دیگر،
    جایی دیگر،
    و مقاله ای دیگر.

  • MMYKING
    MMYKING | ۲۲ خرداد ۱۴۰۱

    من خودم جدیدا هیچ علاقه ای به این نوع فیلم ها ندارم و نگاهشون نمیکنم

    • bath
      bath | ۲۲ خرداد ۱۴۰۱

      من بعد از نو وی هوم (به غیر از مون نایت)

مطالب پیشنهادی