نگاهی به قسمت سوم سریال نوبت لیلی – بدساخت ناموزون
در حالی که نخستین قسمت سریال روحالله حجازی مخاطبان شبکه نمایش خانگی را به تماشای یک عنوان واقعا متفاوت در سرویسهای استریم ایرانی امیدوار کرده بود، دومین اپیزود سریال جدید نماوا چندان چنگی به دل ...
در حالی که نخستین قسمت سریال روحالله حجازی مخاطبان شبکه نمایش خانگی را به تماشای یک عنوان واقعا متفاوت در سرویسهای استریم ایرانی امیدوار کرده بود، دومین اپیزود سریال جدید نماوا چندان چنگی به دل نمیزد. اما قسمت سوم سریال نوبت لیلی به شکل ناامیدکنندهای بدساخت، گنگ و نامفهوم به نظر میرسد و از آنجایی که سریالهای شبکه نمایش خانگی اساسا قرار نیست مخاطبان خود را امیدوار کنند احتمالا جدیدترین سریال نماوا آهسته آهسته در مسیر ویرانی قدم برمیدارد. با ویجیاتو همراه باشید.
شبکه نمایش خانگی را با ویجیاتو دنبال کنید:
- نگاهی به برنامه مهمونی – ریشههای دوستداشتنی
- نگاهی به برنامه بندبازی – استعدادیابهای بیاستعداد
- نگاهی به برنامه یازده – تصویر مضحک فوتبال فاسد ایران
- نگاهی به سریال ساخت ایران ۳ – قمار روی ژتون پوسیده
این که یک سریال چقدر میتواند بیننده خودش را امیدوار کند و در ادامه با تمام وجود بجنگد تا بین خودش و مخاطب فاصله بیندازد به لطف سریال نوبت لیلی وارد سطح جدیدی شده است. جدیدترین سریال انحصاری نماوا در سومین اپیزودش به شکل وحشتناکی بدساخت، ناموزون و ناامیدکننده است. قسمت سوم سریال نوبت لیلی به حدی غیرقابل فهم ساخته شده که احتمالا مخاطب این سریال نمیتواند بپذیرد که دو اپیزود قبلی هم توسط عوامل سریالی ساخته شده باشند که حالا سومین قسمت آن منتشر شده است.
سریالهای بسیاری تلاش میکنند تا با ارائه روایتی گیجکننده و نامفهوم، مخاطب خود را درگیر قطعات پازلی کنند که به مرور زمان در کنار یکدیگر قرار میگیرند. اگرچه به نظر میرسد که سریال روحالله حجازی هم هدف مشابهی در سر دارد اما سریال جدید نماوا نمیتواند در رسیدن به این هدف قانعکننده ظاهر شود. شاید به همین دلیل باشد که مخاطب سریال نوبت لیلی در سومین اپیزود این مجموعه گیجشده و سردرگم به نظر میرسد.
کار را به کاردان بسپارید
سریال نوبت لیلی دوست دارد که در سطح و اندازه یک علمیتخیلی غیرقابل پیشبینی ظاهر شود اما توانایی رسیدن به چنین سطحی را ندارد. به همین دلیل نهتنها در کیفیتی که ایجاد کرده درجا میزند بلکه به مرور زمان با سقوطی آزاد در سطح یک عنوان ناامیدکننده ظاهر میشود. فارغ از این که فیلمنامه سریال نوبت لیلی اصلا در سطح و اندازه یک عنوان علمیتخیلی پیچیده که دنیاهای موازی را بررسی میکند، نگاشته نشده این سریال اساسا در سطح و اندازهای که از خودش نشان میدهد هم ظاهر نمیشود.
در حالی که فیلمبرداری، کادرهای تصویر، موسیقی متن و طراحی لباس و حتی طراحی صحنه سریال روحالله حجازی در سطح و اندازه تحسینبرانگیزی ظاهر میشود، هنرنمایی بازیگران اصلی سریال اصلا چنگی به دل نمیزند و روایت نامفهوم و گیجکننده سریال هم امیدها را کاهش میدهد. قسمت سوم سریال نوبت لیلی به خوبی نشان میدهد که فیلمنامهنویسان این سریال ایده جذابی داشتهاند [که شاید تقلیدی از عناوین خارجی مانند سریال Dark و سریال The Gift باشد] اما نتوانستهاند آن را پیادهسازی کنند.
از سوی دیگر، سریال نوبت لیلی به شدت تلاش میکند تا خود را عنوانی مدرن، جذاب و متفاوت نشان دهد اما همین تلاشهای بیفایده این سریال را به عنوانی فاقد ساختار روایی مشخص تبدیل کرده که ناخودآگاه مخاطب را آزار میدهد. شاید به همین دلیل باشد که بینندگان سریال روحالله حجازی هم عطش و هیجان زیادی برای تماشای سریال او ندارند. چراکه سریال حتی خودش هم نمیداند که اساسا به دنبال چه میگردد و به همین دلیل گنگ و نامفهوم به نظر میرسد.
قسمت سوم سریال نوبت لیلی نهتنها در مقایسه با قسمت دوم یک عنوان بیش از حد خستهکننده به نظر میرسد بلکه در مقایسه با قسمت اول یک عنوان واقعا ویرانشده است. سریالی که میتوانست برگ برنده نماوا در روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۱ باشد حالا با دورکردن تماشاگر از خودش نمیتواند انتظارات را برآورده کند. بنابراین شاید باید پذیرفت که سریال جدید نماوا یک عنوان شکستخورده است که ساختار مشخصی ندارد و به شدت گنگ به نظر میرسد.
ستارههای سوخته
آنچه سریال روحالله حجازی را غیرقابل تحمل میکند، بازیهای افتضاح و ساختار بیش از حد گیجکننده داستان است. در حالی که بازیگران شناختهشدهای در سریال نوبت لیلی هنرنمایی میکنند، نقشهای اصلی سریال به بازیگران نهچندان شناختهای سپرده شده که نمیتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. یکی از آنها پردیس احمدیه است. اگرچه او حضور اندکی در نخستین اپیزود سریال نوبت لیلی داشت اما از همان ابتدا به نظر میرسید که این بازیگر خوشآتیه سینمای ایران بازیگر نقش اصلی سریال روحالله حجازی باشد.
اما قسمت سوم سریال نوبت لیلی به عنوان سومین فرصتی که روحالله حجازی به پردیس احمدیه داده به خوبی نشان میدهد که بازیگر فیلم لاک قرمز احتمالا برای هنرنمایی در چنین سریالی آمادگی لازم را نداشته است. احمدیه دیالوگهایش در سریال جدید نماوا را به شکلی مصنوعی و غیرقابل باور به زمان میآورد و همین مسئله هنرنمایی او را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
محمدامین شعرباف [که نخستین بار به لطف هنرنمایی در سریال قورباغه مورد توجه مخاطب ایرانی قرار گرفت] هم یکی دیگر از بازیگران اصلی قسمت سوم سریال نوبت لیلی است که به شکل غمانگیزی از پس نقشی که برای او در نظر گرفته شده، برنمیآید. شعرباف به شکل واضحی نشان میدهد که هنوز در نقش سروش قلیپور [در سریال هومن سیدی] گرفتار مانده و احتمالا نمیتواند نقشیآفرینی منحصر به فرد از خودش ارائه دهد.
سریال نوبت لیلی فرصت مناسبی به استعدادهای سینمای ایران میدهد تا خودشان را ثابت کنند. فرصتندادن به نامهای کمترشنیدهشده سینما و تلویزیون ایران در شبکه نمایش خانگی یکی از انتقادهای اصلی وارده به سرویسهای استریم ایرانی بود که سریال روحالله حجازی به هوشمندانهترین شکل ممکن از آن عبور میکند. اما پردیس احمدیه، محمدامین شعرباف، ساغر قناعت، مهدخت مولایی، افسانه کمالی و راضیه منصوریکه از جمله بازیگران جوانی هستند که در سریال روحالله حجازی به دنبال فرصتی برای تحسین هستند، نمیتوانند از موقعیت پیشآمده به بهترین شکل ممکن یاری بگیرند.
حمید فرخنژاد، مریلا زارعی و گوهر خیراندیش [که در قسمت اول سریال نوبت لیلی حضور نداشت] سایر نامهای مشهور سریال روحالله حجازی هستند. البته که باید به مهران غفوریان [که آهسته آهسته به پای ثابت عناوین انحصاری نماوا تبدیل میشود] هم اشاره کرد. نکته اساسی آن است که هیچکدام از این بازیگران شناختهشده از نقشهای اصلی سریال نوبت لیلی نیستند.
قسمت اول سریال نوبت لیلی خیلی صریح به بیننده میگفت که باید انتظار عنوانی خوشساخت و خیرهکننده را داشته باشد. اما قسمتهای دوم و سوم این سریال به معنای واقعی کلمه چنگی به دل نمیزنند و مخاطب را گیج و سردرگم میکنند. نکته اساسی آن است که سریال به حدی بیمحتوا ظاهر میشود که تلاشش برای مرموزبودن هم نادیده انگاشته میشود. در چنین شرایطی، سریال جدید نماوا از یک پیروزی بزرگ به یک شکست مفتضحانه تغییر رویکرد میدهد.
سرویس استریم نماوا که در سال ۱۳۹۹ با سریال قورباغه نام خودش را به عنوان یک VOD پیشرو مطرح کرده بود در سال ۱۴۰۰ با سریال خاتون یک عنوان خوشساخت دیگر هم در دسترس مخاطبان خود قرار داد. بنابراین میتوان مدعی شد که اگرچه کمیت عناوین انحصاری نماوا از فیلیمو کمتر است اما کیفیت سریالهای اختصاصی نماوا بالاتر از رقیب پرکارش قرار میگیرد.
در شرایطی که به نظر میرسید که نماواییها در آغاز سال ۱۴۰۱ با یک عنوان خیرهکننده دیگر به خانه مخاطبان خود بازگشتهاند، سریال نوبت لیلی اساسا نتوانست که در سطح و اندازه یک تریلر مرموز و تخیلی ظاهر شود.
سریال خاتون را با ویجیاتو دنبال کنید:
- نگاهی به قسمت اول سریال خاتون – فاشیسم سینمایی
- نگاهی به قسمت دوم سریال خاتون – باران خونین داس و چکش
- نگاهی به قسمت سوم سریال خاتون – شیوع ویروس سرخ
- نگاهی به قسمت چهارم سریال خاتون – عاقبت خوردن نان خلق
- نگاهی به قسمت پنجم سریال خاتون – بگذارید این وطن دوباره وطن شود
- نگاهی به قسمت ششم سریال خاتون – همسری که همراه نیست
- نگاهی به قسمت هفتم سریال خاتون – تصویر دقیق زن گیلانی
- نگاهی به قسمت هشتم سریال خاتون – روایت خستهکننده
- نگاهی به قسمت نهم سریال خاتون – گفتار مدرن یک پوستین کهنه
- نگاهی به قسمت دهم سریال خاتون – سرگیجهای از شخصیتها
- نگاهی به قسمت یازدهم سریال خاتون – عاشقانه در عاشقانه
- نگاهی به قسمت دوازدهم سریال خاتون – پوستین جذاب یک باطن مستهلک
- نگاهی به قسمت سیزدهم سریال خاتون – عشق مسموم
- نگاهی به قسمت چهاردهم سریال خاتون – مسیر گمراهکننده
- نگاهی به قسمت پانزدهم سریال خاتون – آغاز پایان
- نگاهی به قسمت شانزدهم سریال خاتون – فاجعه مطلق
- نگاهی به قسمت هفدهم سریال خاتون – قابل پیشبینی
- نگاهی به قسمت هجدهم سریال خاتون – بدون تمرین
- نگاهی به قسمت نوزدهم سریال خاتون – آبگوشت هیجان
- نگاهی به قسمت بیستم سریال خاتون – روایت غیرقابل فهم
- نگاهی به قسمت بیست و یکم سریال خاتون – لطیفه دراماتیک
- نگاهی به قسمت بیست و دوم سریال خاتون – رولت روسی
- نگاهی به قسمت آخر سریال خاتون – زمانی برای شیون زنها
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا نیست به قسمت اولش،بقیه قسمت ها افتضاح بود.
هنوز قسمت 3 رو ندیدم ولی قسمت دو خدایی مسخره بود. اسپویل
.
.
.
.
.
.
فرض کن مادره میمیره بعد راجع به دنیای های موازی حرف می زنه بعد 10 12 تا لیلی مختلف نشونت میده بعد میچسبه به گل و زن بهرام گور و ذهن خوانی و پیرمرد عکاس 80 ساله که تو جوونیش عاشق یکی شده که اگه زنده بود الان 50 سالش بود بعد یه نقاشی(بخوانید فتوکپی) از زنه میده میگه اینو داده برام بکشن بعد زنه مادر لیلی در میاد بعد پیرمرده میمیره!???
مغزم پوکید??
سریال های ایرانی همشون همینن. استثنا هم نداریم جز تو کمدی های قدیمی که هممون میدونیم کدومان